استاد نوقانی/ تنظیم: شفیقه رأفت
امام علی ع: «وَ سُئِلَ عَنِ الْإِیمَانِ فَقَالَ: الْإِیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى الصَّبْرِ وَ الْیَقِینِ وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى الشَّوْقِ وَ الشَّفَقِ وَ الزُّهْدِ وَ التَّرَقُّبِ…» (نهجالبلاغه، حکمت ۳۱)؛ از امام علی در مورد ایمان، سؤال کردند. آن حضرت فرمود: «ایمان بر چهار پایه استوار است: صبر، یقین، عدل و جهاد. صبر نیز بر چهارپایه قرار دارد: شوق، هراس، زهد و انتظار.» شوق به معنای علاقه و اشتیاق به چیزی و شفق در اصل به معنای آمیخته شدن روشنایی روز به تاریکی شب است. سپس در معنای ترس آمیخته با علاقه به کسی یا چیزی به کار رفته و زهد عدم وابستگی به دنیا و زخارف دنیا و ترقب به گونهای انتظار گفته میشود. به عبارت دیگر:
* آنکس که مشتاق بهشت باشد شهوات و تمایلات سرکش را به فراموشی سپارد. (شوق)
* آنکس که از آتش جهنم میترسد از گناهان دوری گزیند. (شفق)
* کسی که زاهد و بیاعتنا به دنیا باشد مصیبتها را ناچیز شمارد. (زهد)
* کسی که انتظار مرگ را میکشد، برای انجام اعمال نیک سرعت میگیرد. (ترقب)
در واقع صبر و شکیبایی گاه در مقابل شهوت و در مسیر اطاعت خداست؛ گاه در مقام پرهیز از گناهان؛ گاه در مقابل مصائب و دروغهای دنیوی و گاه در مقابل پایان عمر و مرگ.
اول؛ عشق به بهشت و نعمتهای بیپایانش او را از غلطیدن در شهوات سرکش دنیا حفظ میکند و این همان صبر بر طاعت است. دوم؛ ایمان به عذاب الهی در آخرت و خوف از دوزخ او را از گناهان بازمیدارد. گویی دوزخ را با چشم خود میبیند. سوم؛ از آنجاکه بیتابی در مصیبتها به خاطر وابستگی به دنیاست، آنکس که زاهد و بیاعتنا به دنیا باشد مصیبت برایش کوچک و صبر آسان میشود. چهارم؛ صبری که از انتظار مرگ ناشی میشود. کسی که هر لحظه احتمال مرگش را میدهد، با سرعت بهسوی کارهای خیر میرود، تا در فرصت باقیمانده کفهی اعمال صالحش را سنگین کند و این نیاز به صبر دارد. البته همانطور که ایمان درجات دارد، صبر هم همینطور است و بعضی در درجهی بالای ایمان و صبر قرار دارند و از منظر قرآن هم کسی که تقوا داشته و صبر کند جزو محسنین است و خدا اجر او را ضایع نمیکند. «… مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (یوسف/۹۰)؛ … بیگمان هر که تقوا و صبر پیشه کند پس خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند. بعد از این که حضرت یوسف خودش و برادرش بنیامین را معرفی کرده اشاره میکند که این قانون خداست و کلیت دارد و هر کس تقوا داشته باشد و صبر کند خدا اجر او را ضایع نمیکند. اشاره به اینکه بعد از تحمل آنهمه سختیها و رعایت تقوا حضرت یوسف ع به خانوادهاش رسید و هر کس صبر کند و تقوا داشته باشد نتیجهاش را خواهد دید.
استقامت و پایداری
در ذهن بعضیها صبر به معنای در گوشهای نشستن و غصه خوردن (و در عین حال) شکوه و شکایت نکردن است که البته این هم نوعی صبر است ولی صبری که بسیار باارزش است صبر به معنای استقامت و پایداری است.
مولا علی ع در حکمت ۱۵۳ میفرمایند: «لاَ یَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَإِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ» (حکمت۱۵۳)؛ «شخص صبور (و با استقامت) پیروزى را از دست نخواهد داد هرچند زمانى طولانى بگذرد.» حقیقت صبر همان استقامت است، استقامت در برابر موانع وصول به مقصد و پیمودن راه طولانی و وصول به هدف، استقامت در برابر دردها و رنجها و کارشکنیهای این و آن. تا چنین استقامتی در انسان نباشد بهجایی نمیرسد؛ زیرا طبیعت زندگی دنیا این است که با مشکلات آمیختهشده و غالباً در کنار گلها، خارهایی است و در کنار عسل شیرین، نیش زنبور. تاریخ بارها و بارها نشان داده که پیروزیها در انتظار افراد با استقامت و صبور است. قرآن کریم هم بارها به این حقیقت اشارهکرده از جمله در داستان حضرت یوسف ع میفرماید: «أَنَاْ یُوسُفُ وَهَـذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیِصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» (یوسف/۹۰)؛ من یوسفم و این برادر من (بنیامین) است خداوند بر ما منت گذارد، هرکس تقواپیشه کند و شکیبایی و استقامت نماید (سرانجام پیروز میشود) چراکه خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند» دربارهی بنیاسرائیل بعدازآن که بر فرعونیان پیروز شدند فرمود: «وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا وَتَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ بِمَا صَبَرُوا…» (اعراف/۱۳۷)؛ و مشرقها و مغربهای پربرکت زمین را به آن قومِ به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم و وعدهی نیک پروردگارت بر بنیاسرائیل، به خاطر صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقّق یافت.
امام علی ع میفرمایند: «الصبر مفتاح الظفر»، (تمیمی، ۱۳۶۶، ج۱، ص۵۷۶). بهترین شاهد بر کلام امام، مطالعه تاریخ گذشتگان است. در تمامکارها و رشتهها (علمی، صنعتی، سیاسی، اجتماعی) کسانی پیروز شدند که از صبر و استقامت بیشتری برخوردار بودند.
نتایج صبر
امام علی ع در حکمت ۱۸۹ میفرماید: «مَنْ لَمْ یُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَکَهُ الْجَزَعُ»؛ کسى که صبر و شکیبایى او را نجات ندهد بیتابی او را از پاى درمیآورد. بهیقین در طول زندگی انسان، مشکلات فراوانی است که هیچکس از آن برکنار نمیماند و انسان در مقابل آنها دو راهکار دارد:
– صبر و تحمل و شکرگزاری به درگاه خدا و دقت دریافتن راه نجات از آن مشکل یا مصیبت یا حداقل کاستن از آثار زیان بارش.
– جزع و بیتابی که هم اعصاب انسان را به هم میریزد و گرفتار بیماریهای مختلف میکند. گاه به مرگ میکشاند و هم سبب ناشکری به درگاه خداوند و وزر و وبال برای سرای دیگر میشود.
انسان عاقل راه اول را انتخاب میکند که هم اجر صابران را دارد و هم فواید و برکات صبر را. امام هادی ع میفرمایند: «المصیبه للصابر واحده و للجازع اثنتان» (علامه مجلسی، ۱۴۰۳، ج۶۷، ص ۷۵) «بلا و مصیبت برای شخص صبر کننده یکی است و برای شخص کمتحمل و کمطاقت، دو تا» مضاعف شدن برای افراد ناشکیبا از اینجهت است که ضربههایی بر جسم و روح آنها وارد میکند و روی اعصاب آثار مخربی دارد که تا سرحد جنون پیش میرود و ختم به خودکشی میشود.
راه درمان بیصبری
راه درمان بیصبری توجه به مصائب اولیا الله، توجه به مصائب و گرفتاریهای دوستان و خویشان و بستگان و نیز توجه به آثار مثبت صبر و شکیبایی و آثار منفی جزع و فزع است. اضافه بر این توجه به این موضوع که بالاخره مشکلات به پایان میرسند. چنان که در روایتی از امام علی ع «لِلْمِحَنِ غَایَاتٍ لَا بُدَّ أَنْ تَنْتَهِیَ إِلَیْهَا» (محدث اردبیلی، ۱۳۶۴، ج۲، ص۳۴۶)؛ بسیاری از مشکلات پایانی دارد و به تعبیر ما از این ستون به آن ستون فرج است.
امام علی ع در حکمت ۲۹۱ نیز به فواید صبر اشاره کردند و به شخصی که فرزندش را از دستداده بود میفرمودند: «انْ صَبَرْتَ جَرَى عَلَیْکَ الْقَدَرُ وَأَنْتَ مَأْجُورٌ، وَإِنْ جَزِعْتَ جَرَى عَلَیْکَ الْقَدَرُ وَأَنْتَ مَأْزُورٌ…»؛ اگر صبر کنی مقدرات الهی بر تو جاری میشود و پاداش خواهی داشت و اگر بیتابی کنی، باز هم مقدرات مسیر خود را طی میکند ولی تو گناهکار خواهی بود.
منابع
* قرآن
** نهج البلاغه
۱. تمیمی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالکلام و دررالکلم، ج۱، مصحح: درایتی، مصطفی، قم، دفتر تبلیغات، ۱۳۶۶.
۲. محدث اردبیلی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج۲، قم، بنیهاشمی، ۱۳۶۴.
۳.مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۷، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳.