دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 10 فروردین,1403

اوّلین حلقه ی زنجیره ی عشق


اوّلین حلقه ی زنجیره ی عشق

مصاحبه با حافظ کل قرآن خانم مریم فیاض/مصاحبه کننده: وجیهه اکبری

 

1ـ اگر خانم فیاض بخواهد خودش را برای خوانندگان شمیم نرجس معرفی کند، چه می گوید:

مریم فیاض هستم. بیست سال سن دارم و بحمدالله در حال گذراندن سطح 2 حوزه هستم. و قرآن را در جامعه القرآن، شعبه مشهد حفظ کردم.

 2ـ حافظه ی خوبی داشتی که توانستی یک ساله حفظ کنی؟

قدرت حافظه ی من متوسط است، نه کم و نه دارای حافظه ی قوی. البته خود حفظ کردن باعث افزایش حافظه می شود و به کمک خدا و خود قرآن بود که توانستم حفظ کنم.

 

3ـ الگو و مشوّق شما در خانه چه کسی بود و از چه کسی تأثیر بیش تری گرفته اید؟

پدر و مادرم. مداومت و علاقه ی پدرم در دروس و مطالعات حوزوی ما را هم به حوزه علاقه مند کرد. کودک که بودم با نوارهای درسی پدرم بازی می کردم و خانه درست می کردم. برادرم هم به تأسّی از ایشان علاقه ی زیادی به حوزه پیدا کردند. وی مشوّق اصلی من در زمینه ی حفظ قرآن بود. ایشان در مدّت کمی، حجم زیادی از دروس را با کیفیت خیلی خوب گذراندند. البتّه آن موقع کتب اصلی و مهم و پایه را می خواندند. پیشرفت عالی ایشان در درس ها همیشه مرا به حرکت و تلاش بیش تر سوق می دهد. خلاصه در مشورت های علمی با پدرم هستم ولی در خیلی از مسائل هم به مادرم رجوع می کنم و خیلی کمک ها را از ایشان می گیرم.

 4ـ چه انگیزه هایی برای حفظ داشتید؟

بیشتر کسانی که از قبل با حفظ قرآن آشنایی ندارند و تازه می خواهند شروع کنند، اوّل باید در خود علاقه ی به حفظ و انگیزه ای قوی ایجاد کنند، محرّک من هم برای حفظ اوّل خود قرآن بود، و بعد در مسیر که قرار گرفتم، این انگیزه رشد بیشتری کرد. علاقه به شناخت بیش تر مفاهیم آن و انس با قرآن که با حفظ حاصل می شود. صحبت هایی که استادان تفسیرمان داشتند، که خیلی ها در لفّافه دارند به اسلام ضربه می زنند، و در واقع اشتیاق زیادی برای دفاع از اسلام، اشتیاق مرا دو چندان کرد به حدّی که یک مبلّغ خوب شدن برایم دغدغه شده بود.

 

5ـ آیا حفظ قرآن سخت نیست؟ نظر شما درباره ی دوره یک ساله ی حفظ چیست؟

این سؤال همه ی غیرحافظین است و من به همه ی آن ها می گویم: شیرینی حفظ خیلی بیش تر از سختی هایش است. خوان تنعّم الهی است. سختی هم که ما می گوییم از دید خودمان است ولی از دید کسانی که تجربه دارند چیزی جز شیرینی نیست. مگر هم کلامی با خدا سختی دارد؟

امّا در مورد دوره ی یک ساله با توجّه به شرایط و امکاناتی که در جامعه القرآن برای حافظان فراهم شده است، خیلی از سختی ها کم می شود. به طور مثال در این مرکز شرایط برای شرکت در دوره های یک ساله این طوری است که باید هر جا هستی مرخّصی بگیری تا هیچ دغدغه ای جز حفظ نداشته باشی. اساتید مجرّب با شما کار می کنند. برنامه ی دقیق و کارشناسی شده در اختیار شما می گذارند و در کنار این قوانین اگر قرآن آموزی همّت بلند داشته باشد، بدون انجام کار اضافه و تلاش خارج از برنامه، تنها با اجرای برنامه ی داده شده می تواند خیلی مسلّط شود و کیفیّت حفظ خود را افزایش دهد.

 

6ـ کمی از شیوه ای که با آن موفّق به حفظ شدی بگو؟

شیوه ی ما تکرار بود. به قول استاد پرهیزگار می نشستیم قرآن را باز می کردیم، هر آیه را چند قسمت می کردیم، هر قسمت را چندین بار تکرار می کردیم تا حفظ می شدیم. گاهی وصل کردن این قسمت ها به هم و وصل کردن آیات به هم نیاز به تکرارهای مکرّری داشت ولی خوبی این تکرارها این بود که دیرتر فراموش می کردیم. یعنی اگر هم مدّتی تکرار نمی شد باز همه می توانستیم 90% آیه را بازیابی کنیم. به طور کل این روش خیلی دقّت و حوصله می خواهد و اصل روش حفظ هم همین است. حفظ های امروزی که با تکرار نوارهای ترتیل است، پایه ای قوی ندارد و زود هم فراموش می شود. کسی که واقعاً مشتاق باشد هم وقت می گذارد و هم از جان و دل حوصله می کند، تحویل دادن روزانه درس به استادان، مباحثه کردن با دوستان و حتّی روش های مختلف پرسش در کلاس، خیلی به بالا بردن کیفیت حفظ کمک می کرد.

 

7ـ در این مدّت شده بود از حفظ کردن خسته بشنوی؟

خسته از خود حفظ کردن، نه الحمدلله اصلاً. ولی گاهی حجم زیاد کار خستگی داشت. ولی با برنامه هایی که داشتیم رفع می شد. بچّه های هم دوره ی حفظ من، خیلی خیلی پر شور و نشاط بودند. ساعات تفریح والیبال بازی می کردیم حتّی گاهی در هوای سرد به سالن ورزشی مهران می رفتیم و کلّی ورزش می کردیم. بیش تر ایّام سال ساعات تفریح تولّد می گرفتیم 30 نفر بودیم، هر روز تولّد یکی می شد و اسباب شادی و خوشحالی فراهم بود. اردوهای خوبی هم می رفتیم؛ باغ، شمال، حرم و جاهای دیگر. همه ی این ها به کنار، خود حفظ قرآن خیلی نشاط آور است.

شما وقتی آیه ای می خوانی که فرموده: نبِّیء عبادی أنّی أنا الغفور الرّحیم، (49/حجر) چه حسّی پیدا می کنی؟ ولی در کل هم استادان و هم دوستانم خیلی پرنشاط بودند، کلاس ها با نشاط و خنده همراه بود. چه طور می شد از این لحظات خسته شد؟ تمام این ها به برکت حفظ ایجاد می شد. خاطراتی فراموش نشدنی.

 

8ـ خیلی شما را در خاطرات فرو بردم؟

بله، ببخشید. تمام لحظات سال حفظم برایم خاطره است. از لحظه های حفظ در خانه و آیات زیبای قرآن گرفته تا لحظات بودن در جمعی که نقطه ی اشتراک همه شان قرآن بود با تفاوت های خیلی زیادی که داشتیم. یکی لیسانس بود یکی راهنمایی. ولی اصلاً هیچ کس ادعایی نداشت.

 

9ـ استفاده کردیم! شما در جمع بودی و با جمع حفظ کردی. خیلی ها علاقه دارند ولی به دلایل خودشان نمی توانند در این جمع ها حضور پیدا کنند و می خواهند که خودشان حفظ کنند، به نظر شما روش درست چیست؟

این که خود آدم حفظ کند شدنی هست ولی سخت.

ببنید نظم و جواب دادن به استاد از محاسن کار جمعی است. من خودم شده بود که درسی را به خاطر غیبت نتوانسته بودم به استاد تحویل دهم و تا مدّت ها با آن قسمت مشکل داشتم، تکرارهای سرکلاس و خیلی چیزهای دیگر واقعاً در حسن حفظ تأثیر گذار هستند.

ولی به طور کل حفظ در خانه از حفظ جمعی اراده ی پولادی تری می خواهد، چون کسی نیست که اگر درس نخواندی و از برنامه عقب ماندی به شما عتاب کند و از شما کار جدی بخواهد، جدا از نبودن مدیریت برای کنترل برنامه ی حفظ شما، همین که به کسی جواب نمی دهید مساوی است با این که بخش عظیمی از کار را که کم اهمّیت هم نیست انجام ندهید. اگر کسی بخواهد خودش حفظ کند به نظر من باید یک حافظ او را همراهی کند زیرا کار حفظ شاید ظاهراً کاری است که اصولی دارد و قاعده و قانونی ولی وقتی فردی وارد کار می شود واقعاً سؤالات زیادی در زمینه ی حفظ، مرور و زمان کار در خانه برایش ایجاد می شود که کلید جواب این ها در دست کسی است که تجربه دارد. حتّی در غیر از این امور وقتی قرآن آموز دل سرد می شود، یک حافظی که لذّت کار را چشیده خیلی می تواند او را دلگرم کند. البتّه دو نفری هم می توان حفظ کرد که برای مباحثه ی محفوظات خیلی خوب است ولی حتماً باید فرد با تجربه ای مثل یک استاد بر کار آن ها نظارت داشته باشد و آن ها را راهنمایی کند.

 

10ـ به جز حفظ کار دیگری هم کردید؟

من حدوداً 2 سال پیش حفظ کردم، در حین حفظ بودم که فهمیدم می شود از طریق حفظ قرآن وارد رشته ی علوم قرآن و حدیث در مقطع کارشناسی شد. خوب بعد از حفظ با توجّه به علاقه ای که داشتم شروع کردم به خواندن و بحمدالله در مقطع کارشناسی قبول شدم و انشاءالله در مقطع ارشد همه ادامه خواهم داد. الآن هم که شکر خدا حوزه می روم و طلبه هستم.

 

11ـ این سؤال شاید تو ذهن خیلی ها آمده باشد که درست است حفظ قرآن کاری خوب و ارزشمند است ولی آن چه مهم است عمل به قرآن است ما باید حافظ مفاهیم و عامل به آن باشیم نه حافظ الفاظ آن! شما به عنوان یک حافظ و کسی که یک سال از عمرش را در این راه صرف کرده، چه نظری دارید؟

کار ما را به دفاع می کشانید؟ عیبی ندارد من هم با جان و دل دفاع می کنم. اوّل این را بگویم که سالی که مشغول حفظ بودم یکی از بهترین و بی نظیرترین سال های عمرم بود که هیچ سالی به پربرکتی آن سال نداشته ام.

خوب، بله، این حرف را خود من هم شخصاً خیلی شنیدم و حتّی گاهی ذهن مرا به خود مشغول کرده، اوایل جواب قرص و محکمی برای این حرف ها نداشتم ولی الآن برحسب تجربه و واقع نگری خیلی راحت و مستدل جواب این حرف ها را می دهم.

حفظ قرآن کاری است که اوّلین شرط آن توفیق الهی است که شامل همه ی زیر مجموعه ها می شود. علاقه داشتن، هدفمند حفظ کردن، همّت داشتن، سختی ها کشیدن، تمام این ها همین توفیق است و بعد می شود این که با سلول سلولتان عشق به قرآن را حس می کنید. این خداست که شما را علاقه مند و شیفته ی به حفظ کرده، این خداست که این قدرت قلبی را به شما داده که ترجیح بدهید قرآن را بر تمام کارهایتان آن هم حفظ که وقت و کار و دقّت بیش تری می خواهد ترجیح بدهید؛ این خدا بود که شما را آماده کرده برای تحمّل سختی های این کار، و حتّی این سختی ها برای شما شیرینی می شود. کاری می کند که شما از آن لذّت ببرید. مگر در قرآن ندیده ایم: «و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی»: تو (تیر) نیفکندی بلکه خدا (تیر) افکند. (انفال، 17)، فاعل همه ی فعل ها اوست. پس حفظ، یک هدیه ی الهی است. خیلی قشنگ و تزئین شده، شرح صدر و خیلی چیزهای دیگر خدا می دهد. و خداوند هم همیشه وقتی به انسان هدیه ای می دهد اگر او قدر بداند خدا اکملش را می دهد. کار حفظ وقتی کامل تر می شود که شما شکرش را به جا آوری و بروی دنبال تفسیر. و این حالت که با حفظ سراغ تفسیر برویم خیلی برایمان جذّاب تر است چون موضوعی که یک استاد تفسیر با آن سروکار دارد و یا کتاب تفسیر، همان چیزی است که شما مدّت ها با آن همراه بوده اید، خوانده اید، درباره ی آن فکر کرده اید؛ خوب وقتی چیزی درباره آن می شنوید یا می خوانید قاعدتاً برایتان جذاب تر و شیرین تر است. من به تجربه ی شخصی این را می گویم که از وقتی قرآن را حفظ کرده ام خیلی به تفسیر قرآن علاقه مندتر شده ام و الآن هم دارم کم کم کار می کنم که ان شاء الله در گرایش تفسیر رشته ی علوم قرآن و حدیث ادامه بدهم. جالب این است که ما وقتی همین طور قرآن می خوانیم شاید کمتر به معانی آن توجّه کنیم و حتّی شده باشد بعضی از سوره های قرآن را خیلی کم خوانده باشیم و یا بعضاً نخوانده باشیم، ولی وقتی حفظ می کنیم، اوّل با ترجمه ی آیات آشنا می شویم، خوب شما می روی سراغ ترجمه، می خوانی آشنا می شوی، خیلی جاها برای فهم بهتر می روی سراغ تفسیر. دوم، شما اگر قرار باشد کلّ قرآن را حفظ کنی خوب با تمام سوره ها و آیه ها آشنا می شوی، مثلاً ما در کلاس های تفسیر بعضی اوقات از کتبی هم در کنار تفسیر استفاده می کردیم که کاربرد آیات را در زندگی بیان کرده بود. مثلاً آیات مربوط به«نجوی» در سوره ی مجادله (10-8) خیلی صریح یک سری دستورات اخلاقی به ما می دهد وقتی این ها را خواندی و شنیدی و از طرفی وجود شما به خاطر بودن با قرآن نورانی تر شده، حق را بهتر می پذیری. خوب مسلّماً شما به عمل نزدیک تر شده ای.

البتّه من به هیچ وجه منکر کار کسانی نیستم که قرآن را حفظ نیستند و خیلی عالی کار تفسیر را انجام می دهند، ما پیش آن ها شاگردی می کنیم و خیلی از آن ها عامل به قرآن هم هستند. این ها را برای این عرض کردم که همه بدانند که به هیچ عنوان حفظ مانع از تفسیر و عمل به قرآن نیست، بلکه این ها مثل یک زنجیره ی به هم متّصل هستند، البتّه اگر قدر هدیه ی خدا را بدانی و شکر آن را به جای آوری. حفظ اوّلین حلقه است و نباید در آن متوقّف شد.

بسیار استفاده کردیم. از طرف شمیم و خوانندگانش از شما سپاس گزاریم که وقت خود را در اختیار ما قرار دادید. موّفق باشید.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 11


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1515)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort