تاریخ ارسال خبر: 01 بهمن 1388 | گروه خبری:
دخترانه
بصیرت ها مرده در آن دشت داغ/ فاطمه آریاوش
امروز چهارشنبه است. روزهای آغازین محرّم سال1384است. من در مدرسه ی شهرآرا، کلاس پیش دانشگاهی درس می خوانم زنگ اوّل فیزیک داریم. خانم رضایی به کلاس می آید. اوّل درس می پرسد، بعد درس می دهد. جزوه می گوید و چند تمرین می دهد تا حل کنیم. ساعت دوم مراسم عزادای است؛ باید به نمازخانه برویم. نمازخانه خیلی بزرگ است و با موکت های سبزرنگ فرش شده است. من و اعظم وارد نمازخانه می شویم. اعظم حنفی مذهب است زنگ بعد، دین و زندگی داریم، کتاب دین و زندگی را برداشت...
ادامه »