تاریخ ارسال خبر: 13 شهریور 1400 | گروه خبری:
آینه داران آفتاب
مصاحبه با خانم صدیق زاده
کارآفرینی موضوعی است که جلوهی آن در عمل دیده میشود. شعاردادن و نظریهپردازی کارآفرین تولید نمیکند. برای همین سراغ یکی از متولیان کارآفرینی رفتیم کسی که خانهی مادری خود را مقری برای حضور بانوانی قرار داده که هر سهشنبه با ذکر مصیبتی از اهل بیت آغاز به کار کرده و به درد و مشکلات این بانوان رسیدگی میکند. اما نحوهی رسیدگی در اینجا با جاهای دیگر متفاوت است خدماتی که ارائه میشود پویاست و یکطرفه نیست تلاش و کوشش افراد آن را زنده نگه میدارد. جهت آشنایی بیشتر با نحوهی کار این حسینیه و طریقهی کارآفرینی و تولید، مصاحبهای با خانم صدیقزاده از اعضای اصلی این حسینیه انجام شده است که در ادامه میآید:
کارآفرینی حسینیه از چه زمانی شروع شد؟
این کار ما در حقیقت دنبالهی اهداف مادرمان است. در اوایل سن جوانیشان سه شنبهها را روضه قرار میدهند. روضهها ساعت 6 صبح شروع میشد، فامیل میآمدند و الان حدود 71 سال است که این برنامه ادامه دارد؛ یعنی تمام سال سه شنبهها روزشان با روضه شروع میشد و محل مراجعات مردمی هم بود. تا اینکه مراجعات مردمی زیاد شد، مادر هم فقط به فکر این نبودند که به افراد مستمری بدهند، کارگر تربیت میکردند. شروع کار از زمان جنگ کلید خورد؛ زمانی که عربها از اهواز و آبادان آمدند و مراجعات زیاد بود و نمیتوانستیم به آنها مستمری بدهیم، ایجاد اشتغال کردیم؛ کیفبافی و هر چه که مورد نیاز یک خانم خانهدار بود را توسط همین خانمها تولید کردیم. مثلاً کسانی که هیچ کار هم بلد نبودند، سفیداب یاد میگرفتند و تولید میکردند. کم کم کیفهایی که تولید کردیم را با طرحهایی که در بازار نبود طراحی میکردیم.
1. چه کارهایی درحسینیه انجام میدهید؟
در جلسهی اول مراجعهی افراد فقط اشک آنها را میبینیم. اما از جلسهی دوم دیگر نمیبینیم. به آنها میگویم اشکهایت را پاک کن و بگو چه کاری میتوانی بکنی؟ ما هم سرمایه کمی میدادیم و میگفتیم: من به شما یاد میدهم، شما خودت هم این کارها را بکن. با وجه کم میتواند تولید را راه بیندازد. این روش میتواند بین همهی خانوادهها تعمیم پیدا کند.
مثلاً خانمی آمد و گفت: بچهام معلول است و برای سرویس رفت و آمدش پول ندارم. گفتم چه کاری بلدی؟گفت هیچی. گفتم سبزی پاک کردن بلدی؟ گفتم من به شما 10000 تومان میدهم، 10 تومان 22 سال پیش یعنی 100000 تومان الان، برو سبزی بخر فردا بیار برای فروش. فردا که آورد به همهی خانمها گفتم: خانمها همه بخرید. این فرد الان تولید و پخش سبزی هتلها را برعهده دارد. آن روز همه از او خریدند و 10 تومان مرا برگرداند. سرمایهدار شد برای خودش و خیلی خانم با عرضهای بود.
خانمی آمد پیش من و گفت: من لیسانس گرافیکم و کارهایش را نشان داد که روی دمکش و دستگیره طرحهای قشنگی انداخته بود. گفتم: میخواهی تولیدت را زیاد بکنی؟ گفت: بله. گفتم: اینها را بگذار کنار. روی دستکش و ساق دست و مانتو کار کن . به او گفتم چیزهای کاربردی بیاور.
ما هدفمند کارها را انجام میدهیم. مثلاً کیف نانی که دوختیم و امروز به جای پلاستیک به نانواییها میدهیم مثل یک سفره باز میشود و نان را میگذاریم داخل آن و بسته میشود نه نان میریزد و نه خشک میشود و نه خمیر.
کارهای مفیدی برای جامعه انجام میدهیم کارهایی مثل عروسک دوزی، گلسازی، گل چینی و شمع سازی که همهاش تزئینی است اینجا در حسینیه انجام نمیدهیم.
یکبار خانمی آمد و گفت: من از وقتی دوقلوهایم را باردار شدهام شوهرم گذاشت رفت و بعد هم طلاق گرفتم. گفتم که من چه کار کنم وقتی دوقلو داری نمیتوانی از خانه بیرون بیایی. گفتم بیا خانهی ما. من چای «به» یادت میدهم درست کنی. الان کیسه کیسه چای به میآورد و میفروشد. به را رنده میکند و در جای تمیزی خشک میکند و تفت میدهد و میآورد. منظور این که ما خانمها را از خانهها نمیکشیم بیرون، از بچهها دورشان نمیکنیم. فقط هفتهای یکبار به اینها محل فروش میدهیم، جاهایی را هم معرفی میکنیم که بازاریابی کنند.
مورد دیگری که مراجعه کرد خانم جوانی بود گفت شوهرم خیلی مهربان است فقط مشکلش این است که معتاد است؛ اگر 10 تومان درآمد دارد، 10 تومان را خرج خودش میکند و برای من چیزی نمیماند ؛ 10 تومان دادم، گفتم بده به شوهرت بگو پیاز بخر و بیار. این شوهر هر روز میرفت میدان، کیسهی پیاز میخرید و میآورد و با هم پیاز پوست میکردند و سرخ میکردند. من حرفم این است که اگر در خانه بماند هم موجب انحراف خودش نمیشود و هم بچهها یتیم و بی سرپرست نیستند و هم عقدهای نمیشوند، بابا در خانه هست. بابا هست حالا هر چند که معتاد است.
خانمی آمد و گفت: شوهرم فوت کرده و من چهار دختر و یک پسر دارم. گفتم: شما خودتان یک کارگاه تولیدی هستید. توانمندیشان را که میگویند ما امکانات را آماده میکنیم. یک وقت نان میتوانند بپزند ما تنور آماده میکنیم.
خانمی در حرم به من گفت یکی را فردا بفرستم کاری به او بدهی؟ گفتم همین الان کار میدهم. الان ما 200 نفر پرتقال خوردیم پوستهایش را ببر بگو خلال کند و برای فردا بیاورد من از او میخرم. برای شیرین پلو؛ ببینید از چه چیزهایی میشود پول به دست آورد. از همین شیشههای شیر ما گلدانهای خیلی زیبایی درست میکنیم، هم ماهی میتوانند در آن نگه دارند و هم گل پرورش دهند. کاکتوس پرورش میدهند. شما میدانید که یک استکان آب برای پرورش 10 تا کاکتوس کافی است؟ کارهای دیگری هم هست که شاید الان به ذهنم نرسد. ارتباط ما با این افراد استمرار دارد به همین خانمهایی که کار میکنند میگویم شما بچههایتان را زیر پوشش بگیرید.
2. تعریف شما از خلاقیت چیست؟
خواهرم گاهی اوقات میگوید تو چطور خلاقیت داری و میدانی هر کسی به درد چه کاری میخورد، باید مغزت را ببوسم. میگویم لطف خداست. در تولید خیلی مهم است که چیز بیهوده تولید نکنیم. خدماتی باشد، نیاز باشد، کاربردی باشد.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 38