حیات طیبه در خانه پدری

2_vije-ertehal

 

 

حاج سید عبدالله خاموشی پدرش را در چهار سالگی از دست داد و با دو برادر و مادر خود در تهران زندگی می کرد سید عبدالله در بازار تهران مشغول کار شد. صداقت، امانت و ایمان فوق العاده ی او به زودی اعتماد همه ی بازار را برانگیخت به گونه ای که اگر امام جماعت مسجد نمی آمد، مردم او را نایب می کردند. وقت اذان مغازه را تعطیل می کرد و به سوی مسجد راه می افتاد. به احترام او، کسبه ی بازار نیز مغازه ها را تعطیل می کردند و دنبال او به مسجد می رفتند.

سید عبدالله خاموشی با خانم شوکت حاج ترخانی، خواهر آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی که زنی پارسا و عفیف و پاکدامن بود، ازدواج کرد. محبت و صمیمیت این زوج مثال زدنی بود. خداوند شش پسر و شش دختر پاک و پرهیزگار به آن ها بخشید.

سید عبدالله همسر خود را خانم جان خطاب می کرد. خانم جان هر روز صبح، وقتی بچه ها را برای نماز صدا می زد، با صدای بلند دعای صباح را می خواند، نجوای مهربان«اللهم، یا من دلع لسان الصباح بنطق تبلجه و سرح قطع اللیل المظلم بغیاهب تلجلجه» در گوش جان کودکان او می پیچید.

خانم جان قرآن کوچکی داشت که همیشه همراهش بود. به وقت پختن غذا روی اجاق تا آب جوش بیاید، یک جزء قرآن را می خواند؛ معمولا هر سه روز یکبار، یک ختم قرآن می کرد. به زیارت جامعه انس زیادی داشت. زیارت عاشورا را در حین کار های خانه می خواند. شوخ و بذله گو، مودب و پر کار بود. وقتی دوستان و آشنایان یا زنان همسایه نزد او می آمدند تا از شوهرانشان گله کنند دو جمله می پرسید: «شوهرت نماز می خواند؟» ، «مشروب نمی خورد؟» اگر جواب مثبت بود می گفت: «بقیه اش راه حل دارد. فقط این دو عیب راه حل ندارد.»

محبت و عطوفت بین سید عبدالله و خانم جان آن قدر عمیق بود که همیشه یکدیگر را با احترام خاص یاد می کردند. وقتی خانم جان مجمعه ی مسی غذا را آماده می کرد سید عبدالله به آشپزخانه که در زیر زمین بود می رفت، سر سینی را می گرفت و با هم برای بچه ها غذا می آوردند.

آداب اسلامی، ادب و نظافت در خانه ی خانم جان اهمیت خاصی داشت.

دختر ها از همان اول با حجاب انس می گرفتند. با پوشیه و چادر به مدرسه می رفتند، اگر مرد نامحرمی به خانه می آمد، در اتاق مردانه مهمان می شد تا زحمتی برای رفت و آمد دختر ها نباشد. سفره های مردانه و زنانه جدا بود. در عزای امام حسین مجلس روضه ی سید الشهدا برقرار بود؛ ده روز، مردانه و زنانه.

آقا سید عبدالله خاموشی، حیاط را فرش می کرد، سماور چای برپا بود ومهمانان می آمدند و می رفتند. در خانه ای که منبر سید الشهدا همیشه برقرار بود و علما و بزرگان رفت و آمد داشتند، بازی بچه ها هم رنگ دیگری داشت. یکی فلسفی می شد، چادر مادر را عبا می کرد، بردوش می انداخت، سخنرانی می کرد و بقیه مستمع می شدند. روضه می خواندند و عزاداری می کردند، در قالب بازی. دخترها سال های ابتدایی را با پوشیه و چادر به مدرسه می رفتند و بعد از آن در خانه می ماندند. و از خواهر ها و برادر های بزرگتر خود، درس می گرفتند. پسر ها به همراه درس به مغازه ی پدر می رفتند و شاگردی می کردند. آقا سید عبدالله خاموشی به صداقت در نیت، گفتار و عمل سخت معتقد بود. مغازه ی ابزار و یراق آلات داشت.

روزی که خوب فروش داشت، مشتری ها را می فرستاد مغازه های دیگر و می گفت: «من امروز کاسبی ام را کرده ام، آن ها فروش نداشته اند.»

در ازدواج فرزندان سخت کوش بود. مهم ترین ملاک برای انتخاب داماد، تأیید او و خانواده اش توسط معتمدان مسجد بود. اگر تایید می شدند، دیگر هیچ شرطی وجود نداشت. به دختران خود درباره ی شوهرانشان بسیار تأکید و سفارش می کرد.

آقا سید عبدالله خاموشی اگرچه یک کاسب جزء بازار تهران بود، اما به سبب تقوا، دیانت و صداقتش چنان تأثیری بر همگان گذاشته بود که همه ی علما و مردم او را مأمن خود می د انستند و در هر کاری به او اعتماد داشتند و مشکلاتشان را به یاری او حل می کردند. وقتی نوه «آقا سید مهدی خاموشی» خدمت آیت الله وحید خراسانی رسید، ایشان با وجود سن زیاد، جلوی پای وی تمام قد بلند شدند، سپس نشستند و گفتند: «این احترام به خاطر پدر شما بود، البته احترام شما به جای خود باقی است” وقتی که یکی از فرزندان به پدر گفت: “آقا جان! این دختر خانم شما خانم طاهایی عجب مشهور شده و عجب کارهای بزرگی کرده” آقا سید عبدالله خاموشی گفت: باید هم همین طور می شد، پسر جان! من برای تربیت شما خیلی زحمت کشیده ام. آیه ی «…قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ» (احقاف، ۱۴) از زبان من نیفتاده است».

استاد ما، خانم طاهایی، فرزندِ نانِ حلال، پرهیزکاری و تربیت صحیح این بزرگان بود.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا