دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
شنبه, 01 اردیبهشت,1403

اهمیت تربیت دینی


اهمیت تربیت دینی

نرجس لطفعلی

در جهان کنونی، رفتار انسانی در قالب فن آوری رفتار و مهندسی ژنتیک شکل می گیرد، زندگی اخلاقی بشر در اثر تزلزل نظام های ارزشی و انحلال مبانی مقدسات مورد تهدید قرار گرفته، پایدارترین عقاید دینی از وی گرفته شده، اندیشه های مکانیکی و عاریتی جای گزین آن گردیده و انسان با بحران های گوناگون درونی و بیرونی مواجه شده است که مهم تر از همه بحران معرفت دینی و بدتر از آن، بحران تربیت دینی است. تنها راه فرار از این بحران ها، روی آوردن عمیق و عاشقانه به خویشتن خویش، فطرت اصیل و احساس درونی حقیقت جوست؛ به عبارت دیگر راه خروج از بحران های زندگیِ کنونی بازگشت به اسلام و قرآن است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین می کند.1

امام خمینی (ره) در این زمینه می فرمایند: «...هرگونه تربیتی را نمی توان تربیت مفید و کامل دانست؛ بلکه تربیت کامل فقط در پرتو ایمان به خدا و به وسیله ی تعالیم انبیاء امکان پذیر است، زیرا غیر از انبیا و پیروان آن ها، دیگران اعتقادی به جهان آخرت و صراط مستقیم ندارند... اگر بچه دارید تربیت الهی کنید، تربیت شیطانی نکنید، خودتان را تذهیب کنید و کودکان خود را اسلامی بار آورید».2

تعلیم و تربیت یک آزمایش نیست که مربی به خود اجازه دهد تا با تجربه و آزمایشِ شیوه ها و روش های گوناگون، به امر تربیت و پرورش افراد مبادرت ورزد، بلکه باید بداند که تربیت یک برنامه ی هدف دار و از پیش تعیین شده است که لازم است ضمن شناخت دقیق و کافیِ فراگیر در ابعاد مختلف، مناسب ترین و نتیجه بخش ترین شکل برخورد را در روند و مراحل تربیت برگزیند؛ روشی که نتیجه و آثار آن از قبل برایش مشخص و قابل پیش بینی باشد.3

این مقاله بیانگر روش های تربیت و تأثیرات شیوه ی الگویی در تربیت جوان می باشد. قبل از بیان روش های تربیت، لازم است شناختی اجمالی نسبت به خود تربیت بیابیم و آن را از نظر کلمه مورد تعریف قرار دهیم.

«تربیت» از کلمه ی «رَبّ» گرفته شده و در مفردات، راغب اصفهانی آن را چنین معنا می کند: «رَبّ در اصل به معنی تربیت و پرورش است. یعنی ایجاد کردن حالتی پس از حالتی دیگر، در چیزی تا به حدّ نهایی و تمام و کمال آن برسد».4

«روش تربیت» فعالیت های نظام دار، هدف دار و هدایت کننده ایست که مربی به عمل می آورد تا فراگیر را به آن چه رشد و کمال نامیده می شود، نایل گرداند.5

از جمله روش های تربیت می توان به روش محبت، تکریم شخصیت، الگودهی، معاشرت با صالحان، بصیرت آفرینی، تهذیب، بهره گیری از عواطف، اظهار تواضع، ساده زیستی، توبه و... اشاره کرد.

یکی از مهم ترین روش های شناخته شده ی تربیت اسلامی، معرفی پیامبران الهی، پیشوایان معصوم و انسان های کامل و راه یافته و دعوت به تبعیت از ایشان و سرمشق قرار دادن روش و سنت آنان در مراحل مختلف زندگی است.

گرچه بسیای از یادگیری های ما بر اثر برخورد مستقیم با محیط حاصل می شود، شکل گیری از یادگیری نیز وجود دارد که به گونه ای غیر مستقیم اتفاق می افتد، به این معنا که صرف مشاهده ی رفتار همسالان، والدین یا آموزگار، ممکن است خزانه ی اطلاعات رفتار مشاهده گر را توسعه دهد و او را با گروه جدیدی از رفتارها آشنا سازد که این همان روش «تربیت الگو دهی» است.6

قرآن کریم یادگیری از راه تقلید را از جمله راه هایی می داند که انسان از طریق آن، طرز برخورد مناسب و صحیح و هم چنین روش های منطقیِ حل مشکل را می آموزد؛ از آن جایی که انسان بسیاری از رفتارهای خود را به وسیله ی تقلید می آموزد، وجود یک الگوی شایسته در یادگیری اهمیت بسزایی دارد. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، جانشینان معصوم ایشان برای پیروان و دوستداران خود، الگویی شایسته اند.7 از آن جا که مشاهده و تقلید از آسان ترین، معمولی ترین و نتیجه بخش ترین راه های یادگیری به شمار می رود، ارائه ی روش و نمونه از رایج ترین شیوه های آموزش و تربیت است.

ارائه ی یک الگوی نمونه ی کامل که دارای هیچ گونه کمبود و نقصی نبوده یا لااقل کم ترین کاستی را داشته باشد به فراگیر این امکان را می دهد که با تقلید و نمونه سازی و یا مشاهده ی خصوصیات مدل و نمونه، به راحتی خود را با شرایط مورد درخواست در الگو تطبیق دهد. 8

درست است که تقلید در بعضی از مواقع و در شرایط معینی حق و صحیح است و باید که جاهل به عالم رجوع کند، و این سیره ایست که در جمیع احکام زندگی به حکم جبر جریان دارد؛ چون همه ی افراد نمی توانند بر جمیع مایحتاج خود علم و تخصص پیدا نموده و رفع نیازهای خود را بنمایند و ناگزیرند در هر مورد به عالم مربوط به آن رجوع نموده، از او تقلید کنند؛ لیکن در بعضی مواقع هم تقلید باطل است، و آن تقلید جاهل است از جاهل دیگری مثل خود.9

آموزه های قرآنی که برمحور فطرت، خرد، عاطفه و احساس استوار است الگوسازی و الگوخواهی را امری حیاتی می داند تا استعدادها و توانایی های نهفته در آدمی، به صورت جوشان و خروشان در مسیری مورد قبول و مطلوب جهت یابد و در زمانی اندک جلوه ای ماندگار یابد.10

کمال گرایی، انسان را وادار می کند تا خود را به کسانی که مظهر می کند، نزدیک کند؛ صفات آنان را کسب و آن ها را در شخصیت خویش جذب نماید این همان پدیده ایست که امروزه «همانند سازی» نام گرفته است؛ میل انسان ها به این که بهترین شیوه را در پیروی از رفتار، گفتار و پندار افراد مورد قبول خویش بیابند تا به شخصیت یک انسان محبوب دست یابند تا بتوانند مطرح شوند و در جامعه جایگاهی داشته باشند، همه در اثر نیازمندی انسان به الگوست.11

ائمه ی اطهار (علیهم السلام) ما نیز از این قاعده ی کلی مستثنی نبوده اند و به الگوپذیری به عنوان یک روش تربیتی اهمیت می داده اند، حضرت علی (علیه السلام) و در نامه ای به فرزند خویش نوشته اند: «پسرم درست است که من به اندازه ی پیشینیان عمر نکرده ام، اما در کردار آن ها نظر افکنده و در اخبارشان اندیشیده و در آثارشان سیر کرده ام، تا آن جا که گویی یکی از آن ها شده ام... پس از هر چیزی مهم و ارزشمند آن را، و از هر حادثه ای زیبا و شیرین آن را، برای تو برگزیدم. من بر آن شدم تا تو را با خوبی ها تربیت کنم، زیرا در آغاز زندگی قرار داری، تازه به روزگار روی آورده ای و نیتی سالم و روحی با صفا داری».12

بزرگان ما در الگوگیری به مراجعه به قرآن سفارش نموده اند که قرآن را نمونه ی کامل این الگو بدانیم؛

حضرت آیت الله بهجت در این زمینه می فرمایند: «آن قدر راه را گم کرده ایم و آن قدر از قرآن و عترت کنار گرفته و دور افتاده ایم و بیگانه شده ایم که نزدیک است به آمریکا و اروپا برویم و از آن ها سؤال کنیم که شما از قرآن و عترت چه فهمیده اید؟ به ما یاد دهید. علت آن است که ما از آن چه در دست داریم استفاده نمی کنیم و به آن عمل نمی کنیم، لذا وقتی کفار که مزایای اسلام را می دانند چیزی می گویند، تصدیق می کنیم و سخنانشان باورمان می آید...».13

آشنایی با شرایط روحانی و جسمانی جوان، نیازهای غریزی و طلب های عاطفی و فطری این نسل پر توان هر یک از ما را در اندیشه ها و شیوه های برخورد با آنان به تفکر و تجدید نظر سوق می دهد تا در تمامی عرصه ها، به ویژه جلوه ی الگوخواهی و الگویابی، نگاهی نو و برخوردی متفاوت اما مؤثر اتخاذ کنیم.14

حال که به اهمیت الگوپذیری در جوانان پی بردیم بهتر است با مفهوم الگو به نحو اجمالی آشنا شویم.

«الگو» عبارت است از یک نمونه ی کامل و مطلوب، با صفات و ویژگی های مورد نظر که مربی و معلم سعی می کند فراگیر را همانند یا همسان آن سازد و یا از وی می خواهد که همانند آن را تهیه نماید.15

در جای دیگر آمده؛ «الگو» چیزی است که در یک گروه اجتماعی شکل گرفته است و به عنوان مدل یا راهنمای علمی در رفتارهای اجتماعی به کار می آید. این گرایش از سال های آغازین حیات انسان، با کودکی شروع می شود، در ایام نوجوانی رشد می یابد و در سال های جوانی به اوج خود می رسد.16

البته به جای «الگو» می توان از «اسوه» هم یاد کرد که در قرآن با این کلمه، به این روش تربیتی اشاره شده است؛ «اسوه» از «اسا» در جایی به کار می رود که انسان در نیکی و بدی از دیگری تبعیت و پیروی می کند چه در شادمانی و چه در زیانمندی.17

 تأثیرات شیوه ی الگویی در تربیت جوان

اگر الگو، یک الگوی عینی بیرونی باشد که موردپسند و تأیید عقل سلیم قرار بگیرد، خود دلیل حقانیت مکتبی است که آن الگو را ارائه کرده است و مردم با دیدن آن الگو به درستی و سودمندی اعتقادات او پی می برد. وجود بیرونی این الگو به خوبی نشان می دهد که یک امر خیالی و دست نیافتنی نیست، بلکه بر عکس امکان پذیر است و نمونه هایش در عالم خارج هستند.

ـ از آن جا که این الگوها از نوع خود این بشر خاکی هستند وجود آن ها راه را بر هر نوع بهانه جویی می بندد.

ـ الگوی عینی، در دسترس انسان هاست و در کتاب ها مخفی نیست، آن ها موقعیت های مختلف اعم از غم و شادی و فراز و نشیب و تلخ و شیرین را تجربه کرده و دیگران می توانند از اندیشه و رفتار الگو بگیرند.

ـ الگو به عنوان یک عامل پیشگیری از انحرافات نیز سهم زیادی دارد. زیرا افراد هم چون ظرف های خالی هستند و به راحتی ممکن است با هر مظروفی پر شوند. اما هرگاه الگوی صحیح و مقبولی برایشان وجود داشته باشد، در واقع خالی نیستند؛ بلکه مظروفی مطلوب دارند که دیگر جایی برای امور نامطلوب و کجروی ها باقی نمی گذارد.18

از انواع الگو می توان دو نوع را نام برد:

1. سطحی و احساسی (منفی و ناشایست) که بدون هیچ سابقه ی فکری و تنها با احساس و هوی و هوس با پیروی از گذشتگان، تبعیت از خرافات و آداب و رسوم غلط و هم سویی با مدل های بیگانه که نتیجه ی آن خدشه دار کردن خود و هویت انسانی و استقلال فکری و مورد حمله قرار دادن ارزش های والای انسانی است.

2. عمیق و خردمندانه (مثبت و شایسته)؛ که با شور همراه با شعور و احساس آسمانی و قدسی به انتخاب الگو می پردازد.19

 1. سیره ی پیامبران در الگوهای رفتاری برای جوانان

آداب و رفتار پیامبران و شیوه ی برخورد انبیای الهی با مردم، دارای ویژگی خاصی است که برخی از آن را بیان می داریم:

ـ همیشه خود را جزیی از مردم می دانستند و با همین رفتار به تواضع و فروتنی رسیده و از تکبر دور می شدند: «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى»20

ـ در اظهار حق هیچ محدودیتی از طرف مردم قبول نکرده و آن را بسیار روشن می پذیرفتند، هرچند که مردم خوششان نیاید و به مذاقشان تلخ باشد.

ـ بی جهت از مردم تعریف و تمجید نمی کردند و برخورد و معاشرت مساوی با مردم داشتند.

ـ سابقه در احترام به اهل علم و تقوی داشتند چون معیار برتری، معرفت همراه با عمل و خداترسی است نه ثروت و قدرت.

ـ برخورد کریمانه در برخورد با کفار داشتند و از گفتن حق ابائی نداشتند، اما در سخنانشان فحش و ناسزا و سخره هم نبود.21

 2. الگوگیری از همسر فرعون به عنوان یک زن نمونه

«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ...»22

ـ محیط زده نبود، جامعه شخصیت او را نساخته بود. او با منطق در برابر رژیمی فاسد ایستاد.

ـ زرق و برق زده نبود و به تمام مظاهر دنیوی پشت کرد و از کاخ، رفاه و مادیات آن گذشت.

ـ فضای سکوت و خفقان را شکست.

ـ صبور بود و زیر شکنجه جان داد و شهید شد ولی از راه و مکتبش دست برنداشت.

ـ حامی رهبر معصوم زمان خود، حضرت موسی بود.

ـ بلند همت بود. او به کمتر از بهشت و قرب خدا قانع نبود.

ـ شهامت داشت و تهدیدات فرعون در او اثر نگذاشت.

ـ رضای خالق را بر رضای خلق مقدم داشت.

ـ منطق و عقل و وحی را بر مسایل خانوادگی ترجیح داد.

ـ همسر فرعون ثابت کرد بسیاری از شعارهایی که در طول زمان، جزء فرهنگ مردم شده غلط است و باید آن را عوض کرد؛ مثلا: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو، اما او گفت: من همرنگ جماعت نمی شوم و رسوا هم نمی شوم.

ـ می گویند یک دست صدا ندارد اما او ثابت کرده که یک نفر نیز می تواند موج ایجاد کند.

ـ می گویند با مشت نمی شود به جنگ درفش رفت، اما او ثابت کرد حق ماندنی است و اگر مشت روی آهن اثر ندارد، روی افکار عمومی تاریخ اثر دارد.

ـ می گویند با یک گل بهار نمی شود، اما او ثابت کرد اگر خدا بخواهد با یک گل بهار هم می شود.23

 3. حضرت ابراهیم و ویژگی های او؛ «قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ...»24

ـ موفقیت کامل در امتحانات سخت الهی (فاتمهن)، خدمت به مسجد (طهر بیتی)، تسلیم خدا بودن، (حنیفا مسلما)، انابه به درگاه خدا و صبور و حلیم بودن (ان ابراهیم لاواه حلیم)، وفادار بودن (الذی وفی) قهرمان بود (تالله لا یکون اصنامکم)، گذشت و ایثار داشت (فلما اسلما و تله للجبین).25

 4. الگوی ایثار و از مال گذشتگی

در این زمینه الگوی معرفی شده توسط قرآن، حضرت علی(علیه السلام) است که در سوره ی «هل أتی» در کنار حضرت زهرا(سلام الله علیها) به عنوان ابرار معرفی شده است.

«إِنَّ الْأَبْرَارَ... وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا...»26

ظاهراً علی و زهرا (علیهما السلام) برای بهبود حسنین (علیهما السلام) از بیماری نذر کرده بودند که سه روز روزه بگیرند و به هنگام افطار روز اول، غذای خود را به مسکین دادند، روز دوم آن را به یتیم و روز سوم به اسیر بخشیدند و خود گرسنه ماندند.

 5. الگوی کسب علم

الگوی دانشجویی که قرآن معرفی می کند، حضرت موسی(علیه السلام) است که با آن مقام و عظمتش از بنده ای از بندگان خدا درخواست آمرزش کرد. قرآن کریم می فرماید: «قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا»27

6. الگوی مبارزه با خواهش های نفسانی

الگوی معرفی شده توسط قرآن، حضرت یوسف (علیه السلام) است که در دوره ی جوانی در خانه ی عزیز مصر و در کنار زنی زندگی می کند. در صورت که همه ی زمینه ها در جهت کام جویی برای او فراهم است اما او با شهوت خود مبارزه می کند.

«وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ...».28

 7. الگوی طهارت و پاکی

این الگو، ویژه ی بانوان است. این الگو حضرت مریم (سلام الله علیها) می باشد که خداوند او را آیت و نشانه ی اعجاز و قدرت خود معرفی کرده است و می فرماید: «وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً».29

 8. الگوی رفتار و معاشرت

این مطلب در مورد جریان موسی و دختران شعیب است که درباره ی آن می فرماید: «وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ».30

اصل اول در معاشرت دختر و پسر ممنوعیت نگاه، لمس، تماس، مکالمه و... است مگر برای کسانی که به عنوان محارم مطرح می شوند.

 9. الگوی تسلیم و رضا

اسماعیل، پسر ابراهیم(علیه السلام) که خداوند سبحان در سن پیری و با التماس و تضرع به وی عنایت فرمود، الگویی است برای جوانانی که در مقام عبودیت خدا گام برمی دارند. این مسأله مربوط به قربانی کردن فرزندنش در راه خدا بود که اسماعیل نیز با آگاهی از این مطلب، سر تسلیم فرود آورد. «یا ابت افعل ما تومر ستجدنی ان شاء الله من الصابرین»31.

 پی نوشت ها

1. محمد احسانی، تربیت دینی خانواده، معرفت، شماره 3، بهمن و اسفند 78، ص27.

2. همان، ص28.

3. علی اصغر الهامی نیاز، محمدرضا احمدی، تعلیم و تربیت در اسلام، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، 1378.

4. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ترجمه ی غلامرضا خسروی حسینی، تهران، انتشارات مرتضوی، چاپ2، 1374، ج2، ص29.

5. علی اصغر الهامی نیاز، محمدرضا احمدی، تعلیم و تربیت در اسلام.

6. مسعود آذربایجانی و محمدرضا سالاری فرد، روانشناسی عمومی، قم، انتشارات زمزم هدایت، چاپ 6، 1388 ،ص160.

7. همان، ص161.

8. رضا جلال زاده، روش شناسی تدریس، تهران، دانشگاه تربیت معلم، ص14.

9. ........................... ، ترجمه ی تفسیر المیزان، ترجمه ی محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج6، ص232.

10. احمد لقمانی، موضوعات و شیوه های گفتگو با نسل جوان، قم، انتشارات بهشت بینش، 1385، ص55.

11. همان، ص52.

12. نهج البلاغه، ترجمه ی محمد دشتی، قم، مؤسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین (علیه السلام)، 1385، ص373.

13. محمد حسین رفشاد، در محضر آیت الله بهجت، قم، مؤسسه فرهنگ سماء، چاپ 2، 1387، کتاب سوء، ص241.

14. احمد لقمانی، موضوعات و شیوه های گفتگو با نسل جوان، صص 65-64.

15. علی اصغر الهامی نیاز، محمدرضا احمدی، تعلیم و تربیت در اسلام، ص

16. احمد لقمانی، موضوعات و شیوه های گفتگو با نسل جوان، ص52.

17. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج1، ص174.

18. مصطفی عباسی مقدم، نقش اسوه ها در تبلیغ و تربیت، ص172-159.

19. احمد لقمانی، موضوعات و شیوه های گفتگو با نسل جوان، ص53.

20. کهف، 110.

21. مصطفی شلیلی، جوان و پرسش های اخلاقی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه ی علمیه، ج1، ص138.

22. تحریم، 11.

23. محسن قرائتی، پرتویی از نور، تهران، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، چاپ دوم، 1388، ص375.

24. ممتحنه، 4.

25. محسن قرائتی، پرتویی از نور، ص703.

26. دهر، 9-5.

27. کهف، 66.

28. یوسف، 24-23.

29. مؤمنون،50.

30. قصص، 23.

31. سایت اندیشه قم، قرآن شناسی، قرآن و جوانان، الگودهی قرآن به جوانان، محمد فاکر میبدی، ره توشه راهیان نور، ماه رمضان1380.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 13


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2048)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort