تربیت اقتصادی در اسلام با نگاهی به مسأله‌ی ثروت

tarbiat-eghtesadi

استاد شایسته خوی

اسلام به امور دنیوی مسلمانان اهتمام دارد و می‌فرماید به دیانت و معنویت بپردازید ولی از امور دنیوی غافل نشوید: «… وَلَا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا…» (قصص/۷۷). در اسلام حیات دنیوی و زندگی اجتماعی با بهره‌گیری از دنیا برای اهداف متعالی نه تنها جایز است بلکه مورد تأیید است: «وَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ» (مائده/۸۸). از طرف دیگر طرفدار تقویت بنیه‌ی اقتصادی است اما نه به عنوان این‌که اقتصاد، هدف باشد؛ بلکه هدف‌های اسلامی بدون اقتصادِ سالم و نیروی مستقل اقتصادی میسر نیست. یکی از مباحث اقتصادی، مسأله‌ی ثروت است؛ اسلام، پول‌پرستی را محکوم نموده ولی پول و ثروت را محکوم نکرده است. زیرا به تولید ثروت (کشاورزی) و مبادله‌ی ثروت (تجارت)، توصیه نموده و برای جلوگیری از حیف و میل و سرقت و… مقررات قضایی و جزایی وضع کرده است؛ در واقع اسلام با هدف قرار دادن ثروت و این‌که انسان پول را به خاطر خود پول و برای ذخیره کردن و اندوختن بخواهد، مخالف است. این مختصر با گذری بر منابع اسلامی رویکرد تربیتی بر مدیریت مال و ثروت را یادآور می‌شود.

الف. برطرف نمودن فقر

در روایتی امام کاظم (ع) به هشام می‌فرمایند:

«ای هشام هرکس خدا سه چیز به او عنایت کند او را مورد لطف خویش قرار داده است: عقلی که فشار هوای نفس را از او بازدارد، علمی که او را از نادانی برهاند، ثروتی که ترس فقر را از جان او دور سازد» (حکیمی، ۱۳۸۳، ج۵، ص۳۵).  امام علی (ع) می‌فرماید: «اَللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ وَ لاَ تَبْذُلْ جَاهِیَ بِالْإِقْتَارِ»(نهج البلاغه، خطبه۲۱۶)؛ خدایا آبرویم را به فراخی مال حفظ کن و شخصیتم را به تنگدستی و نداری بی اعتبار نکن.

بنابراین ثروتی پسندیده است که فقر را از آدمی دور می‌کند و بار او را از دوش دیگران بردارد. البته اسلام نمی‌گوید فقر نباید پدید آید چون فقر در افراد و بخش‌های مختلف جامعه در احوال مختلف و به علل مختلف پدید می‌آید، اسلام می‌گوید فقر نباید باقی بماند و استقرار یابد.

ب. دنبال رزق حلال بودن

اسلام مردمان را به جست و جوی رزق پاکیزه و مال حلال دعوت می‌کند و می‌خواهد که از حد اعتدال تجاوز نکنند. امام صادق (ع) می‌فرماید: «نِعْمَ اَلْعَوْنُ اَلدُّنْیَا عَلَى اَلْآخِرَهِ» (حکیمی،۱۳۸۳، ج۳، ص۱۵۶)؛ دنیای حلال بهترین کمک به آخرت است و نیز در روایت آمده است: خداوند سبحان غربت و دوری از وطن را برای طلب رزق و روزی دوست دارد (ر.ک: بروجردی، ۱۳۸۶، ج۲۲، ص ۱۴۹).

 ج. مصرف مال در جهت صحیح

از موارد مصرف مال آن است که انسان نیاز مشروع خود را برطرف کند. پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: خوشا به حال کسی که بدون معصیت مالی کسب کند و آن را در غیر معصیت به مصرف برساند (حکیمی، ۱۳۸۳، ج۵، ص۳۲).

یکی دیگر از موارد مصرف آن جهاد با مال و هزینه کردن آن در راه خداست: «انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (توبه/۴۱)؛ سبک بار و سنگین بار بسیج شود و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کنید این برای شما بهترین خیر است اگر بدانید. همچنین می‌توان به گسترده‌تر کردن کاربری ثروت نیز اشاره کرد:

امام علی(ع) برای عیادت به خانه علاءبن زیاد (حارثی) که از اصحاب امام بود وارد شدند و چون وسعت خانه‌ی او را دیدند فرمودند: با خانه‌ای به این وسعت در این دنیا چه می‌کنی در صورتی که تو در آخرت بیشتر به آن نیاز داری.

آری اگر بخواهی می‌توانی آن را وسیله‌ی دستیابی به آخرت قرار دهی یعنی از مهمان‌ها در آن پذیرایی کنی به صله‌ی رحم در آن بپردازی و حقوقی که به گردن داری به استحقاق برسانی که از این طریق به آخرت نیز خواهی رسید (ر.ک: حکیمی، ۱۳۸۳، ج۵، ص۳۲).

د. به دست آوردن مال کفاف

ارتباط مال با انسان به دو صورت قابل تصور است: ۱. غنای تکاثری که مقصود انباشت ثروت، فخرفروشی و… است. ۲. غنای مقتصد که مورد نظر اسلام است. زیرا ثروتی که از راه مشروع به دست آمده و صاحبانش دارای سطح زندگی قابل قبول باشند، بخورند و بخورانند، همسر اختیار کنند، وجوه شرعی را بپردازند، حج گزارند و مال خود را در راه خیر فردی و اجتماعی انفاق کنند و… این مال کمکی است در راه تقوی و اعمال صالح و طلب ثواب اخروی.

امام رضا (ع) می‌فرماید: آن کس که در پی به دست آوردن مالی بیش است تا با آن کفاف زندگی خانواده‌ی خود را فراهم آورد، اجر او از کسی که در راه خدا جهاد می‌کند، بالاتر است (همان، ج۵، ص۳۶).

بنابراین هر دارایی و ثروتی که از لحاظ کمیت و تملک مطابق با موازین اعتدال باشد و از لحاظ کیفیت و مصرف به خیر و فضیلت و عدل و احسان و حق بازگردد ستوده و مطلوب است.

ه. ممنوعیت انباشت مال

یکی از انواع ارتباط با مال، غنای تکاثری است یعنی افراط در مال و ثروت. با این رویه توانگر را غنی مترف یعنی مرفه بی درد می‌خوانند که در مقابل غنی مقتصد است. اسلام با ثروت‌اندوزی و تکاثر مبارزه می‌کند و می‌خواهد مردمان به جست و جوی رزق پاکیزه و مال حلال بروند و از حد اعتدال تجاوز نکنند.

و. ساده زیستی

حضرات معصومین (ع) به ما آموختند که حیات نیکو در ساده‌زیستی و راحتی و آرامش روح در بی‌آلایشی است.

پیامبر اکرم (ص) می‌فرمایند: «الزَّهادَهُ فِی الدُّنیا لَیسَت بِتَحریمِ الحَلالِ ، ولا إضاعَهِ المالِ ، ولکِنَّ الزَّهادَهَ فِی الدُّنیا ألاّ تَکونَ بِما فی یَدَیکَ أوثَقَ مِمّا فی یَدَیِ اللّه» (نوری، ۱۴۰۸، ج۱۲، ص۵۱)؛ زهدِ به دنیا، به حرام کردن حلال و یا ترک مال نیست؛ بلکه زهد به دنیا آن است که به آنچه در دست توست، مطمئن تر از آنچه در دست خداست، نباشى…  . از این رو بین زندگی ساده‌ی زاهدانه و زندگی ساده‌ی عاقلانه فرق است؛ زاهد در دنیا سوداگرانه زندگی می‌کند چون از لذات دنیا چشم پوشیده تا به لذت برتر که در آخرت برای او فراهم است، برسد و این زندگی تاجرانه است یعنی زهد و عبات خویش را ثمنی در برابر بهره‌گیری از لذات اخروی قرار داده است. اما عاقل از دنیا پرهیز دارد چون می‌خواهد سبکبار باشد از تجملات دنیا اجتناب می‌کند چون می‌داند آسایش و آرامش انسان در تجمل نیست. او با قوه‌ی عاقله، حیات معقول را انتخاب کرده و عقل حکم می‌کند انسان طوری زندگی کند که آبرو و حیثیت او نزد خدا و اولیای او محفوظ بماند. در واقع رفاه و راحتی در بی‌نیازی و عدم وابستگی به دیگران است. به طور کلی تعالیم اسلام در جهت تشویق به تولید و قناعت در مصرف است.

ز. تقویت فرهنگ کار و تلاش

نگرش انبیا و ائمه (ع) این است که انزوا از کارهای دنیا و ترک تلاش در دنیا مذموم است و انزوا از علاقه به دنیا ممدوح است. از این رو از جنبه های مهم در تربیت اقتصادی این است که مردم با کار و تلاش به کسب روزی حلال بپردازند و آن را برای رفع نیازهای صحیح فردی و اجتماعی به کار بندند. روایات فراوانی وجود دارد که مسلمانان را به تجارت، کشاورزی، باغداری، صدقات جاریه و… تشویق می‌کند(ر.ک: حکیمی، ۱۳۸۳، ج۵، صص۵۰۵تا۵۲۵) و در روایاتی کارگر مورد اکرام معصوم قرار گرفته است: هنگامی که پیامبر (ص) از غزوه‌ی تبوک باز می‌گشت، سعد انصاری از او استقبال کرد، پیامبر (ص) پس از مصافحه با او، فرمود: چرا دستت این قدر زبر شده است؟ گفت: یا رسول الله! بیل می زنم و با این کار خرج عائله ام را به دست می‌آورم. پیامبر خدا دست او را بوسید و گفت: این دستی است که آتش دوزخ به آن نمی‌رسد (ر.ک: همان، ص۵۰۵).

منابع

* قرآن کریم

**نهج البلاغه

۱. بروجردى، آقا حسین؛ منابع فقه شیعه، تهران، انتشارات سبز، ۱۳۸۶ ق.

۲. حکیمی، محمد رضا و دیگران؛ الحیاه، ترجمه‌ی احمد آرام، ج۵، قم، دلیل ما، ۱۳۸۳.

۳. نورى، حسین بن محمد تقى؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا