دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 10 فروردین,1403

عطر زینب، بوی دل


عطر زینب، بوی دل

گفتگویی با خانم شریعتی، کارشناس تاریخ تمدّن ملل

کارشناس ارشد مدیریت آموزشی

نماینده ی محترم مردم مشهد و کلات در دوره ی هفتم و هشتم مجلس شورای اسلامی

مصاحبه کننده: الهه هژبری

همان طور که می دانیم هویت اصلی نظام جمهوری اسلامی در فرهنگ عاشورا نهفته است. انقلاب اسلامی ایران، مفاهیمی نظیر ظلم ستیزی، شهادت طلبی و امر به معروف و نهی از منکر را از عاشورا برداشت کرده است. نقش عاشورا در حفظ و استحکام انقلاب اسلامی و تحقّق و استمرار جنبش های عدالت خواهانه و نهضت های سیاسی، اجتماعی جهان کاملاً مشهود است. صبح تاسوعای هشتاد و هشت است و توفیق حاصل شد هیئت تحریریه ی شمیم نرجس (س) در عزاداری سوگواران اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) در مدرسه ی علمیّه ی نرجس مشهد، با نماینده ی محترم مردم در مجلس شورای اسلامی ملاقاتی داشته باشیم. گفتگویی ترتیب داده شد تا عاشورا و تأثیر آن بر شکل گیری انقلاب اسلامی ایران را از بیان سرکار خانم شریعتی بررسی کنیم.

شمیم: ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایّام شهادت سرور و سالار شهیدان عالم، حضرت اباعبدالله حسین و فرزندان و اصحاب بزرگوارشان. به خاطر دارم در کلاس بررسی تاریخ تشیّع، پانزده سال پیش نقطه ای بر تخته نگاشتید و در پاسخ دانشجویانتان این نقطه را سقیفه خواندید و سقیفه را نقطه ی آغاز تمام اختلافات، تشنّج ها و تنش های امروز جامعه ی اسلامی.

ـ این سؤالی دردآور است، سقیفه لکّه ی ننگی در تاریخ اسلام است. سقیفه مرکز ثقل تمام نابسامانی ها، اختلاف ها، جنگ ها، فقرها و دردهای مسلمانانِ کره ی زمین است. منشأ مشکلاتی که از صدر اسلام تاکنون در جهان اسلام به وجود آمده و تا زمان ظهور امام زمان (علیه السّلام) ادامه خواهد داشت، همان ماجرای سقیفه است. سقیفه سایبان نحسی بود که نحوست آن جهان بشریّت را فرا گرفت. چه بسا اگر سقیفه شکل نمی گرفت، امروز دنیا دنیای دیگری بود؛ امروز ما مسلمانان را در قالب یک اقلّیت عقب افتاده و توسعه نیافته و دور از دانش در سراسر جهان، البتّه غیر از کشور خودمان که در این سی سال تکانی خورده اند، نمی دیدیم. سقیفه یک عبرت است و مسلمانان، به ویژه شیعیان با هویّتی بسیار قوی، سقیفه را باید آیینه ی عبرت بدانند و این عبرت را هر لحظه در ذهن خود مرور کنند که چگونه امکان دارد، انسان از اوج عزّت به حضیض ذلّت در افتد و لعن و نفرین همه ی جوامع اسلامی، همواره بر بانیان سقیفه خواهد بود. عجیب این که امروز هم سقیفه هایی شکل می گیرد همان طور که می گویند تاریخ آیینه عبرت است و علم هایی بلند می شود و زیر این علم ها، طرّاحانی هستند که نقشه های سقیفه ی بنی ساعده را هوشیارانه و با ابزار و ادوات جدیدتر پیاده می کنند.

بد نیست که گذری بر نهج البلاغه داشته باشیم: نامه ی امام علی (علیه السّلام) به امام حسن مجتبی (علیه السّلام): فرزندم من عمر زیادی نکردم، امّا آن چنان، در زندگی بشر نگریستم که گویی، با اوّلین و آخرین آنان زندگی کرده ام و حاصل این تجربه را برای شما گذاشته ام. روایت حاکی از آن است که می توان از گذشته پند گرفت و گذشته می تواند در روشنگری آینده نقش داشته باشد. امروز نیز، ما حصل سقیفه را در شکل گیری اسرائیل و بسیاری مسائل دیگر می بینیم.

شمیم: پس از ماجرای سقیفه حوادث تلخ تری را شاهدیم، چون شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، شهادت حضرت علی (علیه السّلام)، شهادت نواده ی پیامبر و فاجعه ی کربلا، این همه تغییر در رفتار امّتی که پیامبر، آنان را دعوت به انسان دوستی، عدالت خواهی و حق طلبی کرده بودند، در اثر چه بود؟

ـ باید ریشه های ماجرای کربلا را در سقیفه بدانیم. 50 سال بعد از رحلت پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کربلا اتّفاق افتاد. هنوز کسانی بودند که به عنوان صحابه، پیامبر را درک کرده بودند؛ چه طور شد که ماجرای کربلا اتّفاق افتاد یا در مدینه امام حسن (علیه السّلام) را شهید کردند و آن موقع که می خواستند امام حسن را در بقیع دفن کنند، آن لشکر کشی ها و تیراندازی ها! علّتش چه بود؟ من علّت را در یک مسأله می دانم، «حبّ الدّنیا رأس کل خطیئه». وقتی حبّ دنیا درون دل ها ریشه می کند، وقتی برای این حب از حق و حقیقت می گذریم، طبیعی است که حاصل این بذر شوم، میوه ی شوم است. جریان شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) امام حسن (علیه السّلام) و کربلا و قبل از آن حرکت ناکثین و قاسطین و مارقین و جمل و نهروان و... این ها همه حبّ دنیاست که ابزار آن زر و زور و تزویر است و رأس تمام این ها مطامع نفسانی است.

فرمایش امیرمؤمنان (علیه السّلام) در زمان خلافت کوتاهشان، که حضرت فرمودند: من اموال بیت المال را بر می گردانم، ولو این که مهریّه ی همسرانتان کرده باشید؛ ایشان با خاموش کردن شمعِ مقابل طلحه و زبیر، یادآور این امر است که امام نگذاشتند آن ها به اغراض پلید خود برسند و نتوانستند جایگاه ها را غصب کنند، چاره را در این دیدند که در مقابل ائمّه ی معصومین (علیهم السّلام) بایستند. از این رو می بینیم در زمان مولا، جنگ جمل را راه انداختند؛ ممکن است در گذر تاریخ فقط نامی از این جنگ مانده باشد امّا اگر در ذهن تصوّر کنید، همسر پیامبر، دختر خلیفه ی اوّل، فرمانده ی این جنگ می شود و مردم نادان از قداست جایگاه پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و همسر ایشان فریب خورده و چه کارها که نکردند.

مسأله ی خوارج هم فتنه ی بسیار بزرگی بود، آن ها کافران نبودند، آدم های اباحه گر هم نبودند، در ظاهر آدم های روزه گیر، نماز شب خوان و قاری قرآن بودند امّا بدون بصیرت. حال چه باید کرد؟ این که مولا فرمودند: من چشم فتنه را کور کردم، این ها درس های بزرگی است. اگر در محیط پیرامون خود و در جهان امروز نگاه کنیم، می بینیم که سقیفه های زیادی ایجاد شده و در ردّپای غاصبین و ناکثین و... افراد معاند، افرادی می آیند و می روند «ولاتتّبعوا خطوات الشیطان»؛ اگر درست دقّت کنیم می بینیم که در مسیر گام های شیطان، گام های دیگری هم هست. «فَاعْتَبِروُا یَا اولِیِ الْاَبْصَار».

 

شمیم: بین انقلاب اسلامی و فرهنگ عاشورا چه نسبتی برقرار است؟

ـ انقلاب ما در مسیر فرهنگ عاشورا بود. فرمایش امام خمینی (ره) که محرّم و صفر را زنده نگه دارید تا اسلام حفظ شود، محرّم و صفر را زنده نگه دارید که به کشور آسیب نرسد. در تأیید همین مسأله است. فرهنگ عاشورا از همان زمان تا به امروز خیلی از تحوّل ها و قیام ها را باعث شده که چون ابزار بصیرتی و روشنفکری آن در بین مردم فراهم نبود، شکست خوردند. مبنای انقلاب اسلامی ایران فرهنگ عاشورا بود. برنامه ریزی برای انقلاب را از سال 40 به بعد در نظر بگیرید. در سراسر ایران روضه های هفتگی و جلسات محفلی در مکتب ها و حسینیه ها و خانه ها زیر فشار ساواک انجام می شد. از سال 40 تا 57 حدود 17 سال. حضرت امام به همین دلیل فرمودند: سربازان من در گهواره ها هستند، یعنی بچّه ای که در سال 40 به دنیا آمد در سال 57 جوانی 17 ساله بود و همین ها انقلاب را حفظ کردند. یعنی 17سال تربیت وسیع و همه جانبه که ما حصل این تربیت، زمینه ی پیروزی انقلاب را فراهم کرد. پس انقلاب با عاشورا پیوند ناگسستنی دارد. این که امام فرمودند: 22 بهمن در امتداد غدیر خم است، در تأیید همین حرف است.

چون هستی من ز هستی اوست             تا هستم و هست دارمش دوست

چون انقلاب ما عاشورایی بود، قیام ها در محرّم و صفر، حال و هوای دیگری داشت. شعارهای آن موقع را به یاد بیاورید، «خون بر شمشیر پیروز است»؛ الآن مهم، تحقّق اهداف عالیه ی انقلاب در صراط مستقیم عاشورا و کربلاست و این صراط باید ما را به عرصه ی ظهور برساند و هر چه مادر این راه غفلت کنیم موانع این راه را زیاد کرده ایم.

 

شمیم: به نظر شما، بایدها و نبایدهای امروز عاشورا چیست؟

ـ بایدها و نبایدها برای عموم مردم یک تعریفی دارد و بایدها و نبایدها برای خواص تعریف دیگری دارد. من خواص را در نظر می گیرم چون عموم مردم از خواص پیروی می کنند. شما ببنید هر وقت خواصّ مردم در مسیر صحیح حرکت می کنند، عموم هم پیروی می کنند، اگر خواص را غفلت بگیرد، این غفلت عموم مردم را پر رنگ تر خواهد گرفت.

اگر زباغ رعیّت ملک خورد سیبی                 برآورند غلامان او درخت از بیخ

مقام معظّم رهبری هم در فرمایش اخیر خود در قالب های مختلفی مطرح کردند که باید روی خواص کار کرد.

«حسنات الابرار سیّئات المقرّبین» چه بسا که عموم مردم کارهایی انجام بدهند که برایشان مباح به نظر برسد امّا یک ترک اولی از خواص می تواند جامعه را از رسیدن به بهشت موعود معرفتی باز دارد.

«بایدها و نبایدها» باید از حوزه و دانشگاه شروع شود، هر طلبه ای که در حوزه تحصیل می کند، خودش معلّمی است برای تبیین بایدها و نبایدها. متأسّفانه انقلاب که پیروز شد ما فکر کردیم هیچ خطری ما را تهدید نمی کند و سرمایه گذاری شهدای قبل و بعد انقلاب تا ابد ما را بیمه خواهد کرد، در صورتی که هر روز شأنی دارد و حال می بینیم که خواصّ جامعه در مسیری افتاده اند که نتیجه ی آن سعادت نیست و یا به سعادت و عاقبت به خیری منتهی نمی شود.

 

شمیم: خانم شریعتی شما یکی از مدرّسین دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و مدرّس مرکز آموزش عالی مدیریت صنعتی و مدرّس فوق برنامه ی دانشگاه فردوسی و مدرّس طلاّب ایرانی و غیرایرانی مدرسه ی علمیّه ی نرجس مشهد (سلام الله علیها) و مدرّس تربیت معلّم خواهران شهید هاشمی نژاد هستید. مختصری از نقش خودتان در مجلس شورای اسلامی صحبت کنید.

ـ همان طور که مستحضر هستید، فعّالیت های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی من منحصر به این 6 سال مجلس شورای اسلامی نیست. به حول و قوّه ی الهی، از ابتدای انقلاب و حتّی قبل از آن که برای پیروزی انقلاب دغدغه داشتیم، خداوند به من عنایت کرد که بتوانم در عرصه ی نظام اسلامی کشور و تحقّق اهداف و آرمان های این نظام ولایی، سرمایه گذاری فکری و معنوی داشته باشم. در مجلس شورای اسلامی که نقش اصلی آن، قانون گذاری و نظارت بر حسن اجرای آن قوانین است.

البتّه در کلیّات امور و در اصل کار با سایر نمایندگان، تشریک مساعی دارم. امّا وقتی وارد مصادیق می شویم، کمی متفاوت می شود.

 

شمیم: لطفاً از آن چه با همّت شما در مجلس تحقّق یافت بگویید؟

ـ یکی از اموری که با تلاش های زیاد من، به نتیجه رسید، امور مربوط به زنان و مسائل آنان بود که نیازمند قانونی جامع و کارساز است؛ مانند: تصویب شدن این قانونی که فرزندان می توانند، هویّت خود را از مادر داشته باشند و این امر در مورد زنانی مصداق پیدا می کند که همسران خارجی دارند و فرزندان آن ها از مشکلِ نداشتن شناسنامه و تابعیّت رنج می برند، در دفاع از این مسأله به آیه ی شریفه ی مباهله استناد کردم و الحمدلله مورد توجّه مجلس قرار گرفت و در مجلس تصویب شد.

2ـ مورد بعدی، اصلاح قانون ارث است، که با الهام از فرمایش مقام معظّم رهبری وارد این عرصه شدیم و در مجلس هفتم، این مهم مورد توجّه واقع شد و هم چنین با نگرش مثبت بعضی از مراجع تقلید در قم، این مسأله پی گیری شد و در مجلس هشتم، با فتوای مهمّ مقام معظّم رهبری این شد که: زوجه بعد از فوت همسرش از اموال منقول، یک چهارم و یا یک هشتم (طبق مسأله ی فرزند داشتن و یا نداشتن) ارث می برد و از اموال غیر منقول هم طبق قیمت آن ها ارث می برد و چنان چه ورثه از دادن این سهم خودداری کنند، زوجه می تواند سهم خودش را از عین مال بردارد.

3ـ مسأله ی بازنشستگی قبل از موعد، تبدیل شدن مرخصی زایمان زنان از 4 ماه به 6 ماه و دیگر موارد از جمله کارهایی است که پی گیری شده سات.

شمیم: قدیم ها شعر هم می سرودید، چیزی از اشعار عاشورایی تان به یاد دارید برای ما بخوانید؟

زبان حال اباعبدالله (علیه السّلام)

چه خوش باشد حدیث عشق و ایمان             شنیدن از خود شاه شهیدان

الا آزادگان، من با شمایم                           شما را من به عالم، رهنمایم

حسینم من، تو می دانی که هستم          من آن دُردی کش جام الستم

ز صهبای محبّت نوش کردم                        به میلش، حلقه اندر گوش کردم

به من گفتند راز سرنوشتم                        من این غمنامه را با خون نوشتم

سرم بر نی حدیث عشق گوید                     مسیر کربلا تا شام پوید

سردار و سر نی، جای عشق است                  تنور و طشت زر، مأوای عشق است

نهالی را که از طوفان رهاندند                       در آن کرب و بلای غم نشاندند

نگهداریش با زینب سپردند                          پس آن گه با شهادت فیض بردند

من و زینب در این ره رهسپاریم                   مرام و دین حق را پاسداریم

و زین پس، این تو و گفتار زینب                  ببین حسن ختامم، کار زینب

 

شمیم: در پایان سخن چه توصیه ای برای ما و خوانندگان شمیم دارید؟

توصیه ی نهایی، بصیرت باید برای ما دانایی بیاورد و این دانایی کفایت نمی کند و دانایی باید تبدیل به دارایی شود. ما نمی توانیم تنها به دانایی اکتفا کنیم، بصیرت ما باید در زندگی ابزار کارمان شود و چون محفوظات را تبدیل به دارایی نکرده ایم، افت داشتیم و دانایی که بر مبنای بصیرت تبدبل به دارایی شود، انسان در راه معرفت و قرآن و عترت موفّق خواهد شد.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 11


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1591)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort