آیا مدارک معتبری دال بر قرآن خواندن سر بریده امام حسین (علیه السَّلام) بر سر نیزه وجود دارد؟/ مترجم: مائده رضایی
این که سر امام حسین (علیه السَّلام) بر سر نیزه قرآن خوانده است، از مستندات تاریخ است که هم علمای شیعه و هم علمای اهل سنّت آن را به سند صحیح نقل کرده اند؛ از جمله شیخ مفید (رحمه الله علیه) در کتاب شریف و معتبر الارشاد می نویسد:
۱ـ زید بن ارقم گفت: من در اتاق نشسته بودم که سرنیزه از کنارم رد شد وقتی در برابر من قرار گرفت که شنیدم این آیه را می خواند: «اَم حَسِبتُ…» و به خدا این شعر را سرودم و صدا زدم: سوگند به خدا سرت ـ ای فرزند پیامبر خدا ـ بسی شگفت تر است.
۲ـ ابواحمد در حدیثی به ما گفت: شنیدم محمد بن مهدی از عبدالله بن داهر از پدرش از منهال بن عمر نقل کرد و گفت: سر حسین بن علی (علیه السَّلام) را بر نیزه دیدم که این آیه را می خواند «ام حسبت…» پس مردی از مردم گفت: ای فرزند پیامبر خدا، سرت شگفت تر است.
۳ـ منهال بن عمر گفت: من به خدا سر امام حسین (علیه السَّلام) را بر نیزه دیدم که آیه سوره کهف را می خواند با زبانی رسا و روان، تا به این آیه رسید «ام حسبت أنّ اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من ایاتنا عجبا» مردی گفت: سرت به خدا عجیب تر از عجیب است.
۴ـ همو گفت: سر حسین (علیه السَّلام) را بر نیزه به دمشق آوردند. از کنار مردی گذشت در حالی که سوره ی کهف را می خواند و به آیه ی «ام حسبت…» رسید خداوند سر را به سخن آورد و گفت: موضوع من از موضوع مردان غار آنجلس و رقیم شگفت تر است.
۵ـ منهال بن عمر گفت: به خدا قسم ـ وقتی سر حسین (علیه السَّلام) را برداشته و راه می بردند من در دمشق بودم و مردی جلوی آن بود که سوره ی کهف را می خواند. خداوند سر را با زبانی روان به سخن آورد که گفت: شگفت تر از مردان غار، کشتن و حمل کردن من است.
۶ـ ابو مخنف از شعبی نقل می کند: سر حسین (علیه السَّلام) را در بازار صرّافی کوفه به دار آویختند، در حالی که سوره ی کهف را می خواند تا آیه ی «انّهم فئه امنوا بربّهم…» و در حدیثی دیگر وقتی که سر را به دار آویختند بر روی درخت از آن سر شنیده شد که می خواند: «وسیعلم الّذین ظلموا أیّ منقلبٍ ینقلبون» و هم چنین صدای مرد در دمشق شنیده شد که می گفت «لا قوّه الاّ بالله» و شنیده شد که می خواند «انّ اصحاب الکهف و الرّقیم کانوا من ایاتنا عجبا».
۷ـ مردی نزد سر امام حسین (علیه السَّلام) آیه «أم حسبت أنّ اصحاب الکهف…» را خواند، خداوند سر را با زبان عربی به سخن آورد و گفت: شگفت تر از صاحبان غار، کشتن و حمل کردن من است.
۸ـ اهل بیت اسیر پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بخشی از روز را بر در بنی خزیمه ایستادند و سر بر نیزه ی درازی بود، پس سوره ی کهف را خواند تا به آیه ی «ام حسبت…» رسید. سهل گفت: قرائت سر بر روی نیزه از همه چیز شگفت تر است.
۹ـ اعمش گفت: سر حسین بن علی (علیه السَّلام) را دیدم که بر نیزه بود و می خواند: «فسیکفیکهم الله و هو…»
۱۰ـ در کتاب «دم» ذیل روایت اضافه شده است: ابوحسین عسقلانی گفت: به علی بن هارون گفتم، این روایت را از محمّد بن احمد مصری شنیده ای؟ گفت: به خدا من آن را از او شنیدم. انصاری گفت: به محمّد بن احمد گفتم: تو را به خدا تو آن را از صالح شنیدی؟ گفت: به خدا من آن را از او شنیدم. جریر بن محمد گفت: به صالح گفتم: تو را به خدا تو آن را از معاذ بن اسد شنیدی؟
گفت: به خدا من آن را از او شنیدم. اعمش گفت: به سلمه بن کمیل گفتم: تو را به خدا تو آن را از او شنیدی؟ گفت: به خدا من آن را از او در دروازه ی فرائس دمشق شنیدم، هیچ شکّی ندارم که در برابر دیدگانم آمد، در حالی که می خواند: «فسیکفیکهم الله…».
۱۱ـ منهال عمرو گفت: هنگامی که سر امام حسین (علیه السَّلام) بر سر نیزه حمل شد را دیدم و من در دمشق بودم؛ جلوی سر مردی بود که سوره ی کهف را می خواند تا به آیه «ام حسبت…» رسید. آن مرد گفت: خداوند سر را به سخن آورد که با لسانی رسا گفت: عجیب تر از اصحاب کهف، کشتن و حمل کردن من است.
بنابراین، با این همه مدارک معتبری که در این باره وجود دارد، شکّی در صحّت خبر قرآن خواندن سر مبارک امام حسین (علیه السَّلام) باقی نمی ماند.
عن زید بن أرقم أنه قال: مر به علی وهو على رمح وأنا فی غرفه، فلما حاذانی سمعته یقرأ : «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» فقف- والله – شعری و نادیت : رأسک و الله- یا ابن رسول الله- أعجب و أعجب. (الشیخ المفید، الإرشاد، ج ۲، صص ۱۱۷- ۱۱۸)
و نیز مرحوم محمد بن سلیمان الکوفی مینویسد:
[حدثنا] أبو أحمد قال: سمعت محمد بن مهدی یحدث عن عبد الله بن داهر الرازی عن أبیه عن الأعمش: عن المنهال بن عمرو قال : رأیت رأس الحسین بن علی على الرمح و هو یتلو هذه الآیه: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» [الکهف:۹] فقال رجل من عرض الناس : رأسک یا ابن رسول الله أعجب؟ (محمد بن سلیمان الکوفی، مناقب الإمام أمیر المؤمنین (علیه السّلام)، ج ۲، ص ۲۶۷)
همچنین ابن حمزه طوسی مینویسد :
عن المنهال بن عمرو ، قال : أنا والله رأیت رأس الحسین صلوات الله علیه على قناه یقرأ القرآن بلسان ذلق ذرب یقرأ سوره الکهف حتى بلغ : «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» فقال رجل : ورأسک – والله – أعجب یا ابن رسول الله من العجب .(۲۷۴ / ۲)
وعنه ، قال : أدخل رأس الحسین صلوات الله علیه دمشق على قناه ، فمر برجل یقرأ سوره الکهف وقد بلغ هذه الآیه «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» فأنطق الله تعالى الرأس ، فقال : أمری أعجب من أمر أصحاب الکهف والرقیم . (ابن حمزه الطوسی، الثاقب فی المناقب، ص ۳۳۳ ).
و قطب الدین راوندی نیز مینویسد:
عن المنهال بن عمرو قال: أنا والله رأیت رأس الحسین (علیه السّلام) حین حمل وأنا بدمشق ، وبین یدیه رجل یقرأ الکهف، حتى بلغ قوله : «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» ، فأنطق الله الرأس بلسان ذرب ذلق، فقال : أعجب من أصحاب الکهف قتلی وحملی . (قطب الدین الراوندی، الخرائج والجرائح، ج ۲ ، ص ۵۷۷ ).
و ابن شهر آشوب مینویسد:
روى أبو مخنف عن الشعبی انه صلب رأس الحسین بالصیارف فی الکوفه فتنحنح الرأس وقرأ سوره الکهف إلى قوله: (انهم فتیه آمنوا بربهم وزدناهم هدى فلم یزدهم إلا ضلالا). وفی أثر انهم لما صلبوا رأسه على الشجره سمع منه: (وسیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون). وسمع أیضا صوته بدمشق یقول : لا قوه إلا بالله . وسمع أیضا یقرأ: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا»، فقال زید بن أرقم : أمرک أعجب یا ابن رسول الله. (ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب، ج ۳، ص ۲۱۸).
و علی بن یونس عاملی مینویسد:
قرأ رجل عند رأسه بدمشق «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» فأنطق الله الرأس بلسان عربی : أعجب من أهل الکهف قتلی وحملی. (علی بن یونس العاملی، الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۱۷۹)
و سید هاشم البحرانی نیز مینویسد:
فوقفوا بباب بنی خزیمه ساعه من النهار، والرأس على قناه طویله ، فتلا سوره الکهف ، إلى أن بلغ فی قراءته إلى قوله تعالى: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا». قال سهل: والله إن قراءته أعجب الأشیاء. (مدینه المعاجز، السید هاشم البحرانی، ج ۴، ص ۱۲۳).
مرحوم علامۀ مجلسی رحمت الله علیه در کتاب شریف بحار الأنوار ، بابی را به همین مطلب اختصاص داده است. (العلامه المجلسی، بحار الأنوار، ج ۴۵ ، ص ۱۲۱).
و از علمای اهل سنت، ابن عساکر در کتاب تاریخ مدینه دمشق مینویسد:
نا الأعمش نا سلمه بن کهیل قال رأیت رأس الحسین بن علی رضی الله عنهما على القناه وهو یقول «فسیکفیکهم الله وهو السمیع العلیم».
تاریخ مدینه دمشق – ابن عساکر – ج ۲۲ – ص ۱۱۷ – 118 .
و محقق کتاب در پاورقی آن مینویسد:
وزید بعدها فی م: قال أبو الحسن العسقلانی: فقلت لعلی بن هارون انک سمعته من محمد بن أحمد المصری، قال: الله انی سمعته منه، قال الأنصاری فقلت لمحمد بن أحمد : الله انک سمعته من صالح؟ قال: الله إنی سمعته منه، قال جریر بن محمد: فقلت لصالح: الله انک سمعته من معاذ بن أسد؟ قال: الله انی سمعته منه ، قال معاذ بن أسد: فقلت للفضل: الله انک سمته من الأعمش؟ فقال: الله انی سمعته منه ، قال الأعمش: فقلت لسلمه بن کهیل: الله انک سمعته منه ؟ قال: الله انی سمعته منه بباب الفرادیس بدمشق؟ مثل لی ولا شبه لی، وهو یقول : (فسیکفیکهم الله وهو السمیع العلیم).
و همچنین ابن عساکر در جائی دیگر از همین کتاب مینویسد :
عن المنهال بن عمرو قال أنا والله رأیت رأس الحسین بن علی حین حمل و أنا بدمشق و بین یدی الرأس رجل یقرأ سوره الکهف حتى بلغ قوله تعالى «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا» قال فأنطق الله الرأس بلسان ذرب فقال أعجب من أصحاب الکهف قتلی و حمل. (ابن عساکر تاریخ، مدینه دمشق، ج ۶۰، ص ۳۶۹ – 370).
بنابراین، با این همه مدارک معتبری که در این باره وجود دارد، شکی در صحت خبر قرآّن خواندن سر مبارک امام حسین (علیه السّلام) باقی نمیماند .
منابع
۱ـ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۰، صص۳۷۰-۳۶۹.