مصاحبه: زهرا شاه محمدی
۱۹ فرودین سال جاری، بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور مشهد، به منظور بزرگداشت شهدای هستهای جشنی برگزار کرد که در آن از خانوادههای این شهدا: احمدی روشن، دعلیمحمدی، قشقایی، رضایینژاد، دعوت شد و ما این فرصت را غنیمت شمرده و با خانم فاطمه احمدیروشن، خواهر شهید مصطفی احمدی روشن، مصاحبهای کردهایم که در ادامه میخوانید.
شمیم: لطفاً شرحی از زندگی خودتان را برایمان بگویید؛ این که چند خواهر و برادر هستید؟
*من فاطمه احمدی روشن، خواهر شهیدمصطفیاحمدیروشن، هستم؛ سه خواهر و یک برادر هستیم. خواهر اوّلم، فوق لیسانس مهندسی کشاورزی، دومی فوق لیسانس اقتصاد از دانشگاه بوعلی و من هم دانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی پلیمر هستم. آقا مصطفی هم ۳۲ ساله، دارای یک فرزند و کارشناس مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی شریف و معاون بسیج دانشجویی آن بودند.
شمیم: به نظر شما، دشمن چه عاملی را در ایشان برای خود خطر ساز میدانست؟
* قطعاً ایستادگی محکم ایشان در مسألهی انرژی اتمی باعث شد که شهید شوند. در بین دانشجویان، آقا مصطفی معروف به خط شکن تحریم بود؛ تحریم برای آقا مصطفی معنا نداشت و هیچ ناممکنی برای او وجود نداشت و دیگر این که ایشان علم و معنویت را در خود جمع کرده بودند.
شمیم: برخورد مردم و جامعه را با این حادثه چگونه دیدید؟
* این موجی بود که در مردم عامل تحرّک و پویایی گردید. خیلی از چیزها داشت در جامعهی ما فراموش میشد؛ مردم رهبر را از یاد برده بودند؛ احساس میکنم این موضوع زنده شد؛ هدفمان یادمان آمد؛ حتّی خود من از خواب بیدار شدم. همهی ما باید پشت سر رهبرمان بایستیم تا انشاءالله جامعهی ما، جامعهی پذیرای امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) باشد. غربیان نمیدانند که مرگ پایان زندگی ما نیست و ما با شهادت زنده میشویم. همهی دانشجویان ما آرزوی شهادت دارند. همه ثبت نام کردند که در زمینهی انرژی اتمی کار کنند. دشمن فکر میکند با شهادت مصطفی، چرخهی هستهای ایران متوقّف میشود، امّا نمیداند هزاران نفر جای او را پر می کنند. مردم سه ماه با ما عزاداری کردند؛ اگر مردم نبودند، این غم ما را از پای درمیآورد.
شمیم: پیام رهبری چه قدر برای شما و خانوادهی محترم دلگرم کننده بود؟
* من برای اوّلین بار، بعد از این حادثه ایشان را دیدم. ایشان از مقام شهید و این که یک ارزش معنوی است که باید به آن افتخار کنیم، صحبت نمودند و فرمودند شهادت آقا مصطفی تیری بود به قلب من. ایشان مثل خود ما سوگوار بودند و مثل ما عزاداری کردند و این برای ما مایهی افتخار است.
شمیم: چه انتظاری از سیاستهای دولت دربارهی آیندهی دانشمندان هستهای دارید؟
* از دولت می خواهم که برای تحقیقات و حفاظت از مراکز مهم که دشمن روی آن حساس است، سرمایه گذاری کند تا جوانان ما دلگرم شوند. از دانشمندان ما مراقبت کنند تا دشمن نتواند آسیبی به آنان برساند.
شمیم: از خصوصیات اخلاقی شهید احمدی روشن برای ما بفرمایید؟
* ایشان بسیار مهربان و دلسوز بودند. به اندازهی صد مرد میارزیدند؛ برادرم در زندگی پشت گرمی من بودند و هر اتّفاقی که میافتاد به ایشان پناه می بردم. با وجود این که پدرم در قید حیات هستند، ایشان برای من مانند پدر بودند. دل پاک و صافی داشتند و به همه محبّت میکردند. مهمتر این که رضای خدا و خشنودی امام زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) و پیشرفت مملکت، برای ایشان مهم بود و این که هیچ چیز را برای خودش نمی خواست و همه را بر خود مقدّم میداشت.
اطّلاعات دینی قوی داشتند؛ با این که مهندس شیمی بودند، در حدّ طلبه ای که در حوزه درس میخواند تاریخ اسلام را به خوبی می دانستند. به تاریخ مملکت مسلّط بودند و گاهی شک میکردم که ایشان یک مهندس است یا طلبه.
شمیم: پدر و مادر خود را در این واقعه، چگونه دیدید؟
* مادرم ایشان را خیلی دوست داشتند. هیچگاه مصطفی، مصطفی از دهانشان نمی افتاد؛ قسم راستشان بود. آخر هفته ها همیشه خانه ی ما بود و گاهی مادرم برای دیدن ایشان به محل کارشان می رفت و این صبر مادر را، خدا و شهید به ایشان عنایت نمودند تا مادرم روی پا بایستد و به زندگی ادامه دهد.
شمیم: در پایان چه نکته و پیامی برای ما و دانشجویانی که میخواهند راه ایشان را ادامه دهند، دارید؟
من از تمام دانشجویان، چه بسیجی و چه غیر بسیجی، میخواهم که پشت سر رهبر بایستند و نگذارند ایشان احساس تنهایی کنند.