عاشورا در فرهنگ مردم، با نگاهی به ضرب المثل ها/ هاجر ابراهیمی
آن چه بر همگان آشکار است، چه دوست و چه دشمن، تاثیر عمیق و جدایی ناپذیر حادثه ی عاشور در میان مردم این سرزمین است. آن چنان امام حسین (علیه اسّلام) در جان و قلب و زندگی این مردم ریشه دوانده که دیگر نمی توان میان امام حسین (علیه السّلام) و مردم ایران حایلی هرچند نازک تر از حریر کشید. و این آمیختگی و ارادت را می توان لابه لای ضرب المثل ها و تکّه کلام های مردم به خوبی مشاهده نمود. در ادامه چند نمونه از این مثلها، برای آشنایی بیشتر خوانندگان خواهد آمد.
۱) آب به امام نمیدهند و آتش به یزید.
مثل به فرومایگی، خساست و نیز عدم گرایش فرد به حق یا باطل اشاره دارد و کنایه از آدم خسیس و تنگ چشمی است که نه عشق و ارادت به امام حسین (علیه السّلام) او را وادار به انفاق می کند و نه نفرت از یزید و شبیه به این مثل است: «از دستش آب نمی چکد».
۲) امام خوانی میکند
این مثل به افرادی که نقش امام حسین (علیه السّلام) را در تعزیه ها بازی می کنند، اشاره دارد و درباره ی کسی که می کوشد با مظلوم نمایی ترحّم دیگران را برانگیزد، به کار می رود.
۳) این همه لشکر برای کشتن یک تن!
این مثل به، تنهایی، بی کسی، غریبی و مظلومیّت اشاره دارد و زبان حال حضرت زینب (سلام الله علیها) در تعزیه ی قتل امام حسین (علیه السّلام) است.
۴) پامنبری میکند.
پامنبری از اصطلاحات مجالس روضه و عزاداری است و بیشتر به کردار جوانانی که در مجالس سوگواری روی پلّه های پایین منبر می نشینند و پیش از واعظ نوحه خوانی می کنند، اطلاق میشود. مثل، به دنبال سخن کسی را گرفتن و همراهی به سود یا زیان مخاطب، توضیح دادن یا تفسیر کردن سخن افراد، مداخله در حرف دیگران و پرحرفی اشاره دارد.
۵) تعزیه گردان است.
در فارسی امروز به کسی که در امور همگانی حادثه آفرینی یا میدانداری کرده، از آن حوادث به سود خود بهرهبرداری میکند یا واسطه ی به هم بستن، اصلاح و انجام امری شمرده شود، تعزیهگردان می گویند. این واژه به طنز برای اشاره به اداره کننده ی یک کار نیز به کار میرود.
۶) طوغ به پا شده است؟
در ایّام محرّم، هنگامی که طوغ یا همان عَلَم را از مسجدها و تکیهها بیرون میآوردند، جمعیّتی انبوه در پی آن راه می افتادند و ازدحام بسیار میشد، به همین جهت، امروزه اگر جایی شلوغ یا پر سر و صدا باشد، میپرسند مگر طوغ به پا شده؟ به عبارت دیگر، این مثل، برای بیان کثرت ازدحام و شلوغی به کار میرود.
۷) حسین را تا جایی دوست داری که رگ نبرد.
حکایت از افردی دارد که تنها در صورت به خطر نیفتادن منافع شخصیشان دین دارند.
افرادی را می بینیم که مدام دم از دین می زنند و خود را سالک الی الله معرّفی می کنند و لاف می زنند که حاضرند برای خدا مال و جانشان را بدهند، امّا زمانی که پای عمل به میان می آید، میدان را خالی می کنند. به چنین افرادی که تنها در صلح و آرامش و در صورت حفظ منافعشان به دنبال دین می روند می گویند: حسین را تا جایی دوست داری که رگ نبرد.
۸) حق به جانب یزید است!
از کسی پرسیدند در همدان روضه برای شهیدان کربلا می خوانند؟ گفت: آری، امّا آن چنان که حق به جانب یزید است. این مَثَل حاکی از آن است که دوستان نادان جز زیان، چیزی به ارمغان نمی آورند. سعدی در این باره می گوید:
گر تو قرآن بدین نمط خوانی / ببری رونق مسلمانی.
۹) خنجر شمر در خانه ی اوست!
این مثل به خشونت و دیکتاتوری و سنگدلی فرد اشاره دارد. هنگامی که از جنایت کاری سخن به میان می آید، در پاسخ گفته می شود: خنجر شمر در خانه ی اوست؛ یعنی قابل اعتماد نیست و فرصت طلب است.
۱۰) دم گرفته است.
خواندن دسته جمعی سینه زنان یا زنجیرزنان را دم گرفتن گویند. که معمولا هم نوا با مرثیه خوان بیتی از مرثیه را تکرار می کنند. مَثَل درباره ی کسی که به طور کامل سرگرم سخن گفتن است و مورد توجّه مخاطب یا مخاطبان نیز قرار گرفته به کار می رود.
۱۱) حالا دیگر شمر هم جلودارش نمی شود.
گروهی وقتی به مقامی می رسند و یا ضعفی در کسی می بینند، خود و خدا را فراموش می کنند و مغرورانه به قدرت نمایی می پردازند این مَثَل به آنان اشاره دارد. گونه های دیگر آن چنین است: الف – شمر جلودارش نیست. ب – شمر جلودارش نمی شود. ج- خیلی بد رکاب است، شمر جلودارش نمی شود.
۱۲) روغن ریخته نذر حضرت عبّاس (علیه السّلام)
در گذشته، روغن نایاب و ارزشمند بود؛ وقتی مقداری روغن می ریخت، بی درنگ می گفتند: حیف شد؛ آن گاه ادامه می دادند: ایراد ندارد، نذر ابوالفضل؛ مَثَل در آن عصر ریشه دارد و به گذشتن وقت، از دست رفتن قطعی موقعیّت و جبران ناپذیر بودن آن چه از کف رفته است، اشاره دارد. روغن ریخته نذر امامزاده، گونه ی دیگر این مثل است.
۱۳) سنگ و سفال بر سر آن ها، خاک کربلا بر سر ما
در استان گیلان، در پایان قصه ها این جمله را برای کودکان تکرار می کنند و بدین وسیله ارادت خود را به اهل بیت (علیه السّلام) آشکار می سازند؛ به زبان گیلکی مثل چنین است: «سنگ و سفال اوشانی سر / خاک کربلا امی سر».
۱۵) قسم حضرت عبّاس(علیه السّلام) تو را باور کنم یا دم خروس را؟
یکی دزدی را گریبان گرفته بود که خروسم را ربوده ای؛ دزد در حالی که دم خروس از شکاف قبایش پدیدار بود به خدا و ائمه سوگند می خورد که خروس ندیده است. مرد گفت: ای مردم، این همه سوگندی که یاد می کند چنان نیست که باور نتوان کرد، امّا سخت حیرانم؛ سوگند حضرت عبّاس (علیه السّلام) را باور کنم یا دم خروس را؟ مثل برای اشاره به دروغ، تظاهر به دین داری، ریا و نفاق به کار می رود.
۱۶) هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله!
این مصرع (که در چاوش خوانی های مسافران کربلا خوانده می شد) از خطبه امام حسین(علیه السّلام) هنگام خروج از مکّه برگرفته شده است. حضرت در آن موقعیّت فرمود: هر که می خواهد خون خود را در راه ما نثار کند و آماده ی حرکت است، همراه ما در مسیر کوچ گام نهد. این مثل به آمادگی برای زیارت، ایثار، جانبازی اشاره دارد.
۱۸) هر وقت پای علامت یکی سینه می زند.
این مثل مانند «هم طبّال یزید است و هم علمدار حسین (علیه السّلام)» درباره ی منافقان و دودلان به کار می رود.
۱۹) ما اهل کوفه نیستیم، امام تنها بماند.
تناقض در رفتار، نیرنگ و تزلزل، سرکشی در برابر فرمانروایان، فرصت طلبی، اخلاق ناپسند، آزمندی و شایعه پذیری بخشی از ویژگی های مردم کوفه است. امام علی(علیه السّلام)، امام مجتبی (علیه السّلام)، مسلم بن عقیل (علیه السّلام) و سیدالشّهدا (علیه السّلام) هر یک به گونه ای بی وفایی و سست عهدی کوفیان را تجربه کردند؛ این عبارت در انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی شعار مردم شمرده می شد.
بر گرفته از کتاب «عاشورا در فرهنگ مردم» نوشته «محمدعلی عارفیراد»