دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
پنجشنبه, 09 فروردین,1403

روش‌های تعلیم و تربیت در داستان حضرت موسی و حضرت خضر علیهم السلام


روش‌های تعلیم و تربیت در داستان حضرت موسی و حضرت خضر علیهم السلام

   سیده فاطمه پورموسوی

 

این مقاله در پی آن است که اصول و روش‌های تعلیم و تربیت در نظام اسلامی را با توجه به داستان حضرت موسی ع و حضرت خضر ع بیان نماید.

1.     روش الگویی

منظور از این روش این است که بر مربی لازم است الگویی مناسـب در برابـر متربی قرار دهد و به او معرفی کند؛ چرا که انسان به طور خودآگـاه یـا ناخودآگـاه تحت تأثیر رفتارهاي دیگران قرار می‌گیرد و دائماً با این امـر در ارتبـاط اسـت . بـه عبارت دیگر الگوها به نحوي در شکل دادن به شخصیت ورفتار آدمی تأثیرگذار است.

این روش از دو جهت قابل تحلیل و بررسی است: الگو بودن مربی و ارائه‌ي الگو به متربی. 

1. 1. الگو بودن مربی

رفتار و منش مربی بیشترین تأثیر را بر متربی می‌گذارد؛ یعنـی مربـی اولین گزینهاي است که متربی او را به عنوان الگو برمی‌گزیند و از او تأثیر می‌پذیرد. بـه همین دليل در قرآن کریم به مواردي برخورد می‌کنیم که افرادي به عنوان مربـی و راهنما برگزیده می‌شوند و در عین حال خـود بـه عنوان نمونه و الگو معرفی می‌گردند: «لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا» (احزاب/21)؛

«وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَايَكْتُبُونَ مَاتَمْكُرُونَ» (یونس/21)؛

 «سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَ هَارُونَ .إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ. إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ» (صافات/120-122).

در این آیات، موسی و هارون به عنوان مربی و هدایتگر فرعون و قوم بنی‌اسرائیل معرفی می‌شوند و در قسمت دیگر از آنان تحت عنوان «محسنین» و «مؤمنین» یاد می‌شود. این بدان معناست که اولاً این آیه درصدد آن اسـت کـه ازآنان به عنوان الگوي نیکوکاران و احسان‌کنندگان یاد کند. ثانیاً مربی که در جهت تربیت دیگران تلاش می‌کند، خود به عنوان نمونه و الگوي متربی مطرح است. 

 

1. 2. ارائه‌ي الگو به متربی

مربی علاوه بر این که خود الگو و سرمشق متربی است، می‌بایست الگوهایی را به او معرفی نماید و بابت آنچه بیان می‌کند، نمونه‌ي خارج بدو نشان دهد. این نوع الگو به وفور در داستان موسی† دیده می‌شود. مواردي چون همسر فرعون (تحریم/11)، مؤمن آل فرعون (غافر/28)، سـاحران فرعـون (طه /64-76 )، دختران شعیب (قصص/25)، موسی و خضر (کهف/60-82 ) و... (رک. مصباح الهدی).

 

2. روش محبت

محبت عبارت است از احساس میل نسبت به چیزي که براي انسان لذت‌بخـش است. یکی از اساسی‌ترین نیازهاي انسان پس از نیازهاي زیستی همچون آب، غـذا و...، نیاز به محبت است. هر فردي نسبت به آنچه در اطراف او قرار دارد و به نوعی نیاز او را برآورده می‌سازد، علاقه‌مند است و اگر فردي به اشکال مختلف به ما محبت کند، او را دوست خواهیم داشت و بسته بـه شـدت و ضـعف آن، مـا را مجذوب و مسخر خود خواهد کرد. فرقی نمی‌کند که آن فرد همسر، مال، استاد، مربی، شاگرد، خدمتکار و... باشد (رک. همان).

 

2. 1. نقش محبت در تربیت

از جمله مسائلی که در تعلیم و تربیت اسلامی مطرح مي‌شود، محبت است كه نقطه‌ي مقابل آن، خشونت مي‌باشد. البته نقطه‌ي مقابل محبت، معمولاً بغض است، ولی اثر محبت، احسان و نرمی است و اثر بغض، خشونت و سخت‌گیری. می‌دانیم که بعضی‌ها به چشم انتقاد به تعلیم و تربیت اسلامی نگریسته و گفته‌اند که در اسلام آن چنان که باید و به قدر کافی، روی مسأله‌ي محبت و اثرش که نرمی و احسان است، تکیه نشده است. يا اين كه اگر در اسلام مسأله‌ي محبت، احسان و نرمش در مقابل انسان‌ها مطرح است، در مقابل، مسأله‌ي دشمن داشتن انسان‌ها و خشونت به خرج دادن و به یک معنا، بدی کردن هم مطرح است. باز می‌دانیم كه مسیحیان بسيار بر محبت تکیه می‌‌کنند. کشیش‌های مسیحی خیلی از محبت دم می‌زنند و می‌گویند عیسای مسیح تنها به محبت دعوت می‌کرد و در محبت هم میان این که افرادی که باید به آن‌ها محبت بشود، خداپرست باشند یا نباشند، پیرو عیسی  باشند یا نباشند [استثناء نمی‌کرد]، بلکه می‌گفت به همه محبت کنید.

این مضمون در اسلام بسيار مورد تأكيد است: «اَحبِب لِلنّاسِ ما تُحِبُ لِنَفسِکَ وَ اکْرَه لَهُم ما تَکرَهُ لِنَفسَکَ» (نهج البلاغه، نامه 3)؛ برای مردم آنچه را دوست بدار که برای خود دوست داری و بد بشمار برای مردم آنچه را برای خود بد می‌شماری.

 

3. روش موعظه

انسان در تمام عمر به ویژه در سنین کودکی، نیازمند موعظه و نصیحت است. زیرا به طور طبیعی در معرض غفلت و فراموشی از خود و آن چه به مصلحت اوست، می‌باشد.

موعظه یکی از اساسی‌ترین روش‌های تربیتی است که انسان را به نیکی‌ها یادآوری كرده و به سوی آن سوق می‌دهد. در قرآن کریم آیات بسیاری وجود دارد که با مضامین مختلف، مردم را موعظه می‌نماید (انصاری، 1391، ص539). گاهی می‌فرماید: «یا أَیُّهَا النّاسُ قَدْ جاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِی الصُّدُورِ وَ هُدیً وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»(یونس/59)؛ ای مردم عالَم، «قرآن» که همه پند و اندرز و شفای دل‌های شما و هدایت و رحمت بر مؤمنان است، از جانب خدا برای هدایت و سعادت شما آمد.

موعظه دل را جلا می‌دهد و بستر مناسبی برای اتصاف به کمالات الهی ايجاد می‌کند. «المواعظ صقال النفوس و جلاء القلوب» (محمدی ری شهری، ج 13، ص 254)؛ موعظه صیقل‌دهنده‌ي نفس‌ها و روشنی‌بخش دل‌هاست.

موعظه‌ی الهی سبب دگرگونی احوال آدمیان می‌شود و آنان را از غفلت بیرون می‌برد، باطنشان را روشن می‌کند و انوار روشن هدایت را به دل‌ها می‌تاباند و آدمیان را نجات و حیات می‌دهد.

حضرت علی ع ثمرات موعظه‌ی نیکو را این گونه بیان می‌کنند:

- «المواعظ تنجلی الغفله»؛ موعظه، غفلت را مي‌زدايد.

- «ثمره الوعظ الانتباه»؛ ثمره‌ی موعظه، بیداری است.

- «المواعظ حیاه القلوب»؛ موعظه‌ها مایه‌ی حیات دل‌هاست (اردشیری، 1383، ص 212).

 

4. روش ابتلا و امتحان

ابتلا به معنی امتحان و آزمایش است و همواره به وسیله‌ی عمل می‌باشد. در واقع ابتلا جز با عمل معنا نمی‌یابد زيرا در صحنه‌ی عمل است که صفات باطنی انسان ظاهر می‌شود و به سوی کمال پیش می‌رود. بعثت رسل و نزول کتب آسمانی همه برای امتیاز دادن بشر و جدا شدن اشقیا از سعدا و مطیعین از عاصین است. معنی امتحان و اختیار حق همین امتیاز واقعی خود بشر است از یکدیگر.

   حضرت علی ع درباره‌ی امتحان و ابتلا می‌فرمایند: «خدای سبحان دنیا را برای آخرت قرار داده و مردم دنیا را در آن به آزمایش نهاده تا معلوم دارد کدام یک نیکوکارتر است» (منعمیان، 1394، ص 299).

 

4. 1. نقش ابتلا و امتحان در تربیت

این روش تأثیر مهمی در تربیـت دارد و از چنان جایگاهی برخوردار است که خداوند متعال در موارد متعددي از آن استفاده نموده است. به عبارت دقیق‌تر یکی از شئون پروردگار عالم، ربوبیت است. از این رو این روش در راستاي تربیت آدمی به عنوان یکی از سنت‌هاي قطعی الهی مطرح است، هرچند ممکن است ابزار آن متفاوت باشد.

«و لَقَد قالَ لَهم هارونُ مِنْ قَبلُ یا قَومِ إِنَّما فُتِنْتُم بِهِ و إِنَّ ربکُم الرَّحمنُ فَـاتَّبِعونی وأَطیعواأَمري» (طه/90)؛ و پیش از آن، هارون به آن‌ها گفته بود: اى قوم من! شما به این وسیله مورد آزمایش قرار گرفته‌اید! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس از من پیروى کنید و فرمانم را اطاعت نمایید. 

این آیه مربوط به جریان گوساله‌ي سامري است. این ماجرا زمانی اتفاق افتـاد که حضرت موسی (عليه السلام) براي عبادت به کوه طور رفته و در میان بنـی‌اسـرائیل حـضور نداشت. آن گاه این واقعه اتفاق می‌افتد. هارون به بنی اسرائیل گوشزد می‌کند که در واقع این حادثه، وسیله‌ي ابتلاي شماسـت و بـه واسطه‌ي ایـن گوسـاله مـورد آزمایش قرار گرفته‌اید و اینجاست کـه بلافاصله بحـث ربوبیت الهی را پـیش می‌کشد كه: «إنّ ربکم الرحمن». شاید بتوان از این ترتیب و سیاق استفاده کرد که در واقع امتحان، یک سنت الهی در تربیت انسان اسـت و در واقـع آزمایش بندگان، جلوه‌ي ربوبیت الهی است.

نکته‌اي که لازم است بدان اشاره شود، ایـن اسـت که لوازم ابـتلا و امتحان متفاوت است؛ گاه ممکن است از اهرم سختی و تنگنا استفاده شود نظیر آیه‌ي «و إِذْ نَجیناکُم مِنْ آلِ فِرْعونَ یسومونَکُم سوء الْعذاب ِیذَبحونَ أَبناءکُم و یستَحیونَ نِساءکُم و فی ذلِکُم بلاء مِنْ ربکُم عظیم» (بقره/ 49)؛ و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایى بخشیدیم که همواره شما را به بدترین صورت آزار مى‌دادند؛ پسرانتان را سر می‌بریدند و زنانتان را (براى کنیزى) زنده نگه مى‌داشتند و در اینها، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود.

و گاه نعمت‌هایی از قبیل نعمت آزادي و آسایش وسیله‌ي آزمایش و تربیت قرار مي‌گیرد: «وإِذْ قَالَ موسى لِقَومِهِ اذْکُرُوا نِعمۀَ اللَّهِ علَیکُم إِذْ أَنْجاکُم مِنْ آلِ فِرْعـونَ یسومونَکُم سوءالْعذَابِ ویذَبِّحونَ أَبنَاءکُم ویستَحیونَ نِساءکُم وفِی ذَلِکُم بلاء مِنْ ربِّکُم عظِیم» (ابراهیم/6)؛ و (به خاطر بیاور) هنگامى را که موسى به قومش گفت: نعمت خدا را بر خود به یاد داشته باشید زمانى که شما را از (چنگال) آل فرعون رهایى بخشید! همان‌ها که شما را به بدترین وجهى عذاب مى‌کردند؛ پسرانتان را سر مى‌بریدند و زنانتان را (براى خدمتکارى) زنده مى‌گذاشتند و در این، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان براى شما بود. 

«قالَ فَإِنَّا قَد فَتَنَّا قَومک مِنْ بعدِك و أَضَلَّهم السامِرِي» (طه/85)؛ فرمود: ما قوم تو را بعد از تو آزمودیم و سامرى آن‌ها را گمراه ساخت.

این آیه در ادامه‌ي آیاتی است که در آن‌ها سخن از رهایی از چنگال ظلـم فرعـون  است و این که خداوند با آنان در کوه طور وعده می‌گذارد و نعمت‌هاي حلال از  قبیل «منّ» و «سلوي» به آنان ارزانی می دارد تا از آن‌ها استفاده کنند و از آنان میخواهد کفران نعمت نکرده و طغیان و سرکشی نكنند. در این بین موسی سریع‌تر از قومش خود را به کوه طور می‌رساند و براي مدتی از آنان جدا میشود. در ادامه خداوند متعال می‌فرماید: «آن‌ها را در بستر آزادي و نعمت‌هایی که برايشان فراهم شده بود، آزمایش کردیم و سامري آنان را گمراه کرد».

بنابراین روش ابتلا و امتحان می‌تواند به عنوان ابزار و روشي مؤثر در تربیت متربی مورد استفاده قرار گیرد؛ چرا که یک سنت الهی است که به وسیله‌ي آن، متربی آزموده می‌شود و نقاط ضعف و قوتش آشکار می‌گردد (رک. مصباح الهدی).

نتیجه

این مقاله به بررسی اصول تعلیم و تربیت با نگاهی به داستان موسی و خضر پرداخته و مي‌كوشد كه اصول صحیح تعلیم و تربیت را با توجه به آیات قرآن استخراج نماید. این اصول عبارتند از: روش‌هاي الگویی، محبت، موعظه، ابتلا و امتحان که باید در روند تربیتی هر کدام در جای خود استفاده شوند تا بازدهی مناسبی داشته باشد. غفلت از این شیوه‌ها ممکن است سبب آسیب‌های جدی به متربی گردد.

منابع

* قرآن کریم

** نهج البلاغه

1.        اردشیری، حسن؛ پاسخ‌های استاد مطهری (ره) به مسائل اجتماعی، بی‌جا، مرکز پژوهش‌های اسلامی صداوسیما، 1383.

2.        انصاری، قدرت‌الله؛  احکام و حقوق کودکان در اسلام برگرفته از موسوعه احکام الاطفال وادلتها، بی‌جا، مرکز فقهی ائمه اطهارع ، بی‌تا.

3.        محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمة، ج 13، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.

4.        مصباح الهدی، مصطفی؛ روش‌های تربیت در داستان حضرت موسی ع در قرآن.

5.        منعمیان، شهرزاد؛ شاخصه‌های تربیت آرمانی از نظرگاه امیرالمومنین ع، قم، عطر عطرت، 1394.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 43


تعداد امتیازات: (2) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (725)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort