*زینب غفوریان شجاع رضوی
پدر و مادر خود به تنهایی برای فرزندان خویش الگویند. تکتک رفتارهای آنها بر فرزندان تأثیر میگذارد؛ یعنی هر اندازه رفتار و اعمال آنها معقول و مطابق با مسائل تربیتی و دینی باشد فرزندان، معتقدتر به موازین اخلاقی بارمیآیند؛ بنابراین لازم است پدر و مادر تمام حرکات و رفتارهای خود را کنترل کنند زیرا در این صورت دیگر نیازی به نصیحتهای مکرّر و تذکّر و … نخواهد بود و در غیر اینصورت گفتههای آنها هیچ اثری نخواهد داشت.
اکنون مروری خواهیم داشت بر اصول و ضوابطی که در ایجاد رابطهی سالم و سازنده میان والدین و نوجوانان حاکم است:
۱.الگوی خوبی باشیم
والدین باید قبل از هر چیزی به خودسازی بپردازند زیرا سخنی که چندین بار تکرار شود به اندازهی عملی که یک بار انجام گردد تأثیرگذار نیست. تربیت و نصیحت زبانی هرگز کافی نبوده و اشتباه نیز هست. (غرویان، ۱۳۸۳، ص۴۱)
ائمهی اطهار(علیهمالسّلام) نیز الگوها و نمونههای خوبی برای فرزندان خود بودند و قسمتی از تربیت آنها از طریق اعمالشان بودهاست.
دیدن اعمال و رفتار والدین و انجامدادن آن توسط فرزندانشان یعنی امامان بعدی نشان از این الگوپذیریها دارد؛ بنابراین یکی از شاهراههای تربیت همین الگوبودن است. به عنوان مثال وقتی پدر و مادر عملی ناشایست از فرزند خود میبینند و در مقابل کاری خلاف آن را انجام میدهند، فرزند آن عمل را میببیند و در فکر فرو میرود. در این جا فرزند که پدر و مادر خویش را الگو میداند، از این که در شرایطی یکسان والدین چنین عملی را انجامدادهاند و او چنین نکرده شرمنده شده و در پی جبران آن برمیآید.
بنابراین به جای تنبیه و کتک زدن آنها اعمال و رفتار خویش را سرلوحهی تربیت او قرار دهید. (کریمی، ۱۳۸۹، ص۱۶۶) که امام صادق(علیهالسّلام) میفرمایند: «کُونُوا دُعَاه الناس بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم»: مردم را با غیر زبانتان (با عملتان به سوی خدا) بخوانید. (کلینی، ۱۴۰۷، ص۷۸)
۲. شنوندهی خوبی باشیم.
شما پس از الگوسازی به مرحلهای میرسید که نیاز است شنوندهی خوبی برای حرفهای فرزند خویش باشید. این را بدانید که اگر به حرفهای فرزندتان فعالانه گوش بسپارید و اطمینان او را جلب کنید او حرفها و درد دلها و برنامههای خود را برای شما بازگو میکند و شما را از اهداف و علل انجام کارهایش مطّلع میسازد. (کریمی، ۱۳۸۹، ص۱۶۶) حتی گاهی به اشتباهاتش اقرارمیکند. پس با گوش دادن فعال یعنی طوریکه تمام حواس و توجهتان متمرکز فرزندتان باشد، بفهمانید که برای شما مهم است و شما برای او احترام قائلید و حرفهای او ارزش وقت گذاشتن را دارد. (احمدشاهی، ۱۳۸۹، ص۳۴۲)
اما باید بدانید که تداوم این رابطه به عکسالعمل شما در برابر سخنان او نیز بستگی دارد. گاهی برای فرزند شما ترس از برخورد و عکس العمل ناصحیح شما به وجود میآید؛ به این معنا که اگر فرزند شما چند بار موضوعی را با شما در میان بگذارد و شما او را طرد یا سرزنش کنید، دیگر تضمینی برای ادامهی این روند وجود نخواهد داشت. در حالیکه رفتار سنجیده و صحیح شما میتواند رابطهی عمیق و عاطفی میانتان ایجاد کند؛ بنابراین شما هستید که باید شرایط ایجاد و تداوم این رابطه را فراهم کنید.
۳. گوینده خوبی باشیم.
پس از گوش دادن، نوبت به مشاوره میرسد. نقش ابتدایی مشاورهی کاربردی همان فراهم آوردن محیط آرام و امن برای فرزندان است تا سخنان خود را بازگو کنند. (مندرس زاده، ۱۳۹۱، ص۴۴)
اکنون زمان سخن گفتن پدر و مادر است. شما نباید از موضع برتر به فرزندتان نگاه کنید و او را امر و نهی و نصیحت کنید. نگویید «نباید این کار را میکردی» یا «دفعهی بعد اگر این کار را بکنی به پدرت میگویم» بلکه به او راههای دیگری که میتوانست انتخاب کند را نشان دهید مثلا «بهتر نبود این کار را میکردی؟» یا «میتوانی این کار را انجام دهی عزیزم» پس قدرت نمایی و اظهار فضل ممنوع! (مورفی و ویت، ۱۳۸۷، ص۱۲۴)
۴. مشاوری شایسته پیدا کنیم.
راه دیگر این است که اگر توانایی حل مشکل را نداریم او را به دست مربیان خودساخته بسپاریم. (کریمی، ص۱۲۲تا۱۲۳) این راه شاید برای خیلی از فرزندان بهتر باشد زیرا:
۱. خیلی از بچهها از دیگران بیشتر حرف شنوی دارند.
۲. اگر از جانب فردی که با او رو دربایستی دارند یا به او علاقهمندند توصیهای شود حتماً آن را عملی میکنند.
۳. شاید بعضی از حرفهایی که نمیتوانند به پدر و مادر خویش بگویند، به مربیان خود بگویند.
در این مرحله، تمام چیزهایی که نیاز است شما بدانید از طریق یک واسطهی توانا مورد بررسی قرار میگیرد و به اطلاعتان میرسد. جالب است بدانید که مشاور بیگانه نسبت به مشاوری که نقش مربی یا دوست را دارد برای فرزندانی که رغبتی به حرف زدن و در میان گذاشتن مسائل خویش با پدر و مادر ندارند، از کارآیی بالاتری برخوردار است..
بعد از اتمام حرفها و فهمیدن مسأله و مشکل فرزند، شما باید با نظارت بهتر و کارآمدتری او را همراهی کنید. باید ناشناختههای مرتبط با موضوع را به او بشناسانید بعد با او همراه شوید. (رستمی، ۱۳۸۸، ص۳۰) به او آزادی عمل بدهید و آنگاه بر کارها و تصمیمهای او ناظر باشید و در هرجا که نیاز است به طور غیر مستقیم خوبی، بدی یا درست بودن کار او یا اشتباهش را به او گوشزد کنید اما طوری که او از همراهی با شما احساس محدودیت نکند.
۵. تشویق مناسب داشته باشیم.
شما باید در حین نظارت غیرمستقیم بر فرزند، او را از توجه غیر کلامی خود آگاه کنید، مثلاً اگر کار یا رفتار مورد پسندی انجام داد به او لبخندی سرشار از رضایت و افتخار بزنید یا او را نوازش کنید (ساندرز، ص۸۲) و گاهی از جملات غیر مستقیم مثل «این کار تو باعث افتخار بود»، «تو خیلی فهمیدهتر از سِنّت عمل میکنی»، «از جانب تو خیالم راحت است و به تو اطمینان دارم» استفاده کنید. این جملات که جنبهی تشویق دارند به فرزندتان نشان میدهند که شما از عملکرد او راضی بوده و در پی تثبیت این عمل هستید. بنابراین تشویق، یکی از میانبرهای مناسبی است که به طور غیر مستقیم فرزندتان را بر انجام کاری ملزم میکند؛ در واقع همهی انسانها از تشویق لذّت میبرند و نیازمند این اکرام هستند. تشویق سبب تداوم کارهای پسندیده است و حسّ کرامت و عزّت نفس را در فرزندتان تقویت میکند (کریمی، ص۷۱). شما با تشویق به طور غیر مستقیم به فرزندتان این نکته را القا میکنید که این کار را دوباره و دوباره انجام دهد با این تفاوت که دیگر امر و نهی نکردهاید و در مقابل، او را اکرام نموده و به او عزّت نفس دادهاید.
۶. موقعیت را دریابیم.
امّا شرایط برای همه این گونه منظّم و یکسان نیست؛ مثلاً فرزندی که حرفی از نیازها و مسائل خویش با پدر و مادر نمیزند و آنها را نگران میسازد در این موقعیت دیگر نظارتی در کار نیست و شرایط برای تربیت نیز مناسب نمیباشد. در این صورت شما میتوانید محیط و شرایط و اتّفاقات ساختگی به وجود بیاورید اما مراقب باشید که فرزندتان متوجّه این ماجرا نشود و الّا خود را بازیچه و وسیلهی آزمایش پدر و مادر میبیند و این برای او ناراحتکننده است.
توضیح بیشتر آنکه والدین باید اعمالی ساختگی انجام دهند تا میزان تحریکپذیری و واکنش فرزندشان را کنترل کنند تا بدانند با چنین شرایطی فرزندشان چه خواهد کرد (ساندرز، ص۳۰). مثلاً شما نمیدانید اگر فردی بهصورت تلفنی مزاحم فرزندتان شود آیا او به درخواست دوستی نامشروع پاسخ مثبت میدهد یا خیر و از قبیل این رفتارها و پیشنهادها که جواب و عکس العمل فرزندتان موجب شناخت شما از او خواهد شد و روند تربیت را مشخص خواهد کرد.
اگر در این جا او مسأله و مشکل خویش را با شما در میان گذاشت شما وارد مرحلهی تربیت شدهاید. در اینجا فرصت یک آموزش اتّفاقی برای والدین فراهم میشود و معمولاً زمانی کاربرد دارد که فرزند درخواستی را مطرح میکند (ساندرز، ص۹۰تا۸۲) و این همان موقعیتی است که والدین دنبال آن میگردند. یعنی شرایط را به وجود میآورند و عکس العمل فرزندشان را میبینند حالا میخواهند راه حلهایی به او بدهند که در آینده دچار مشکل نشود؛ به عنوان مثال در جواب بالا به او راهکارهایی میدهد. مثل این که «جواب پیامهایش را تحت هیچ شرایطی نده» ، یا «اگر صلاح میدانی مدّتی تلفنت را خاموش کن» یا «اگر میخواهی پدرت جواب تلفنت را بدهد تا آرامش خاطر داشته باشی». شما حتّی با توجه به انتخاب گزینههایی که فرزندتان انجام میدهد به شناخت و آگاهی از او میرسید. علاوه بر این بعضی از جملاتی که شما بهکار میبرید مفاهیمی را به طور نامحسوس به فرزندتان منتقل میکند؛ مثل همین جملهها که این ارزش را به فرزند منتقل میکند که دور بودن از مزاحمتهای تلفنی و خیلی از مسائلی که ضدّ ارزش به حساب میآیند و شاید برای دیگر همسالان او تفریح به حساب آید، آرامش او را بر هم میزند و تفریح و ارزش به حساب نمیآید. در پایان توصیه میشود که سعی کنید این آزمایش در حالتی باشد که برای فرزندتان جالب باشد و توجه او را جلب کند. (همان، ص۹۱)
۷. پیامهای خانگی را نصب کنیم.
ممکن است فرزند شما با شرایط ساختگی هم نتواند مسألهاش را با شما در میان بگذارد در این صورت شما میتوانید تابلویی را در خانه به پیامهای هفته یا حرفهای ناگفته اختصاص دهید یا برگههایی را در محل دید خانواده بزنید که حاوی مسایلی باشد که شما میخواهید به فرزندتان منتقل کنید؛ مثلاً این هفته اگر دیدید تغییراتی در خلق و خوی فرزندتان شکل گرفته، بد اخلاق شده یا حرفهای ناپسند میزند و … پیام هفته را حدیث یا صحبتی زیبا دربارهی عذاب انسان فحّاش و یا ارزش و منزلت انسانهای خوش گفتار و …قرار دهید؛ زیرا بیشتر اشتباهات ناشی از جهل و ناآگاهی است و این کار میتواند در فرزندتان و حتی خود شما دید روشنتر و آگاهانهتری نسبت به رفتارهایتان ایجاد کند.
۸. کتاب در اختیارش بگذاریم.
راه دیگر آن است که در خصوص درمان رفتاری که از او سرزده از کتاب استفاده کنیم. کتابهای مورد علاقه یا نویسندهی محبوب فرزندتان را که در رابطه با این مشکل به صور مختلف سخن گفته باشد بیابید و در اختیار او قرار دهید. (غرویان، ص۲۷) در این صورت به طور غیر مستقیم تفکّری در ذهن فرزندتان شکل میگیرد در حالیکه نمیداند والدین چگونه در آن دخالت دارند. امّا والدین میدانند که چه چیزهایی را دارند به او آموزش میدهند.
۹. همگی از اینترنت استفاده کنیم امّا …
در دوران نوجوانی، فرزندتان در لایههای شخصیتی پنهانتری مخفی میشود و به خاطر داشتن امکانات و وسایل سرگرم کننده و عوامل تأثیرگذار، مثل کامپیوتر، موبایل، اینترنت و پیدا کردن هم سن و سالانی هم عقیده و همراه و داشتن مشغلههایی مثل درس خواندن و مطالعه و … کار والدین در نظارت کمی سختتر میشود.
برخی فکر میکنند میتوانند این امکانات و وسایل را از دسترس فرزندشان دور نگاه دارند؛ تا خیالشان آسوده باشد که خطری آنها را تهدید نمیکند؛ امّا این یک اشتباه بزرگ است زیرا با این کار فقط فرزندان را از خود و خانه دور میکنند و کار نظارتی خودشان سختتر میشود؛ پس فنّاوری روز را در اختیار فرزندتان قرار دهید امّا تحت شرایطی، مثلاً کامپیوتر را در اتاق شخصی فرزندتان قرار ندهید؛ زیرا همین که ثانیه به ثانیه وارد اتاق شوید تا ببینید او چه میکند، کار صحیحی نیست پس کامپیوتر را در دسترس همه قرار دهید. دیگر این که کامپیوتر تنها برای استفادهی شخصی فرزندتان نباشد بلکه استفاده از آن برای همه مجاز باشد تا اگر قفل و رمز ورود گذاشته شد شما از آن اطّلاع داشته باشید و هنگامی که میخواهید از محتویات آن مطّلع شوید برای فرزند کاملاً طبیعی باشد و فکر او منحرف به تجسّس شما نشود. گاهی در غیبت فرزندتان سری به پوشههای داخل کامیپیوتر بزنید.
شما میتوانید از نرمافزارهایی که مخصوص کنترل پدر و مادر است، استفاده کنید که معمولاً در سطوح مختلف کنترلها و روشهای مختلفی دارد و مطالب اینترنت را با توجّه به نوع گروه سنی و انتخاب یکی از آن سطوح، پاکسازی و فیلتر میکند و همه چیز را در اختیار فززند شما قرار نمیدهد. (شروویدر، ۱۳۸۳، ص۷۳-۷۰)
۱۰. با هم تلویزیون تماشا کنیم.
همراه با آنها تلویزیون تماشا کنید و دربارهی داستانها و پیامهای منفی توضیحاتی بدهید و ابهامزدایی کنید.
از اندیشههای مثبت و پیشنهادهای تلویزیون در برنامههای آموزشی استفاده کنید تا بر فرزندتان تأثیرگذار باشد.
فرزندتان را تشویق کنید تا از میان تمام برنامههای تلویزیون تنها برنامههای مورد علاقه و متناسب با سنشان را تماشا کنند.دربارهی اهداف و ارزیابی برنامهها صحبت کنید و استدلال و پیامهای مورد نظرتان را به طور نامحسوس به او تزریق کنید.
در زمانهایی که موافق دیدن این برنامه برای فرزند نیستید برنامه و یا فعالیتی را جایگزین آن کنید. به عنوان مثال چیزی که میتوانید جایگزین برنامههای تلویزیون کنید که برای فرزندتان هم جذّاب باشد، بازی است. امّا اصولی نیز در همین بازی مؤثّر است و خود بازیها پیامدهای مثبت و منفی دارد که نیازمند نظارت والدین است و چون بازی برای فرزندان یک نیاز است میتوانید نکات تربیتی را در همین راستا به فرزندتان منتقل کنید.
از نوارهاو سیدیهای آموزشی مناسب که حاوی پیامهای مثبت و سازنده است و شما را در نظارت و تربیت نامحسوس کمک میکند استفاده کنید. (سعیدی پور، ۱۳۸۷، ص۱۸۱و۱۸۰)بدانید شما میتوانید از برنامههای تلویزیون با سازماندهی خودتان برای الگوی رفتاری فرزندتان استفاده کنید. (همان، ص۱۸۳)
۱۱. با هم بازی کنیم.
اما گاهی والدین به علت بیحوصلگی یا خستگی از بازی با فرزندانشان خودداری میکنند و یا به آنها اهمیّتی نمیدهند در حالیکه نمیدانند بازی در ساختن شخصیّت فرزند چهقدر مؤثّر است. باید بدانید که نوع بازی در سنین مختلف، متفاوت است. مثلاً در سنین نوجوانی شکل تفریح به خود میگیرد و نوجوان بیشتر دوست دارد به سینما و پارک برود، با دوستان گردش کند، تلویزیون ببیند و مطالعه کند (پیتر هیوز، ۱۳۷۸، ص۱۹۲). پس همیشه در راستای علایق و سنّ فرزندتان شرایط را فراهم کرده و از همان طریق نظارت را شروع کنید و روشهای تربیتی را نیز از همان طریق به فرزند انتقال دهید از جمله ارزشهای درمانی بازی:
۱. بازی به بزرگسالان اجازه میدهد وارد دنیای فرزندشان شوند و به فرزندشان نشان دهند آنها را به رسمیت میشناسند بنابراین وقتی پدر با پسر خود بازی میکند نشان از تساوی قدرت موقّتی است که احساس تهدید یا تفاوت عقیده را از نوجوان دور میکند.
۲. مشاهدهی فرزند در حین بازی به والدین کمک میکند تا آنها را بهتر درک کنند و بیشتر بشناسند.
۳. فرزندان شما میتوانند در عرصهی بازی احساسات خود را بروز دهند و بازی راهی طبیعی برای تخلیهی انرژی آنهاست.
۴. از طریق بازی میتوان رفتارهایی مثل خشونت و ترس و … را کنترل و تعدیل کرده در حالی که فرزند متوجّه آن نخواهد شد.
۵. بازی فرصتی را برای فرزندان فراهم می سازد تا مهارتهای اجتماعی را به دست آورند.
۶. بازی فرصت جدیدی برای شکوفا شدن تواناییها و استعدادها و روشهای حلّ مسأله در محیطی امن است. (همان، ص۳۲۶)
بنابراین بازی را دست کم نگیرید. مهم نیست در چه سنّی، فرزندی که سنّ پایینتری دارد را به وسیلهی ماشینبازی مورد بررسی قرار دهید و عکس العملهای او را در دنیای ساختگیاش بسنجید. در سنین بالاتر با انتخاب بازیهای کامپیوتری و … شخصیت فرزندتان را بشناسید. گاهی با او بازی کنید و حالت های او را در عصبانیت و برد و باختها ثبت کنید.
۱۲. با فرزندان دوستی کنیم و دوستانشان را بشناسیم.
یکی از مسائل مهم تربیتی، دور بودن فرزندان از آموزشهای ناروا و معاشرتهای ناسالم است. (احمدشاهی، ص۳۵۲) امام(علیهالسّلام) میفرمایند: «مَن یَصحَب صاحبَ السّوءِ لایَسلَم»: کسی که با رفیق بد و گمراه همنشین شود سالم نمیماند و سرانجام به ناپاکی آلوده میشود. (مجلسی، ۱۴۰۳، ص۲۷۸) پس در انتخاب دوست، فرزندتان را یاری دهید. شما میتوانید فردی را که از لحاظ رفتاری مناسب میبینید، انتخاب کنید (غرویان، ص۴۱۶) و با روشهایی مثل رفت و آمد با خانوادهی آنها قرارهای پدر و پسرها با هم یا مادر و دخترها با هم، رفتن به استخر و … صمیمیتی بین آنها ایجاد کنید به طوری که ابتدا فرزند متوجّه نشود امّا بعد خودش از شما درخواست کند که اجازه دهید با او رفت و آمد داشته باشد. در اینجا باید قوانین و محدودیتهایی بین شما و فرزندتان قرار داده شود. همچنین مراقب دوستیهای فرزندتان با بزرگتر از خودش باشید. زیرا افرادی که فاصلهی سنّی زیادی با فرزندتان دارند عموماً مشکلات زیادی برای آنها درست خواهند کرد و گاهی سبب انحراف اخلاقی فرزندتان میشوند. (کریمی، ص۱۰۵)
شاید شما نتوانید برای فرزندتان دوستی پیدا کنید و او علاقهمند به ادامهی رابطه با دوستانی که در حال حاضر دارد نباشد؛ پس مجبورید راه دیگری انتخاب کنید. راهی مثل این که آنها را به خانه دعوت کنید و به منظور دور هم بودن، رفتار و ادب و حرکات آنها را زیر نظر بگیرید یا پیشنهاد یک گردش دوستانه را به فرزندتان بدهید و به او اجازهی دعوت دوستان و خانوادهشان را بدهید که در صورت قبول درخواست شما، شناختتان از خانوادهی او نیز به طور نسبی صورت میگیرد و اگر نپذیرفتند شما چیزی از دست ندادهاید بلکه فرزندتان در راستای نیازهایش پاسخ گفتید و توجّهتان لحظه به لحظه تا بزرگ شدن و با استقامت شدن این نهال با او بوده است و امید است فردی شایسته، تحویل جامعهی خویش بدهید.
منابع
احمدشاهی، علی، داوود حسینی، با دخترم ویژه والدین و مربیان دختران نوجوان، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۹.
ساندرز، متیو، برای همه پدر و مادره شیوهای مناسب جهت رسیدگی به رفتار کودکان، برگردان نوشین شمس، تهران، اسیم، ۱۳۸۲.
سعیدی پور، اسماعیل، فرزند من و رسانه، تهران، مرکز امور زنان و خانواده نهاد ریاست جمهوری، ۱۳۸۷.
شرویدر، کیت-ای، کلیدهای همراهی و مراقبت از نوجوانان در اینترنت، مترجم: فرناز فرود، تهران، صابرین، ۱۳۸۳.
غرویان، محسن، تربیت فرزندان شاد و سالم، قم، احمدیه، ۱۳۸۳.
کریمی، رضا، کلیدها و تکنیکهای طلایی تربیت برتر، قم، نسیم حیات، ۱۳۸۹.
کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۲، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷هـ.ق.
مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۸، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳.
موظف رستمی، محمدعلی، تجارب مبلغین مخصوص جذب نوجوانان به مسجد، قم، دارالمعارف، ۱۳۸۸.