تاریخ ارسال خبر: 10 آبان 1400 |
1. در داخل خانه آزادی مطلق وجود داشت. از ابتدا هم به اهل خانه گفته بودند که ملاکشان خلاف شرع نکردن و عمل به واجبات است. مثلاً در آن زمان پوشیدن لباس آستین کوتاه در داخل خانه برای دختر روحانی پسندیده نبود. ولی امام میگفتند که در داخل اشکال ندارد، چون خلاف شرع نیست. اما در بیرون از خانه باید پوشیده باشید. یا پوشیدن لباس زرد، سرخ، آبی و... را در خانه مسئلهای نمیدانستند و میگفتند: «در رنگ قیدی ندارم. در خانه هر طور میخواهید بپوشید به شرط آنکه خلاف شرعی در آن نباشد.» (زندگی به سبک روح الله، علی اکبر سبزیان،چاپ بیست و یکم، 1390، الشمس، مشهد، ص104)
2. خواب را بر بچه تلخ نکن
اصلاً برنامهشان بر بیدارکردن صبح نبود؛ یعنی اگر خدمت ایشان میخوابیدیم چه نماز شب و چه نماز صبح را چنان آرام میخواندند که ما اصلاً بیدار نشویم. هیچ وقت برای نماز کسی را بیدار نمیکردند مگر کسی میسپرد. خانوادهی شوهرم، برنامهشان این بود که صبح بچه را بیدار کنند و همسرم صبحها دخترم را که مکلف شده بود بیدار میکرد.
امام وقتی از ماجرا باخبر شدند، برای همسرم پیغام فرستادند که خواب را بر بچه تلخ نکن. این کلام چنان مؤثر افتاد و اثر عمیق بر روح و جان دخترمان برجای گذاشت که بعد از آن خودش سفارش میکرد که برای اقامهی نماز صبح به موقع بیدارش کنیم. (همان، ص 63)
3. 20 دقیقه با هم بازی میکردیم
درمنزل، پیش از ظهر درس داشتند، که طلبهها میآمدند. ساعت یازده و نیم درس تمام میشد. تا ده دقیقه به دوازده که میخواستند برای وضو و نماز بروند، برنامهشان این بود که با ما بازی میکردند.
با خریدن اسباب بازی خیلی مخالف بودند و میگفتند این پول باطلی است. با وسایلی مثل گل، تیله درست میکردیم، بعد میچیدیم و میگفتیم هر کس به این تیلهها بزند برنده است. خودمان با خودمان بازی میکردیم. بعد آقا میآمدند پیش ما و آن 20 دقیقه را بازی میکردند. اگر گرگم به هوا میکردیم، سر ما را توی دامنشان میگرفتند و یکی میرفت قایم میشد. (همان، ص52)
4. نماز را سبک نشمارید: به نماز اول وقت، خیلی اهمیت میدادند. روایتی از امام جعفر صادق نقل میکردند که «اگر کسی نماز را سبک بشمارد از شفاعتشان محروم میشود.» یکبار به ایشان گفتم: «سبک شمردن نماز شاید به این معنی است که فرد یک وقت نماز بخواند و یک وقت دیگر نخواند.» گفتند: نه، این که خلاف شرع است. منظور امام صادق این بوده که وقتی ظهر میشود و فرد در اول وقت نماز نمیخواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است. با مثالی که زدند مسأله برایم روشن شد: «وقتی میخواهیم از دری بیرون برویم، سعی میکنیم به بزرگتر تعارف کنیم و اگر به بزرگتر اهمیت ندهیم در واقع به کوچکتر اهمیت میدهیم. سبک شمردن نماز هم همین طور است. (همان، ص 77)
5. حتی یک دقیقه وقت تلف شده نداشتند: در تمام ساعات شبانه روز حتی یک دقیقه وقت تلف شده و بدون برنامهی از قبل تعیین شده نداشتند. با توجه به شرایط سنی و میزان فعالیتی که داشتند، باز هم ساعات خاصی را در سه نوبت (هر کدام بین نیم تا یک ساعت) به اهل منزل اختصاص داده بودند که هر کدام از ما، که مایل بودیم خدمتشان میرسیدیم.
در این ساعات معمولاً، فکراً و روحاً توجهشان به خانواده بود، هر سؤالی میکردیم، بدون جواب نمیگذاشتند. هیچگاه خودشان ابتدا مسائل را مطرح نمیکردند. میخواستند از این وقت، اعضای خانواده استفاده کرده و بر حسب ضرورت مسائلشان را عنوان کنند. اگر سؤالی را به دلیل کمبود وقت پاسخ نمیدادند، حتماً در خاطرشان بود که در فرصت مناسب دیگری پاسخ دهند. (همان، ص 94)
6. توقع دارم فقط گناه نکنید: معمولاً پدربزرگها و مادر بزرگهایی که کسالت داشته باشند، از اطرافیان توقعاتی برای پرستاری و نگهداری دارند ولی آقا کوچکترین توقعی از کسی نداشتند. من که به یاد ندارم. خانم میگفتند: من در طول شصت سال زندگی با امام هیچ وقت ندیدم آقا از من توقعی داشته باشد. توقع ایشان از ما فقط این بود که گناه نکنیم. (همان، ص 86)
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 39