فاطمه اکبری
دربارهی الفبای فارسی
الفبا مقدّمهای است برای ورود به زبان اصیل و غنی فارسی. زبانی که اگرچه عمری بس طولانی دارد، دستآوردهای فکری و فرهنگی آن قرنهاست که عالم را فراگرفته، امّا هنوز هم کار چندانی برای آموزش و گسترش آن انجام نگردیدهاست.
قدرت زبان فارسی مسألهای حقیقی و علمی است و به جرأت میتوان گفت که فارسی در ردهی اولین زبانهای دنیا قرار دارد؛ (رک. حسابی، مقدّمهی کتاب) از نظر نژادگی، زایایی، به روز بودن، غنای آثار علمی و ادبی در گذشته و حال، کاربران گستردهی آن در پهنای کرهی خاک و نیز سهولت یادگیری؛ در کنار زبان دوم قرارگرفتن در عالم اسلام و بهویژه در میان شیعیان، این زبان را ارزش و اهمّیت بسیاری بخشیده است و جای آن است که همهی دانشمندان فارسی زبان در سراسر جهان، گامی هر چند کوچک در راه نشر و گسترش زبان مادری خود بردارند.
آموزش زبان از آموزش الفبا شروع میشود. آموزش الفبا یعنی ورود به دنیای خط و آوا؛ یعنی آغاز نوشتن و گفتن به یک زبان. آموزش زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. در این گفتار به اشکالاتی که در ذهن اکثر کاربران زبان فارسی دربارهی خط و آوای این زبان وجود دارد اشارهمیکنیم و راهحلهایی برای درستگویی و درستنویسی فارسی ارائه میدهیم.
چنان که میدانید قدمت زبان فارسی به پیش از اسلام میرسد و میتوان گفت این زبان از جملهی اولین و قدیمیترین زبانهای دنیا به شمارمیآید؛ امّا قدمت خط فارسی به دورهی بعد از اسلام برمیگردد. شاید مهمترین علّت اینکه دانشمندان فارسی زبان خط عربی را برای زبان فارسی انتخاب کردهاند، کارایی فوقالعادهی آن در نشان دادن واکهها باشد، برخلاف خط پهلوی که به مرور زمان استثنائات و هُزوارش[*]هایی وارد آن شدهبود.
امروزه مهمترین عیوب خط فارسی را مسائل زیر برمیشمرند:
۱- وجود صداهای مختص عربی که در فارسی نوشته میشود ولی گفته نمیشود؛ مانند: طناب، صادق، مشغول و… .
۲- ننوشتن مصوّتها روی صامتها که تلفّظ واژه را دچار اشکال میکند؛ مانند «مرد» که معلوم نیست «م» ضمه دارد یا فتحه.
۳- وجود استثنائاتی در بعضی کلمات که یکدستی قانونهای خواندن و نوشتن را برهممیزند؛ مانند «خواندن» و «خوابیدن» که «و» در آنها تلفّظ نمیشود.
در پاسخ شبههی اول باید گفت، حروف عربی که صدا و تلفّظ آنها در فارسی وجود ندارد، که عبارتند از: «ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، غ»، تنوین و تشدید و «ی» مقصوره، در حقیقت برای نوشتن کلمات عربی در فارسی بهکار میروند. امروزه حضور واژههای عربی در فارسی امری ضروری و اجتنابناپذیر است؛ چرا که دیگر زبان فارسیِ ناب و خالص وجود ندارد و فارسی امروز، چنان با عربی آمیختهاست که واژهها و اصطلاحات عربی در فارسی بومی شده و دیگر نمیتوان این دو را بدون یکدیگر تصوّر نمود.
اگر حروفی از الفبای عربی را که معادل صدای آنها در فارسی وجود ندارد و تلفّظ نمیشود از خط فارسی حذف کنیم و هر کلمه را آنطور که گفتهمیشود بنویسیم تا شکل گفتاری با شکل نوشتاری آن مطابقگردد؛ برای مثال واژهی «طناب» را «تناب»، «ظهور» را «زهور» و «مصطفی» را «مستفا» بنویسیم، ارتباط واژهها با اصل خود بریدهشده و از نظر ریشه و معنا دیگر قابل ردیابی نخواهند بود. نظریهی فارسی کردن کامل زبان نیز که پیش از این بارها به شکلهای گوناگون آزموده شده، راه به جایی نبرده و به شکست انجامیدهاست.
راهحل این مشکل برای کاربران زبان فارسی، تمرین و تکرار زیاد در نوشتن است تا شکل کلمات عربی و فارسی را چنان که هست حفظ کنند و بنویسند.
همراه نبودن مصوّتها با صامتها مشکل دیگری است که در زبان فارسی وجود دارد. صداهای بلند به صامتها میچسبد و نوشته میشود مانند: بار، تیر، مو؛ اما صداهای کوتاه معمولاً حذف میگردد. بنابراین، عیب فقط به سه صدای کوتاه برمیگردد؛ البتّه صداهای دیگری مانند «ی» میانجی بین ترکیبهای وصفی و اضافی مانند: «خانهی ما» و «ـه» در آخر واژههایی مانند «خانه» و «لانه» هم قاعدهی خاص خود را دارند که گاه مشکلاتی را برای املای فارسی به وجود میآورند.
در این باره باید گفت این عیب از خط فارسی نیست؛ چرا که خط فارسی، همانند عربی قابلیت صداگذاری روی صامتها را دارد، اما فارسی زبانان به دلیل نداشتن نیاز، از این نشانهها استفاده نمیکنند؛ مثلاً یک فارسی زبان هیچ گاه «اَسب» را «اِسب» یا «اُسب» نمیخواند.
اما برای رفع این مشکل لازم نیست الفبای فارسی را تغییر دهیم یا حتی از الفبای آوانگار استفادهکنیم، بلکه فقط کافی است روی حروفی که ممکن است اشتباه خوانده شوند در مراحل اولیهی آموزش فارسی و بعد از آن، حرکت گذاشته شود. با تمرینِ خواندن مشکل نوآموزان نیز برطرف خواهد شد.
دربارهی صدای کسره در ترکیبهای اضافی و وصفی: وقتی که واژهی اول به صدای (ـه) ختم شدهباشد برای آسان شدن تلفّظ، فارسی زبانان به جای (ـِ) از (ی) استفاده میکنند؛ مثلاً به جای «خانهِ من»میگویند «خانهی من». این (ی) میانجی در گذشته به صورت کوچک شده روی آخرین حرف کلمهی قبل نوشته میشد امّا به دلیل انس فارسی زبانان با تلفظ درست کلمات، این صدا نیز مانند صداهای کوتاه (-َ ، ـِ ، ـُ) به تدریج از زبان حذف گردید (تا جایی که برخی معلّمان برای آموزش آن از اسمهایی مانند: شش کوچک و همزه استفاده میکردند).
از آنجا که تمام کاربران زبان فارسی لزوماً فارسی زبان نیستند ـ مانند خارجیانی که فارسی را برای مقاصد گوناگون میآموزند یا نوآموزانی که تازه نوشتن و خواندن فارسی را یادمیگیرندـ حذف یکی از پرکاربردترین صداهای زبان میتواند مشکلات عمدهای را در خواندن آنان ایجادکند. راه حل این مشکل هم چنان که در سالهای اخیر توسط فرهنگستان زبان فارسی تصویب شدهاست و در کتابهای مدرسهای نیز رعایت میگردد، نوشتن صدای (ی) به طور کامل در کنار کلمه است: خانهی من، لانهی پرنده.
البتّه اگرچه این راه حل نقص یادشده را از میان برمیدارد، امّا از طرف ناشران و ویراستاران آنها و نیز کاربران قدیمیتر زبان فارسی که املا را با همان سبک قدیمی فراگرفتهاند نوعی مقاومت در اعمال آن مشاهده میشود که با توجّه به محاسنی که دارد بهتر است همهی کاربران زبان فارسی رسمالخط جدید را بپذیرند و از مقاومت بیجا در برابر آن بپرهیزند.
اشتباه دیگری که در آموزش صداهای زبان فارسی اغلب توسّط معلمان رخمیدهد، انواع صدای (ـِـ) است. چنان که میدانید در بعضی از واژههای فارسی احتمالاً برای زیبایی کلمه صدای (ـِـ) به صورت (ــه) نوشته میشود که در گذشته به آن، هاء غیر ملفوظ میگفتند. در رسمالخط جدید، این شکل به عنوان صورتی از صدای کسره آموزش داده میشود و املای واژگانی که با این صدا نوشته میشوند باید توسط فارسی آموز حفظ گردد.
سوم وجود برخی استثنائات در املای واژگان فارسی است که یک دستی قانونهای خواندن و نوشتن را برهم میزند. کلماتی مانند: خود، خورشید، دو، تو و یا خواهر، خواب و خواندن که در شکل نوشتاری سه مورد اول صدای کوتاه به شکل صدای کشیدهی «او» نوشته میشود و در سه مورد دوم «و» خوانده نمیشود.
در این موارد باید گفت در هر زبانی چنین استثنائاتی وجود دارد؛ چرا که زبان پدیدهای است که در طی زمان دستخوش تحوّلات گوناگون آوایی و معنایی میگردد. این امر در میان زبانهای کهنی همچون فارسی امری عادی است. بخشی از این تغییرات مانند حذف تلفظ «و» در کلمات «خواهر» و «خواب» و یا تغییر تلفظ «ی» در کلمهی «شیر» مربوط به تغییر لهجهی رسمی از فارسی دری یا همان فارسی خراسانی به فارسی تهرانی است، چرا که لهجهی رسمی ایران در گذشته، فارسی دری بوده که همان زبان رایج در منطقهی خراسان بزرگ یعنی خراسان، افغانستان و تاجیکستان امروزی است. در این لهجهها هنوز هم «و» معدوله و «ی» مجهوله به طور کامل تلفظ میشود و عدم تلفظ آنها مربوط به لهجهی تهرانی است.
البتّه زبان هر چه عاری از این استثنائات باشد، آموزش و یادگیری آن آسانتر خواهدبود و زبان فارسی از دسته زبانهایی است که این موارد استثنایی در آن بسیار اندک و انگشتشمار است؛ به طوری که میتوان فهرست کوتاهی از استثنائات آن تهیهکرد و در اختیار فارسیآموزان گذاشت؛ به عکس زبانهایی مانند انگلیسی که تقریباً از هر دو کلمه یک کلمه تلفّظ و املای استثنایی دارد؛ تا حدی که این امر در بین خود انگلیسی زبانها دستآویزی برای طنز و خنده شده است.
به جرأت میتوانیم بگوییم که زبان کهن و نژادهی فارسی، به هزار و یک دلیل که یکی از آنها سهولت در آموزش و یادگیری آن است، میتواند و باید جای خود را در میان مردم دنیا و به ویژه در میان اهل علم باز کند. در این میان وظیفهی ما به عنوان کاربران و آموزندگان این زبان پربرکت، حمایت از آن به ویژه در زمینهی درست نویسی آن است.
[*] . هزوارش به واژههایی گفته میشده که به زبان دیگری نوشته میشده و به زبان فارسی پهلوی خواندهمیشدهاست، مثلاً به انگلیسی بنویسیم کامپیوتر و به فارسی بخوانیم رایانه. علت این امر آشنایی دبیران و کارمندان اداری در دورهی اولیه با زبانهای آرامی و واژههای اداری آن بودهاست اما این مسأله در دورههای بعد برای کاربران زبان مشکلات زیادی را ایجادمیکرد.