دانشگاه معارف الهی (قسمت هفتم)

al-yasin-2

شرح زیارت آل‌یاسین/ استاد رثایی

حضرت صاحب‌الزمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) استمرار نبوت و ختم مراد دین است و دارای تمام فضائل اخلاقی و کمالات انسانی است؛‌ او انسان کامل است و می‌‌تواند الگوی مجسم کمالات آرمانی قرار گیرد. در ادامه ضمن شرح زیارت آل‌یاسین و ذکر سلام‌های آن به دو کمال از کمالات دیگر حضرت اشاره می‌کنیم، یکی مقام حجت الهی که حجت خداوند در سراسر مجموعه هستی است و دیگری مقام دلیل اراده حق تعالی بودن است.

«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ: سلام بر تو ای حجّت (نمایانگر) خداوند و نشانگر خواسته‌های او».

حجّت در لغت نمایانگر و دلیل و برهان را گویند که هنگام بحث و گفتگو با طرف مقابل به کار گرفته می‌شود، خواه آن دلیل درست و مورد قبول خردمندان باشد یا باطل و مردود. حجّت به کسانی گفته می‌شود که به وسیله­ ی گفتار و کردار و تمام شئون آنان، احتجاج و استدلال به حق می‌کنند که مرحله­ ی اوّل و مصداق اکمل آن، انبیا و ائمّه­ ی هدی(علیهم‌السلام) می‌باشند که از خطا و عصیان، معصوم بوده و در تمام شئون الگوی مردم و مظهر هدایت و نمودار حقایق دین هستند.

در مراحل بعدی کسانی هستند که گفتار و کردارشان استوار و درست است و با خدا و رسول و ائمّه(علیهم‌السلام) به راستی رفتار می‌کنند و به وجود آنان بر اسلام استدلال می‌گردد که لقب حجّه­ الاسلام بر ایشان اطلاق می‌شود و معنایش این است که هر کس می‌خواهد اسلام را بشناسد به این اشخاص بنگرد. بنابراین کسی که عملش برخلاف اسلام باشد نمی‌توان به او حجّه ­الاسلام گفت، زیرا نمی‌شود آن را دلیل اسلام گرفت و نماد دین شمرد.

نتیجه این‌که حجّت خداوند کسی است که وجود او زبان گویای دلایل الهی و نمایانگر تمام حقایق دین است و خداوند در هر زمانی حجّتی برای مردم قرار داده و حجّت و دلیل خود را تمام کرده است. چنان که امام باقر(علیه‌السلام) فرمودند: «به خدا سوگند، خداوند از آن هنگام که آدم(علیه‌السلام) را قبض روح نموده، زمین را بدون امامی که به وسیله­ ی او به خداوند رهنمون شوند، وانگذاشته است و اوست حجّت خداوند بر بندگانش و زمین بدون امامی که حجّت خداوند بر بندگانش باشد، برجای نمی‌ماند» (الکافی، ج۱، ص۱۷۹).

ویژگی‌های حجّت خدا

 برای توضیح بیشتر باید دانست که حجّت خدا باید از نظر کلّی دارای سه نیرو و قوّه باشد که بعد از خداوند کسی از مخلوق در حدّ و مرتبه­ ی او نباشد.

۱. قوّه­ ی علمی حجّت که باید از حیث عقل و علم از هر جهت بالاتر و داناتر باشد. علم او از طرف خداوند به او تفویض شده نه این‌که از بشر دیگری گرفته و کسب کرده باشد.

۲. قوّه­ ی عملی حجّت که باید به حدّی باشد تا هرگونه تصرّفی بخواهد در عالم تکوین بنماید.

۳.  قوّه ­ی حاسّه‌ی حجّت که باید در هر یک از شاخه‌های آن سرآمد تمام مخلوق روی زمین باشد به طور مثال در قوّه ­ی بینایی و شنوایی و بویایی چنان باشد که دیگران عاجز باشند. پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مورد حسّ بینایی می‌فرماید: «مشارق و مغارب زمین را به من نشان دادند». درباره ­ی نیروی شنوایی فرمودند: «آسمان به صدا در‌آمد و سزاوارش بود که به صدا در‌آید و هیچ جای پایی نیست مگر این‌که در آن فرشته‌ای در حال رکوع یا سجود است» و درباره­ ی قوّه ­ی بویایی فرمودند: «من بوی رحمانی را از سوی یمن استشمام می‌کنم» (حجّه‌البلاغه، ص۳۷). 

عنوان حجّه الله در خصوص حضرت ولی عصر(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ویژگی خاصّی دارد. این لقب شریف از مشهورترین القاب آن حضرت است و ائمّه ­ی اطهار(علیهم‌السلام) با آن که همه در این لقب شریکند و همه حجّت‌های خداوند بر خلق هستند، لکن این لقب چنان به حضرت مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) اختصاص دارد که در اخبار و احادیث هرجا ‌قرینه و شاهدی ذکر شود مراد، آن حضرت می‌باشد و اکثر مردم با عنوان حجّه‌بن‌الحسن یا حضرت حجّت، آن جناب را یاد می‌کنند. حجّه الله، به معنای غلبه یا سلطنت خدا بر خلایق است که به واسطه­ی آن حضرت به ظهور خواهد رسید و نقش خاتم (مُهر دستی) آن جناب «انا حجّه الله» است و با همین مهر روی زمین حکومت می‌کند (العبقری الحسان، ج۱، ص۳۴) و قلمرو حجّت بودن ائمّه­ ی اطهار(علیهم السلام) بر همه­ ی مخلوقات است. امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «هیچ پیامبر یا آدمی یا انسان یا جن یا فرشته‌ای در آسمان‌ها نیست، مگر این که ما امامان بر آن‌ها حجّت هستیم و خداوند هیچ مخلوقی پدید نیاورده مگر این که ولایت ما را بر آنان عرضه نموده و به وسیله­ ی ما بر آنان حجّت آورده که دسته‌ای نسبت به ما مؤمن هستند و عدّه‌ای منکر. حتّی آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها» (مرآه‌الانوار، ص۲۶).

پس ما وقتی به حضرات معصومین به عنوان حجّه‌الله سلام می‌دهیم، یعنی حجّت و دلیل الهی بر ما کامل شده و خداوند از طریق حجّت‌های خود حق را ثابت نموده است.

قرآن می‌فرماید: «قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّهُ الْبالِغَهُ» (انعام/۱۴۹) بگو برای مردم، از آن خداوند است حجت رسا و قاطع.

در زیارت جامعه نیز می‌گوییم: «وَ حُجَجِ اللَّهِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ الْأُولَى» ائمّه­ ی معصومین حجّت‌های خداوند هستند بر اهل دنیا و آخرت و اولی. اولی یعنی اوّل خلقت که شامل تمام جهان هستی و عوالم وجود می‌باشد و تا انقضای خلق ادامه دارد.

حجّت بالغه، دلیلی است که همه به آن می‌رسند نه این که گروهی هدایت شوند و گروهی هدایت نشوند. این بزرگواران برای همه حجّت و برهان و دلیل را کامل کرده‌اند. نه فقط در دنیا، بلکه در عالم برزخ هم برای ما اقامه­ ی برهان می‌کنند. با سلام به حضرت ولی عصر(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به عنوان حجّه‌الله می‌گوییم: آقا تو آن کسی هستی که خدا به واسطه­ ی تو ما را از شک خارج کرده و به توحید رسانده است خدا به واسطه­ ی تو برای ما اقامه­ ی حق می‌کند. پس حجّه‌الله کارش یقین ­سازی است و اگر ارتباط ما با حجّه‌الله زیاد شود، حقایق به صورت برهانی برای ما ظاهر گشته و دست ما از برهان خالی نمی‌ماند و از علم‌الیقین به عین­الیقین و حقّ­الیقین می‌رسیم.

و امّا ادامه ­ی فراز گذشته: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِه»؛ سلام بر تو ای حجّت خداوند و نشانگر خواسته­ی او.

دلیل در لغت به معنای راهنما، رهبر، رهنمون، نشانگر، علامت و نمودار است. اراده به معنای خواسته، میل و رغبت، آهنگ و قصد کردن است.

اراده ­ی خداوند، مشیت و خواست و تقدیر و ایجاد و فرمان اوست که بر دو نوع می‌باشد: تکوینی و تشریعی. اراده­ ی تکوینی پروردگار غیرقابل تغییر است و بدون تخلّف واقع می‌شود: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛ امر او چنین است که هرگاه چیزی را اراده نماید، به آن بگوید باش، پس به (طور حتم و بی‌درنگ) به­وجود می‌آید(قصص/۵و۶). اراده­ی تشریعی خداوند، فرمان و دستور او به اطاعت و نهی از گناه و نافرمانی است و در آن جبری نیست.

بیان این‌که حضرت ولی عصر(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) نشانگر اراده­ ی الهی است، در خصوص اراده­ی تکوینی به معنای به­وجود آوردن آن حضرت علی‌رغم سعی و تلاش ستمگران و دشمنان دین است. مانند پدید آوردن حضرت موسی(علیه‌السلام) و پرورش دادن او در دامان فرعون تا قدرت و اراده ­ی خویش را نمایان سازد. خداوند حضرت مهدی(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) را نیز در مرکز قدرت عبّاسیان یعنی سامرا و در سنّ پنج سالگی بر مسند امامت نشانید و هنگام تشییع و نماز بر بدن شریف پدر بزرگوارش امام عسگری(علیه‌السلام) برای عموم آشکار ساخت و آن‌گاه در برابر چشمان حیرت‌زده­ ی مأمورین دولتی به پشت پرده­ی غیبت برد و محفوظ داشت و سرانجام اراده­ی خویش را تحقّق می‌بخشد که فرموده است: «وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ* وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ»؛ و ما اراده کردیم بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شدند، نعمت دهیم و آنان را پیشوایانی گردانیم و ایشان را وارثان (زمین) سازیم و به آنان در زمین قدرت و تمکّن بخشیم و به چشم فرعون و هامان و سپاهیانشان از آن چه ترسان بودند، بنمایانیم (قصص/ ۶-۵).

امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) فرمودند: «دنیا پس از سرکشی و بدرفتاری بر ما آل محمّد به کمال مهربانی و سازگاری روی خواهد آورد، همان‌گونه که مادّه شتر بدخوی به مهربانی بر بچّه­ ی خویش باز می‌گردد. سپس آیه ­ی فوق را تلاوت فرمودند (نهج‌البلاغه، حکمت۲۰۹).

شیخ طوسی از حضرت علی(علیه‌السلام) درباره ­ی این آیه روایت کرده که فرمودند: «ایشان، آل محمّد(علیهم‌السلام) می‌باشند. خداوند مهدی ایشان را پس از تلاش و رنجشان، بر‌انگیزاند و آنان را عزّت بخشد و دشمنانشان را خوار و زبون گرداند» (شیخ طوسی، ص۱۱۳)از امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) روایت است که فرمودند: «فرعون و هامان در این جا دو نفر از جبّاران قریش می‌باشند. خداوند متعال آن دو نفر را هنگام قیام قائم آل محمّد در آخرالزّمان زنده خواهد ساخت و به خاطر جنایاتی که مرتکب شده‌اند از آن‌ها انتقام خواهد گرفت» (بحرانی، ص۲۹۶).

در بیان این که حضرت مهدی نشانگر اراده ­ی تشریعی خداوند است معلوم است که تمام رفتار و کردار آن حضرت نمودار فرمان الهی است و آن وجود نورانی الگوی کامل مؤمنان می‌باشند.

در رابطه با اراده­ ی حق تعالی و ارتباط اراده­ ی بندگان و اولیا با او سه مرحله را می‌توان بیان کرد:

مرحله­ ی اول: این که بنده اراده‌اش را تابع اراده ­ی خدا قرار دهد. هرچه خدا می‌خواهد او همان را بخواهد. امام باقر(علیه‌السلام) به جابر می‌فرمایند: در چه حالی هستی؟ جابر می‌گوید: در آخر عمر و در حالی هستم که پیری و مرض و مرگ نزد من از جوانی و سلامتی و حیات محبوب‌تر است. حضرت می‌فرمایند: «اما من، اگر خدا جوانی یا پیری، مرض یا عافیت، مرگ یا حیات را برایم قرار دهد و بخواهد، من هم همان را می‌خواهم و می‌پسندم» (شهید ثانی، ص۸۷).

مرحله ­ی دوم: اتّحاد اراده­ ی عبد با اراده­ی پروردگار. گویی بنده هیچ اراده‌ای در مقابل اراده­ی پروردگار ندارد. خیلی عجیب است انسانی که کمال او به اراده و اختیار است، کمال اراده و انسانیت او به این است که در برابر اراده‌ی خدا هیچ اراده‌ای از خود نداشته باشد. امام سجّاد(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «وقتی سخت بیمار شدم، پدر بزرگوارم به من فرمود چه می‌خواهی؟ گفتم: «أَشْتَهِی أَنْ أَکُونَ مِمَّنْ لَا أَقْتَرِحُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی مَا یُدَبِّرُهُ لِی» (مجلسی، ج۸۱، ص۲۰۸)؛ می‌خواهم که در آن‌چه پروردگارم برای من تدبیر می‌کند و رقم می‌زند پیشنهادی نداشته باشم، فرمود: آفرین بر تو که با خلیل خدا ابراهیم مشابهت داری وقتی جبرئیل به او گفت: چه می‌خواهی؟ همین پاسخ را داد.

اگر کسی موفّق شود در این وادی قدم بردارد به لذایذی می‌رسد که قابل توصیف نیست و در بحبوبه‌ی بلا و کوران حوادث آرامش و آسایش دارد.

مرحله­ ی سوم: از این دو مرحله بالاتر است و عکس مرحله­ ی اوّل می‌باشد و آن این است که عبد به مقامی می‌رسد که اراده ­ی او دلیل اراده ­ی رب است و از طریق اراده ­ی او می‌توان به اراده­ ی پروردگار پی برد. «دَلِیلَ إِرَادَتِه» این مقام فوق درک و تصوّر ماست: «سلام بر دلیل اراده ­ی خدا، درود بر آن که رهنمون خواست حق است». خدایا تو چه می‌خواهی؟ تو چه اراده کرده‌ای؟ برای راه یافتن و مطّلع شدن از هر امری، باید از دلیل و رهنمون آن امر جویا شویم باید برویم از دلیل اراده­ی خدا بپرسیم.

امام صادق(علیه‌السلام) در زیارت سیّدالشهدا (علیه‌السلام) می‌فرمایند: «إِرَادَهُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیْکُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُم»؛ اراده­ی پروردگار در امور مقدّرش به سوی شما خاندان فرود می‌آید و از خانه‌های شما صادر می‌شود (کلینی، باب زیارت الحسین).

امام هادی(علیه‌السلام) می‌فرمایند: « إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّهِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِه»؛ خداوند دل‌های ائمّه را محلّ ورود اراده­ی خود قرار داده هرگاه چیزی بخواهد آنان می‌خواهند (مجلسی، ج۲۵، ص۳۷۲).

 منابع:

 *  قرآن کریم 

۱. بحرانی، سلیمان بن هاشم، سیمای حضرت مهدی در قرآن، تهران: آفاق، ۱۳۸۴.

۲. شهید ثانی، مسکن الفؤاد، قم: کتابخانه بصیرتی ، بی‌تا.

۳. قزوینی افشار، مرآه الانوار مشکوهالاسرار، بی‌جا، ۱۳۰۳.

۴. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار ، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت (ع(، بی‌تا.

۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی و فروع کافی، تهران، کتاب‌فروشی اسلامیه ، ۱۳۶۹.

۶.  نهاوندی، علی‌اکبر، العبقری الحسان، بی‌جا: موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت(ع(، بی‌تا.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا