سیده انسیه طباطبایی شیرازی
1. محبت
واژهی محبت از مادّهی حب میباشد و حبّ یعنی میل و رغبت (ن ک: ابراهیم مصطفی، بیتا، ص15) غزالی حب را میل طبع به شیئی که در ادراکش لذت است میداند (رک. محمد غزالی، بیتا، ص315) راغب محبت را این گونه تعریف کرده است: ارادهی آن چه را که میبینی یا میپنداری خیر است. ایشان محبت را به سه شکل تقسیم میکند: 1. محبت برای خرسند شدن و لذت بردن 2. محبت بر پایهی بهرهمندی معنوی 3. محبت بر پایهی فضل بزرگی (رک. راغب، 1412، ص 214). بنا بر تعاریف فوق، محبت گرایش درونی، فطری و همگانی است که هر کس میتواند بر اساس طبع خودش نسبت به هر چیز دیگری تمایل پیدا کند و به دلیل همین فطری و همگانی بودن از مفاهیم بنیادی معارف انسانی به شمار میآید. در حدود 74 آیه از قرآن کریم به طور مستقیم به واژهی حب و مشتقّات آن به کار رفته است.
منظور از محبت به خدا این است که انسان در عمق جان خود به خداوند متعال گرایش داشته باشد و محبوب حقیقی و اصلیاش خداوند متعال باشد. انسانی که این گونه باشد در پرتو این محبت میتواند به هر مقام و فضیلتی دست پیدا کند و به همین دلیل این محبت را موهبت محض دانستهاند (رک. سجادی، 1373، ص98). زیرا بالاترین کرامتی که حق تعالی نسبت به بندگان خاص خود دارد این است که آنها را با محبت و معرفت خود گرامی میدارد (رک. امین، بیتا، ص62).
علت اهمیت، ارزش و کارآیی محبت به خدا در تفاوت آن با سایر محبتهاست که برخی از مهمترین آنها عبارتند از:
1. در محبت الهی، محبوب خداست و محبت به موجودی تعلّق گرفته که اصل هستی و کمال انسان از اوست؛ در حالی که محبت به هر چه غیر او تنها از لحاظ راهبرد آنها به سوی خدا میتواند ارزش پیدا کند و چناچه مستقل در نظر گرفته شود ارزشی ندارد (رک. جوادی آملی، 1378، ص 303).
2. محبت به خدا بر اساس عقل و معرفت شکل میگیرد و چنانچه ترسی هم در وجود او به دلیل عدم وصال شکل بگیرد آن ترس نیز عقلی است؛ لذا میتواند موجب کمال و سعادت ابدی شود و هر چه انسان در مسیر حب الهی پیش رود عشق او سرزندهتر میشود ولی در محبت غیر خدا که بر اساس خواستههای نفسانی شکل گرفته، در صورت عدم وصال موجب سرگردانی میشود و چنانچه وصال محقق شود سرد و خاموش میشود (رک. جوادی آملی، 1378، ص60-57).
3. محبت امری وجودی است و اگر چیزی دوست داشته شود یعنی با آن ارتباط وجودی برقرار شده است. از طرفی همهی موجودات عالم افول پذیر هستند، پس شایسته است اصل محبت و رابطهی وجودی، حب به خداوند متعال باشد (رک. قائمی نیا، 1394 ، ص477-474).
بنابراین حقیقت محبت به خدا چنانچه پیدا شود برکات زیادی را به دنبال دارد؛ زیرا محب بودن حقیقی همیشه ملازم محبوبیت است (رک. مصطفوی، بیتا، ص 442) و انسانی که محب خدا باشد میکوشد تا محبوب خدا گردد و برای آن که محبوب الهی گردد لازم است نسبت به اوامر او تسلیم باشد و زندگی خود را بر اساس خواست الهی تنظیم کند و در مسیر سیر الی الله گام بگذارد.
در واقع اگر کسی اهل راه و مسیر باشد و بخواهد به مقصد برسد، توشه و مرکب میخواهد. توشهی راه بنا بر آیهی شریفه «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى» (ن ک: قرآن، بقره/ 197) تقواست و مرکب در این راه، محبت خداست. سالک باتقوا اگر علاقهمند و محبّ خدا باشد مرکب و وسیله را با هم دارد اما اگر فقط تقوا داشته باشد و اهل محبت نباشد خواه عبادت او بر اثر ترس از جهنم یا شوق به بهشت باشد، مرکب ندارد (رک. جوادی آملی، 1378، ص 405). اما حکمت الهی چنین اقتضا نموده که عالم دنیا، عالم تضادها و تزاحمات باشد (رک. امین، بیتا، ص17). بنابراین انسان برای حفظ تقوا نیازمند به ارادهی قوی و عزمی استوار است تا آن جا که امام خمینی(ره) دومین منزل برای انسان مجاهد را منزل عزم میدانند (رک. خمینی، بیتا، ص 17). چرا که اراده ابتدای راه سالکان الی الله است. از آن جهت که اراده مقدمهی هر کاری است، پس مادامی که انسان چیزی را اراده نکرده باشد آن را انجام نمیدهد (رک. سجادی، 1373، ص131). بنابراین انسان برای رسیدن به سعادت به ارادهی قوی نیاز دارد و در پرتو آن میتواند به مطلوب دست پیدا کند.
2. اراده
اراده در لغت به معنای خواست، قصد کردن و توجه کردن آمده است. حکماء عزم راسخ را که بعد از مقدّمات فعل (تصور، میل، عشق و شوق) حاصل میشود را اراده میگویند که مقدمهی قریب فعل است (ن ک. سجادی، 1373، ص130-129).
در مورد مسألهی اراده و به تعبیر دیگر تسلط بر نفس و مالکیت نفس در فرهنگ اسلامی آن قدر دستور زیاد داریم که نیازی به ارائه دلیل به عنوان شاهدی بر توجه و اهتمام اسلام به مسألهی اراده نیست (رک. مطهری، 1372، ص 888). و تنها برای نمونه به آیهای از قرآن اکتفا میشود. «مَنْ كانَ يُريدُ الْعاجِلَة عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورا» (اسراء/ 19-18) یعنی ما هر دستهای را در همان راهی که به همت و ارادهی خود انتخاب کردهاند مدد میرسانیم و مدد پروردگار از هیچ مردم صاحب اراده و فعالی قطع نمیشود.
بنابراین انسان با تقویت اراده و اهتمام توجه، میتواند شایستهی دریافت استعانت الهی گردد و به سعادت و توفیق دست پیدا کند؛ چرا که سعادت انسان در گرو اقدام و عمل اوست. بنابراین نیاز است عوامل تقویت و تضعیف اراده را بشناسد و در جهت تقویت عوامل و رفع موانع تلاش و کوشش داشته باشد.
در این راستا برخی از عواملی که در ایجاد و تقویت اراده نقش دارد معرفی و تأثیر محبت الهی بر آن بررسی میشود.
3. عوامل تقویت اراده
3. 1. شناخت
یکی از عوامل مهم در تقویت اراده، مسأله شناخت و تفکر انسان است. مولای متقیان علی ع میفرمایند: «عَلی قَدر الرأی تکون العَزیمة» (غرر الحکم، حدیث6173) یعنی عزیمت هر کسی بر هر کاری به قدر رأی و اندیشه اوست. اگر رأی و اندیشهی او در کاری قوی باشد به دلیل آن است که بنای آن، فکر و تأمل است و لذا عزیمت او هم در آن کار قوی میشود (رک. آقاجان خوانساری، بیتا، ص310). حال انسانی که حب بالله در وجودش باشد چون این محبت بر اساس معرفت و شناخت ذات اقدس الهی به وجود آمده، باعث میشود که وجودش وزین شود و هنگامی که شاکلهی انسان، حقمدار و وزین شد فکر و عمل او نیز وزین میشود (رک. جوادی آملی، 1378، ص266-265). بنابراین آگاهی و شناخت انسان از ظواهر و پدیدهها عبور کرده و به درون ذات و ماهیّت آنها و روابط و وابستگیهای آنها رسیده است (رک. مطهری، 1372، ص 23). بنابراین انسان در سایهی محبت به خدا به شناخت صحیح و جهانبینی اصیل دست پیدا میکند و چون طبیعت محب به گونهای است که دائماً به فکر محبوب است. همین تفکر دائمی از یک سو و نظم، دقت در جهان آفرینش و مخلوقات از سوی دیگر زمینهساز شناخت بهتر و در نتیجه تقویت اراده در جهت رسیدن به کمال میشود.
3. 2. هدف
انسان در انجام کارهای عقلانی و منطقی خود، هدف و غرض خاصی دارد و در واقع کار حکیمانهی او که در برابر کار عبث و بیهوده است بر اساس غایت و غرض آن عمل ارزش پیدا میکند (رک. مطهری، 1372، ص47). انسان با انتخاب هدف خود قوای خویش را در جهت رسیدن به آن به کار میگیرد. حال انسانی که محب خداست بدیهی است که هدف خود را رضایت الهی انتخاب کرده است و در این راه نه تنها از قوای جسمانی برای نیل به هدف بهره میگیرد بلکه با استفاده از قدرت روحی و معنوی بالای ناشی از حب بالله در این راه دچار ضعف و شکست نمیشود، چرا که در برخی مواقع انسان هدف عالی برای خود انتخاب میکند اما در مقام عمل دچار شک، تردید و سستی میشود که این اشکال به خاطر عدم همراهی دل است. اما محب خدا دل، فکر، نظر و عقیدهاش با یکدیگر همراهی میکند و این همراهی موجب میشود اگر چنانچه در برخی موارد یکی دچار نقص بود دیگری ضعف آن را جبران و برطرف کند.
3. 3. انجام واجبات
یکی دیگر از عوامل تقویت اراده، انجام واجبات و ترک محرمات است. زیرا هر یکی از امور عبادی و ترک محرمات مستلزم تلاش و پایداری است و چنانچه انسان خود را به آنها ملزم بدارد، این التزام به تدریج موجب تقویت ارادهی او میشود. اما انسان محب خدا چون در عمق جان خود نسبت به ذات اقدس الهی ارادت دارد این محبت موجب میشود که سختی عبادت برای او آسان شود؛ چرا که امام صادق ع میفرمایند: «اِنَّ المُحب لِمَن اَحبَّ مطیع» (ن ک. مجلسی، 1983، ص174). بنابراین انسان محب منقاد و مطیع ذات الهی میشود و میتواند از برکات این اطاعت بهرهمند شود.
3. 4. همنشینی با افراد صالح
در حدیثی از پیامبر اکرم ص آمده است که آدمی بر آیین دوست خود و کیش همنشین خود زندگی میکند (رک. معبودی، بیتا، ص 263). بنابراین همنشینی با افراد صالح ضمن کسب نورانیت موجب اصلاح برخی از اعمال میشود. از طرفی عموماً صالحان افرادی هستند که با ارادهی قوی توانستهاند به نفس خود تسلط پیدا کنند و معاشرت با این افراد تقویت اراده را به دنبال دارد. حال محبّ خدا به دنبال همنشینی با این افراد است زیرا «الذکرُ مُجالستَه المحبوب» (ن ک. غرر الحکم و درر الکلم، حدیث 322). یادآوری نشستن با دوست است یعنی یاد کردن دوست و فراموش نکردن محبوب به منزلهی همنشینی با اوست و در حکم آن است (رک. آقاجان خوانساری، بیتا، ص85). بنابراین در سایهی این مجالست میتواند ارادهی خود را قوی کند.
خاتمه و نتیجه گیری
نور محبت به خدا به معنای گرایش و میل به ذات اقدس الهی که ناشی از معرفت است چنانچه بر وجود فردی بتابد برکات فراوانی به همراه دارد که یکی از این برکات، تقویت اراده است که موجب میشود محب ضمن توجه دائمی به محبوب در تک تک انتخابات روزمرهی خود به شناخت صحیح و انتخاب هدف درست نایل آید و با میل انجام امور عبادی و معاشرت با افراد صالح ارادهی خود را قوت بخشد و از این طریق سعادت خود را در دنیا و آخرت تضمین نماید. «اللهم رزقنا حبّک»
منابع
* قرآن کریم
1. ابراهیم مصطفی، احمد الزیات، حامد عبد القاهر، محمد الفجار؛ معجم الوسیدا، ج1، قاهره، دار الدعوة، بیتا.
2. آقاجان خوانساری، محمد بن حسین؛ شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، ج4، بیجا، بینا، بیتا.
3. امین، نصرت؛ مخزن العرفان فی تفسیر القرآن، ج2و3، اصفهان، نشاط، بیتا.
4. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد؛ غرر الحکم و درر الکلم، قم، دار الکتب الاسلامیة، 1410ق.
5. جوادی آملی، عبد الله؛ تسنیم، ج8 و 14 و 22، قم، اسراء، 1378.
6. ................................؛ تفسیر انسان به انسان، قم، اسراء، 1394.
7. خمینی، روح الله؛ چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، بینا، بیتا.
8. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین؛ المفردات فی غریب القرآن، دمشق، دار القلم، 1412.
9. سجادی، جعفر؛ فرهنگ معارف اسلامی، تهران، کوهش، 1373.
10. غزالی، ابوحامد محمد بن محمد؛ احیاء علوم دین، ج4، بیروت، دار المعرفه، بیتا.
11. قائمی نیا، علیرضا؛ استعاره های مفهومی و فضاهای قرآن، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم، تهران،1396.
12. کلینی، محمد بن یعقوب؛ گزیدة کافی، مترجم: محمد باقر معبودی، بیجا، بینا، بیتا.
13. مجلسی، محمدباقر؛ بحار الانوار، ج78، بیجا، دار الاحیاء التراث، 1983ق.
14. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار، ج22 و 2، قم، صدرا، 1372.
15. منسوب به امام صادق ع؛ مصباح الشریعه، مترجم: مصطفی حسن، بیجا، بینا، بیتا.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 39