رسم تربیت کودک در سیره ی امام رضا (علیه السلام)/مرضیه اکبریان
مقدمه
تربیت یعنی شکوفایی استعداد. استعدادهایی که آینده ی کودک را می سازد و سعادت و شقاوت او را رقم می زند. پس از آن جا که آینده ی کودک به این شکوفایی و تربیت وابستگی کامل دارد پس باید مورد توجه خاص والدین قرار گیرد تا غفلت ها و ناآگاهی ها به جای سعادت، شقاوت را برای او رقم نزنند و او را در تیرگی های مسیری که توشه ی آن را پشت این جهل به جا گذاشته، تنها رها نسازند. بر همین اساس بر این شدیم تا به بهانه ی سالروز میلاد امام رضا (علیه السلام) و با توجه به موقعیت خاص ایشان در دوری از یگانه فرزند دلبندشان سیره ی تربیتی این امام همام را بررسی کنیم. تا در پرتو لطف و عنایت ایشان و با توکل بر خدا فرزندانی شایسته، صالح و سالم تربیت نماییم. با توجه به استمرار امر تربیت فرزند، ابتدا مراحل قبل از ازدواج و سپس مراحلی را که بعد از تولد فرزند در سیره ی ایشان یافت شد را ذکر می نماییم.
تربیت امری تدریجی و مسلّم
تربیت عبارت است از پرورش دادن؛ یعنی، استعدادهای درونی را که به صورت بالقوه در یک شیء موجود است به فعلیت درآوردن؛ البته باید توجه داشت که تربیت جریانی مستمر و فعّالیتی تدریجی است که نه مرز می شناسد و نه زمان و مکان؛ بلکه امری به درازی عمر است و به پهنای ابعاد وجودی عالم اکبر، یعنی انسان. درخت تربیت زود ثمر نمی دهد و نباید انتظار داشت یک شبه یا چند ماهه در این امر ظریف و پیچیده معجزه انجام گیرد، بلکه باید سال ها قبل از تولد زمینه ی تربیت صحیح را فراهم کرد و بعد از تولد هم باید به تدریج و با صبر و حوصله آن را به فعلیت رساند که در دو مرحله ی قبل و بعد از تولد این مسأله را بررسی می کنیم.
الف: انتخاب همسر شایسته
صفوان بن یحیی از امام رضا(علیه السلام) نقل کرد که هیچ سودی برای مرد بهتر از همسر صالح که هنگام دیدن وی، شوهر خوش حال شود و در غیاب شوهر نگهدار خود و اموالش باشد نیست.
بر والدین لازم است که به کمک دخترانشان برای آنان شوهران شایسته و صالحی انتخاب کنند. در سفارشی دیگر از امام رضا(علیه السلام) در پاسخ کسی که گفته بود دخترم خواستگاری دارد که همه ی ملاک ها و معیارهای همسر خوب را دارد فقط اخلاق بدی دارد، فرموده بودند: اگر بد اخلاق است دخترت را به ازدواج او در نیاور.
ب: رعایت آداب ازدواج
زن و مرد باید ضمن رعایت سایر آداب نکاح از خداوند فرزند صالح و عالم طلب کنند. در کتاب فقه الرضا که منسوب به امام رضا (علیه السلام) است در سفارش به زوجین در برخورد اول زن و مرد خطاب به شوهر چنین آمده است که:
هنگامی که زن به خانه ی تو آمد، او را به طرف قبله بنشان بگو: «خدایا او را به امانت گرفته ام و با میثاق تو بر خود حلال کرده ام. پروردگارا از او فرزند با برکت و سالم روزی ام کن و شیطان را در نطفه ام شریک مساز و سهمی برای او قرار مده».
ج: ایام بارداری
توجه به وضعیت روانی همسر و گستراندن بستر آرامش در منزل، و تغذیه ی مناسب و سالم از ضرورت های این دوره است که علاوه بر غذای سالم و مقوی استفاده از برخی از میوه ها و خوراکی ها می تواند در آینده و شخصیت کودک و صفات او مؤثر باشد. لذا معصومین خوردن برخی از خوراکی ها را در این دوره سفارش کرده اند، محمد بن سنان از امام رضا(علیه السلام) نقل کرده است که آن حضرت فرمودند: همسران باردارتان را کندر دهید؛ اگر حمل آن ها پسر باشد پاکیزه قلب و دانشمند و شجاع خواهد شد و اگر دختر باشد خوش اخلاق و زیبا می شود و نزد همسرش منزلت می یابد. البته به خوبی مشخص است که خوردن خوراکی ها به تنهایی نمی تواند باعث بروز این صفات شود و عوامل دیگری هم در پیدایش این صفات مؤثر است.
مراحل بعد از تولد
اولین گام
پس از تولد، کودک به جهانی نو قدم می گذارد، در اولین گام باید آوای توحید را در گوش نوزاد زمزمه کرد و فضای هستی اش را از شمیم توحید و بندگی عطرآگین ساخت و با افشاندن بذر توحید سرزمین وجودش را در لاله های زیبای ذکر الهی سرشار کرد. امام رضا (علیه السلام) در این باره فرموده اند: هنگام تولد فرزند در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویید.
نام گذاری
هر واژه ای حکایت از معنایی می کند و زیبایی و نازیبایی یک واژه ارتباط مستقیم با معنای آن دارد. اگرچه معنا امری اعتباری است و در نام گذاری چندان مورد توجه نیست ولی هنگام به کار بردن واژه ها معانی ناخودآگاه تداعی می شود. نام نیکو باعث سربلندی و افتخار و نام زشت باعث سرشکستگی و احیانا احساس حقارت است. اسم همواره با انسان است و آثار خوب و بدش همواره تا پایان عمر همراه او خواهد بود. ائمه نام نیکو برای فرزندان خود بر می گزیدند و دیگران را نیز به این امر سفارش می کردند. امام رضا(علیه السلام) نام زیبای محمد را برای فرزندش انتخاب کرد و از تأثیر این نام چنین پرده برداشت: خانه ای که در آن نام محمد باشد روز و شبشان را با خیر و نیکی به پایان می رسانند.
البته جالب است بدانیم که روانشناسی مثل آقای قائمی از گزینش نام خوب به عنوان یکی از شیوه های پذیرش کودک که عامل سلامت روانی پیشرفت کودک در آینده است نام برده اند. (علی قائمی، ۱۳۷۰: ص۱۳۰)
مراقبت از کودک
کودک به ویژه در روزهای اولیه به مراقبت بیشتر خصوصاً از طرف مادر نیاز دارد. مراقبت از سلامت جسمانی تغذیه مناسب، تأمین آرامش و سلامت روانی و تأمین نیازهای عاطفی نوزاد در رشد جسمانی، عاطفی و تکامل معنوی اش تأثیر دارد، به ویژه در نخستین روزهای زندگی که نوزاد به خاطر بیگانگی با محیط جدید و ضعف و ناتوانی به مراقبت و توجه افزون تر نیازمند است. حکیمه خواهر امام رضا (علیه السلام) گفته است وقتی زمان وضع حمل خیزران مادر حضرت جواد (علیه السلام) رسید امام رضا (علیه السلام) مرا صدا زد و گفت: «هنگام وضع حمل پیش او حاضر باش و همراه او و قابله درون اتاق برو». آن گاه چراغی را روشن گذاشتند و در را بستند، هنگام وضع حمل خیزران چراغ خاموش شد و او از این اتفاق ناراحت شد در این وضعیت بودیم که حضرت جواد (علیه السلام) به دنیا آمدند در حالی که بر روی ایشان چیز نازکی مانند پارچه بود؛ نورش تمام اتاق را روشن کرد. او را در آغوش گرفتم و پرده را از او جدا کردم در این موقع امام رضا(علیه السلام) وارد شدند، جواد را گرفتند وی را در گهواره گذاشتند و به من فرمودند: «یا حکیمه الزمی مهده» حکیمه مراقب گهواره ی او باش.( علی همت بناری، همان)
مراقبت از نوزاد و برآوردن نیازهای اولیه ی او به وسیله ی مادر و اطرافیان می تواند پایه ی شکل گیری اعتقادهای کودک باشد چراکه او را خوش بین به این دنیا می کند. دنیایی که موجودی مهربان همواره در کنار اوست تا زمانی که او هرچه نیاز دارد برایش فراهم آورد، خدماتی که شاید از دید ما ناچیز باشد ولی این مهر و عاطفه و رسیدگی، انقلابی در درون نوزاد به وجود می آورد که می تواند او را برای بقا و حسن ظن به دنیا یاری رساند؛ بنابراین ائمه (علیهم السلام) به این امر سفارش بسیار کرده اند. روان شناسان نیز برآورده شدن نیاز را عامل رشد، حرکت، سلامت، ورزیدگی و مهارت خودشناسی و… می دانند و به رعایت آن اذعان دارند. (همان، 1370: ص۳۷-۳۰)
کودک و سلامتی
از ویژگی های اسلام تأکید بر پرورش همه ی ابعاد زندگی انسان است؛ هر چند در تربیت اسلامی پرورش ابعاد معنوی هدف اصلی و نهایی است، امّا دست یابی به آن در پرتو داشتن جسمی سالم و روانی با نشاط امکان پذیر است.
در سیره ی تربیتی امام رضا(علیه السلام) علاوه بر تأکید بر سایر ابعاد به رعایت بهداشت، تغذیه ی سالم و نیز عوامل غیر مادی مؤثر در سلامتی مانند صدقه و عقیقه توجّه خاص شده است، آن حضرت در بخشی از مطالبی که برای مأمون نوشت چنین نگاشت: عقیقه کردن برای پسر و دختر و تراشیدن موی سر نوزاد در روز هفتم و معادل وزن موهای او طلا و نقره صدقه دادن، لازم است.
و در سخنی به نقل از پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: فرزندانتان را در روز هفتم ختنه کنید زیرا باعث پاکی بیشتر و رشد سریع تر آنان می شود. (علی همت بناری، همان)
علاوه بر این تغذیه ی سالم و مقوی فرزند نیز مورد توجه حضرت بود. یحیی صنعانی می گوید: در منی بر حضرت وارد شدم در حالی که جواد (علیه السلام) در دامان حضرت نشسته بود و حضرت به او مویز می داد. (همان، قبله حاجات علی بن موسی الرضا، محمد نجفی یزدی، ص۸۷)
صحبت با کودک
اگرچه قدرت درک کودک اندک است و توان فهم معنای کلمات را ندارد؛ در عین حال سخن گفتن والدین با او نشانه ی توجه آن ها به اوست. کودک این توجه را نوعی اظهار محبت و ابراز عاطفه می داند و گاه با تمام ضعف و نقصان لبخند می زند و زمانی با حرکت دست و پا به آن پاسخ می دهد؛ علاوه بر این، مشاهده ی چگونه سخن گفتن والدین به ویژه حرکت لب آن ها زمینه ی مساعدی برای آموزش سخن گفتن او پدید می آورد. حکم بن عمران می گوید: به امام رضا(علیه السلام) گفتم از خدا بخواه به تو فرزندی دهد. ایشان فرمودند: من صاحب یک فرزند می شوم و او وارثم خواهد شد. زمانی که جواد(علیه السلام) به دنیا آمد، حضرت به اصحابشان فرمودند: فرزندی به دنیا آمد که شبیه موسی بن عمران شکافنده ی دریاست و مثل عیسی بن مریم مادرش پاک و مطهر است و… راوی در ادامه می گوید: «و کان طول لیله نیا غیه فی مهده» حضرت در طول شب گهواره ی او را تکان می داد و با فرزند خود بازی می کرد. (علی همت بناری، همان، طاهره بهره مند، سیره ی اخلاقی امام رضا(علیه السلام)
آری بازی زندگی کودک و دنیای اوست؛ برای او مایه ی سرور است، درس است، تجربه و تمرین است و فواید بسیاری برای کودک دارد. قائمی در کتاب خانواده و نیازمندی های کودکان بعضی از فواید بازی به این شرح نام می برد: پرورش تن، شادابی روان، تعدیل عواطف، تمرین نقش ها، پرورش عقلانی و… (همان: ص۹۵-۹۴)
محبّت
محبّت از نیازهای اساسی و فوق العاده مهم کودک می باشد که برخی روان شناسان آن را جزء نیازهای فطری و طبیعتی انسان ذکر کرده اند و عدم آن موجب پیدایش و بروز بسیاری از نابسامانی های روانی و رفتاری می شود در مواردی حتی موجب تن دادن به لغزش هاست. (همان، ص۱۳۶)
مهم ترین مسأله در محبت و عاطفه به فرزندان اظهار آن است؛ چه بسا والدینی که فرزندان خود را بسیار دوست می دارند ولی از ابراز و اظهار این دوست داشتن غافل و یا ناتوانند. از بهترین جلوه های محبت که در سیره ی تربیتی امام رضا(علیه السلام) نیز به چشم می خورد می توان به در آغوش کشیدن، بوسیدن و ابراز محبت به فرزندشان اشاره کرد. امام گاهی اوج محبت خود را با جمله ی زیبای «بأبی انت و امی انت لها یعنی الامامه»: (پدر و مادرم به فدایت تو برای مقام امامت شایستگی داری) نشان می دادند. اباصلت می گوید: هنگامی که امام جواد (علیه السلام) به بستر شهادت پدر وارد شد، حضرت رضا (علیه السلام) از بستر برخاست به سوی او رفت، دست بر گردنش انداخت او را به سینه فشرد و میان دو چشمش را بوسید و با او سخن گفت… و این حرکت امام رضا (علیه السلام) در بستر شهادت خود نشان دهنده ی نهایت عشق و علاقه به فرزند گرامیشان است. (سید محمد نجفی یزدی، ص۵۷؛ محمد باقر مجلسی، بی تا: ص۱۱۹۵، علی همت بناری، همان؛ محمد باقر مجلسی، ج۱۲، صص۲۷۸-۲۷۷؛ ابراهیم حسینی لیلابی، بی تا: ج۲، ص۱۷۵)
گاهی والدین در مقابل اصرار زیاد کودک بر خواست های غیر معقول یا غیر ممکن او رفتاری تند و نامناسب ابراز می کنند ولی حتی در چنین موقعیتی نیز رفتار محبت آمیز مناسب و مؤثرتر است. امیه بن علی می گوید: در سالی که امام رضا (علیه السلام) حج به جا آورد و سپس به خراسان رفت، من در مکه همراه امام بودم. امام جواد هم همراه ایشان بود. امام با خانه ی کعبه وداع کرد؛ وقتی طوافش تمام شد به طرف مقام (ابراهیم) رفت و در آن جا نماز گزارد. امام جواد (علیه السلام) که خردسال بود بر دوش موفق (غلام حضرت) طواف داده می شد. وقتی به حجر اسماعیل رسید همان جا نشست. این امر مدّتی طول کشید. موفق به او گفت: جانم به فدایت! جواد در حجر نشسته و بر نمی خیزد. امام رضا (علیه السلام) به طرف امام جواد (علیه السلام) آمد و فرمود: «برخیز ای حبیب من!» جواد (علیه السلام) گفت: «چگونه برخیزم در حالی که شما با کعبه چنان وداع می کنید که گویا هرگز به سویش باز نمی گردید». (برای بار سوم) حضرت فرمودند: «برخیز ای حبیب من!» و این بار جواد برخاست». از این حدیث به خوبی روشن می شود که امام رضا (علیه السلام) در مقابل اصرار فرزند خویش هرگز به او تندی نکرد، بلکه با جملات محبت آمیزی چون «قم یا حبیبی»! و با صبر و حوصله ایشان را قانع ساخت. (محمد باقر مجلسی، بی تا، ص۱۱۸۶؛ علی همت بناری، همان)
نکته ی دیگری که در ابراز محبت باید به آن توجه کرد، اندازه در محبّت است که باید دور از افراط و تفریط باشد. برای ارائه ی ملاکی از میزان محبت می توان این نشانه ها را ذکر کرد: در آن جا که طفلی تن به بیماری، خراب کاری، طغیان، یا ادا درآوردن می دهد، نشانه ی آن است که از محبت سیر شده است و باید به دادش رسید و در زمانی که دیدید طفلی محبت والدین را می خواهد بستری که به آن لوسی و طلبکاری کند بدانید زیادی محبت دیده و در اعمال محبت باید کنترل داشته باشید. (علی قائمی، همان، ص۱۴۲)
احترام:
یکی از سرمایه های ذاتی و فطری در باطن هر انسان عزیز، حبّ ذات است که یکی از بهترین و اساسی ترین پایه های ثابت تربیت کودک است که مربی لایق می تواند از این غریزه استفاده کرده و بسیاری از صفات پسندیده را در کودک پرورش دهد. احترامی که امام رضا (علیه السلام) برای امام جواد (علیه السلام) قائل بود از این شیوه بسیار بهره می برد. محمد ابن ابی عباد که به تصویب فضل بن سهل امور نگارش امام رضا (علیه السلام) را به عهده گرفته بود می گوید: ایشان همواره از فرزند بزرگوارشان محمد با کنیه نام می برد و نزد عرب صدا زدن شخصی با کنیه نشانه ی بزرگداشت و احترام است و می فرمود: ابوجعفر به من چنین گفت و من به ابوجعفر چنین نوشتم و با آن که امام جواد (علیه السلام) در مدینه به سر می برد و کودکی بیش نبود حضرت رضا (علیه السلام) به وی بسیار احترام می گذاشت و نامه هایی که از جواد (علیه السلام) به او می رسید با کمال بلاغت و نیکویی پاسخ می داد. (چهل حدیث از سیره رضوی، محمد احمدیان، بی تا: ص۶۱و۶۲؛ محمدجواد مروجی طبسی، ۱۳۸۳: ص۸۱- علی همت بناری، همان)
روان شناسان از جمله مظاهر احترام به کودک را بزرگ و مهم دانستن او، پذیرش و محبّت به او، سلام کردن به او، هم بازی شدن و… می دانند که در سیره ی امام رضا (علیه السلام) نیز این موارد رعایت شده و به نحو احسن مورد استفاده قرار می گرفته است.
تشویق
تشویق در تربیت کودک و نوجوان بسیار مؤثّر است. تشویق به جا و مناسب در فرزندان ایجاد شوق و انگیزه و آنان را برای انجام کارهای بزرگ تر آماده می کند. در واقع تشویق، نردبان پیشرفت و موفّقیت آنان است که این شیوه نیز مورد توجّه حضرت رضا (علیه السلام) بوده است: زکریا بن آدم می گوید: خدمت امام رضا (علیه السلام) بودم که حضرت جواد (علیه السلام) را نزد ما آوردند. او که حدود چهار ساله بود دست ها را بر زمین نهاد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد و به فکر فرو رفت. امام رضا (علیه السلام) به او فرمود: «جانم به فدایت! در چه موضوع چنین اندیشه می کنی»؟ حضرت جواد فرمود: «در آن چه نسبت به مادرم انجام داده اند. به خدا قسم، آن ها را از قبر بیرون می آورم. می سوزانم و خاکسترشان را به دریا می ریزم». امام رضا (علیه السلام) در مقابل این سخن نیکویش او را به خود نزدیک ساخت. بین دو چشمش را بوسید و فرمود: «پدر و مادرم به فدایت! تو برای امامت شایستگی داری».
نظارت والدین:
نظارت مستمر و حساب شده بر وضعیت اخلاقی، تحصیلی و رفتاری فرزند یک ضرورت انکارناپذیر است. البته این نظارت باید حتی الامکان غیرمستقیم و به جا باشد. نکته ی مهم این است که نظارت به حضور والدین و به ویژه پدر در کانون خانواده اختصاص ندارد، بلکه حتی وقتی پدر برای مدتی از خانواده فاصله دارد باید هم چنان از وضعیت فرزند خود آگاه باشد و بر کار وی نظارت داشته باشد. سفارشات پیش از سفر و مکاتبه در طول سفر امری ضروری و کارساز است. امام رضا (علیه السلام) که به دلیل ستم فرمان روایان، ناگزیر مدتی دور از خانواده به سر می بردند به شکل های مختلف چون نامه و پیام های شفاهی از دور بر وضعیت فرزندشان نظارت داشتند و راهنمایی لازم را به وی ارائه می دادند. در این باره به دو نمونه از رفتار ایشان اشاره می کنیم که. انشاء الله سودمند باشد:
الف- قبل از سفر: ابی محمد وشاء از امام رضا (علیه السلام) نقل می کند که حضرت فرمود: هنگامی که می خواستم از مدینه به خراسان حرکت کنم اهل و عیال خود را جمع کردم و از آن ها خواستم با صدای بلند بر من بگریند؛ سپس دوازده هزار دینار بین آن ها تقسیم کردم و گفتم من هرگز به سوی شما برنمی گردم؛ سپس دست جواد را گرفتم و وارد مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شدم؛ دست او را بر قبر گذاشتم و از رسول خدا نگهداریش را طلب کردم. جواد راز کارم را دریافت و گفت: پدر و مادرم به فدایت به سوی دشمن می روی؟ و ابی محمد می گوید: حضرت به وکلا و خدام خود سفارش کرد که به سخنان جواد گوش فرا دهند و از او اطاعت کنند و با او مخالفت نورزند و بعد از وفات ایشان از وی تبعیت کنند وآن ها را آگاه کردند که جواد (علیه السلام) امام بعد و جانشین ایشان است. (محمدباقر شریف القرشی، ص۴۴۷-۴۴۶، علی همت بناری، همان)
ب- بعد از سفر: ابی ابن نصر می گوید: امام رضا (علیه السلام) در نامه ای به حضرت جواد (علیه السلام) چنین نوشته بود: ای اباجعفر به من اطلاع دادند که خدام به هنگام خروج، شما را از در کوچک بیرون می برند؛ این به خاطر بخل آن هاست تا از شما به کسی خیری نرسد. (فرزندم) به حقی که بر گردن تو دارم از تو می خواهم که ورود و خروجت فقط از در بزرگ باشد و هنگامی که خواستی از خانه خارج شوی طلا و نقره با خود به همراه داشته باش و هر کس از تو چیزی خواست، عطا کن. اگر عموهایت از تو طلب کردند، کمتر از ۵۰ دینار عطا نکن، بیشتر از آن در اختیار توست و… فرزندم این سفارش من به خاطر رشد توست. پس به دیگران انفاق کن و از خدای صاحب عرش ترس فقر و تنگدستی نداشته باش. (همان، صص۴۴۷-۴۴۶)
با توجه به این روایت می شود به خوبی این درس را از امام (علیه السلام) آموخت که همواره وقتی درخواستی از فرزندانمان داریم سعی کنیم که دلیل و علّت آن چه را حکم می کنیم، بیان کنیم تا او با میل و رغبت بیشتری کار را انجام داده و آگاهانه دست به این عمل بزند و بداند که خواسته ی ما به نفع او و برای او است.
خوداتکایی
آدمی موجودی است به به شدت محتاج و در دوران خردسالی برای رفع نیازهایش وابسته به دیگران است. وابستگی او به مادرش آن چنان است که آنی از او جدا نمی شود و حتی در جزئی ترین مسأله ای که برایش پدید می آید به او رجوع می کند. این که کودک در خوردن، آشامیدن و پوشیدن به مادر تکیه دارد به خاطر رفع نیاز است و احساس عجز و درماندگی در رفع نیاز، اما او نمی تواند و نباید همیشه در آن وضع و حال بماند. این کودک متکی به دیگران بعدها باید مورد اتکاء واقع شود و نه تنها نیازهای خود، بلکه نیازهای دیگران را نیز برآورده سازد. (علی قائمی، همان، ص۳۹۰)
امام رضا (علیه السلام) به خوبی برای فرزندشان جواد (علیه السلام) آینده نگری می کردند، چون می دانستند ایشان در کودکی مسئولیت رهبری جامعه ی اسلامی را به عهده می گیرد پس با واگذاری مسئولیت ها به ایشان قدرت و مدیریت و رهبری را در او تقویت می کردند.
حنان بن سدیر می گوید: پیوسته حضرت جواد (علیه السلام) با این که کودک و نوجوان بود اداره ی امور حضرت رضا (علیه السلام) را در مدینه به عهده داشت و به خادمان حضرت امر و نهی می کرد و هیچ یک از آنان با وی مخالفت نمی کردند و این عدم مخالفت خدام با ایشان به این معناست که ایشان با وجود سن کم به خوبی از عهده ی مدیریت امور بر می آمدند به طوری که همه از ایشان اطاعت کرده، مطیع سخنانش بودند. (علی همت بناری، همان)
البته باید در نظر داشت که اگر امام رضا (علیه السلام) این چنین مسئولیت خطیری را بر عهده ی طفل خود گذاشتند، می دانستند که ایشان از عهده ی آن بر می آیند و توانایی انجام این امور را دارند و لذا چند مرتبه در متن هم ذکر شد که به مناسباتی فرمودند: تو شایستگی امامت را داری. پس ما نیز در واگذاری مسئولیت برای مستقل شدن فرزند نباید این نکته را فراموش کنیم که واگذاری مسئولیت نباید از اندازه و توان کودک بگذرد و الاّ زمینه را برای تجاوز و زورگویی و تحکم به او فراهم کرده، به کودک و روان او ضربه وارد می کنیم.
پرورش عقلانی کودک و منطقی بارآوردن وی سبب می شود که درست بیندیشد، منطقی تصمیم بگیرد و رفتار کند و در صورت لزوم بدون هیچ هراسی از دیدگاه خود دفاع نماید. سیره ی امام رضا (علیه السلام) از این منظر الگویی کامل برای همه ی رهروان ایشان است.
بنان بن نافع نقل می کند که روزی مأمون از جایی که حضرت جواد (علیه السلام) با کودکان بازی می کرد می گذشت، کودکان از ترس میدان بازی را ترک و فرار کردند و تنها حضرت جواد در میانه ی میدان ایستاد. مأمون تعجب کرد و از او پرسید: چرا تو با کودکان دیگر فرار نکردی؟ حضرت جواد (علیه السلام) فرمودند: من گناهی مرتکب نشدم که از ترس فرار کنم. جاده هم تنگ نیست که نیاز داشته باشد آن را برایت باز کنم از هر جا کمی خواهی عبور کن. مأمون از حاضر جوابی کودک شگفت زده شد و سؤال کرد: تو کیستی؟ حضرت فرمودند: من محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب هستم.
آری! نتیجه ی احترام به کودک و اعطای مسئولیت و اعتماد به او کودک را با استقلال، با اراده و اعتماد به نفس بار می آورد و از او یک انسان با شخصیت می سازد. کودکی که از ابتدا، ارزش خود را در کنار والدین و با کمک آن ها درک کند روزی که بزرگ شد یک عنصر مستقل اجتماع است؛ خود را زبون و خوار نمی بیند و پستی و حقارت در حریم فکر او راه ندارد.
بخشی از سیره ی امام رضا (علیه السلام) در امر تربیت فرزند را در اختیار شما قرار دادیم به امید این که با رعایت آن ها بتوانیم اندکی خود را به این معصومین نزدیک کرده و خود را شبیه ایشان نماییم و از آن مهم تر فرزندانی تربیت کنیم که مورد رضای امام رضا (علیه السلام) و خداوند متعال باشند و توجه داشته باشیم که در این راه فرصت ها را از دست ندهیم و همان طور که حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: قبل از این که زمین خالی دل کودکانمان با امور غیر الهی کشت شود ما به این امر مبادرت کرده و آن ها را در مسیر تربیت الهی قرار دهیم و به قول سعدی:
هرکه در خردیش ادب نکنند در بزرگی فلاح از او برخاست
چوب تر را چنان که خواهی پیچ نشود خشک جز به آتش راست
فهرست منابع:
۱- احمدیان محمود، جهل در سیره رضوی، نشر معروف، بی تا و بی جا.
۲- بهره مند، طاهره، سیره ی اخلاقی امام رضا (علیه السلام)، (نرم افزار شمس الشموس)
۳- پاک نیا، عبدالکریم، ویژگی های امام رضا (علیه السلام) خصائص الرضویه، شمیم کوثر، بی تا و بی جا.
۴- حسینی لیلابی، سید ابراهیم، آمال الواعظین، نسیم کوثر.
۵- شریف القرشی، محمد باقر، پژوهشی دقیق در زندگی امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام)، سید محمد صالحی، دار الکتب الاسلامیه.
۶- فلسفی، تربیت کودک و وراثت، نرم افزار گنجینه آثار
۷- قائمی، علی، خانواده و نیازمندی های کودکان، امیری، شهریور ۷۰.
۸- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، موسی خسروی، کتابفروشی اسلامیه.
۹- مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون،بی تا، بی جا.
۱۰- مروجی طبسی، محمد جواد، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳.
۱۱- مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، 1382.
۱۲- مظاهری، علی اکبر، هشدارهای تربیتی، قم، هجرت، 1374.
۱۳- نجفی یزدی، سید محمد، قبله حاجات علی بن موسی الرضا، عصر ظهور
۱۴- همت بناری، علی، امام رضا و تربیت فرزند، ماهنامه کوثر، ش۱۷، نرم افزار شمس الشموس.