یهود در قرآن

yahood-1

برگرفته از سخنرانی‌های استاد اعتمادی

تنظیم :خانم حکیمی

ضرورت شناخت دشمن   

یکی از مسائلی که در دین اسلام مطرح است، مسأله‌ی شناخت دوست و دشمن است ما به عنوان یک مسلمان پویا و پیشرو، مسئولیت داریم که دشمن دین و مکتب و عقیده را بشناسیم. بنابراین اگر مرگ بر آمریکا و اسرائیل می‌گوییم باید بدانیم چرا؟ این آمریکا و اسرائیل مانند اصحاب اخدود شده که خداوند در قرآن مرگ بر اصحاب اخدود می‌فرماید: «قُتِلَ أَصْحابُ الأُخْدُودِ»(بروج/۴) که شأن نزول آن را که در تفاسیر آمده است. (ر.ک: طباطبایی، ۱۳۷۴، ج۲۰، ص۴۱۶) یا درجایی دیگر که خداوند فرعون را به عنوان مفسد معرّفی می‌کند (قصص/۴) که هرکسی دارای این صفات باشد از مفسدین است پس باید این کلمات را ریشه‌یابی کرد و براین اساس جواب دهیم . قرآن با یادآورى دوستى یهودیان با کافران و اتحاد استراتژیک آنان بر علیه مسلمانان مى‏ فرماید: «تَرى کَثِیراً مِنْهُمْ یتَوَلَّوْنَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَبِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللّهُ عَلَیهِمْ وَفِى العَذابِ هُمْ خالِدُونَ» ائده/۸۰)؛بسیارى از آن‌ها را مى‏بینى که کافران [و بت‏پرستان] را دوست مى‏دارند [و با آن‌ها طرح دوستى مى‏ ریزند]، نفس سرکش آن‌ها چه اعمال بدى را از پیش براى آن‌ها فرستاده که نتیجه‌ی آن خشم خداوند بود و در عذاب [الهى] جاودانه خواهند ماند. آیات الهى، یهود را از بدترین مردم نسبت به مؤمنان ارزیابى مى‏ کند و مى ‏فرماید: «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النّاسِ عَداوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا الیهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا»(مائده/۵/۸۲)؛ «بطور مسلم، دشمن‏ ترین مردم نسبت به مؤمنان را یهود و مشرکان خواهى یافت (ر.ک: تفسیر نمونه، ج‏5، ص۵۶).

 یهود در قرآن

امروز یکی از موانع سنگینی که سر راه دین مقدّس اسلام و مسلمانان دنیا قرارگرفته، یهود است. یهود یک ملّت کوچک، انتقام‌جو، خونخوار و جنگ طلب و در عین حال یک غدّه خطرناک است. خدای تبارک و تعالی  در قرآن به صورت‌های مختلف صفات یهود را معرّفی کرده است که در ادامه به ذکر برخی از این آیات می‌پردازیم:

۱. بهانه‌جویی یهود

یهودیان خدمت پیامبر(ص) می‌آمدند ومی‌گفتند: اگر شما پیغمبری و از طرف خدا آمدی چرا قرآن آیه آیه نازل شده و تورات بر حضرت موسی(ع)یک دفعه نازل شد در حالی‌که باید بزرگ‌تر از آن بر تو نازل می­ شد؟ (رک. فرقان /۳۲ ) خدا پیامبر(ص) را دلداری و تسلّی می‌دهد که پیامبر(ص)تحت تأثیر این حرف‌ها قرار نگیرد؛ چرا که هدف کافران از این سخن صرفاً بهانه جویی و لجاجت بود. چون کافران نمى‏ خواستند قرآن و اسلام و پیامبر معظم اسلام(ص) را بپذیرند لذا به انواع و اقسام لجاجت و بهانه جوئى ‏ها متوسل می شدند. (ر.ک: تفسیر آسان، ج‏14، ص۲۱۸؛ تفسیر نمونه، ج‏15، ص۷۸)

لذا خدای تعالی تورات را یکباره بر موسی(ع) نازل نکرده است. آن‌چه بر موسی(ع) یکدفعه نازل شد، فرمان ده‌گانه بود که در لوح نوشته شده بود و بر آن سی شب که حضرت موسی(ع) به کوه طور رفت، خداوند ده شب اضافه کرد (ر.ک: تفسیر نمونه، ج‏6، ص ۳۴۳). از بهانه‌های دیگر بنی اسرائیل به موسی این بود که می­گفتند ما باید خدا را به چشم ظاهر ببینیم و خطاب شد به حضرت موسی(ع) که از بین ۷ هزار نفر ۷۰۰ نفر از بین ۷۰۰ نفر ۷۰ نفر را انتخاب کن این بهترین‌ها را وقتی می‌خواهی به کوه طور برای مناجات بیایی با خودت بیاور. وقتی به کوه طور رفتند برقی جهیدن گرفت: «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَهُ» (نساء/۱۵۳) تمام کوه روشن شد به محض این‌که صاعقه زند همه بیهوش شدند: «فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَهُ بِظُلْمِهِمْ» صاعقه که دمید بیهوش شدند به حالت مرگ بر زمین افتادند؛ وقتی مناجات موسی(ع) تمام شد به خداوند عرضه داشتند: پروردگارا! من این‌ها را از بهترین‌ها انتخاب کردم اگر بگویم این هفتاد نفر مردند می‌گویند تو قاتلی یا العیاذ باالله خواهند گفت: خدای تو قاتل است. من چه جواب دهم؟ بعد با صاعقه‌ای دیگر آن‌ها زنده شدند «ثُمَّ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ» این دفعه خدا از سر تقصیرشان گذشت و آن‌ها برگشتند و درست شدند (ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج‏8، ص ۳۵۰).

بهانه‌ی‌ دیگرشان این بود که  وقتی حضرت موسی(ع) به مدت ۳۰ روز به کوه طور رفتند، سامری از این موقعیت استفاده کرده و مردم را دعوت به گوساله‌پرستی کرد و به آن‌ها گفت: موسی(ع) مگر چه می‌کرده که ما نمی‌کنیم من چیزی ساختم که در عین جامد بودن حرف می‌زند پس من می‌توانم صانع باشم شما در برابر این شیء خضوع کنید، خشوع کنید، اطاعت کنید، سجده کنید.

تمام مردم به استثنای هارون و چند نفر دیگر برگشتند و گوساله پرست شدند (ر.ک: ترجمه المیزان، ج ۱۴، آیات ۸۹-۸۵، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏9،ص ۷۹) در این مدت کوتاه «ثُمَّ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ» این‌ها هم بعد از این همه دلایل برگشتند گوساله پرست شدند و هنگامى که موسى خشمگین و اندوهناک به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشینانى برایم بودید (و آیین مرا ضایع کردید)! آیا در مورد فرمان پروردگارتان (و تمدید مدّت میعاد او)، عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟!)» سپس الواح را افکند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانیت) به سوى خود کشید؛ او گفت: «فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند، پس کارى نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده!» ( تفسیر نمونه،ج۱۳ص۲۲۶).


۲. مکر و حیله  

از جانب خداوند به بنی اسرائیل فرمان داده شد که روز شنبه دنبال کار نروند. آن‌ها ترفندی به کار ‌بردند بدین نحو که شنبه‌ها رودخانه‌ را باز می‌کردند و نزدیک طلوع خورشید آن را می‌بستند و به خانه‌هایشان می‌رفتند. خدا به خاطر این عمل، آن‌ها را لعنت کرد. همچنین به خاطر مکر و حیله‌ای که علیه پیغمبرشان به کار می‌بردند. خداوند در آیه‌ی قرآن می‌فرماید: «وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِیثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لاَ تَعْدُواْ فِی السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّیثَاقًا غَلِیظًا» (نساء/ ۱۵۴) در تفسیر این آیه نوشته‌اند که کوه حرکت کرد بالای سر آن‌ها درست مثل سایه‌بان قرار گرفت. ولی بعضی از مفسرین می‌نویسند زلزله شد در اثر زلزله زمین گود شد این‌ها فرو رفتند و کوه بالای سر این‌ها قرار گرفت شروع کردن به توبه کردن خدای تبارک و تعالی آن‌ها را بخشید ولی آن‌ها دست از کارهای خودشان برنداشتند (ر.ک: تفسیر نمونه، ج‏1، ص ۲۹۴؛ ترجمه تفسیر المیزان، ج‏1، ص ۳۰۰).

۳. پیمان‌شکنی  

در قرآن آمده است: «فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ وَکُفْرِهِم بَآیَاتِ اللّهِ وَقَتْلِهِمُ الأَنْبِیَاء بِغَیْرِ حَقًّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ» (نساء/۱۵۵)؛ به خاطر خلاف‌کاری‌هایی که یهود داشتند، خلاف‌کاری‌هایشان چه بود؟

۱. شکستن پیمان‌ها از جمله نکاتى است که قرآن کریم در رابطه با یهود مکررا بیان مى‏دارد. این پیمان‌ها لزوماً توحیدى نیست، بلکه یهود پیمان‌هاى توحیدى، اجتماعى، عبادى و اقتصادى خویش را شکسته است: «وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِـى إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوالِدَینِ إِحْساناً وَذِى القُرْبى وَالْیتامى وَالْمَساکِینِ وَقُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً وَأَقِیمُوا الصَّـلاهَ وَآتُوا الزَّکاهَ ثُمَّ تَوَلَّیتُمْ إِلاّ قَلِیلاً مِنْـکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ»؛(بقره/ ۸۳) و [یادآورید] زمانى را که از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و بینوایان نیکى کنید و به مردم نیک بگویید و نماز برپا دارید و زکات بدهید. سپس [با این‌که پیمان بسته بودید] همه شما جز عده کمى سرپیچى کردید و [از وفاى به عهد] رویگردان شدید.

در ادامه همین آیات خداوند به دیگر موارد نقض پیمان یهود اشاره کرده، کشتار، تجاوز، غصب سرزمین‌هاى یکدیگر را از جمله جنایات قوم یهود برمى‏شمارد و پایان این همه پیمان شکنى را چنین یادآور مى‏شود: «فَمَا جَزَاء مَن یَفْعَلُ ذَلِکَ مِنکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ» (بقره/۸۵)؛ «براى کسى که از شما این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهى) را انجام دهد، جز رسوایى در این جهان، چیزى نخواهد بود و روز رستاخیز به شدیدترین عذاب‌ها گرفتار مى ‏شوند».
موارد نقض پیمان‌ها از سوى یهود به این جا ختم نمى‏شود و موارد متعددى را مى‏توان در قرآن برشمرد که به دلیل اختصار از این موارد گذر مى‏کنیم. امروزه این صفت شاخص یهود کاملا در رفتارهاى رژیم صهیونیستى مشهود است. نقض قراردادهایى نظیر مادرید، اسلو، شرم الشیخ، نقشه راه و… همگى حکایت از ماندگارى این ویژگى در یهود امروز دارد.

۲. نسبت به آیات الهی کافر شدند: «وَکُفْرِهِم بَآیَاتِ اللّهِ»؛ یعنی دستوری که حضرت موسی(ع) داد و گفت: در روز شنبه حرام است ماهی بگیرید. این‌ها کار خودشان را می‌کردند (موسوى همدانى، ۱۳۷۴، ج‏5، ص۲۱۴؛ مصطفوى،۱۳۸۰، ج‏6، ص۲۹۷).

۳. «وَقَتْلِهِمُ الأَنْبِیَاء»؛ کشتن انبیا. یهودی‌ها پیغمبرانشان را زندانی می‌کردند. پیغمبر را بین درخت می‌گذاشتند بعد تنه‌ی درخت را با ارّه می‌بردند قسمت قسمت؛ یعنی درست بدنش را با درخت می‌بریدند. این قدر این‌ها قساوت قلب داشتند (مجلسی، ۱۳۷۸، ص‌1044)/

۴. خداوند بر قلب‌های آن‌ها قفل زد: «قُلُوبُنَا غُلْفٌ» به خاطر این کارهای این‌ها یعنی نور هدایت در دل این‌ها دیگر وجود ندارد و قسی القلب شدند (ر.ک: ترجمه المیزان، ج‏5، ص۲۱۵).

۴. اهل تهمت

یهودیان کسانی بودند که وقتی حضرت مریم(س) حامله بود به او تهمت زنا زدند و در این مورد شایعه‌پراکنی کردند: «وَبِکُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلَى مَرْیَمَ بُهْتَانًا عَظِیمًا»؛ یهودی‌ها به حضرت مریم(س) تهمت زدند. (ترجمه‌ی المیزان، ج‏15، ص ۲۱۶)

۵. دروغ‌گویی یهود

خلاف‌کاری دیگر یهود این است که می‌گویند ما مسیح را کشتیم: «وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ» (نساء/۱۵۷) و قرآن می‌فرماید: «وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا* بَل رَّفَعَهُ اللّهُ إِلَیْهِ وَکَانَ اللّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا» (نساء/۱۵۷و۱۵۸)؛ عیسی† نه کشته شده و نه به دار آویخته شده بلکه خدا او را بالا برده به سوی خودش.

۶. حرام‌خواری

بزرگان یهود قانون‌هایی تنظیم کردند که حلال‌های خدا را برای مردم حرام کردند؛ مثلاً خوردن گوشت شتر، پیه، چربی و گوشت گاو و گوسفند را حرام می‌کردند و خوردن گوشت خوک در بین یهودی‌ها حلال بود (ر.ک: تفسیر نمونه، ج‏7، ص ۳۶۵، ذیل آیه۳۱ توبه).

یهودیان با رواج مسأله‌ی ربا در بازار مسلمان‌ها مردم را از راه خدا باز می‌داشتند و آن‌چه را خدا حرام کرده، حلال می‌کردند. بنابراین مورد مجازات خدا قرار خواهند گرفت. «وَأَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ» (نساء/۱۶۱)؛ اموال مردم را به باطل می‌خوردند و الان چطور زمین‌های فلسطینی‌ها را می‌گیرند و بیرونشان می‌کنند؟

۷. تحریف

یهودیان خیلی آیات الهی را تحریف می‌کردند. چنانچه خداوند در این باره می‌فرماید: «مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَیَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَیْنَا»(نساء/۴۶)؛ بعضی از یهود سخنان را از محلّ خود تحریف می ‏کنند (و به جای این‌که بگویند شنیدیم و اطاعت کردیم) می‏ گویند شنیدیم و مخالفت کردیم (تفسیر نمونه، ج‏3، ص۴۰۴) اسرائیل که الآن به مردم فلسطین تجاوز می‌کند و زمین‌های آن‌ها را می‌گیرد، می‌گویند برای این‌که اصلاً بیت المقدّس مال ماست. چون حضرت سلیمان و حضرت داوود، بیت المقدّس را ساخته و ما پیروان داوود و پیروان سلیمان هستیم و حضرت موسی در فلسطین به دنیا آمده و در آن‌جا بزرگ شده و در آن‌جا به پیغمبری رسیده پس ما ارث می‌بریم این زمین به اسم ماست. از طرفی شما می‌دانید که یهود تنها ملّتی هستند که قرآن هم خبر داده: ملّت یهود صاحب تشکیلات نخواهند شد یک ملّت پراکنده‌ای هستند. ملّت یهود در روی زمین هیچ جایی ندارند.

۸. انتقام‌جویی

قرآن یهود را انتقام‌جو معرّفی کرده: «قُلْ یَأَهْلَ الْکِتَابِ هَلْ تَنقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ إِلَیْنَا وَ مَا أُنزِلَ مِن قَبْلُ وَ أَنَّ أَکْثرَکمُ فَاسِقُونَ»(مائده/۵۹) بگو: «ای اهل کتاب! آیا به ما خرده می گیرید؟ ( مگر ما چه کرده ایم ) جز اینکه به خداوند یگانه ، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پیش از این نازل گردیده، ایمان آورده ایم. و این، بخاطر آن است که بیشتر شما، از راه حق ، خارج شده اید.» آن روزی که جنگ شش روزه‌ی اعراب و اسرائیل به نفع اسرائیل خاتمه پیدا کرد، موشه دایان، نخست وزیر وقت کشور اسرائیل آمد در کنار بیت‌المقدّس، قبله‌ی اوّلین مسلمین ایستاد و فریاد زد: ما امروز، انتقام جنگ خیبر را از مسلمان‌ها گرفتیم، پس باید بدانیم جنگ شش روزه‌ی اعراب و اسرائیل نیست، جنگ مسلمانان با اسرائیل است. در واقع باید گفت جنگ شش روزه‌ی یهود با مسلمانان بود نه جنگ شش روزه‌ی اعراب با اسرائیل.

۹. یهود و ذلّت

قوم بنى اسرائیل از اقوامى به شمار مى‏روند که طبق شهادت قرآن، نعمت‏ هاى بسیارى از سوى خداوند متعال بر آن‌ها مقدّر گردید. امّا بنى اسرائیل به جاى شکر و سپاس‌گزارى این همه نعمت، رفتار ناشایست و گستاخانه‏ اى داشت. بر اساس آیه‌ی ۱۱۲ سوره‌ی آل عمران آن‌ها هر کجا باشند، مُهر ذلّت بر پیشانى آن‌ها زده شده است. تنها در دو صورت مى‏توانند این مُهر ذلّت را از پیشانى خود پاک کنند: بازگشت و پیوند با خدا و ایمان به آیین راستین «الا بحبل من اللَّه» یا وابستگى به سایر مردم و اتّکا به آن‌ها «و حبل من الناس». خلاصه یا باید در برنامه‌ی زندگى خود تجدید نظر کنند و به سوى خدا باز گردند و خاطره‏ اى که از شیطنت و نفاق و کینه‌توزى از خود در افکار عمومى به جا گذاشته‏ اند، بشویند و یا از طریق وابستگى به این و آن، به زندگى نفاق آلود خود ادامه دهند. (آخوندى، ج ۳، ۱۳۸۴) خداوند می­فرماید: این‌ها مردمی هستند که خدا بر این‌ها غضب کرده است و مُهر درماندگی و بیچارگی بر آن‌ها زده واین درماندگی نه به معنای بی‌مسکن بودن و نه به معنای ثروت نداشتن است بلکه نشان دهنده‌ی بیچارگی فکری و درماندگی آن‌هاست و می‌بینیم چطور بیچاره و بی‌تاب شدند و در زمینه‌ی فکری و عملی به خواری افتادند (ر.ک: تفسیر نمونه ، ج‏3 ، ص۵۴).

خدای تبارک و تعالی مُهر خواری و مسکنت بر پیشانی آن‌ها زده است. آری کسی که خدا خوارش کند چه کسی می‌تواند بلندش کند و آن را که خدا بلند کرده، چه کسی می‌تواند زمین بزند.

منابع

* قرآن کریم

۱.آخوندى، محمّد باقر، از افسانه یهود ستیزى تا واقعیت اسلام ستیزى در دنیا، ج۳ و۵ ، ۱۳۸۴.

۲.طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان‏، ترجمه موسوى همدانى سید محمد باقر، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم،‏1374.

۳.طیب سید عبد الحسین‏، اطیب البیان فی تفسیر القرآن‏، ج‏9، تهران، ‏انتشارات اسلام، ۱۳۷۸‏.

۴.فعال عراقی، حسین، یهود در المیزان، تهران، سبحان، ۱۳۸۱ .

۵.مکارم شیرازى ناصر و دیگران، تفسیر نمونه،‏ تهران‏، دار الکتب الإسلامیه، ۱۳۷۴ ش.

۶.مجلسی، محمد باقر، حیوه القلوب، قم، سرور، ۱۳۷۸.

۷. مصطفوى، حسن، تفسیر روشن، ج‏6، تهران، مرکز نشر کتاب،۱۳۸۰.

۸.موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ ى مدرسین حوزه علمیه قم، ج‏5، چاپ پنجم، ۱۳۷۴.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا