آثار مخرّب اختلاط زن و مرد در محیط کار بر روی بهداشت روانی فرد/مریم شریفی صحی
بهداشت و سلامت فرد در جامعه همیشه یکی از زمینههای رشد و تکامل فرد و اجتماع بوده است زیرا برای رشد و تکامل انسان عوامل و زمینههایی لازم است که یکی از آنها داشتن فکر و روان سالم است چرا که انسان با اختلال فکری و اضطراب روحی و روانی درک درستی از واقعیت و راهی برای فهم درست آن ندارد تا بتواند گام بعدی را در مسیر رشد و تکامل بردارد.
از آنجا که انسان افزون بر بُعد جسمانی و نیازهای ویژهی آن جنبه ای مهم تر و اصیلتر یعنی بُعد روحی – روانی نیز دارد اسلام با نگرشی جامع حفظ و ارتقای سلامت هر دو بُعد را اهدافی اساسی قلمداد کرده است. (دشتی، ص۵۱۷) ما در این مقاله سعی بر آن داریم به بُعدی بپردازیم که از نظر اسلام اهمّیت فراوانی دارد؛ زیرا تمامی انسانها در محیط اجتماعی و در تقابل با یکدیگر زندگی میکنند در نتیجه نمیتوان فرد را بدون اجتماع در نظر گرفت حال اگر فردی در اجتماع در اثر عوامل مختلف دارای فشار روحی و روانی گردد چه مخاطراتی برای نظام اجتماعی به وجود می آید و چه خطراتی افراد جامعه را تهدید می کند؟ یکی از مباحث مهم در این بخش حضور زنان در کنار مردان در اجتماع است. در این مختصر سعی در بررسی این فرضیه است که آیا دوش به دوش کار کردن مردان و زنان در کنار هم لطمهای به بُعد روانی مردان یا زنان جامعه دارد؟
نظر اسلام در اینباره چیست؟ و بسیاری از سؤالات که انشاءالله بتوانیم در این پژوهش به آنها پاسخ دهیم و به پیشرفت علم و سلامت جامعهی اسلامی یاری رسانیم.
طبق آماری که گرفته شده طی چهل سال اخیر تعداد مبتلایان به امراض روحی روانی در تهران ۷۵ برابر شده و از نسبت یک در ده هزار به یک در هزار رسیده است. (صدر، ص۱۲۰) این بالا رفتن آمار بیماریهای روحی و روانی چه علّتی میتواند داشته باشد؟ خصوصاً در جامعهی کنونی که اکثریت انسانها در رفاه مادّی بسر می برند. یکی از علّتهای آن آزادی ارتباط با زنان در محیط های کار و مجامع عمومی است. در چنین محیطهایی، برای مردانی که وسیلهی ارضای غرایز برایشان موجود است، آنقدر در به کارگیری غریزه زیاده روی می کنند که دچار ضعف اعصاب و بیماری های روانی میگردند و مردی هم که در محرومیت به سر میبرد دچار نوعی دیگر از این بیماریها میشود. خطرناکترین چیزی که بشر را به سوی بیماری های روانی سوق می دهد هیجان تمایلات جنسی است اگر به محرومیت و ناکامی منتهی گردد. (همان، ص۱۲۱)
ما در این مقاله سعی در اثبات این فرضیه داریم که نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرت ها التهاب های جنسی را فزونی میبخشد و آن را به صورت یک عطش روحی و یک درخواست اشباع نشدنی درمی آورد و در نتیجه بیماری های روحی و روانی را هم در مردان و هم در زنان ایجاد می کند.
حدود روابط زن و مرد
اسلام بهترین تعریف را از زن ارائه داده است تا جاییکه قرآن کریم آفرینش زن را مانند مرد نشانه ای از وجود خالق حکیم می داند و حضرت علی(علیه السّلام) زن را به گل های بهاری تشبیه می کند. (نهج البلاغه، نامه۳۱، ص۳۸۳)
اسلام هرگز زن را از اجتماع و یا مسئولیت های اجتماعی محروم نساخته است بلکه به دلیل ظرافت وجود، عواطف سرشار و لطافت طبعش مسئولیت های اجتماعی مهم و ظریفی را به او واگذار نموده است، وی را از برخی تکالیف معاف داشته است و نیز بنا به اقتضای مصالح جامعه و ضرورت پیشگیری از مفاسد، پاره ای مسئولیت ها را به مرد اختصاص داده است و جهت تداوم شور زندگی، وی را از بعضی امور ممنوع ساخته است.
اسلام در عین حالی که شخصیت اجتماعی زن را به رسمیت میشناسد اختلاط افراطی زنان و مردان را نمیپسندد و جایز نمیشمارد. پیامبر اسلام در زمان حیات خویش اشاره کردند که در ورودی زنان به مسجد از در ورودی مردان مجزا باشد. روزی اشاره به یکی از درها کردند و فرمودند: «لَوْ تَرَکْنا هذَا الباب لِلنِّساء؛ خوب است این در را به بانوان اختصاص بدهیم». (مطهری، ص۲۱۳) و نیز در جای دیگر فرمودهاند: برای اینکه برخورد و اصطکاکی بین مردان و زنان رخ ندهد مردان از وسط و زنان از کنار کوچه و خیابان راه بروند «لَیْسَ لِلنِّسَاءِ مِنْ سَرَوَاتِ الطَّرِیقِ شَیْءٌ وَ لَکِنَّهَا تَمْشِی فِی جَانِبِ الْحَائِطِ وَ الطَّرِیقِ» (کلینی، ۵۱۸/۵) گرچه فقها از این روایت حرمت را استنباط نکرده و آن را حمل بر کراهت نمودهاند امّا به هرحال نشانهی اهمّیت موضوع است. اسلام برای سلامت جامعه میخواهد زنان و مردان موقر و متینی را تربیت کند که متانت و ادب بیش از همه در گفتار و رفتارشان ظاهر شود و چشم هوسبازان پلید و ناپاک را کور نماید. این دین به خطرات ناشی از روابط به اصطلاح آزاد جنسی کاملاً آگاه است و نهایت مراقبت را در برخوردهای زنان و مردان اجنبی دارد تا حدودی که منجر به حَرَجْ و فلج نشود. اسلام طرفدار دور نگه داشتن زنان از مردان است. (حسینیان، ص۲۷)
در این باره دو دسته آیه وجود دارد: دستهی اول آیاتی است که در مورد وجوب حجاب و پوشش ظاهری و حدود و کیفیّت آن نارل شده که مورد بحث ما نیست و فقط اشارهای کوتاه به آن می شود و دستهی دوم آیاتی است که نوع رابطهی بین زن و مرد نامحرم را بیان میکند و آنان را از کارهایی که عفت و پاکدامنیشان را تهدید مینماید، برحذر میدارد.
دستهی اوّل: سورهی نور آیات ۳۰ و ۳۱ که مفاد این دو آیه مربوط به وظایف زن و مرد در معاشرت با یکدیگر است که شامل چند قسمت است: (رجبی، ص۳۷)
الف) هر مسلمانی چه مرد و چه زن باید از چشمچرانی و نظربازی اجتناب کند همانطور که امام صادق (علیه السّلام) می فرمایند: نگاه شهوانی به نامحرم تیری از تیرهای مسموم شیطان است و چه بسا لحظه ای نگاه که باعث حسرتی طولانی شود. (شیخ صدوق، ص۶۰۷، حدیث۱۰۵۲)
«اَلنَّظَرُ لَهُمْ مِنْ سِهامِ اِبْلیسِ مَسْمومٌ وَ کَمْ نَظْرَهٍ اَوْرَثَتْ حَسْرَهً»
ب) مسلمانان خواه مرد یا زن باید پاکدامن باشند و عورت خود را از دیگران بپوشانند.
ج) زنان باید پوشش داشته باشند و آرایش و زیور خود را بر دیگران آشکار نسازند و در صدد تحریک و جلب توجه مردان برنیایند. (مترجمان، ص۳۰۵)
هم چنان که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده اند: هر زنی که خود را خوشبو و معطّر کند و از خانه اش خارج شود مورد لعن و نفرین است تا زمانی که به خانه برگردد و تا وقتی که باز نگشته این لعن و نفرین ادامه دارد. «أَیُّمَا امْرَأَهٍ تَطَیَّبَتْ ثُمَّ خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِهَا فَهِیَ تُلْعَنُ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَیْتِهَا مَتَى مَا رَجَعَت». (کلینی، ۵۱۸/۵، حدیث۲)
به نظر شما اسلام چرا اینطور اصرار به چنین کاری دارد؟ شاید به این علت که نمایان کردن زینت باعث جلب توجّهِ مردان نامحرم می شود و خود خطراتی دارد (پاک نژاد، ۱۳۷/۲)که به آن اشاره خواهد شد.
دستهی دوم از آیات: مؤمنان به ویژه زنان را از رفتارهایی که سبب جلب توجّه و تحریک نامحرم میشود باز میدارد و حیا و عفت در مقابل نامحرم را مورد ستایش قرار میدهد.
«وَ قَرْنَ فی بُیوُتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَهِلِیَّهِ الْأُولَی وَ أَقِمْنَ الصَّلَواهَ وَ ءَاتِینَ الزَّکَاهَ وَ أَطِعْنَ اللهَ وَ رَسوُلَهُ إِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (سوره احزاب آیه ۳۳) بر اساس این آیه زنان نباید در گفتگو با نامحرم از سخنانی که مفهوم یا آهنگ آن وسوسه آمیز و تحریک کننده باشد استفاده کنند چه بسا در بین آنان افرادی باشند که به سبب ضعف ایمان تحریک شده و خیال گناه در سر خود بپرورانند. بنابراین برای حفظ پاکدامنی افراد جامعه بر زنان لازم است در گفتگو با نامحرم دقّت لازم را داشته باشند. در این آیه به زنان دستور دیگری نیز داده شده، در ابتدا از زنان می خواهد تا جایی که امکان دارد از خانه خارج نشوند و خود را کمتر در معرض دید نامحرم قرار دهند، زیرا با این کار جلوی بسیاری از فسادهای اخلاقی گرفته میشود و زمینهی انحراف و ناهنجاری در جامعه از بین میرود همچنان که رسول اکرم نیز فرموده اند: بین مردان و زنان فاصله ایجاد کنید تا کمتر با یکدیگر تماس و برخورد داشته باشند، زیرا هنگامی که آنان رو در روی یکدیگر قرار گرفتند و با هم رفت و آمد داشتند، جامعه به دردی مبتلا خواهد شد که درمان نخواهد شد «باعِدوا بَیْنَ أنفاس الرّجال و النِّساء فَاِنَّهُ اذا کانَت المعایَنَه وَ اللِّقاءُ کانَ الدّاءُ الذّی دواءَ لَهُ». (شرح نهج البلاغه، ۱۲۳/۱۷)
دستور دیگری که در این آیه وجود دارد این است که از تبرّج و جلوهگری بپرهیزند به زنان دستور می دهد به هنگام سخن گفتن، جدّی و خشک و به طور معمول سخن بگویید نه همچون زنان کم شخصیت که سعی دارند با تعبیرات تحریککننده که گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصی است که افراد شهوت ران را به فکر گناه می افکند سخن بگویید. در ادامه آیه دستور میدهد که باید به طور شایسته که مورد رضای پروردگار است سخن بگویید. (بابایی، ۶۰۸/۳)
این قسمت از آیه به ما می فهماند اگر زنان نمیتوانند در خانه بمانند و بیرون آمدن از منزل برایشان ضروری است بهگونهای خارج شوند که سبب جلب توجّه نامحرم نشوند به عبارت بهتر: جواز حضور زن در اجتماع در کنار نامحرم منوط به این شروط است: حضور او اعم از نوع پوشش، راه رفتن، نگاه کردن و در یک کلمه تمام حرکات و سکنات او به نوعی باشد که در قالب جلوه گری نباشد بلکه همراه حیا و عفت باشد. (رجبی، ص۴۱)
در سورهی قصص آیات ۲۳ و ۲۵ به همین شیوهی رفتاری اشاره کرده و آن را میستاید.
«وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّهً مِنَ النّاس یَسْقوُنَ وَ وَجَدَ مِن دوُنَهُمُ امْرَأَتَیْن تَذُودان قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قالَتا لا نَسْقِی حَتَّی یُصْدِرَ الرّعاءُ وَ أَبوُنا شَیْخٌ کَبیرٌ * فَجاءَتْهُ إحْدَاهُما تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاء قَالَتْ إِنَّ أَبی یَدْعوُکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا فَلَمّا جَاءَهُ وَ قَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ» در آیهی اوّل به رفتار دختران شعیب اشاره میکند که سعی میکنند از اختلاط با نامحرم بپرهیزند هنگامی که حضرت موسی از آنها می پرسد: چرا گوسفندان خود را آب نمیدهید؟ در پاسخ می گویند: ما آن ها را آب نمی دهیم تا چوپانان همگی خارج شوند و از کنار چاه فاصله بگیرند. کلمهی «لا نَسْقی» که به صیغه ی مضارع آمده نشانه ای از استمرار داشتن به این رویه در مقابل نامحرم است. (طباطبائی، ۳۳/۶)
در همین سوره آیهی۲۵ به مورد دیگری از شیوهی رو به رو شدن زن با نامحرم اشاره کرده است: پیام این آیه این است که صحبت کردن و هرگونه ارتباط با نامحرم باید همراه با حجب و حیا باشد. در این داستان وقتی دختر شعیب مأمور میشود سخن پدر را به موسی که جوانی نامحرم است، برساند قرآن اینطور تعبیر می کند: یکی از آن دو زن به سراغ او آمدند در حالی که با نهایت حیا قدم برمیداشت. علّامه طباطبایی در تفسیر این آیه میفرماید: مراد از این که راه رفتنش بر استحیا بوده، این است که عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پیدا بود. (همان، ص۳۵)
سوره احزاب آیه ۵۳: «یا اَیُّهَا الَّذینَ ءَامَنوُا لا تَدْخُلوُا بُیوُتَ النَّبِیّ إِلاّ أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَی طَعَامٍ غَیْرِ ناظِرینَ إناهُ وَلَکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلوُا فَإذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِروُا وَلا مُسْتَئْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذالِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْی مِنْکُمْ وَ اللهُ لا یَسْتَحْی مِنَ الْحَقّ وَ إذا سَألْتُموُهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلوُهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابِ ذالِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلوُبِکُمْ وَ قُلوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ إَنْ تُؤْذوُا رَسوُلَ اللهِ وَ لا إَنْ تَنْکِحوُا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً ِنَّ ذالِکُمْ کانَ عِندَ اللهِ عَظِیماً» این آیه نیز نحوهی معاشرت با نامحرم را بیان میکند«و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را به عنوان عاریت از زنان پیامبر میخواهید از پشت پرده بخواهید. این کار برای شما و آن ها بهتر است. در این آیه نیز به شیوهی دیگری برای حفظ عفّت و حیا اشاره میکند. به مردان دستور می دهد هنگام صحبت با زنان نامحرم سعی کنند رو در روی آن ها قرار نگیرند، بلکه از پشت پرده صحبت کنند تا از وسوسه های شیطانی و انحراف های اخلاقی محفوظ بمانند. در همین راستا حدیث تکان دهندهای به چشم می خورد؛ رسول اکرم فرمودهاند: «هر کس با زن نامحرمی شوخی کند برای هر کلمه که با او گفته است هزار سال در آتش دوزخ او را زندانی میکنند». (حرعاملی، ۱۹۸/۲)
قضاوت را با خود شما مخاطب عزیز میگذارم. این همه آیه فقط در باب نهی از اختلاط زن و مرد وجود دارد، چرا؟ مگر این مسأله چه قدر اهمّیّت دارد که اسلام در این مورد این قدر سفارش و توصیه میکند.
حال اهمیت آن را با یک قصهی دردناک روشن میکنیم: یکی از بزرگان نقل میکند آقای الف جوانی بود نجیب و شریف. با آن که در آغاز جوانی بود آثار قلمی شیوایی داشت. این جوان در یکی از دانشکده ها مشغول تحصیل بود. همکلاسی های او عبارت بودند از چهل دختر و سه پسر که خودش چهارمین پسر بود. سال تحصیلی به پایان نرسیده بود که این جوان دچار بیماری روحی گردید و هماکنون در یکی از آسایشگاه های خصوصی به سر میبرد و من به عیادتش رفتم. (صدر، ص۱۲۰) به نظر شما چرا این جوان گرفتار این بیماری گردید؟ چرا این ضایعهی علمی پیدا شد؟ آیا شرکت یک جوان در کلاسی که چهل دختر در آن باشند جز این نتیجه را خواهد داشت؟ ناکامی مرد در محیطی که نگاه آزاد است بیش از ناکامی زن است زیرا غریزهی برانگیخته مرد سیری ندارد، هر که را ببیند می خواهد؛ در صورتی که هر که را بخواهد نمی تواند به او برسد. این مسأله که غربیان به آن تأکید می ورزند که آزادی جنسی فقط در این صورت است که مرد اقناع شده و فساد کمتر می شود جمله ای کاملاً پوچ و بیاساس است زیرا طبق روایات چنین امری امکان پذیر نیست. امام صادق(علیه السّلام) می فرمایند: چهار چیز از چهار چیز سیر نمیشود: زمین از باران، چشم از نگاه کردن، زن از مرد، عالم از علم.
«اَرْبَعَهٌ لا یَشْبَعْنَ مِنْ اَرْبَعَه: الارضُ مِنَ المَطَر وَ الْعَیْنُ مِنَ النَّظَر وَ الأنْثَی مِنَ الذَّکَر وَ الْعالِمُ مِنَ الْعِلْم». (ایمانی قمی، ۱۵/۲، حدیث۱۹)
این مؤیّد آن است که مردان از نگاه کردن و مراوده با زنان خسته و اقناع نمیشوند و همچنان میل به دیگران در آنها وجود دارد.
بگذارید مثالی کاملاً روشن برای شما بزنم. اگر فردی بسیار گرسنه است و بوی کباب به مشام او برسد و کباب داغ را به او نشان دهند ولی به او ندهند تا بخورد، چه به سر او میآید؟ وقتی دو نفر از جنس مخالف با هم صحبت میکنند و تحریک میشوند ولی ارضایی در کار نباشد از لحاظ روحی و جسمی چه بر سر هر دو طرف وارد میشود؟
روح بشر فوقالعاده تحریکپذیر است همانطور که بشر اعم از زن و مرد در ناحیهی ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملّک جاه و مقام سیر نمی شوند و اشباع نمی گردند، در ناحیهی جنسی هم چنین است هیچ مردی از تصاحب زیبارویان و هیچ زنی از متوجّه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود.
و از طرفی تقاضای نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنی است و همیشه مقرون است به نوعی احساس محرومیت و دست نیافتن به آرزوها به نوبه ی خود منجر به اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد. (مطهری، ص۷۷)
نفس آدمی دریایی است از خواستنی ها. زمانی که به چیزی تمایل ندارد آرامش بر آن حاکمیت دارد و چون به آن رغبت کند همانند دریا طوفانی می شود و تنها رسیدن به خواسته ی او می تواند جزر و مدّ این دریای طوفانی را آرام کند.
مادامی که بانوان خود را به طور کامل از دید چشمان مردان می پوشانند دریای نفس آنها آرام است و امّا وقتی خود را به نمایش می گذارند چشم آن ها می بیند و دل آن ها هوس می کند و آرامش روانی و امنیت آن ها را به هم میریزد و از اینجا معلوم می گردد که زنان جلوهگر چه اندازه در ایجاد اضطراب های روحی و نابسامانی های درونی مردان نقش دارند. (اکبری، صص۱۰۹ـ۱۰۲)
عقدهدار شدن مردان و جوانان از جمله آثار سوء روانی جلوهگری زنان است. از دیدگاه علم روان شناسی تا هنگامی که انسان چیز مورد علاقهی خود را نبیند به آن میل پیدا نمیکند در نتیجه تعادل روانی او حفظ میشود و اگر ببیند و به آن دست یابد باز هم تعادل روانی او حفظ می شود امّا اگر خواستن او در ارتباط با جنس مخالف باشد و به طور مکرّر شاهد جاذبه های زنان قرار گیرد شعلهی تمایلات جنسی بیشتر از درونش زبانه میکشد و با توجّه به ناکامی های مکرّری که به او دست می دهد عقده دار می شود. (همان، ص۱۹۰)
فهرست منابع:
۱ـ قرآن کریم با ترجمه آیتالله مکارم شیرازی.
۲ـ نهجالبلاغه، ترجمه محمد دشتی، مشهد نشر عروج اندیشه، چ اول، ۱۳۸۷.
۳ـ اکبری، محمدرضا، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، اصفهان، نشر پیام عترت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷.
۴ـ ایمانی قمی، عباس، زبده الاحادیث، قم، نشر علّامه، چاپ سوم، ۱۳۷۸، ج۲.
۵ـ بابایی، احمد علی، برگزیده تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ۱۳، ۱۳۸۲، ج۳.
۶ـ حسینیان، روحالله، حریم عفاف، بینا، نشر سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۵.
۷ـ رجبی، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم، نشر امام خمینی، چاپ سوم، ۱۳۸۶.
۸ـ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه صادق حسنزاده، قم، نشر ارمغان حلوبی، چاپ دوم، ۱۳۸۳.
۹ـ صدر، سید رضا، زن و آزادی، به اهتمام باقر خسروشاهی، قم، نشر بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۸۷.
۱۰ـ طباطبایی، محمد حسین، تفسیرالمیزان، ترجمه محمد باقر موسوی همدانی، قم، نشر مدرسین حوزهی علمیه قم، چاپ۵، ۱۳۷۴، ج۱۶.
۱۱ـ عاملی حر، وسایلالشیعه، قم، مؤسسهی آل البیت، ۱۴۰۹ق، ج۲۰.
۱۲ـ قاسمی سلیمان، بهداشت و سلامت روان به نگرشی به آموزه های دین و سیرهی معصومین، قم، مؤسسهی آموزشی و پرورشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۸.
۱۳ـ کلینی، محمد یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب اسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۵.
۱۴ـ مطهری، مرتضی، مسألهی حجاب، قم، نشر صدرا، چاپ ۶۳، ۱۳۸۴.
۱۵ـ معتزلی، ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، نشر کتابخانه آیت الله مرعشی، ۱۴۰۴ق، ج۱۷.
۱۶ـ مترجمان، تفسیر جوامع الجامع، مشهد، نشر بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ دوم،۱۳۷۷، ج۴.
۱۷ـ نوری، محدث، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۸ق، ج۱۴.