آداب دوستی و معاشرت در کلام مولا علی (علیهالسّلام)/ استاد نوقانی
اسلام دینی است که دستورات اخلاقی زیادی در خصوص دوستی و معاشرت دارد. اساس روش پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمّهی طاهرین (علیهمالسّلام) هم همین بوده که سعی داشتهاند بین مؤمنین رابطهی دوستی و محبّت برقرار باشد. حتّی در روز غدیر عقد اخوّت را بین آنان برقرار نموند و این رابطه را تا مرحلهی برادری و خواهری رساندند. لذا در علم اخلاق اسلامی بابی به عنوان آداب معاشرت آمده که در آن دستورات زیادی ذکر شده است؛ دستورات عام و خاص.
معاشرت بین مؤمنین
دستور عام این است که باید با تمام افراد بشر و همنوعان، برخوردی مسالمتآمیز و نیکو براساس عدالت و رعایت حقوق آنها داشت. در سوره ی ممتحنه آیه ی ۸ آمده: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»؛ خدا نهی نفرموده از احسان و رفتار عادلانه با کسانیکه به جهت دین و ایمان به خدا، با شما دشمنی و جنگ ندارند و شما را از شهر و دیارتان بیرون نکردند، خدا عدالتکاران را دوست دارد.
این آیه و آیات دیگر مثل آیه ی ۹ همان سوره و نیز سوره ی مجادله آیهی ۲۲ دستورات عامی است برای همهی مسلمانان که چگونه با کفّار و مشرکین و دشمنان خدا رابطه برقرار کنند.
امّا دستور خاصی که دربارهی آداب معاشرت و دوستی و رابطه ی بین مؤمنین است؛ مولا در فراز ۹۸ نامهی ۳۱
میفرمایند: «اِحْمِلْ نَفْسَکَ مِنْ أَخِیکَ عِنْدَ صَرْمِهِ عَلَى الصِّلَهِ وَ عِنْدَ صُدُودِهِ عَلَى اللَّطَفِ وَ الْمُقَارَبَهِ وَ عِنْدَ جُمُودِهِ عَلَى الْبَذْلِ وَ عِنْدَ تَبَاعُدِهِ عَلَى الدُّنُوِّ وَ عِنْدَ شِدَّتِهِ عَلَى اللِّینِ وَ عِنْدَ جُرْمِهِ عَلَى الْعُذْر»؛ در برابر برادر و خواهر دینیات این اخلاق را رعایت کن، موقعی که او قطع رابطه میکند تو به او پیوند نما و هنگامیکه از تو قهر کرد و روی برگرداند تو با ملاطفت و محبّت به او نزدیک شو، هرگاه او بخل میورزد از جانب تو بذل و بخشش باشد و در زمانی که او از تو دور میشود، تو به او نزدیک شو و رابطه برقرار کن و هرگاه عصبانی میشود و شدّت به خرج می دهد تو نرمی و ملایمت نما و هنگامی که از او جرمی سرمیزند عذرش را بپذیر.
در فراز ۹۹ میفرمایند: «حَتَّى کَأَنَّکَ لَهُ عَبْدٌ وَ کَأَنَّهُ ذُو نِعْمَهٍ عَلَیْکَ وَ إِیَّاکَ أَنْ تَضَعَ ذَلِکَ فِی غَیْرِ مَوْضِعِهِ أَوْ أَنْ تَفْعَلَهُ بِغَیْرِ أَهْلِه»؛ آن چنانکه گویا تو بندهی او هستی و او صاحب نعمت و مولای توست. امّا برحذر باش از این که آنچه گفته شد در غیر موضع و محلّش به جای آوری و یا دربارهی کسی که اهلیت و لیاقت خوبی و گذشت را ندارد، انجام دهی؛ چون در بعضی مواقع و موارد چشمپوشی از بدیها و نرمی و ملاطفت موجب جری شدن صاحب جرم میگردد، خصوصاً در افراد پست و بیایمان که از گذشت و بزرگواری دیگران سوءاستفاده میکنند.
آداب دوستی
مولا در فراز ۱۰۰ نامه ی ۳۱ میفرمایند: «لَا تَتَّخِذَنَّ عَدُوَّ صَدِیقِکَ صَدِیقاً فَتُعَادِیَ صَدِیقَکَ وَ امْحَضْ أَخَاکَ النَّصِیحَهَ حَسَنَهً کَانَتْ أَوْ قَبِیحَهً وَ تَجَرَّعِ الْغَیْظَ فَإِنِّی لَمْ أَرَ جُرْعَهً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَهً وَ لَا أَلَذَّ مَغَبَّهً وَ لِنْ لِمَنْ غَالَظَکَ فَإِنَّهُ یُوشِکُ أَنْ یَلِینَ لَکَ وَ خُذْ عَلَى عَدُوِّکَ بِالْفَضْلِ فَإِنَّهُ [أَحَدُ] أَحْلَى الظَّفَرَیْن»؛ با دشمن دوستت هرگز دوستی مکن که با این کار با دوستت دشمنی کردهای. پند و نصیحت را دربارهی برادر دینیات خالصانه انجام ده. خواه آن نصیحت در نظر او خوب باشد یا بد. خشم خود را فرو بر، زیرا من جرعهای شیرینتر از آن ننوشیدهام و سرانجامی لذّتبخشتر از آن ندیده ام. در مقابل کسی که با تو به درشتی و خشونت رفتار کند، تو ملایم و نرم باش زیرا به زودی او در برابر تو نرم خواهد شد.
با دشمنت به فضل و بزرگواری رفتار کن. زیرا از میان دو پیروزی و غلبه شیرینترین را برگزیدهای؛ یعنی یکی انتقام و دیگری گذشت و احسان و معلوم است گذشت شیرینتر از انتقام است.
فراز ۱۰۲: «وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِیعَهَ أَخِیکَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِکَ بَقِیَّهً یَرْجِعُ إِلَیْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِکَ یَوْماً مَا»؛ اگر خواستی از دوستت ببری و قطع رابطه کنی جای بازگشتی بگذار که اگر روزی پشیمان شد و خواست برگردد بتواند و یا تو پشیمان شدی و خواستی برگردی بتوانی؛ یعنی هرچه بر زبانت آمد، مگو و هر کاری از دستت برآید، مکن که روی آشتی و بازگشت نداشته باشی.
فراز ۱۰۳: «وَ مَنْ ظَنَّ بِکَ خَیْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ وَ لَا تُضِیعَنَّ حَقَّ أَخِیکَ اتِّکَالًا عَلَى مَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ فَإِنَّهُ لَیْسَ لَکَ بِأَخٍ مَنْ أَضَعْتَ حَقَّه»؛ پسرم کسی که به تو گمان خیر و نیکی دارد (حسظن دارد) با عمل و رفتارت گمان او را تصدیق کن. هیچگاه حقّ برادر دینیات را به اعتماد و دوستی و صمیمیتی که بین تو و اوست ضایع مکن، زیرا کسیکه حقّش را نادیده بگیری و ضایع کنی با تو برادر نخواهد بود؛ یعنی کسیکه به تو سوءظن دارد گمان او را تصدیق کن و حقّ برادرت را ضایع نکن.
فراز ۱۰۴: «وَ لَا یَکُنْ أَهْلُکَ أَشْقَى الْخَلْقِ بِکَ وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِیمَنْ زَهِدَ عَنْکَ وَ لَا یَکُونَنَّ أَخُوکَ أَقْوَى عَلَى قَطِیعَتِکَ مِنْکَ عَلَى صِلَتِهِ وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَى الْإِسَاءَهِ أَقْوَى مِنْکَ عَلَى الْإِحْسَان»؛ پسرم افراد خانوادهات بدبختترین مردم نسبت به تو نباشند. توجّه تو نسبت به خانوادهات از دیگران کمتر نباشد. در تربیت و هدایت و رفاه آنان کوشش کن تا محبّت آنان را نسبت به خود جلب کنی. با کسیکه به تو رغبت و علاقه ندارد دوست و علاقهمند مباش. (چون دوستی و علاقه باید طرفینی باشد تا دوام داشته باشد و یک طرفه مایهی دردسر و گرفتاری خواهد بود). پسرم نباید برادر تو در موقع قطع رابطهاش با تو نیرومندتر در وصل و رابطه باشد (یعنی اگر او رابطه را قطع کند تو باید پیشقدم به وصل و رابطه باشی). نباید در بدی و ناراحتی که او سبب شده به احسان و نیکی سبقت بگیرد؛ یعنی گرچه او بدی و خطایی مرتکب شده تو در مقابل، احسان و نیکی کن و در این عمل نیک تو پیشقدم باش.
فراز ۱۰۵: «وَ لَا یَکْبُرَنَّ عَلَیْکَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَکَ فَإِنَّهُ یَسْعَى فِی مَضَرَّتِهِ وَ نَفْعِکَ وَ لَیْسَ جَزَاءُ مَنْ سَرَّکَ أَنْ تَسُوءَه»؛ نباید ظلم کسیکه به تو ظلم و ستم میکند گران و دشوار باشد چرا که او در واقع و حقیقت به زیان و ضرر خود و سود و نفع تو تلاش میکند. (چون نتیجهی ظلم ستمگر به خودش برمیگردد). پاداش کسی که تو را خوشحال میکند این نیست که با او بدی کنی؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: «هَلْ جَزَاء الْإِحْسَان إِلَّا الْإِحْسَان» (الرحمن/۷۲) و «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیا بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»؛ مردان مؤمن و زنان مؤمن نسبت به یکدیگر جنبهی نظارت و سرپرستی دارند و یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر میکنند (توبه/۷۱).
در سورهی حجرات آیهی ۱۰ آنها را به منزلهی خواهر و برادر میداند و میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»؛ مؤمنین با هم برادرند؛ اگر کدورتی بین آنها ایجاد شود دیگران باید واسطه شوند و بین آنان را صلح دهند.
لذا همان حقوقی که بین خواهر و برادر دینی باید اجرا شود بین تمام مؤمنین باید رعایت گردد به جز ارث و این حقوق همان حقوق طرفینی و متقابل است.
فراز ۱۱۰ نامهی ۳۱: «وَ الصَّاحِبُ مُنَاسِبٌ وَ الصَّدِیقُ مَنْ صَدَقَ غَیْبُهُ»؛ پسرم! دوست و همنشین خوب و باایمان به منزلهی خویشاوند است (شاید مقصود مولا این است که حقّ دوستی کمتر از حقّ خویشاوندی نیست) و دوست آن است که در غیاب انسان حقّ دوستی را رعایت کند و از جان و مال و آبرویت دفاع کند. اگر چنین دوستی را دیدی این مثل خویشاوند توست. در این جمله مولا دوست حقیقی را از دوست ظاهری و دوروی جدا میکنند و او را چون خویشاوند معرّفی مینمایند. «وَ الْهَوَى شَرِیکُ الْعَمَى»؛ فرزندم هوی و هوس شریک کوری است. این جمله کنایه از این است که هوی و هوسها جلوی دید و بصیرت انسان را میگیرد و همچنان که شخص نابینا راه را از بیراهه تشخیص نمیدهد، جوان هم که در کوری هوی و هوسها قرار گرفته نمیتواند به تنهایی و به رأی خود صلاح خویش را تشخیص دهد.
فراز ۱۱۱: «وَ رُبَّ بَعِیدٍ أَقْرَبُ مِنْ قَرِیبٍ وَ قَرِیبٍ أَبْعَدُ مِنْ بَعِید»؛ فرزندم! چه بسا افراد دور و بیگانهای که از خویشاوندان نزدیکترند و خویشاوندانی که از هرکس و هر بیگانهای دورترند؛ چون انسان موجودی است که انس و علاقهی او با دیگران براساس ایمان و عقیده و همفکری برقرار میگردد. بنابراین اگر بیگانه از جهت فکر و عقیده موافق باشد از خویشاوندی که همفکر نباشد نزدیکتر خواهد بود. «وَ الْغَرِیبُ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ حَبِیب»؛ فرزندم! غریب کسی است که دوست نداشته باشد؛ یعنی کسیکه نتواند برای خود دوستی انتخاب کند و با دیگران رابطه ی همزیستیِ محبّتآمیز نداشته باشد در واقع غریب و بیکس خواهد بود.
«مَنْ تَعَدَّى الْحَقَّ ضَاقَ مَذْهَبُهُ وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى قَدْرِهِ کَانَ أَبْقَى لَه»؛ کسی که از حق تجاوز کند در تنگناها قرار میگیرد؛ چون راه حق وسیع است و راههای باطل و انحرافها به بنبست کشیده میشود. پسرم کسی که ارزش خود را بشناسد و امکانات خویش را باور داشته باشد اتّکا به نفسش بیشتر است و هرکس متّکی به خود باشد مقاومتر خواهد بود.
فراز ۱۱۲:«أَوْثَقُ سَبَبٍ أَخَذْتَ بِهِ سَبَبٌ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ مَنْ لَمْ یُبَالِکَ فَهُوَ عَدُوُّک»؛ فرزندم! محکمترین و مطمئنترین وسیلهای که میتوانی به آن چنگ بزنی (و از دیگران بینیاز باشی) وسیلهای است که بین تو و پروردگارت رابطه برقرار کند و کسی که دربارهی امور تو بیاهمّیت است در حقیقت دشمن توست.