از سراشیبی تردید اگر برگردیم

قال امیرالمؤمنین (علیه السّلام):

«اللَّهُمَّ أَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عِبَادِكَ سَمِعَ مَقَالَتَنَا الْعَادِلَةَ غَيْرَ الْجَائِرَةِ، وَالْمُصْلِحَةَ فِي الدِّينِ وَالدُّنْيَا غَيْرَ الْمُفْسِدَةِ، فَأَبَى بَعْدَ سَمْعِهِ لَهَا إِلاَّ النُّكُوصَ عَنْ نُصْرَتِكَ، وَالابْطَاءَ عَنْ إِعْزَازِ دِينِكَ، فَإِنَّا نَسْتَشْهِدُكَ عَلَيْهِ يَا أَكْبَرَ الشَّاهِدِينَ شَهَادَةً» (نهج البلاغه خطبه/212)

پروردگارا! هر كدام از بندگانت كه سخن عادلانه و اصلاح كننده و دور از فساد انگیزی ما را در دين و دنيا شنید و پس از شنيدن ‏سرباز زد و از یاری کردنت باز ایستاد و در گرامی داشتن دین تو درنگ وسستی کرد، ما تو را بر ضدّ او به گواهی مى‏طلبيم، اى كسى كه بزرگترين گواهانى!

    اين روز ها سينه ها چون سینه ی امیرمؤمنان مالامال از ماتم جراحتي است که بی تفاوتی ها را به موضع گیری های خصمانه، و موضع گیری ها را به صف بندی های منافقانه، و صف بندی ها را به هجمه های ناجوانمردانه مبدّل ساخته است. و چه به جاست که چون امیر سخن لب به شکوا گشوده و خدا را بر ضدّ آنان شاهد گیریم. امروز که شتر فتنه، سرمست از تردیدها و تزویرها، نعره کشان سر بر دیوار تهدید می کوبد، خداوندا! تو شاهد باش که این مردمان، مخلصانه آن چه توانستند در گرامی داشتن دین تو به کار بستند، تا ننگ سستی ها و درنگ ها و نیرنگ ها را از ساحت دین تو و از چهره ی خونین عاشورا بزدایند، که پیر و مرادشان بارها گفته بود «کربلا را زنده نگه داريد و نام مبارک حضرت سيّدالشهدا را زنده نگه داريد که با زنده بودن او اسلام زنده نگه داشته مي‏شود». و رهبر فرزانه شان هشدار داده بود: «مهم تر از درس هاي عاشورا، عبرت هاي عاشوراست... تصميم گيري خواص در وقت لازم، تشخيص خواص در وقت لازم، گذشت خواص از دنيا در لحظه ی لازم، اقدام خواص براي خدا در لحظه ی لازم، اين هاست که تاريخ را نجات مي دهد، ارزش ها را حفظ مي کند. بايد در لحظه ی لازم ، حرکت لازم را انجام داد. اگر وقت گذشت، ديگر فايده ندارد. ده  نفر مثل امام حسين هم که بيايند و سر راه قرار بگيرند، همه شهيد خواهند شد».¹

و این، مردم کفن پوش را برآن داشت که به میدان آیند و فریاد بر آورند که تاب و طاقتشان به سر آمده، و اگر مسؤولین قضا در برابر این همه جسارت به مقدّسات باز هم ناباورانه سکوت کنند و چاره ای نیندیشند، لاجرم جامه ی صبر دریده و طاقت از کف بیرون خواهد شد. محک امیر مؤمنان نیز این تحرّکات منافقانه را فتنه می خواند: «فتنه در شکل حق روي مي آورد و هنگامي که پشت مي کند، با خبر مي سازد. در حال آمدن ناشناخته است و به گاه رفتن شناخته مي شود. مانند گردبادها به بعضي شهرها اصابت مي کند و از بعضي مي گذرد».

بسیار شنیده ایم این روزها که ولیّ زمانه، مکرّر ندا می دهد: «آن چه مي تواند انسان ره گم كرده را از کوران فتنه به سلامت عبور دهد مرکب رهوار «بصيرت» است و اهل «بصيرت» فريب نمي خورند. هر چند تصوير تظاهر مزوّران بسيار بلند و صدايشان پر طنين و بيانشان پر طمطراق و مسحورکننده و اعجاب انگيز باشد، که امیر مؤمنان در کشاکش در آمیختن فتنه های زمان، اهل بينش را کسي می داند که بشنود و بينديشد و با بينش در آن درنگ کند و از رخدادها پند گيرد و بهره مند شود و خود را از پرتگاه ها نگاه دارد».

    امّا به راستی چرا نمی توانند غبار های تردید را پس زده در شعاع بصیرت به تصمیم رسند؟ آخر اگر سیری کوتاه نه در تاریخ عاشورا، اسلام و ایران، که حتّی در تیتر اخبار مطبوعات و خبرگزاری ها در همین چند ماه اخیر بیفکنیم، بسیاری از غبارهای تردید زدوده خواهند شد. به خاطر می آورید آن روزها را که مدّعيان اصلاحات ندا می دادند: شهادت حسين بن علي در كربلا حاصل خشونت جدّش- يعني رسول خدا (صلّی الله علیه وآله و سلّم) - در جنگ هاي بدر و احد و حنين و خشونت يزيد در عاشوراي 61 نتيجه ی طبيعي! خشونت جدّ حسين (عليه السّلام) در جنگ هاي صدر اسلام بود؟! به خاطر می آورید، موج های عظیمی را که در مطبوعات وخبرگزاری ها و سایت های خود فروخته ی داخلی و خارجی بر پا می شد؟ موجی که گاه اطاعت از مراجع را مستوجب عقوبت الهي مي خواند و گاه از ارتداد به مثابه يک حق دفاع مي كرد و هر جا که غرب در مبارزه با اسلام، تغيير استراتژي مي‌داد، اين موج، خيزشي تازه را از سر مي گرفت. گاه در هلند هم سو با فيلم تسليم (تئو ونگوگ) يا هم گام با فيلم فتنه (ويلدرز) يا با نقّاشی های «سوره ی حرا» هم قلم می گشت،²و گاه نيز با تأسيس رسانه‌اي چون «راديو زمانه» با بودجه ی اهدایی غرب به تبليغ ايدئولوژي فحشاي سياه می پرداخت. جالب این است که تئوري پردازانشان در برابر رهنمود امام خميني (ره) و مقام معظّم رهبري که تنها راه را حسيني ماندن می دانند، خاستگاه هاي «مايکل برانت»³را نجوا مي‌کنند و آن گاه که ترجمه‌اي از کتاب مقدّس مسلمانان، منطبق بر خاستگاه هاي صهيونيستي روانه ی بازار کتاب مي‌شود⁴، منافقانه به ميدان مي آيند و از کنار کاخ سفيد، شانه به شانه ی «مايکل لدين»⁵ از لزوم ارايه ی قرائتي سکولار از قرآن کريم، براي مبارزه با روحانيت اسلام، سخن مي‌گويند تا اصالت و مرجعيت قرآن را مخدوش ‌کنند و وحي را به الهام و پيامبر را به شاعر پيشگي، منتصب ‌نموده و بی شرمانه «دين» را افيون توده ها خوانند.

و این روز ها! این روز ها كه قانون گريزي ها، ساختارشكني ها، همراهي و همكاري شان با سازمان هاي اطّلاعاتي بيگانه، حمايت مالي و تبليغاتي بیگانگان از آن ها، شعارهاي ضدّ اسلامي و ضدّ انقلابي آنان، آشکارا برملا می شود گاه از تقلّب در انتخابات و گاه از صدا و سیمای انحصاری، پیراهن عثمان می سازند و این توطئه و دسیسه را اتّهام می نامند! اینان گاه در کسوت نمایندگی این مردم جنگ نرم را توهّم می شمارند و انقلاب مخملین را مربوط به جغرافیایی خاص می خوانند و خشم مردمی و حمایت از اعتراضات مردمی را آتش آوردن به معرکه ی تفرقه می خوانند و می گویند: باید از معترضین به خاطر این اتّهامات عذر خواهی شود؛ چرا که فاکتورهای اصلي وقوع انقلاب مخملي در ايران مشهود نیست و آمريكا «فقط» ديكتاتوري هاي كمونيستي در اروپاي شرقي را سرنگون مي كند و چون جمهوري اسلامي، حكومتي دموكراتيك و غير كمونيستي است، بنابراين ايالات متّحده به فكر براندازي اين حكومت نيست؛ حال آن که، بر خلاف تلقّي آنان، «جان استاك ول» از رهبران گروه ضربت CIA می نویسد: آمريكا با «عمليات فروپاشي از درون» 20 دولت دموكراتيك را سرنگون و در انتخابات 12 كشور دموكراتيك ديگر رخنه كرده است؛ به راستی آمريكا فقط ديكتاتورها را سرنگون مي كند؟!⁶

اگر شما از خاطر برده اید، ملّت حافظه ی خوبی دارند و به یاد می آورند که سال های اخیر، استراتژی تمامي نظريه پردازان مدرن و پست مدرن غربي «زدايش مهدويت و عاشورا» از باور شیعیان بوده است. به امید بصیرتی که غبار این ابهام را بزداید، آقایان⁷را به حافظه ی تاریخ ارجاع می دهیم و می خواهیم تنها با گذاری بر اقدامات نظریه پردازان غربی در یکی دو دهه ی اخیر پاسخ اظهارات خود را دریافت کنند.

آقایان! گفته های ساموئل هانتینگتون متخصّص علوم سیاسی آمریکا در پیش‌بینی کشمکش جهان غرب با جهان اسلام را، که از یاد نبرده اید؟ وی يکي از بزرگترين موانع پيش روي نظم نوين جهاني آمريکايي را وجود دو مؤلّفه ی عاشورا و مهدویت در نظام جهاني تشيّع عنوان کرده و بعدها در قالب گفتمان «برخورد تمدّن ها» توسعه داد.

پس از آن نیز تئوری پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما پژوهشگر و تاریخ‌ نگار ژاپنی‌ الاصل تبعه‌ی آمریکا را در کتاب «پایان تاریخ و آخرین انسان» به خاطر آورید. وی جزو استراتژیست های ارشد بنگاه RAND مي باشد⁸ که باور دارد دنیا با قدرت رسانه‌ها به سمت دهكده ی واحد پیش می ‌رود و به ناچار دنیا درگیر جنگی خانمان‌ سوز خواهد گردید و برنده ی این نبردِ حتمی غرب نخواهد بود. او با استناد به اسناد و مدارك ثابت می‌كند كه برنده ی نبردِ آخرالزّمان، شیعیان هستند. پس به همين دليل باید کاری کرد. در سال های پس از جنگ این استراتژیست آمریکایی به عنوان جامعه ‌شناسی هلندی وارد ایران می‌شود و پس از هشت ماه اقامت در ایران، نسخه‌ای جديد برای عوامل استکبار می‌پیچد. فوكویاما در كنفرانس«بازشناسی هویّت شیعه» در اورشلیم می‌گوید: شیعه، پرنده‌ای است كه افق پروازش خیلی بالاتر از تیررس نگاه ماست. پرنده‌ای كه بال هایی سبز و سرخ دارد. او بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادت‌ طلبیِ نشأت گرفته از كربلا معرّفی می‌كند. او معتقد است شیعه از بُعد سومی نیز برخوردار است كه اهمّیّت والایی دارد و چون زرهی از این پرنده حفاظت می کند، این زره ولایت پذیری است و قدرتش با شهادت دو چندان می گردد. شیعه، عنصری است كه هر چه او را از بین می‌برند، رویش بیشتری خواهد داشت؛ و امروز آیا فتنه گران همین بال ها و همین زره را نشانه نرفته اند؟

مبنای مهندسی فوکویاما برای تخریب شیعیان، معكوس مهندسي فکری جامعه ی غربي است. طرح او حذف ولایت مداری است و در گام بعد، تبدیل شهادت طلبی به رفاه‌جویی. می گوید: اگر فرهنگ ولایت مداری و شهادت جویی از باور شیعه حذف شود، خود به خود اندیشه‌های امام زمانی از جامعه رخت بر می‌بندد... پس در اقدام به تابو شکني و عاشورا زدايي بهره گيري از نظريه ی «عاشورا عليه عاشورا» كليد مي خورد. با ايجاد خرافه گري و بزرگ نمايي، خرافه هایی وارد فرهنگ عزاداری می شود و نبردي عظيم عليه عاشورا، در سرزمین های شیعه نشین آغاز می شود. امّا گام بعدی او براي جامعه ی غرب شبیه سازی است. بر مبناي طرح او هم زمان با حذف ولایت و فقاهت از جامعه ی شیعی، غرب باید برای خود امام زمان، كربلا و ولی فقیه شبیه سازی کند.

بدین ترتیب از 1987 میلادی شبیه سازی آغاز می گردد و مكتبی به نام «ایونجلیسم» پا به عرصه می گذارد.⁹ حال دیگرنوبت هالیوود است كه به میدان بياید تا ذائقه سازی نموده، ذائقه ی شیعیان را تعدیل و ذائقه ی ایونجلیست ها را تحریک نمايد. فیلم هایی ساخته می شود بر گرفته از باورها واعتقادات شیعیان، تا با شخصیّت عیسی تطبیق یابد.¹⁰ بدین ترتیب تعلّقاتی شیعه گونه، در بین ایونجلیست های مسیحی رواج می یابد.

امّا این همه ی ماجرا نیست. طرح ديگر ی که از سال ها پیش براي فروپاشي نظام اسلامي اقدام نموده است، ايده ی «مايکل برانت»¹¹ نظريه پرداز غربي است که با حمايت وزارت امور خارجه آمريکا، توسّط مؤسّسات راهبردي آمريکا و سازمان سيا (CIA) دنبال مي شود. او در طرح خود براي فروپاشي شيعه بهره گيري از ظرفيت هاي ايرانيان مقيم خارج و تعامل با آنان در قالب طرح هاي مطالعاتي دانشگاهي را مورد تأکيد قرار داده است.

بنا بر اعترافات نظريه پرداز اين طرح، سال 2010 یعنی  سال 88  به عنوان سال ضربه ي نهايي به شيعه دانسته و به عنوان يکي از طرح هاي مقابله با نظام تشيّع، به موازات طرح مهندسي معکوس فوکوياما در نظر گرفته شده است. مايكل برانت سال‌ های 70 الی 72 را سال‌ های اندلسیزه کردن نظام اسلامي (ترویج فساد اخلاقی)، سال ‌های 72 الی 74 را سال ‌های ترویج سکولاریسم، سال‌ های 74 الی 76 را سال ‌های واتیکانیزه کردن (عدم دخالت روحانیون در سیاست)، سال‌ های 76 الی 78 را مقطع بالکانیزه کردن یعنی تکرار سرنوشت جمهوری‌ های یوگوسلاوی و شوروی برای ایرانیان بر می‌شمرد. این استراتژیست سال‌های 78 الی 80 را سال‌ های شعار اصلاحات، سال‌های 80 الی 82 را سال ‌های حقوق بشر، سال‌ های 82 الی 84 را زمان طرح شعار لیبرالیسم و سال‌ های 84 الی 86 را زمان آمادگی برای نبرد نهایی می‌داند؛ نبردی که به گفته ‌ی او در سال 2007 اتّفاق می‌افتد. گام بعدی این طرح گرد آوري و اشاعه ی مطالب فراوانی بر ضدّ مراجع شیعه است و سال 1389 با تضعیف مرجعیّت و حذف آنان در نهایت تیر خلاص فرهنگ تشيّع شليك خواهد شد.

طرح های دیگری نیز براي براندازي و فروپاشي نظام تشيّع و شيعه هم زمان ارائه می شود، چون طرح «شبکه سازي» و ایجاد فرقه ها و شبه عرفان ها و شبكه هاي هرميِ تحت نفوذ غرب، كه افراد متزلزل و سست باور و منحرف را سازمان دهی مي نماید. حمايت از نويسندگان شيعه که بر ضدّ تشيّع قلم مي زنند و در جامعه شيعه زدايي مي کنند، از ديگر برنامه هاي آنان است. به خاطر دارید این ایّام و طوفاني از افكار قلم به مزدانِ مزدور را که بر پيكره ی جامعه تاخته و تصویر حزن انگیز عاشورای 88 را خلق نمود.

اینک با شماییم، در هر جامه و هیئتی که هستید!

 شما که نبرد نرم را افسانه می خوانید و انقلاب رنگین را توهّم می شمارید، و از عاشورا ستیزان آشوبگر دفاع می کنید و در دفاع از آشوبگران به نظام اسلامی هتّاکی می کنید؛ بدانید که دشمنان بار دیگر در محاسباتشان اشتباه کرده اند، این جا آندلس نیست و این جامعه جامعه ی عثمانی نیست و این مردم کوفی نبوده و نیستند. ملّت پاسخ صریح خود را همین روزها در خیابان ها فریاد کردند. قدری منصف باشید، اگر هنوز در وضوح حقایق تردید دارید، به فرموده ی رهبر معظّم انقلاب بصیرت پیشه سازید. امّا! اگر خود را به غفلت زده اید، خشم عاشورایی این ملّت شما را پاسخ گوست. 

پی نوشت ها:

1ـ ويژه‌نامه محرم و صفر خبرگزاري فارس، 401.

2ـ  نقاشي با نام مستعار "سوره حرا"، شرم آورترين تصاوير از معصومين را در موزه دولتي لاهه به نمايش مي گذارد.

3ـ دکتر مایکل برانت معاون ارشد رئیس سابق سیا و عضو مهم بخش شیعه شناسی سازمان سیا در آمریکا کتابی به نام «توطئه ی تفرقه میان ادیان آسمانی» منتشر شده است که در آن پرده از اسرار زیادی برداشته شد.

4ـ  روزنامه کیهان، 10 تیر 1387، ص 14.

5ـ کارشناس ارشد CIA و نظريه‌پرداز يهودي – صهيونيست مؤسسه امريکن اينتر پرايز.

6ـ افروغ، عماد، «كدام انقلاب مخملين؟ چگونه؟»، روزنامه ی اعتماد ملي، 15 مرداد 1388، ص 1.

7ـ  منظور قاطبه ی قائله داران فتنه است نه فقط شخص یا گروهی خاص.

8ـ  این سازمان یک اتاق فکر در حوزه ی سیاست خارجی محسوب می‌شود.

9ـ  طرفداران این مكتب معتقدند عیسای ناصری خواهد آمد.

10ـ  ماهنامه ی موعود شماره 72.

11ـ بخش فرانسوی زبان خبرگزاری ایکنا.

مدیر مسؤول

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 11