طاهره پرتوی
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی است که با آموزش و پرورش فرزندان را با فرهنگ جامعه آشنا میکند. اسلام خانواده و کارکردهای آن را در ساختن شخصیت انسان بسیار مؤثر میداند. خانوادههای متدیّن همواره به نیازمندیهای جامعهی اسلامی خود توجه دارند و خود را در شکلگیری مسایل و مشکلات اجتماعی مؤثر میبینند، همچنین فرزندان خود را با توجه به زمان رشد و شکوفایی فرزند تربیت میکنند. امروزه که برای عبور از بحران اقتصادی بحث اقتصاد مقاومتی و رونق تولید به عنوان راهکار معرفی شده است هر خانواده با تربیت فرزندان خود و تغییر الگوی مصرف از تجملگرایی به اعتدال در مصرف و قناعت روی میآورد و همچنین با دوری از چشم و هم چشمی برای خرید برندها و مارکهای خارجی و حرکت به سمت خرید کالاهای داخلی و خودباوری نسبت به تولید داخلی این بحران اقتصادی را پشت سر گذاشته و یک فرهنگ مصرفی درست برای نسلهای آینده به جای میگذارد.
۱. فرهنگپذیری اقتصادی فرزندان
خانواده در فرهنگپذیری کودک و همراهی او با هنجارهای اجتماعی اهمیت ویژهای دارد. جنبههای نهان شخصیت انسان ناشی از آموزش و پرورش دوران کودکی است و چون دوران کودکی در محیط خانواده میگذرد و پایههای شخصیت کودک هم در همین دوران گذاشته میشود اهمیت خانواده در پرورش فرد و قوای روحی و اخلاقی او بسیار است. خانواده تمام هنجارها و ارزشهای اجتماعی را به کودک خود میآموزد و چون کودک از خود برای مقابله و مقاومت چیزی ندارد آن را میپذیرد. گاهی والدین با رفتار خود به صورت ناآگاهانه فرهنگ را به کودک انتقال میدهند و گاهی به صورت آگاهانه و آموزش مستقیم و امر و نهی، او را با موازین فرهنگی و اجتماعی آشنا میکنند. وقتی شخصیت کودک شکل گرفت و فرد بالغی شد اگر وارد جامعهی دیگری شود که فرهنگ فرد با فرهنگ جامعهی میزبان بیگانه باشد به سادگی فرهنگ جامعهی میزبان را نمیپذیرد و در او نفوذ نمیکند. مثلاً اگر والدین به همراه فرزندان برای خرید میروند اگر در حضور فرزندان کالای ایرانی خرید نمایند این عمل به صورت ناآگاهانه بر شکل گرفتن هنجارها و الگوی ذهنی کودک اثر میگذارد؛ در اینجا پدرو مادر ناخواسته الگوی اقتصادی کودک شدند و کودک هم در آینده همین رفتار را خواهد داشت (رئیسی، ۱۳۹۱، ص۳۹-۴۱).
۲. آموزش رفتار مطلوب اقتصادی
اقتصاد خانواده یکی از حوزههای آموزش اقتصادی است که در آن به چگونگی تأثیر بازارها بر رفتار خانواده و نیز تأثیر خانواده در حوزههایی مانند عرضهی نیروی کار و تقاضای مصرفکننده بر رفتار بازار میپردازد (نعمتی، ۱۳۹۵، ص۲۳).
آموزش و پرورش فرزندان در هرزمینه که باشد یا از طریق گفتگو و یا با رفتار والدین صورت میگیرد.آشنا کردن فرزندان با اقتصاد مزایای بسیاری دارد. مثلاً وقتی فرزند با توانایی اقتصادی خانواده آشنا باشد صرفاً به نیازهای خودش توجه نمیکند و نیازهای خانواده را در نظر میگیرد. همچنین بسیاری از انتظارهای بیجایی که فرزند برای خرید کالای خارجی دارد فروکش میکند در نتیجه زمینه برای خرید کالای تولید داخلی و رونق تولید فراهم میشود.
بسیاری از فرزندان با تدبیر خانواده در سن نوجوانی با فنون و مهارتهایی آشنا شده، و در مواردی کمک خرج خانواده میشوند. این مسأله با بچههای کار متفاوت است. فرزندی که مهارت میآموزد به دنبال خلاقیت و تولید میرود نه بزهکاری و دست فروشی و… .
۳. خانواده و تبلیغات رسانهای
امروزه رسانه در جامعه پذیری افراد نقش بسزایی دارد و میتواند اولویتهای فکری افراد جامعه را مشخص و هدایت کند. خانواده یکی از گروههای مهم مخاطب رسانه است. هنگامی که افراد درون گروهی قرار میگیرند هنجارهای حاکم بر آن گروه بر نحوهی دریافت و ادراک افراد اثر میگذارد. افراد گروه برای اینکه همنوایی بیشتری داشته باشند این هنجارها را میپذیرند. اما خانواده یک مخاطب فعال برای رسانه است که پیام های رسانه را در خود تجزیه و تحلیل میکند و سپس یا میپذیرد و یا رد میکند.
خانواده در برخورد با تبلیغات رسانهای به دو دسته تقسیم میشود:
۱. خانوادههایی که سطح تحصیلات و سوادشان بالا است و قدرت تحلیل خوبی دارند.
۲. خانوادههایی که سطح تحصیلات و سوادشان خیلی بالا نیست و قدرت تحلیل چندانی ندارند.
رسانه برا ی متقاعد کردن هر دو گروه خانواده نمیتواند یکسان عمل کند. مثلاً اگر قرار است برای حمایت از تولید ملی و پیشرفت اقتصادی برنامه تهیه کند مطمئناً اگر خانوادهی تحصیل کرده مخاطب باشد باید دربارهی رابطهی بین خودباوری ملی و رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته، آن هم با آمارهای دقیق سخن گفته شود. اما برای خانوادهی گروه دوم نیاز به آمار و ارقام دقیق و بیان استدلال آن چنانی نیست (رئیسی، ۱۳۹۱، ص۴۲-۴۹).
والدین مدبّر مطمئناً فرزندان را ساعتها با برنامههای مختلف رسانه تنها نمیگذارند و برخی برنامهها را با فرزندان میبینند و نقد و بررسی میکنند. از این راه هم میتوانند هنجارهای درست را به فرزندان آموزش دهند هم نگاه درست و منتقدانه را به آنها آموزش دهند. همچنین ثمرهی اینکار این میشود که فرزندان در هیچ زمینه و از هیچ کسی تقلید کورکورانه نداشته باشند.
۴.خودباوری و مسئولیت پذیری فرزندان
خودباوری حالت روحی و روانی است که در نتیجهی احساس ارزشمندی در نفس انسان پدید میآید. امام علی ع در نهجالبلاغه نامهی ۳۱ میفرمایند: «أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّهٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَى اَلرَّغَائِبِ فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِکَ عِوَضاً. وَ لاَ تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اَللَّهُ حُرّاً»؛ نفس خود را از هر گونه پستی باز دار، هر چند تو را به اهدافت رساند زیرا نمیتوانی به اندازهی آبرویی که از دست میدهی بهایی به دست آوری. بردهی دیگری مباش که خدا تو را آزاد آفرید».
خانواده مهمترین نهادی است که میتواند در خودباوری افراد جامعه اثر داشته باشد. کودک از همان ابتدا به رفتارهای پدرو مادر خود توجه میکند. اگر والدین او خودباور باشند، کودک نیز از این خودباوری والدین الگو میگیرد و خودباور میشود. یکی از اقسام خودباوری، خودباوری ملی است. خودباوری ملی در برابر از خودبیگانگی و خودباختگی ملی مطرح میشود. خودباوری در حوزهی ملی یعنی اینکه هر ایرانی میتواند در عرصههای گوناگون درست حرکت کند و اثری درخشان داشته باشد. در حوزهی تولید به این باور برسیم که کالای ایرانی را با افتخار خرید کنیم و استفاده نماییم و برای آن تبلیغ نماییم (رئیسی، ۱۳۹۱، ص۵۵-۶۱).
اگر خانواده بتواند فرزندانی خودباور تربیت کند و از جهتی با آموزش درست، مسئولیت پذیری را هم به فرزندان بیاموزد یقیناً رونق تولید به بار مینشیند. باید فرزندان روحیهی ادای تکلیف و مسئولیت پذیری را داشته باشند و گرنه با خودباوری صرف به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. مثلاً در هشت سال دفاع مقدس صرف باور اینکه اسلام پیروز است سبب پیروزی در جنگ نشد بلکه همت و ادای تکلیف فرزندان این کشور پیروزی را رقم زد.
۵. طرد فرهنگ مدگرایی و مصرف گرایی
مصرف یعنی استفادهی درست و به اندازه و تا زمانی که برای رفع نیاز بشر باشد، مناسب است. اما زمانی که بیش از نیاز و اندازه مصرف کردیم مصرف گرا میشویم و زمانی که چشممان به مارکها و برندهای روز بود مدگرا میشویم. مدگرایی و مصرف گرایی متأسفانه وابستگی اقتصادی را به دنبال دارند. کشور مصرف گرا وابستگی اقتصادی داخلی به کشورهای دیگر پیدا میکند تا اجناس مورد نیاز خود را از آنجا وارد کند. البته این وابستگی ابعاد دیگری هم دارد. مثلاً هدر رفتن منابع؛ زیرا وقتی زیاد مصرف میکنیم چیزی برای پسانداز و سرمایهگذاری باقی نمیماند و دیگر تولید صورت نمیگیرد. پس مصرف گرایی مانع تولید و توسعه است (اخوی، ۱۳۸۸، ص۴۹).
نتیجه
خانواده محل شکوفایی استعدادهای فرزندان است. هر پدر و مادری ضمن کمک به فرزندان در مسیر رشد اخلاقیات باید آداب اجتماعی فرهنگی و اقتصادی را نیز آموزش دهند. اگر امروزه فرزندان به تولید داخلی توجه کنند و خرید کالای ایرانی یک ارزش و فرهنگ مطلوب قلمداد شود مطمئناً در نسلهای بعد ما مشکلات اقتصادی امروز را نخواهیم داشت. اگر تا به امروز از کالاهای خارجی تعریف میکردیم به خاطر فرهنگ حاکم بر خانواده و جامعه بود. در حال حاضر مضرات این خودباختگی فرهنگی را دیدهایم و راه حل آن را نیز میدانیم. این وظیفهی خانواده است که در حد توان به رشد رونق تولید و تربیت نسل خودباور و تولید کننده کمک کند.
منابع
قرآن کریم.
نهجالبلاغه.
۱. اخوی، رضا؛ گامهایی در جهت اصلاح الگوی مصرف، قم، شمیم قلم، ۱۳۸۸.
۲. رئیسی، حسین؛ رسانه و نقش خانواده در حمایت از تولید ملی، کار و سرمایهی ایرانی، قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، ۱۳۹۱.
۳. نعمتی، محمد، رضا تنهایی مقدم و امین مرادی باصیری؛ اقتصاد خانوار در اسلام، تهران، دانشگاه امام صادق ع و کمیته امداد امام خمینی ره خراسان رضوی، ۱۳۹۵.