حدیثه عسگری
مقدّمه
میان عمل و علم رابطهی متقابل و عمیقی برقرار است. عمل با در نظر گرفتن برخی ضوابط موجب حصول یا فزونی و یا حتّی کاستی علم انسان میشود. تأثیر عمل بر علم یکی از مؤلّفههای بسیار مهم در معرفتشناسی دینی است.
در دیدگاههای عرفانی و فلسفی امام خمینی(ره) شاخصههای خاصّی در تعریف علم و مراتب و فرایند حصول آن و همچنین در تعریف انسان و ابعاد وجودی او به عنوان ابزار شناخت وجود دارد که میتواند مبیّن این مطلب باشد که چگونه عمل میتواند دروازههای علم را بر قلب انسان بگشاید؟
از نظر امام(ره)، خودشناسی اساس خداشناسی است و تهذیب نفوس آدمیان از رذایل و مفاسد اخلاقی و کسب فضیلتها شرط لازم برای نیل به معرفت حق است و رسیدن به معارف راستین و مقامهای عالی معنوی، جز با پیمودن طریقی که انبیای عظام و حجّتهای خدا در زمین آموخته و پیمودهاند، امکان ندارد. (انصاری، ۱۳۷۴، ص۱۸۱-۱۸۲)
ایشان معتقدند که اندیشه و معرفت بدون ظهور در اعمال و عمل بدون آراستگی به علم و معرفت، انسان را به حقیقت مطلق رهنمون نمیسازد. ایشان راه رسیدن به حقایق عالم هستی و تکامل و سعادت انسان را در زدودن رذایل اخلاقی و ملکه ساختن فضایل و کرامت انسانی ذکر میکنند و عقیده دارند که با خودسازی و تصفیهی درون و ذکر مداوم، روزنههایی به سوی عالم غیب بر روی انسان گشوده میشود و آدمی در همین عالم طبیعت با بصیرتی باطنی به کمال میرسد. این گونه سلوک عرفانی از انسان خاکی و ناسوتی، موجودی آسمانی و لاهوتی میسازد و به او نوید میدهد که میتواند به دیدار محبوب آرمانی خود نایل گردد. امّا تا هنگامی که در حجاب خود سرگرم است و این خرقه را پاره نکرده، راهی به سرچشمهی معرفت و خورشید حقیقت نخواهد برد.
ایشان شرط رسیدن به علم حقیقی را رعایت دقیق احکام شریعت میدانند و در این باره میفرمایند: «بدان که هیچ راهى در معارف الهیه پیموده نمىشود مگر آنکه انسان از ظاهر شریعت آغاز نماید و تا انسان متأدّب به آداب شریعت حقّه نشود، هیچیک از اخلاق حسنه از براى او به حقیقت پیدا نشود و ممکن نیست که نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت از براى او منکشف شود» (امام خمینی، ۱۳۷۰، ص۸).
معنا و حقیقت علم و عمل
علم به معنای دریافتن چیزی، به حقیقت آن پی بردن (جبران مسعود، ۱۳۷۳، ص۱۲۱۶)، معرفت، یقین و دانش است. (لوئیس معلوف، ۱۳۸۶، ج۲، ص۱۱۷۱؛ مصطفوی، ۱۳۶۰، ج۸، ص۲۰۶)
امام صادق(ع) میفرماید: «علم نوری است که خداوند آن را در دل هر کس از بندگانش که بخواهد، میافکند*» (مصباح الشریعه، ص۱۶) دیدگاه امام خمینی(ره) این است که حقیقت نور آن است که در ذاتش ظهور داشته باشد و غیر خود را نیز ظاهر سازد. علاوه بر آن به واسطهی علم است که باطنهای اشیا همانند ظواهرشان منکشف میشود و علم نوری است که به عمق زمین و آسمان دور دست نفوذ میکند و خود نیز در طول مرور شبها و روزها باقی میماند، بلکه بعضی از مراتب علم بر زمان و زمانیات احاطه کرده و مکان و مکانیات در نزد آن درهم میپیچد. (خمینی، ۱۳۸۰، ص۷۱) ایشان سپس برای تأیید این مطلب به تفسیر آیهی کریمه «مَنْ لَمْ یجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور»؛ «هر کس که خدا به وى نورى نداده، نورى ندارد» (نور/ ۴۰) اشاره میکنند که در آن «نور» را به «علم» تعبیر فرمودهاند. (امام خمینی، ۱۳۷۰، ص۴۱۸)، و همین نور است که صراط را روشن مینماید و انسان را در مسیر هدایت قرار میدهد و اختلاف علما و درجات فهم آنها و میزان در صراط بودن آنها به میزان بهرهمندی از این نور بستگی تامّ و تمام دارد. همانگونه که نور خورشید و ماه روشنی بخشند. امّا در نسبت متفاوت میباشند، نور علم نیز متفاوت است. (رک: همان، ص۴۱۹و۴۲۰)
در توضیح واژهی عمل باید گفت اگرچه از لحاظ مفهومی شامل مطلق رفتار و فعل میشود، امّا در معنایی خاص به رفتارهای ارادی که با اختیار و آگاهی انجام میگیرد، اطلاق میگردد.
از منظر امام(ره) عمل عبارت است از «فعلی که از روی علم، قصد، اراده و اختیار از انسان برای هدف و غایتی صادر میشود» (امام خمینی، ۱۴۲۷ق/ ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۶۴ و۶۶؛رک: اردبیلی، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۱۵۳). همچنین فعل و عملی که در انسان شدن انسان دخالت دارد، فعلی است که دو عنصر خشیت و نیّت صادقه در آن وجود داشته باشد. از اینرو ظاهر اعمال اگر انسانی باشد، نقشی در انسان شدن او ندارد؛ بلکه آن عملی سازنده است که برخاسته از باطن انسان و صورت باطنی نفس باشد و امتیازات و تفاوتهای واقعی ارواح از آن نشأت گرفته باشد. (ر.ک: امام خمینی، ۱۳۷۰، ص۳۲۴) از آنجا که انسان، صاحبِ اختیار خلق شده است، پس عملی که از انسان سر میزند شامل هر عملی میگردد اعم از صالح (عبادات و اخلاق) و غیر صالح (تضییع حقالناس و حقالله).
ایشان در این باره میفرمایند: «اگر کسی با مداومت بر اعمال ظاهری (شرعی) و تبعیّت از تکالیف الهی به باطن دست نیافت، باید بداند که آن طور که شایسته و بایسته بوده بر انجام وظایف ظاهری قیام ننموده ولکن هرکس که بخواهد جز از طریق ظاهر به باطن دست یابد، از نورانیّت الهی بهرهای نبرده است» (امام خمینی، بیتا، ص۲۰۱).
امام(ره) در فهمی دقیق، غایت خلقت و نهایت آفرینش را معرفتالله میدانند. به طوری که همهی عبادات را مقدّمهای برای وصول به معرفتالله میشمارد.بدین ترتیب همهی علوم (چه نظری و چه عملی) مقدّمهی عمل هستند و نهایتاً این اعمال خود مقدّمهای برای معارف بالاتر قرار میگیرند. در نظر ایشان نتیجهی مطلوبه از عبادات، تحصیل معارف و تمکین توحید و دیگر معارف در قلب است (امام خمینی، ۱۳۷۲، ص۱۵۴و۱۵۵).
جایگاه علم در مبادی عمل
یکی از مسائل رایج پیرامون رابطهی علم و عمل این است که اگر کسی به امری علم داشته باشد لازم است بر طبق علم خود عمل کند، زیرا علم از مبادی عمل است و نسبت به آن علیّت تام دارد.
یکی از نقشهایی که علم در انجام عمل ایفا میکند، برانگیختن و تحریک است. بدین معنا که علم و آگاهی و شناسایی عقل از خوبی و بدی موجب ایجاد انگیزه در انجام عمل میشود.
از منظر امام خمینی(ره) نیز علم مطلقاً طریق به عمل است حتّی علم المعارف، منتها آنکه علم المعارف اعمالی است قلبی و جذباتی است باطنی که نتیجهی آن اعمال و جذبات و صور باطنهی آنها صورت جنّت ذات و بهشت لقاست.
به عقیدهی امام(ره)اگر مبدأ علمی، بسیار قوی بوده یعنی از طریق معرفت شهودی حاصل شده و به صورت یک باور قلبی و علم شهودی در قلب شخص جای گیرد، در این صورت، علّت تامّهی عمل خواهد بود و به طور یقین به دنبال چنین علمی، عمل از فاعل صادر خواهد شد.
از دیدگاه امام(ره) علّت دوگانگی علم و عمل میتواند دو چیز باشد: ۱. عدم انتقال علم از خرد به قلب یا باور نکردن یافتههای معرفتی؛ ۲. عدم تذکّر، ریاضت و ورزیدگی نفس مطابق با علم تحصیل شده.
امام(ره)، حصول مشاهدات قلبیه را جز با قدم علم و دانش میسّر نمیدانند و مینویسند: «اگرچه من نیز عقیده به علم صِرف ندارم و علمی که ایمان نیاورد را حجاب اکبر میدانم ولی نکته اینجاست که تا ورود در حجاب نباشد، خرق آن هم امکانپذیر نیست. علوم بذر مشاهدات است. اگرچه در شرایط خاص امکانپذیر است که بدون حجاب اصطلاحات و علوم به مقاماتی رسید، ولی این از غیر طریق عادی و خلاف سنّت طبیعی است و نادر اتفاق میافتد» (ملکی تبریزی، ۱۳۷۵ش، ص۲۵۹).
بنابراین علم زمینهای است که انسان بدون آن قادر به انجام هیچ عملی نیست. از اینرو تمام اعمال صحیح فکری، بدنی، اعتقادی و یا قلبی، توقّف بر علم و دانش دارد. تا علم ایجاد نشود، بنای کمال و تخلّق به اخلاق الله به وجود نخواهد آمد. شروع هر عملی با علم است و آنگاه عمل تحقّق مییابد. از اینرو اگر علمی حاصل نشود، عملی تحقّق پیدا نمیکند که: «الْعِلْمُ یهْتِفُ بِالْعَمَلِ» (کلینی، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۴۴) این علم است که ابتدا در صحنهی دل مینشیند، آنگاه انسان را دعوت به عمل میکند. امّا نکتهی مهم و اساسی این است که اگر به دنبال علم، عمل واقع شود آن عمل خود زمینهی علم دیگری را فراهم کرده و موجب ایجاد یک علم ثانوی و تفصیلی خواهد گردید.
بنابراین «اعمال در همهی شؤون دایر مدار علم است. هر زمان که علم قوى باشد، عمل هم قوّت مى گیرد. در مقابل اگر علم ضعیف باشد، عمل هم ضعیف مى گردد. هر زمان علم یک علم صحیح و صالحى باشد، عمل نیز صالح مىشود و هر زمان که علم فاسد باشد، عمل هم فاسد مى گردد. بنابراین قوىترین داعى به عمل، علم است و وقتى عمل واقع شود و اثرش به چشم دیده شود، بهترین معلّمى است که همان علم را به آدمى مىآموزد» (طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۳، ص۵۷۷).
انسان هیچگاه اقدام به عملی نمیکند که به آن میل نداشته باشد. همواره عمل انسان نشانگر شوق او به آن عمل است. از سوی دیگر، یکی از دلایلی که خداوند انسان را مکلّف به انجام تکالیف نموده، وجود اراده و اختیار است.
امام(ره) نیز انجام هر فعل و عملی را متوقّف بر علم، شوق و اراده میدانند در اینباره میفرمایند: «ابتدا در انسان تصوّر شىء حاصل شده و نفس انسان غایت و فایدهاى را تصویر نموده سپس راه آن غایت و فایده را ملاحظه مىکند(تصدیق به فایده) و بعد به آن فایده اشتیاق پیدا نموده تا به حدّ شوق مىرسد و آنگاه براى وصول به آن، راه خاصّى را تشخیص مىدهد» (اردبیلی، ۱۳۸۵، ج۱، ص۳۰۳).
تأثیر ایمان و اعمال صالح بر دریافتهای علمی
امام(ره) راه کسب علم و معرفت حقیقی را رعایت تقوا میدانند و معتقدند. دلیل این در آیهی «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یعَلِّمُکُمُ اللَّه» (بقره/۲۸۲) که تعلیم الهی به تقوا ارتباط داده شده، این است که تقوا نفس را صفا میدهد و در اثر صفای نفس، تعلیم الهی و القای رحمانی واقع میگردد. (خمینی، ۱۳۷۰، ص۳۷۳-۳۷۲).
روایت مشهور زیر در این قسمت مورد استناد قرار میگیرد: قَالَ رسول الله(ص): «مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یوْماً فَجَّرَ اللَّهُ ینَابِیعَ الْحِکْمَهِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» (شیخ صدوق، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۶۹) هر کسی حدّاقل چهل روز به اعمال و رفتار خود رسیدگی کند و آنها را از تعلّق به غیر خدا مصون دارد، خداوند چشمههای حکمت و دانش را از قلبش به زبان جاری مینماید. پس کسب علم و دانش منوط به اخلاص و پاکیزگی اعمال میباشد.
تأثیر اعمال ناصالح بر دریافتهای علمی
یکی از عوامل مهمّی که تأثیر بسزایی در علم و معرفت آدمی دارد، عمل ناصالح است. عمل سوء، به اَشکال مختلف بر علم به ویژه در حوزهی معارف الهی تأثیرگذار است. برای مثال، عمل سوء، گاه سبب توجّه انسان به بخشی از واقعیت، گاه باعث تحریف در حقایق، گاه سبب فراموشی و نسیان واقعیات و گاه باعث سطحینگری و عدم تعمّق در حقایق میشود. (طباطبایی، المیزان فیتفسیر القرآن، ج۵، ص۲۶۹)
امام رضا(ع) میفرماید: «اتَّقُوا الذُّنُوبَ فَإِنَّهَا مَمْحَقَهٌ لِلْخَیْرَاتِ إِنَّ الْعَبْدَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیَنْسَى بِهِ الْعِلْمَ الَّذِی کَانَ قَدْ عَلِمَ» از گناهان دوری کنید که نابودکنندهی خیرات است. به درستی که بنده گناهی میکند و در نتیجه علمی که میدانست، فراموشش میشود. (مجلسی، ۱۴۰۴ق، ج۷۰، ص۳۷۷).
اصلیترین تأثیری که گناه بر تحصیل معرفت به جای میگذارد، جلوگیری از دستیابی به حکمت است.
به باور امام(ره) «از هر یک از اعمال سیّئه در قلب یک کدورتى و ظلمتى حاصل شود که انسان را از مقام قدس و قرب حق، دور و از معارف الهیّه مهجور کند و به عالم طبیعت و دنیا که باطن آن سجّین و هاویه است، نزدیک کند. تا آن جا که قلب و تمام شئون غیبیهی آن فانى در دنیا و طبیعت شود و حکم روحانیت و انسانیت از او برداشته شود» (امام خمینی، ۱۳۷۷، ص۲۸۳).
امام(ره) همچنین فرمودند: «علم نور است، ولی در دل سیاه و قلب فاسد، دامنهی ظلمت و سیاهی را گسترده میسازد. علمی که انسان را به خدا نزدیک میکند در نفسِ دنیا طلب، باعث دوری بیشتر از درگاه ذیالجلال میگردد» (خمینی، ۱۳۷۱، ص۲۸).
بنابراین «تا انسان از حجاب بسیار ظلمانى خود خارج نشود، تا گرفتار هواهاى نفسانى است، تا گرفتار خودبینیهاست،… لیاقت پیدا نمىکند که این نور الهى در قلب او منعکس بشود» (امام خمینی، بیتا، ج۱۴، صص۳۸۹-۳۸۸).
هوس، غباری است که وقتی بر آینهی عقل نشست، واقعنمایی آن را ضعیف میکند و اگر این آینه غبار روبی نگردد به تدریج آنقدر کثیف میشود که ادراکات عقلی به کلّی از انسان سلب میگردد.
امام علی(ع) میفرماید: «حُبُّ الدُّنْیا یفْسِدُ الْعَقْلَ وَ یصِمُّ الْقَلْبَ عَنْ سَمَاعِ الْحِکْمَهِ…»؛ «دنیا دوستی، عقل را تباه و قلب را از شنیدن حکمت و دانش کر میکند» (تمیمیآمدی، ۱۳۶۶ش، ص۶۵).
بررسی رابطهی علم و عمل مسألهای است که هم در معرفتشناسی و هستیشناسی و هم در علم النّفس و اخلاق از جایگاه ویژهای برخوردار بوده. همچنین با توجّه و تأکید ویژهی متون دینی نسبت به این مسأله، دارای ثمرات علمی و اخلاقی مهمی میباشد.
منابع و مآخذ
* قرآن کریم
۱. اردبیلی، سید عبدالغنی، تقریرات فلسفه امام خمینی، چ۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.
۲.امام جعفرصادق(ع)، مصباح الشریعه، بیجا، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰ق.
۳.انصاری، حمید، حدیث بیداری نگاهیبه زندگینامه آرمانی- علمی و سیاسی امام خمینی(از توّلد تا رحلت)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۴.
۴. تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمّد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ۱۳۶۶.
۵.راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج۳، قم، مؤسّسه امام مهدیS، ۱۴۰۹.
۶. ساعی، مهدی، به سوی محبوب یا راه تزکیه: دستورالعملها و رهنمودهایی از شیخ الفقاء و المجتهدین عارف ربّانی حضرت آیتالله العظمی بهجت مد ظله العالی، قم، شفق، ۱۳۸۱.
۷. طباطبایی، سیّد محمّد حسین، ترجمهی تفسیر المیزان، ترجمهی محمّد باقر موسوی همدانی، ج۳، چ ۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعهی مدرّسین قم ، ۱۳۷۴.
۸. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق: سیّداحمدحسینی، ج۵، چ ۳، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۳۷۵.
۹. فراهیدی، خلیلبن احمد، العین، ج۲، چ ۲، قم، انتشارات هجرت،۱۴۱۰ق.
۱۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، چ ۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
۱۱.مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج۱و۲، چ ۳، لبنان- بیروت، مؤسّسه الوفاء، ۱۴۰۴ق.
۱۲.مسعود، جبران، الرّائد، ترجمهی رضا انزابی نژاد، مشهد، مؤسّسهی چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۳.
۱۳. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰.
۱۴. معلوف، لوئیس، المنجد فی اللغه و الاعلام فارسی، ج۲، ترجمهی محمد بندرریگی، تهران، انتشارات ایران، چاپ ششم، ۱۳۸۶.
۱۵. ملکی تبریزی، جواد، رساله لقاء الله(به ضمیمهی مقالهی منتشر نشده در لقاء الله از امام خمینی)، ترجمهی احمد فهری زنجانی، چ۹، تهران، فیض کاشانی، ۱۳۷۵.
۱۶. موسوی خمینی، سید روح الله، آداب الصلوه، چ۳، تهران، مؤسّسه تنظیم و نشر آثار امام، ۱۳۷۲.
۱۷. ………………….، انوارالهدایه فی التعلیقه علی الکفایه، ج۱، چ ۳، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۲۷ق.
۱۸. ………………….، تعلیقات علی شرح «فصوص الحکم» و «مصباح الانس»، تهران، تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا.
۱۹. ………………….، شرح چهل حدیث، چ ۲۳، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۰.
۲۰. ………………….، شرح حدیث جنود عقل و جهل، چ۴، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۷.
۲۱. ………………….، شرح دعای سحر، ترجمهی سید احمد فهری، چ۲، تهران، نشر تربت، ۱۳۸۰.
۲۲. ………………….، صحیفه امام، ج۱۴، تهران، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بیتا.
۲۳. ………………….، مبارزه با نفس یا جهاد اکبر، قم، مؤسّسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۱.