دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 10 فروردین,1403

کوکبه ی شاه خراسان نگر!


کوکبه ی شاه خراسان نگر!

پرتو این گوهر رخشان نگر/فاطمه اکبری

شعر، در همه ی زبان ها، به ویژه در زبان فارسی وسیله ی بیان مفاهیم گوناگون بوده و در روزگار نبود رسانه های خبری مانند روزنامه و تلویزیون، ابزاری برای تبلیغ و پخش خبر به شمار می رفته است و شاعران اعضای ضروریِ دربار شاهان بوده اند. نظامی عروضی صاحب چهارمقاله می گوید: «امّا دبیر و شاعر و منجّم و طبیب از خواصّ پادشاهند و از ایشان چاره ای نیست؛ قوام ملک به دبیر است و بقاء اسمِ جاودانی به شاعر...»[1] پَس در هر دورانی که حکومت ها به ثبات رسیده و قدرت متمرکزی پیدا می کرده اند، در جذب شاعران مدیحه سرای درباری نیز با یکدیگر مسابقه می داده اند؛ تا آن جا که شعر مدحی در زبان فارسی به بسامد بسیار بالایی رسیده است.

در کنار شعر مدحی، نوعی شعر منقبت نیز به تدریج رشد یافت. منقبت سرایی که همان مدح و ستایش رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله وسلّم) و خاندان گرامی ایشان است، در ادب فارسی، از شعر کسایی مروزی (قرن چهارم) آغاز می شود و تا امروز ادامه می یابد. بیشترین منقبت های فارسی در مدح رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است. پس از ایشان مرثیه هایی برای امام حسین (علیه السّلام) نیز سروده شده است؛ امّا از دیگر ائمه ی دوازده گانه ی شیعه چندان اثری در ادب فارسی نمی بینیم؛ زیرا تعصّبات و مشاجرات مذهبی و رواج مذهب حَنَفی به عنوان مذهب رسمی در ایران، مجالِ چندانی برای ظهور و بروز اندیشه های شیعی در شعر فراهم نمی کرد و اگر هم شعری سروده می شد، شاعران و تذکره نویسان برای آن که دست خوش خشم عوام متعصّب یا حکومت نشوند، آن را ثبت و ضبط نمی کردند.

این مسأله ، یعنی شعر مذهبی در مدح و منقبت ائمّه ی شیعه ی اثنی عشری (علیهم السّلام) درباره ی امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا، (علیه السّلام) باز رنگ کم تری دارد و تعداد اشعار سروده شده در مدح این امام همام در دیوان شعرای فارسی زبان، بسیار اندک و انگشت شمار است؛ چرا که حتّی در میان شاعران شیعی، مذهب شیعه ی اثنی عشری کمتر بوده است؛ حتّی ناصر خسرو که یک شاعر مذهبیِ شیعی و متعصّب بوده است، به دلیل اسماعیلی بودن، درباره ی امام رضا (علیه السّلام) شعری ندارد.

ظاهراً نخستین چکامه ای که در مدح امام هشتم (علیه السّلام) سروده شده است از آنِ سنایی غزنوی شاعر قرن ششم و پدر شعر عرفانیِ فارسی است. وی که ابتدا در آرزوی نام و نان به دربار سلطان محمود غزنوی رفت، به دلیل نارضایتی از ممدوحانِ خود، سرانجام به دامن عرفان دست یازید و پس از سفرهای مذهبی و عرفانی به مکّه و مدینه و دیگر نقاط ایران، به غزنین بازگشت و تا پایان حیات خود در این شهر گوشه ی عزلت گزید. در زیر ابیاتی از قصیده ی او را در مدح ثامن الائمّه (علیه السّلام) می خوانید:

دین را حرمیست در خراسان                         دشوار تُرا به محشر آسان

از معجزه های شرع احمد                              از حجّت های دینِ یزدان

همواره رهش مسیر حاجت                            پیوسته درش مشیر غفران

چون کعبه پُر آدمی زهر جای                         چون عرش پر از فرشته هزمان

در حرمتِ زایرانِ راهش                                فردوس فدایِ هر بیابان

ای کینِ تو کفر و مهرت ایمان                         پیدا به تو کافر از مسلمان

در دامنِ مهرِ تو زدم دست                             تا کفر نگیردم گریبان

اندر ملکِ امان علی راست                             دل در غمِ غربتِ تو بریان

پس از سنایی، شاعران معروفی چون ابن یمین، ابن حسامِ خوسفی، عبدالرّحمان جامی، بابافغانی، وحشی بافقی، نظیری نیشابوری و... اشعاری در مدح امام رضا (علیه السّلام) سروده اند.

رواجِ شعرِ مدحیِ شیعی را باید از دورانِ صفویّه به بعد دانست، چرا که رسمیت یافتن حکومت شیعه ی اثنی عشری در ایران و توجّه خاصّ شاهانِ صفوی به بارگاهِ امام هشتم (علیه السّلام) زمینه سازِ پیدایش اشعار منقبتی، به ویژه درباره ی امام رضا (علیه السّلام) گردید. این روند که از عصر صفویه و قاجاریه، مورد توجّه واقع شد، تا امروز هم ادامه یافته است. در

ادامه گزیده ای از چند شعر در مدح و منقبت امام علی بن موسی الرضا (علیه السّلام)را به قصدِ تیمّن و تبرّک به آن آستان مقدّس می آوریم.[2]

 

طالب آملی (اوایل قرن یازدهم) ترکیب بند مرثیه

باز خاطر زعیش دلگیرست نفسِ راست بر جگر تیرست

تنم از درد عافیت طلبست لبم از زهر چاشنی گیر است

محرمِ دیده گریه ی زارست همدم سینه ناله ی زارست

جبهه ی گریه ام فلک سایَست قامتِ ناله ام زمین گیرست ...

جیب اشکم لبالب از خونست زین سبب روی دیده گلگونست

وه چه درگاهِ رشکِ عرشِ برین فرش او دیده های حورالعین

در کمین پایه اش ز غایت عجز ایستاده سپهر صدر نشین...

آستانش زگردِ کافوری توتیا بخش دیده های یقین

درگه کیست آن رفیع مقام که از او می چکد تراوش دین

درگه پادشاه مُلکِ صفا نقد حیدر علی بن موسی...

 

مقصود کرمانی (معاصر) قصیده ی سلسله الذّهب

چو از مدینه به آهنگِ توس کرد سفر                   امامِ ثامنِ ضامن، ملاذِ جنّ و بشر

 وصیّ موسیِ کاظم ولیّ بارّ خدای                        سپهر عزّ و شرافت جهان مجد و هنر

ابوالحسن شه دین ثامن الائمّه رضا                       سمیّ شوهر زهرا شبیه پیغمبر

همان که خسر و خاور برای کسب ضیا                  بر آستانه ی او هر صباح ساید سَر...

 

 

رهی معیّری (1288) به شبی در حرمِ قدس

 دیده فرو بسته ام از خاکیان تا نگرم جلوه ی افلاکیان

شاید از این پرده ، ندایی دهند یک نفسم راه به جایی دهند

ای که براین پرده ی خاطر فریب دوخته ای دیده ی حسرت نصیب

آب بزن چشمِ هوسناک را با نظرِ پاک ببین پاک را...

پرتو این کوکبِ رخشان نگر کوکبه ی شاه خراسان نگر

آیینه ی غیب نما را ببین ترک خودی گوی و خدا را ببین

هر که به او نورِ «رضا» تافته است در دلِ خود گنج رضا یافته است

سایه ی شه مایه ی خرسندی است ملک «رضا» ملک رضامندی است...

شاهِ خراسان را دربان مَنَم خاکِ درِ شاهِ خراسان مَنَم...

 

منابع

[1] . نظامی عروضی سمرقندی، چهارمقاله ، تصحیح مجدد دکتر معین، تهران، صدای معاصر ،1388، ص18.

[2]. اشعار این مقاله از این کتاب گرفته شده است. احمدی بیرجند، احمد و نقوی زاده ، سید علی؛ مدایح رضوی در شعر فارسی، مشهد ، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1365.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 10


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1668)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort