سراج منیر

gadir

                                      

آخرین حکم آسمان (از غدیر چه می دانید؟)/   نسرین هژبری

 

خداوند رحمان انسان ها را با سرشت خاص و آفرینش ویژه ای خلق نمود و به این خصوصیت چنین اشاره فرمود: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَهَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا..». (روم/ ۳۰)

منظور از این آفرینش ویژه این است که شناخت ها و گرایش های خاصی مانند گرایش به خداوند و دین همراه با آفرینش انسان در وجود او به ودیعت نهاده شده است، به طوری که هر یک از این شناخت ها و گرایش های فطری کمالی برای انسان محسوب شده و راه رسیدن به حقیقت را برای او هموار می سازد.

حسّ کنجکاوی و حقیقت جویی از جمله ی این امور فطری است که منشأ پیدایش علوم مختلف شده است. با وجود این حس، انسان کمال طلب همواره در پی یافتن پاسخ سؤالاتی است که با سرنوشت او پیوند خورده است. گویی خداوند دست یابی به سرچشمه ی معرفت را در گرو پرسیدن و یافتن پاسخ های این پرسش ها قرار داده است.

نمونه ی این سؤالات، پرسش هایی است که بین مذاهب گوناگون نسبت به یکدیگر شکل می گیرد. البته باید توجه داشت که دسترسی به حقیقت در این موارد تنها در صورتی ممکن می شود که جوینده با استناد به منابع معتبر در مذاهب و با دوری جستن از هرگونه تعصب و تحریف واقعیت ها، به دنبال یافتن حق باشد.

با این تفاصیل در عصر حاضر که بزرگ ترین اختلاف بین امت اسلامی، مسأله ی امامت و رهبری است، بحث علمی در این زمینه علاوه  بر این که می تواند زمینه ساز وحدت باشد، به روشن شدن حقایق دین نیز کمک می کند.

شاهد بر این مدعا تمایل علمای اهل سنت در اعتراف به جواز تعبد به مذهب جعفری و هم چنین شیعه شدن تعدادی از این علما به دنبال بحث های علمی و سازنده است.

شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر در زمان خود، می گوید: «مذهب جعفری معروف به مذهب شیعه ی امامی اثناعشری، مذهبی است که تعبد به آن مانند سایر مذاهب اهل سنت شرعاً جایز است، لذا سزاوار است بر مسلمانان که آن را شناخته و از تعصّب به ناحقّ نسبت به مذاهبی معیّن خلاصی یابند». (رافعی، مجله ی رساله الاسلام، ص۵۹)

هم چنین شیخ از هر، دکتر محمد محمد فحّام نظر شیخ محمود شلتوت را تأیید کرده می نویسد: «من از شیخ محمود شلتوت و از اخلاق، علم، گستردگی اطلاع، بهره مندی از لغت عرب، تفسیر و اصول فقه او در عجبم. او فتوا به جواز تعبد به مذهب شیعه را صادر کرده است. شک ندارم که فتوای او اساس محکمی دارد، که اعتقاد من نیز همان است». (فی سبیل الواحده الاسلامیه، ص۶۴)

شیخ محمد غزالی نیز در تأیید نظر شیخ محمود شلتوت نویسد: «عمل او در حقیقت تکذیب خیالاتی است که مستشرقین در سر می پروراندند و در این خیال بودند که با وجود این کینه ها و اختلافات روزی امت اسلامی از هم پاشیده و نابود خواهد شد ولی این فتوا در نظر من شروع راه و اولین کار برای ایجاد وحدت است». (دفاع عن العقیده الشریعه، ص۲۵۷)

از جمله علمای اهل تسنن که پس از بحث و گفتگو مذهب تشیع را برگزیدند، علامه شیخ محمد مرعی امین انطاکی است او اهل عضو از توابع انطاکیه بود و مذهب شافعی داشت. به همراه برادرش احمد برای فراگیری علم به مصر رفت پس از مدتی با مطالعه ی کتب شیعه، مذهب شافعی را رها کرد و شیعه شد. در کتابش به نام «لماذا اخترت مذهب اهل بیت (علیهم السلام)» می گوید: «به طور قطع خداوند مرا هدایت کرده برایم تمسک به مکتب حق را مقدر کرده است».

علامه، شیخ احمد امین انطاکی، برادر شیخ محمد امین نیز پس از مطالعه ی کتاب «المراجعات» سید شرف الدین عاملی (این کتاب حاوی پرسش و پاسخ هایی پیرامون مسأله ی امامت است) از مذهب خود عدول کرد و شیعه شد. در مقدمه ی کتابش به نام «فی طریقی الی التشیع» می گوید: «سبب تشیع من حدیث سفینه ی نوح است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مثل اهل بیت من، همانند کشتی نوح است، هر کس بر آن سوار شد، نجات یافت و هر کس از آن سرپیچی کرد غرق شد».

نویسنده ی معاصر، صائب عبدالحمید نیز که عراقی است و با سفر به ایران و تحقیقات فراوان شیعه شد در بخشی از کتابش می نویسد: «پس از شیعه شدن دوستانم من را رها کردند و گفتند چرا چنین کردی؟ پاسخ دادم: «من تنها به حدیث ثقلین و سفینه ی نوح که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود، عمل کردم».

نمونه ای دیگر از این دسته، دکتر محمد تیجانی سماوی است که از اهالی تونس است و پس از شیعه شدن اعتقادش را در مورد تشیع چنین بیان می کند: «شیعه ثابت قدم بوده و به حق تمسک کرده است… من از هر عالمی تقاضا دارم که با علمای شیعه مجالست کرده و با آنان بحث نماید که به طور قطع از نزد آنان بیرون نمی آید مگر این که مذهب تشیع را بپذیرد».

استاد معتصم سید احمد سودانی نیز عالمی سنی بود که پس از شیعه شدنش دروجه تسمیه کتابش به نام «بنور فاطمه اهتدیت» آورده است. «هر انسانی در اندرون خود نوری را احساس می کند که راهنمای او به حقیقت است ولی هواهای نفسانی بر آن نور پرده برمی اندازد، لذا انسان نیازمند تذکر است. فاطمه (سلام الله علیها) آن نور است، من آن نور را در وجودم احساس می کنم… . او درباره ی عدالت صحابه می گوید: «عدالت صحابه نظریه ای است که اهل سنت در مقابل عصمت اهل بیت علیهم السلام جعل کردند… عصمت حقیقتی قرآنی است، اما نظریه ی عدالت صحابه مخالف قرآن کریم است. (رک: رضوانی، ص۲۰-۲۵)

با در نظر گرفتن این حقایق لزوم بحث از «امامت و رهبری» بر کسی پوشیده نیست. لذا در این شماره از مقالات سراج منیر با توجه به نقشی که سؤالات سازنده در رسیدن به واقعیت ها دارند، به طرح پرسش هایی پیرامون واقعه ی «غدیر» می پردازیم و سعی می کنیم تا با پاسخ هایی مستند به کتب اهل سنت، چراغ راه رهپویان حق طلب باشیم.

۱- جریان واقعه ی غدیر خم چیست؟ در سال دهم هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قصد سفر حج نمود. به همه اطلاع داد تا ایشان را در آن سفر همراهی کنند. «حجه الوداع»، «حجه الاسلام»، «حجه البلاغ» (دلیل این نامگذاری نزول آیه ۶۷ سوره مائده در روز غدیر خم می باشد.)، حجه التمام، (دلیل این نام گذاری نزول آیه ی ۳ سوره ی مائده می باشد) نام هایی است که بر تنها حج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از هجرت گذارده اند.

روز شنبه ۵ یا ۶ روز مانده به هلال ذی الحجه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با پای پیاده با لباس احرام در حالی که همسرانش، تمامی اهل بیت، مهاجرین و انصار و بسیاری از قبایل عرب ایشان را همراهی می کردند از مدینه خارج می شود. در هنگام حج به تدریج بر سیل جمعیت افزوده می گردد، اهالی مکه و جماعتی از یمن که به همراه علی (علیه السلام) و ابوموسی آمده بودند، به آنان می پیوندند. (ابوالفرج نورالدین علی بن ابراهیم بن احمد حلبی شافعی، ۲۸۳/۳- احمد زینی دحلان، ۳/۳- سبط ابن جوزی، ص۳۰)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از آن که مراسم حج را به پایان می رساند با همان جمعیت انبوه راهی مدینه می شود. در روز پنج شنبه (یا یکشنبه) هجدهم ذی الحجه در منطقه ی حجفه در کنار برکه ی غدیر خم، جبرئیل امین، آیه ی ۶۷ سوره مائده، (آیه تبلیغ) را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل می کند. «ای پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت برتو نازل شده است به مردم برسان و اگر نرسانی، رسالت پروردگارت را به جای نیاورده ای؛ خداوند تو را از گزند مردم حفظ می کند. و خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند».

با نزول این آیه امین وحی از طرف خداوند به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امر کرد تا علی(علیه السلام) را به عنوان ولی و امام مسلمانان معرفی کند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور فرمود: آن ها که رفته بودند باز گردند. صبر کرد تا کسانی که در دنبال قافله بودند رسیدند، پس از ادای نماز ظهر از جهاز شتر، محل مرتفعی ترتیب دادند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خطبه ی غدیر را ایراد فرمود و سپس علی (علیه السلام) را به عنوان وصیّ خود و امام مسلمین به مردم معرفی نمود.

۲- متن خطبه ی غدیر چیست؟ آیا علمای اهل تسنن نیز متن این خطبه را می پذیرند؟

طبرانی و دیگران از علمای اهل تسنن با سندی که صحیح بودن آن را قبول دارند از زید بن ارقم نقل کرده اند:

پس از آن که جمعیت در غدیر خم جمع شدند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این گونه سخن آغاز نمود: حمد و ستایش مخصوص خداوند است از او یاری می جوییم، به او ایمان داشته و بر او توکل می کنیم و از شرّ نفس خود به او پناه می بریم. هر کس را که خداوند گمراه کند، هدایت کننده ای نخواهد داشت و آن کس را که او هدایت کند هرگز گمراه نمی شود. شهادت می دهم که خداوند یگانه است و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و فرستاده ی اوست. ای مردم، خداوند دانا و حکیم به من خبر داده که مدت عمر به پایان رسیده است و نزدیک است که دعوت خداوند را اجابت کنم. من و شما هر کدام به حسب تکالیفمان مسؤول هستیم. اکنون چه می گویید؟ مردم پاسخ دادند: شهادت می دهیم که ابلاغ دین کردی و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکردی. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آیا شهادت نمی دهید که معبودی جز خدا نیست و محمد بنده و فرستاده ی اوست. بهشت وجهنم حق است، مرگ حق است، قیامت نزدیک است و مردگان برانگیخته می شوند؟ (اقرار به شهادت در مورد توحید، نبوت، معاد) مردم پاسخ دادند: شهادت می دهیم. آن گاه فرمود: خداوندا! شاهد باش. من زودتر از شما به بهشت و حوض کوثر می رسم و شما در کنار حوض بر من وارد می شوید. حوضی که پهنای آن به اندازه ی مسافت بین «صنعا» و «بصری» است. جام های نقره در آن به عدد ستارگان آسمان است. من پس از خودم دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم مراقب باشید که پس از من با آن دو وجود گرانقدر چگونه رفتار خواهید کرد. کسی سوال کرد: ای رسول خدا این دو وجود ارزشمند چیست؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «آن چه بزرگ تر است کتاب خداست؛ یک سر آن به دست خداوند ـ عزوجل ـ و سر دیگر آن به دست شماست؛ به آن تمسّک کنید تا هرگز گمراه نشوید و آن چه کوچک تر است عترت و اهل بیت من است، در صورتی که از آن ها پیشی گیرید یا دست بردارید هلاک خواهید شد. سپس فرمود: ای مردم چه کسی بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و اولویت دارد؟ مردم پاسخ دادند: خدا و رسولش داناترند. فرمود: «خدا مولای من و من مولای مؤمنین هستم و بر آن ها از خودشان اولی و سزاوارترم. پس هر کس من مولای اویم علی مولای او خواهد بود». و این جمله را سه بار تکرار نمود. احمد بن حنبل می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را دشمن می دارد، یاری فرما یاران او را و خوار کن خوارکنندگان او را و او را معیار و میزان حق و راستی قرار ده. و تاکید نمود آنان که حاضرند این امر را به غایبان ابلاغ کنند. هنوز جمعیت پراکنده نشده بودند که امین وحی، این آیه را بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل نمود: «اَلیَوم یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً» (مائده/۳) امروز آنان که کافر شده اند از دین شما ناامید شده اند از آن ها نترسید و از من بترسید. امروز من دین شما را برای شما کامل کردم و نعمت خودم را بر شما تمام نمودم و راضی شدم که دین اسلام، دین شما باشد.

در این موقع پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خداوند به رسالت من و ولایت علی (علیه السلام) پس از من» آن گاه مردم به واسطه ی این مقام به علی (علیه السلام) تبریک گفتند و عمر و ابوبکر زودتر از سایر صحابه این گونه به آن حضرت تبریک گفتند: «مبارک باد، مبارک باد! بر تو ای پسر ابوطالب که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمن و مؤمنه گشتی».

ابن عباس گفت: «به خدا سوگند ولایت علی (علیه السلام) بر همه واجب گشت». حسّان بن ثابت در خصوص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشعار خود را درباره ی ولایت علی (علیه السلام) چنین آغاز کرد:

«یُنَادِیهِمْ یَوْمَ الْغَدِیرِ نَبِیُّهُمْ            بِخُمٍّ وَ أَکْرِمْ بِالنَّبِیِّ مُنَادِیاً»

(علامه امینی، ۳۱-۳۶/۱ مقریزی، ص۵۱۰، ابوالعباس شهاب الدین احمد، ۴۲۳/۹، نسائی، ص۹۶، فرید وجدی، ۵۴۲/۳، احمد بن محمدبن حجرالهیثمی، ص۲۵)

این اجمالی از واقعه ی غدیر بود که همه ی امت اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند و به نظر تمام اهل تحقیق و پژوهشگران شیعه و عامه، از جریان «روز غدیر» غیر از آن چه بیان شد به ذهن خطور نمی کند. تنها کسی که از این واقعه در پاورقی دیوان ابوتمام به عنوان یک جنگ معروف یاد می کند، دکتر «ملحم ابراهیم اسود» است. البته این سخنی بدون دلیل است و تاکنون کسی از علمای شیعه و سنی به آن تصریح نکرده است. (ر.ک: منتخب الغدیر، صص۲۲۸-۲۲۷)

در پایان برای خاضع شدن عقل ها تعداد دیگری از مصادر خطبه ی غدیر را که در منابع اهل تسنن آمده است ذکر می کنیم:

(نسائی، خصائص امیرالمومنین، ص۲۰- مستدرک علی الصحیحین، ص۱۰۹- هیثمی، مجمع الزواید، ج۹- برهان الدین حلبی، لسان العیون، ۲۷۴/۳- ابن صباغ مالکی، الفصول المهمه، ص۲۳- ابن حمزه حسینی، البیان و التعریف، ۳۶/۲- قندوزی حنفی، ینابیع الموده، ص۲۳)

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا