نگاهی به ویژگیهای شخصیتی استاد اعتمادی
حمیده سالارزاده
چهره ها و شخصیتهای بزرگ تنها به زادگاه و شهر خود یا نسل خاصّی تعلّق ندارند؛ بلکه متعلّق به جامعهی بشریت هستند. لذا بهره گیری از سیره و روش آنها در زندگی می تواند راه رسیدن به مقام بندگی را که آرمان جامعهی دینی است، برای همگان تسهیل نماید. اکنون این نوشتهی مختصر به بیان برخی از شاخصههای استاد اعتمادی میپردازد.
استاد اعتمادی در سال ۱۳۱۳هجری شمسی در شهر بیرجند واقع در استان خراسان جنوبی به دنیا آمد. خانواده به حرمت نام زیبا و شأن حضرت فاطمه(س) نام او را فاطمه گذاشتند. فاطمه در سایهی پربرکت پدر و مادر مهربانش روزهای پرخاطره و سرنوشت ساز کودکی را پشت سر می گذاشت تا اینکه در سنّ پنج سالگی سایهی پر مهر پدر برای همیشه از سر او و دو خواهر و برادرش برچیده شد.
مادر او که بانویی دانا، مؤمن، متعهّد و مسئولیتپذیر بود با جدیّت و تلاشی مضاعف به تربیت فرزندان همّت گماشت. فاطمه دوران تحصیل را با موفّقیت سپری کرد و پس از اخذ دیپلم به عنوان معلم حقّ التدریس در دبیرستانی مشغول کار شد. در سال ۱۳۴۹ با مدرسهی علمیهی نرجس(س)و استاد طاهایی(ره) آشنا شد. همان سالها بود که برگ های زرّین زندگی فاطمه اعتمادی ورق خورد و سال های تلاش و کوشش آغاز شد. او ابتدا سرپرستی کلاس های نهضت سوادآموزی را عهده دار شد تا اینکه ساواک به فعّالیتهای انقلابی و ضدّ رژیم مدرسهی نرجس(س) پی برد و کلاس ها را تعطیل کرد امّا او در معیت خانم طاهایی همچنان به مبارزات خود ادامه داد.
پس از پیروزی انقلاب، خانم اعتمادی در کنار تدریس به امر تبلیغ در شهرها و کشورهای مختلف اهتمام نمود و سال های فراوان توانست با مدیریت، قاطعیت و پشتکار فراوان شاگردان زیادی را تربیت نماید و در عرصهی علم و دانش، تهذیب و اخلاق به موفقّیت های زیادی دست یابد. عالمهای بود که دیدارش یاد خدا را در انسان زنده می کرد و گویا در آسمان ها بزرگتر و معروفتر بود تا در زمین و میان زمینیان.
او پس از سالها تلاش و تکاپو و خستگیناپذیری و تحمل رنج و سختی بیماری در ۲۶شهریور ماه سال ۱۳۸۸ مطابق با ۲۷رمضان ۱۴۳۰ دار فانی را وداع گفت و در جوار امام رضا(ع) آرام گرفت.
تقوا
تعبد به آداب شرع و تقیّد به موازین تقوا و پرهیزکاری، عمل به وظیفهی الهی و شوق به نوافل و مستحبّات و پرهیز از محرّمات و رذایل اخلاقی را می توان از برترین صفات استاد برشمرد.
استاد در طول زندگی خود تلاش کرد تا مصداقی از این آیهی شریفه باشد: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ و یَغفر لَکُم و اللهُ ذو الفَضلِ العَظیم»(انفال/۲۹)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر از خدا بترسید خداوند قوّهی تشخیص حق از باطل را روزیتان میکند و گناهانتان را محو میسازد و خدا دارای فضلی بزرگ است.
تمیز حق از باطل که به اشارت آیهی شریفه، فرقان نام میگیرد در وجود ایشان محقّق گشته بود و این موضوع در تمام بینشها و نگرش های فکری ایشان اعم از سیاسی و اجتماعی سرایت کرده بود.
حضرت علی(ع) در قسمتی از خطبهی همام، بعضی از اوصاف پرهیزکاران را چنین میشمارند: پرهیزکاران گفتارشان از روی راستی، شیوهی پوشاکشان بر پایهی میانه روی و رفتارشان بر اساس فروتنی است. از آنچه خداوند برایشان جایز ندانسته، چشم پوشیدهاند (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳).
استاد اعتمادی تقوا را یکی از شرطهای لازم برای تدریس میدانستند و به گفته استاد طاهایی «از آنجا که لازمهی محبوبیت، تقواست؛ استاد، مصداق این فراز از دعای امین الله بودند: «مَحبوبه فی ارضِکَ وَ سَمائِکَ»(خانم طاهایی(ره))
اخلاص
خداوند متعال در مورد ویژگیهای انسانهای شایسته میفرماید: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ»(عنکبوت/ ۶۲)؛ آنها که در راه ما خالصانه تلاش میکنند، فقط به راههای خود (در راهیابی به کمال) هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است.
استاد اعتمادی مخلصانه در راه احیای ارزشهای دینی و سیاسی تلاش میکردند و برای خدا تبلیغ میکردند.
استاد مطهّری(ره) دربارهی اخلاص میگوید:
کار برای خود کردن، نفسپرستی است، کار برای خلق کردن، بت پرستی است. کار برای خدا و برای خلق کردن، شرک و دوگانه پرستی است. کار خود و کار خلق برای خدا کردن، توحید و خداپرستی است» (مجموعه آثار، ج۲، ص۳۵).
استاد طاهایی(ره) و استاد اعتمادی صادق بودند و خدمت بیمنّت میکردند. این دو نمونهی خوبی برای اخلاص بودند.
در تمام عرصهها بدون منّت و با اخلاص کار میکردند (خانم معتمدی).
عبادت
عبادت به معنی اظهار ذلّت و بندگی وکرنش در برابر خداست. خداوند در قرآن میفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ»(آل عمران/۱۰۲)؛ جنّ و انس را نیافریدم جز براى آنکه مرا به یکتایی پرستش نمایند.
هدف از آفرینش هستی و جنّ و انس، عبادت خداوند است. پس از آنجا که فطرت، اساس تشخیص انسان را تشکیل میدهد شکوفایی فطرت جز در مسیر عبادت ممکن نیست؛ پس عبادت زمینهساز شخصیت انسان و رشد دهندهی کمال است که این، یکی از عوامل موفّقیت انسانهای بزرگ است که میتواند برای دیگران الگو و راهنما قرار گیرند.
ارتباط استوار استاد اعتمادی با خداوند متعال و شب زنده داری های ایشان، بسیار عبرتانگیز است.
– اهتمام به نماز شب حتّی در خستگی یکی از دغدغه های ایشان بود(خانم اعطایی) تا آنجا که حتّی در سفر هم این فریضه را فراموش نمیکردند.
– یکی از توصیه های ایشان به طلّاب و دوستان این بود که هر روز دعای عهد، زیارت آل یاسین و جامعه کبیره را بخوانند(خانم اعطایی).
–از آنجا که تفکّر، نوعی عبادت است؛ خوب اندیشه میکرد، دوراندیش بود و در واقع باید بگویم یک مشاور خوب برای من بود(خانم طاهایی(ره)).
عشق به اهل بیت(ع)
عشق و محبت به خاطر جاذبهای که دارد محب را به سوی محبوب جذب میکند و افکار و عقاید او را وارد قلب محب میسازد.
حضرت علی(ع)می فرماید: «احسن الحَسنات حسبنا و اسوء السیئات بغضاً»(غرر الحکم، ج۲، ص۴۸)نیکوترین خوبیها، محبت ما خاندان است و بدترین دشمن، دشمنان ماست.
عشق به اهل بیت(ع) زمینه ساز عشق به خداوند است. رسیدن به کمالات معنوی و انسانی بدون دوستی اولیای الهی ممکن نیست و پذیرش اعمال یک مسلمان در گرو محبت و ولایت اهل بیت(ع) می باشد.
استاد پرورش یافتهی مکتب اهل بیت و از دلباختگان خاندان پیامبر(ص) است که ضمن الگوگیری و رهپویی راه آنان، با برپایی و حضور مستمر در مراسم جشن و سوگواری ایشان، علاقه و اهتمام خود را به آن ذوات مقدّسه نشان میدادند. عشق و محبّت به اهل بیت(ع) سراسر وجود استاد را گرفته بود.
یکی از اموری که استاد خیلی به آن توجّه داشتند، زیارت امام رضا(ع)بود. زیارت جامعه کبیره را همیشه میخواندند که خود یک دوره امام شناسی است.
– به زیارت امام رضا(ع) عنایت خاصّی داشتند. از سمت پایین پای حضرت وارد می شدند و معمولاً در گنبد الله وردی خان (ورودی دار الفیض) به دعا و عبادت میپرداختند(خانم رضازاده).
همیشه در مراسم عزاداری امام حسین(ع) یکی از پرچمداران و مرثیه خوانان حضرت بودند و با شنیدن نام امام حسین(ع) بیاختیار اشک از چشمانشان جاری میشد.
زهد و ساده زیستی
اولیای خدا بر خلاف عموم مردم که به ظاهر دنیا چشم دوختهاند و سرگرم آن هستند همواره به حقیقت دنیا مینگرند و به فردای خویش میپردازند و بدینسان همواره از قید مطامع گریخته و با صفای قناعت و ساده زیستی، روحی سرشار از معنویت را به دست میآورند، در حالی که مردم در انبوه تشریفات زندگی سرگردانند.
همیشه به طلّاب سفارش میکردند در عین منظّم بودن، ساده باشند؛ چون یک طلبه به عنوان یک الگو در بین مردم جامعه شناخته میشود.
انتقادپذیری
در آموزه های دینی، واژه های نصیحت، تذکّر، موعظه، استماع قول، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، هر یک به گونهای اهمّیت و جایگاه انتقاد و انتقادپذیری را بیان میکنند.
قرآن کریم میفرماید: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب»(زمر/۱۷و۱۸)؛ پس مژده بده بندگان مرا. آنان که به سخن گوش میدهند، آنگاه بهترین آن را پیروی میکنند.
امام علی(ع)می فرمایند: «جامعه ای که در آن نه خود نصیحت کننده هستند و نه نصیحتکنندگان را دوست دارند، خیری نیست» (غرر الحکم، ص۲۲۵).
در این که جامعه و مدیران و بلکه همگان به نقد و انتقاد سالم و سازنده نیازمندند، تردیدی نیست امّا این، نیمی از کار است نیم دیگر که در واقع کاملکنندهی آن است به کار بستن انتقاد ناقدان است.
پذیرش انتقاد و نصیحت مشفقانه، خصلتی انسانی و اسلامی است و زمینهساز بسیاری از موفّقیت هاست. امام علی(ع) به اصحاب خود می فرمودند: «مرا به نصیحت خالصانه و سالم از هر گونه شک و تردید یاری کنید»(فیض الاسلام، ۱۳۵۱، خطبه۱۱۷)
استاد اعتمادی برای ادارهی بهتر امور، به انتقادات و پیشنهادهای سازنده اهمیت میدادند و از آن انتقادات برای پیشرفت امور استفاده میکردند.
نظم
هیچ سازمان و جامعه ای بدون انضباط و جدّیت به مقصد خود نمیرسد، مراد از انضباط و جدّیت، سازمانپذیری، آراستگی نظم و ترتیب در کارها و پرهیز از هر گونه سستی و بیسامانی در امور است. امام علی(ع) می فرمایند: «اوصیکُم بِتَقوی الله وَ نَظم اَمرِکُم»(نهج البلاغه، نامه ۴۷) استاد طاهایی(ره) همیشه میفرمودند: نظم باعث برکت در وقت و عمر شما میشود.
نظم و انضباط در زندگی شخصی استاد بسیار واضح بود به طوری که برای تمام ساعات شبانه روز خود برنامهای خاص داشتند.
– ایشان بسیار تمیز بودند. به طور مثال ایشان چادرشان را طوری تا میزدند که پایین چادر که معمولاً آلوده است با بالای چادر قاطی نشود. حتی به یک نخ کش روسری هم حسّاس بودند(خانم احدی).
– در سفری که یکی از اساتید با ایشان به مکّه داشتند از نظم ایشان در جمع آوری و مرتّب کردن وسایل سفر و حتّی چیدن سفره بسیار تعریف کردند(خانم نصیری).
استاد اعتمادی حتّی در محیط کاری نیز نظم داشتند به طوری که ساعت های کاری خود را قسمتی به طلّاب و قسمتی دیگر به اساتید و کادر اختصاص میدادند(خانم ادبی).
– نظم و منضبط بودن استاد اعتمادی در امور زندگی فردی و اجتماعی برای همه قابل تحسین بود(خانم صدیق زاده).
این مقولهی مهم یکی از رازهای مهم موفقیت استاد اعتمادی بود؛ چرا که انضباط و نظم باعث انجام درست وظیفهی سازمانی افراد میشود.
شجاعت و قاطعیت
حضرت علی(ع)می فرماید: «الشُجاعَه زینٌ»(تمیمی آمدی، ج۱، ص۱۵)؛ شجاعت، زینت است.
شجاعت واقعی و معقول، زاییدهی ایمان و اتّکا به خداوند است. انسان هر چقدر هم که عالم و دانشمند باشد اگر شجاع نباشد مرعوب دشمن شده و علمش بلااستفاده خواهد بود.
مقام معظّم رهبری در مورد شجاعت میفرمایند:
شجاعت مسئولان مکمّل تقوای آن هاست؛ چرا که اگر مسئولان و مدیران کشور صرفاً آدم های خوبی باشند امّا شجاعت نداشته باشند مرعوب دشمن می شوند و هر ملّتی که مسئولانش مرعوب شوند، بدبخت خواهد شد(سخنرانی در دیدار با مردم قم، ۱۹دی ۱۳۸۱).
یکی از اوصاف بارز استاد اعتمادی، شجاعت بود. در دوران مبارزه با نظام طاغوت فعّالیت های سیاسی ایشان برای همگان آشکار بود.در زمان ساواک، با شجاعت کامل یکی از همراهان خانم طاهایی(ره) بودند(خانم طاهایی(ره)).در عرصهی تبلیغ و سیاست شجاعتشان آموزنده بود(خانم معتمدی).
زبان حقگو و ولایتمدار استاد که نشانگر عدم وابستگی به زخارف دنیوی بود یکی از ویژگی های شخصیتی ایشان بود.
این بیت شعر ایشان همیشه در گوش ما نشسته است:
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
– سخنان ایشان بسیار قاطع و کوبنده بود. با شنیدن سخنان ایشان به یاد سخنرانیهای آیتالله طالقانی میافتادیم(خانم صدیق زاده).
– همیشه قبل از مراسم راهپیمایی، سخنرانیهای قاطع ایشان، روشنگریهای لازم را به طلّاب میداد(خانم صدیق زاده). بعد با بصیرت کامل به راهپیمایی میرفتند.
– در سفری که برای تبلیغ به کشور آلمان داشتند یکی از آقایان از ایشان خواست به خاطر این که جلب توجّه نشود چادر را از سرشان در بیاورند ولی استاد با قاطعیت کامل گفتند: من با همین چادر تبلیغ می کنم؛ اگر مشکلی هست برمی گردم. قاطعیت استاد باعث شد که آن ها قبول کنند با همان چادر به تبلیغ بپردازند(خانم اعطائی).
بذل و بخشش
امام صادق(ع): «السَّخاءُ مِن اَخلاقِ الأنبیاء، وَ هُوَ عِمادُ الایمان، و لا یَکونُ مُؤمنُ إلا سَخیاً و لا یَکونُ سَخیا إلا ذو یَقینٍ وَ هِمَّه عالِیَه، لانَّ السَّخاءَ شُعاعُ نورِ الیَقینِ، وَ مَن عَرفَ ما قَصدَ هانَ عَلیهِ ما بَذلَ»(بحار، ج۶۸، ص۳۵۵)؛ سخاوت از اخلاق پیامبران و ستون ایمان است. هیچ مؤمنی نیست مگر آن که بخشنده است و تنها آن کس بخشنده است که از یقین و همّت والا برخوردار باشد؛ زیرا بخشندگی، پرتو نور یقین است. هر کس هدف را بشناسد بخشش بر او آسان میشود.
از جمله صفاتی که در بحث اخلاقیات به عنوان صفتی ممدوح به آن پرداخته شده است بذل و بخشش و جود و سخا میباشد.
بذل و بخشش در اسلام از جایگاه والایی برخوردار است به طوری که بیش از ۱۲۰ آیه از قرآن مجید به موضوع انفاق در قالب زکات، صدقه و انفاق اشاره می نماید. در روایات زیادی هم به اهمیت این مسأله پرداخته شده است. رابطهی متقابلی بین ایمان و سخاوت وجود دارد. مؤمن نمیتواند بدون سخاوت ایمانش را حفظ کند.
علما و بزرگان هم به تبعیت از سیرهی انبیا و تأکیدات قرآن این صفت زیبا را سرلوحهی زندگی خود قرار میدهند.
– استاد سفرهای تبلیغی زیادی داشتند. یکی از این سفرها، سفر به شهرستان سبزوار بود. بعد از فوت ایشان یکی از مدیران آن جا میگفتند که استاد اعتمادی هر وقت به اینجا میآمدند برای ما هدیه میآوردند(خانم پورحسینی).
در سفرهای زیارتی همیشه هر چه را که برای خود میآوردند برای همسفرها هم می آوردند(خانم نصیری).
توجّه به بیت المال
امام علی(ع)خطاب به مالک اشتر فرمود: بپرهیز از ویژه سازی (انحصار طلبی) در چیزهایی که همهی مردم در آنها برابرند(نهج البلاغه، نامه۵۳۰). و در جایی دیگر فرمودند: «أدقّوا أقلامَکُم، وَ قاربوا بَینَ سُطورِکُم، وَ احذَفوا مِن فُضولِکُم، وَ اقصِدوا قَصد المَعانی؛ وَ إیّاکم و الإکثار، فإنّ أموالَ المسلمین لا تَحتمل الإضرار»؛ قلمهاى خود را نازک بتراشید، و فاصلهی میان سطرها را کم کنید، از زیادهنویسى بپرهیزید و مقصود را هر چه کوتاهتر بیان کنید؛ مبادا پر خرجى کنید، زیرا نباید به اموال مسلمانان زیانى برسد»(بحار، ج۷۶، ص۴۹)
توجّه به این امر مهم در زندگی استاد اعتمادی کاملاً مشهود است.
– استاد توجّه زیادی به رعایت حقوق دیگران و استفادهی صحیح از بیت المال داشتند(خانم اعطائی).
– توجّه ایشان به بیت المال آن قدر زیاد بود که در برپایی نمایشگاهی که در خارج از مکتب برگزار شده بود تأکید کردند حتّی یک چوب کبریت را که با خود میبرید برگردانید چون مال بیتالمال است(خانم نصیری).
حساب وکتاب مکتب نرجس با ایشان بود حتّی نسبت به مصرف یک کاغذ کوچک هم حسّاس بودند (خانم معتمدی).
قانونمداری
منظور از قانونمداری، حفظ و اجرای قوانین به طور عادلانه در جامعه و رعایت حقوق همهی افراد میباشد.
وجود قانون برای جامعه ضرورت دارد تا افراد یک جامعه با رعایت آن، از زندگی بهره های مادّی و معنوی ببرند(مصباح، ج۴، ص۳۲).
قانونپذیری رهبران هر جامعه نقش محوری در گرایش مردم آن جامعه به قانون دارد؛ از این رو اهل بیت(ع) در سراسر زندگی نمونهی کامل قانونگرایی و قانونمداری بود و خاضع ترین انسان ها در برابر قوانین و مقرّرات الهی بودهاند.
این صفت در سیرهی استاد اعتمادی کاملاً بارز بود چرا که در مراجعاتی که افراد برای کارهای خود داشتند هرگز از مرزهای قانون و مقرّرات بیرون نمیرفتند.
توصیه به طلاب
علم و تقوا دو بال پرواز برای رسیدن به کمال است. بر این اساس رهبر انقلاب در دیداری که با طلّاب داشتند فرمودند: مبادا سوادتان کمتر از مردم عادی باشد. مراقب رفتارمان در میان مردم باشیم و عادلانه برخورد کنیم. مبادا در خلوت خودتان این پندار مردم را ضایع کنید و از مردم در توجّه به مناجات، مستحبّات و نوافل عقب بمانید.
بر این اساس، استاد اعتمادی همیشه به طلّاب توصیه میکردند که یک طلبه باید در امر خانه داری و همسرداری برای دیگران الگو باشد (خانم معتمدی).
استاد اعتمادی با خانوادهی طلّاب در ارتباط بودند و از اخلاق و خانه داری طلبه سؤال میکردند. چون معتقد بودند یک طلبه باید در همهی امور الگو باشد (خانم رضازاده).
مطالب عنوان شده تنها گوشه ای از زندگی استاد اعتمادی میباشد. امیدوارم با بهره گیری کامل از زندگی ایشان و سایر بزرگان، بتوانیم ادامه دهندهی راه آنها باشیم.