دشوارنویسی یا ساده نویسی / فاطمه اکبری
بیشتر دانش آموزان مایلند همان گونه بنویسند که سخن می گویند و کلمات را همان طور به کار برند که در گفتار روزانه از آن استفاده می کنند؛ امّا تحصیل کرده ها مایلند نثرشان علمی باشد و واژگان تخصّصی در آن فراوان به چشم بخورد. به نظر شما کدام روش درست تر است؟
واقعیّت این است که در هر دو حال باید درست نویسی را انتخاب کنید و درست نویسی، بستگی به موضوع، قالب و مخاطب نوشته ی شما دارد. بدیهی است، وقتی برای مخاطب خاص می نویسید، باید شرایط او را در نظر داشته باشید و زمانی که برای مخاطب عام می نویسید، فهم او را در نظر آورید. مخاطبین شما بر حسب سنّ، میزان تحصیلات و گاه جنس تقسیم بندی می شوند. غیر از کتاب ها، پایان نامه ها و مقاله های علمی و پژوهشی که به ضرورت مخاطب، زبانی علمی و تخصّصی دارند، بهتر است مابقی متون ساده و آسان نوشته شوند تا خوانندگان برای فهم آن به رنج نیفتند.
البتّه آسان نویسی به معنیِ گویشی نویسی و شکستن املای صحیح کلمات نیست روشی که متأسفانه در میانِ ما جا افتاده و از آن اظهار رضایت هم می کنیم. ساده نویسی یعنی این که، از ساختار عادّی سخن مردم بهره گیرید و از واژگانِ موجود در زبانِ جامعه استفاده کنید تا در عینِ این که نثری غنی، گیرا و قوی ارائه می دهید فهم آن برای مخاطب شما آسان باشد. در آسان نویسی نباید املای کلمات را بشکنید، بلکه این سیاقِ جملاتِ شماست که به کلام مردم عادّی یا یک گروه و طبقه ی خاصّی نزدیک می شود. به دو مثال زیر توجّه کنید:
الف ـ می خام برم خونه، مادرم منتظرمه. ممکنه دیر برم نگران بشه!
ب ـ می خواهم بروم خانه، مادرم منتظر است، دیر بروم ممکن است نگرانم شود.
در مثالِ (الف) شکل املایی کلمات شکسته شده است. این نوع نوشتن، صحیح نیست؛ چرا که خط، قواعد و ضوابطی دارد که شما باید آن را رعایت کنید. تنها در صورتی می توانید املای واژگان را بشکنید که در یک «گفت و گو» از کسی به طور مستقیم، نقل قول کنید و نقل قول را هم داخل گیومه بنویسید؛ در غیر این صورت، شکسته و محاوره ای نوشتن یک اشتباه است که موجب دشواریِ خواندن و نفهمیدن مطلبِ شما می شود. در مثال (ب) علاوه بر این که ساختار زبان گفتاری حفظ شده، املای کلمات نیز به گونه ای صحیح نوشته شده است. این شیوه، همان روش درستی است که نویسندگان بزرگی چون آل احمد، دولت آبادی، دانشور، مرادی کرمانی و… به کار برده اند.
گذشتگان گفته اند: ملاک برتری یک نوشته این است که «عوام بفهمند و خواص بپسندند». چنین کاری البتّه دشوار است؛ این که هم ساده و آسان سخن بگویید و هم درست و فصیح؛ امّا این اصل، مهم ترین معیار برای برتر شمردن یک اثرِ نوشتنی است. گلستان سعدی و تاریخ بیهقی، نمونه ای از این دست آثار است که به آن ها «سهل و ممتنع» می گویند.
ـ دانش زبانیِ خود را غنی کنید
گونه های زبانی و لهجه ها، از عناصر مهم اثرگذار بر سبکِ یک نویسنده است. هر نویسنده به لهجه ی مادری خود می نویسد؛ بنابراین، ساختار زبانِ آل احمد، دولت آبادی و مرادی کرمانی، با یکدیگر متفاوت است. غنای زبانی به دو عامل بستگی دارد: اول این که نویسنده چه اندازه اهلِ مطالعه و دقّت باشد. دوم چه توشه ای از زبان مادری خود برگرفته باشد.
شما نیز به عنوان یک نویسنده، باید توان زبانی خود را بالا ببرید و این از دو راه ممکن می شود. راه اول: خواندن و خواندن و خواندن؛ بر هر نویسنده ای فارسی زبان، در هر رشته ی تخصّصی واجب است که کتاب های مادرِ زبانِ فارسی را بخواند. قابوس نامه، گلستان سعدی و تاریخ بیهقی از مهم ترین این کتاب هایند. دقّت و توجّه در سبک نوشتن این نویسندگانِ بزرگ می تواند راه گشای شما نیز باشد؛ همان طور که نویسندگان بزرگی چون دولت آبادی و آل احمد از این آثار در پیدا کردن سبک و روش خود سود برده اند، شما نیز می توانید از دقّت در هنرِ نگارش آن ها بهره های فراوانی ببرید.
راه دوم: دقّت در لهجه های محلّی و گویشِ مردم شهر و روستایتان است. لهجه های محلّی سرشار از واژه های پر معنی و مأنوسند که با یادگیری آن ها و استفاده در آثارتان می توانید از زبانی محکم و غنی برخوردار شوید. دکتر محمود حسابی، پدر فیزیک ایران، که در کودکی ایران را ترک گفته بود، وقتی در اواسط جوانی به کشور بازگشت، با لهجه ی فارسیِ مخلوط با عربی و فرانسه سخن می گفت. طیّ یک سفر کاری به جنوب ایران، با مردم محلّی و عشایر در آمیخت و زبان فارسی را از ریشه های اصیل آن فرا گرفت. وی فرهنگ لغتِ ارزشمندی با نام «فرهنگ حسابی» نگاشته است و اولین کسی است که برای واژگانِ بیگانه در فارسی معادل ساخته است. واژه های دانشگاه و دانشکده از یادگارهای این استاد فرزانه است.
پس برای غنی کردن زبان خود و ایجاد سبکِ مناسبِ نویسندگی، بسیار بخوانید و در گویش های محلّی مردمِ خود دقّت به خرج دهید تا بتوانید از این دو منبع سرشارِ زبانی بهره مند شوید.