دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
پنجشنبه, 09 فروردین,1403

خانواده بهشتی


خانواده بهشتی

بنیان های خانواده اسلامی/ استاد شایسته خوی

خانواده مهم ترین رکن جامعه است. چنان چه خانواده تغییر کند، هسته ی اصلی جامعه تغییر خواهد کرد. ارتقای فرهنگِ دینی جامعه رابطه ی تنگاتنگ با ارتقای فرهنگ دینی خانواده دارد و گنج با ارزشی است که نباید آن را دست کم گرفت.

در بین اعضای خانواده مادر، محور و هسته ی اصلیِ سازندگی و تربیت است. اگر مادر الهی شود، خانواده الهی می گردد. چنان چه پدر و مادر، منسجم، همدل و هماهنگ باشند، فرزندانشان دوام و ثبات و مقام دارند و برخلاف آن، پدر و مادرِ جدا از هم که با همند، اما انسجام ندارند و در دو جهت مخالف یک دیگر حرکت می کنند، فرزندانِ آن ها ثبات نداشته و متزلزلند. بنابراین نقش والدین در تربیت فرزند، فوق العاده است.

مهم ترین عنصر در تربیت خانواده نیکویی و مهرورزی است. همان گونه که آهن برای کارآیی بیشتر باید از خاک جدا گردد تا به ستون تبدیل شود، انسان هم باید تربیت شود تا به مقام آدمیت برسد. 

درهای ورود به بهشت خانواده

حال سؤال اساسی این است: چه کنیم که خانواده ای داشته باشیم که شخصیتی بسازد که در رکاب امام حسین (علیه السلام) قرار گیرد؟ به عبارت دیگر، خانواده ای که محصولاتش جامعه را بهشت می کند، چه ویژگی هایی دارد؟ و خانواده ی دلپذیر و دل آرام کدام خانواده است؟

بهشت هشت در دارد و خانواده ای که می خواهد راهش به بهشت منتهی شود، باید از این هشت در در همین دنیا بگذرد. ببینیم این هشت در کدام است:

 1ـ عقلانیت

حکومت عقل در خانواده یکی از درهای ورود به بهشت است. اخلاق یعنی حاکمیت عقل بر نفس. عقل چیزی است که با آن خدای رحمان عبادت می شود و به سبب آن بهشت کسب می شود؛ بنابراین زندگی باید عقلانیت محور باشد. عقل دوست هر انسان و جهل دشمن اوست.

عقل دوست صدیقی است که هرگز در روابط خود خیانت نمی کند و عاقل کسی است که هر چیزی را در جای خودش به کار می برد.

پدر و مادر باید برای عقل مداری و خرد محوری فرزندان شان برنامه ریزی کنند؛ یعنی به آن ها فرصت فکر کردن، خلاقیت، انتخاب راه حل، قدرت تصمیم گیری، دفاع از خود، طرح استدلال و... را یاد بدهند و در این زمینه آن ها را مدیریت نمایند.

 2ـ باب معنویت

باب معنویت به این منظور است که خانواده بر محور «إنَّا للهِ وَ إِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ» حرکت کند. «إنَّا للهِ» به مفهوم ساخته ی الهی بودن و «أنَّا اِلَیهِ راجِعُونَ» به مفهوم ساخته ی ماست. یعنی اگر ما منطبق با ساخته ی الهی شدیم، انسان شده ایم. باید روح معنویت خواهی را در خانواده تثبیت کرد و بر معنویت مقاومت ورزید. روح متعهد به فرامین الهی توسط والدین تقویت می گردد و تمرین گذشت و تلاش برای نوع دوستی های انسانی به وسیله ی خانواده تبلور می یابد.

 3ـ باب مدیریت

مدیریت کردن، یعنی چه کسی را به چه جایی و با چه وسیله ای و چرا می خواهیم برسانیم؟ پدر و مادر مدیران خانواده اند. مدیرانی که وظایف خاصی دارند. وظایفی اختصاصی و وظایفی مشترک. هشت باب بهشتی شدن وظیفه ی مشترک پدرها و مادرهاست و اگر بخواهیم خود و فرزندانمان از این هشت در وارد شویم، باید بتوانیم خانواده ی بهشتی خود را درست مدیریت بکنیم. قدم اول در مدیریت این است که والدین اول خود را تربیت کنند.

الکسیس کارل می گوید: «چه روشی» یا «چه وسیله ای» را باید از «علم» و «عمل» مرد جست. از عمل می توان کمک گرفت، زیرا صدایی که از رفتار آدمی برخیزد هیچ گوشی آن را فراموش نخواهد کرد!

ـ بهترین راه تربیت فرزندان، صحیح زیستن والدین است.

ـ مهم ترین راه مؤدب کردن فرزندان، مؤدب زیستن والدین است.

بنابراین مدیریت صحیح زمانی صورت می گیرد که هر یک از پدر و مادر، خود را تربیت کنند و در عمل آن ادب و تربیت دینی را نشان دهند و به خوی اسلامی متخلّق گردند. این اولین گام مدیریت صحیح فرزندان در خانواده است. والدینی که ایده های آن ها با عملشان نخواند، قادر به تربیت فرزندان خود نیستند. بنابراین این عمل شماست که انسان می سازد نه سخن شما.

4ـ باب محبت

محبت لازمه ی زندگی و مایه ی دوام و قوام روابط انسانی است.

ـ شرافت آدمی به سه عنصر بستگی دارد: بذل محبت، درک محبت، پاس داشت محبت. بی محبتی در خانواده کانون فاجعه است. خشونت، افسردگی، بزهکاری و اعتیاد نتیجه ی بی محبتی در خانواده است.

ـ برای مهربان شدن فرزندان باید برنامه ریزی کرد. باید کودک از والدین این مهرورزی ها را ببیند. با درد مردم اندوهگین و با شادی آنان شاد شود. محبت به حیوانات، گیاهان و طبیعت نیز باید در برنامه ی مدیریتی ـ تربیتی والدین قرار گیرد. خانواده اولین کانون حقیقی درک محبت است و کمال این حس در خانواده ضامنِ شرافتِ انسانی افراد آن در جامعه است.

5ـ صداقت

صداقت مایه ی نجات است و دروغ راه نجات نیست؛ بلکه راه اسارت و در بند شدن است.

دروغ راه نما نیست بلکه چاه نما است.

سعی کنید به شوخی دروغ نگویید زیرا شما را بر گناه کردن دلیر و شجاع می سازد.

ـ شجاعت در نافرمانی الهی عین بلاهت و هلاکت است.

ـ زن و شوهر باید به هم یاد بدهند که راست بگویند اگر هم در شرایطی می خواهند چیزی را نگویند مانعی ندارد، ولی هرگز جایش را با دروغ پر نکنند.

علی (علیه السلام) می فرماید: «تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ». (محمد باقر مجلسی، 1394هـ.ق: ج2، ص122)

اولین ضرر عادی سازی دروغ به خود پدر و مادرها بر می گردد. زیرا در این صورت است که محیط امن و قابل اعتماد خانه به محیط شک و تردید و ابهام تبدیل می شود. مراقبت بر صداقت گفتار و عمل و ترک دروغ از چهار طریق ممکن می گردد:

ـ آگاهی از قبح عمل

ـ تصمیم جدی بر ترک آن

ـ گذاشتن کفاره و مجازات برای دروغ هایی که به عمد یا از روی عادت گفته می شود.

ـ مراقبت بر تمام گفته های عادی مثل اعلام ساعت نمودن.

6ـ باب معاضدت

همکاری و مشارکت اعضای خانواده روح تعاون را بین آن ها تقویت می کند. افراد در محیط تعاون می آموزند که از راحتی ها و منافع لحظه ای و فردی بگذرند و منافع جمعی و بلند مدت خانواده را حفظ کنند و ایجاد این همکاری و هماهنگی در لحظه لحظه ی زندگی باید تمرین گردد و به افراد خانواده آموخته شود. شعارهای خانواده باید چنین باشد:

ـ هیچ کس زحمت یا کار خود را بر دوش دیگری نیندازد. اگر چیزی خورد یا وسیله ای برداشت مجدداً خودش محل مصرف را تمیز و مرتب نماید.

ـ ما خانه را تمیز نمی کنیم، بلکه آن را تمیز نگه می داریم وگرنه خانه دائماً بی نظم و نامرتب است.

ـ قرار نیست در خانواده همه در تفریح باشند و مادر در تعبیر. زیرا فرهنگی که در آن فردگرایی باشد، یعنی هر کس به فکر منافع خود باشد و دیگران را استثمار نماید، همان فرهنگ فرعونی است. فرهنگی که با بنیان های دینیِ اسلامی در تضاد است.

7ـ باب معاشرت

یک روانشناس می گوید: من نیمی از همه ی آن هایی هستم که تاکنون ملاقاتشان کرده ام. یعنی هر که را ملاقات می کنیم تأثیری روی شخصیت ما دارد. و هر چه سن پایین تر باشد این تأثیرگذاری بیشتر است. معاشرت ها را با نظارت و مدیریت سامان دهیم. هر رفت و آمدی در خانواده باید روی حساب و کتاب باشد و اصول اخلاق اسلامی در آن ها لحاظ شود. تأکید بر روابط سالم، جدایی کامل از نامحرم و رعایت مرزهای الهی ضامنِ دوام و بقای نسل و فرزندان یک خانواده است.

8ـ باب مقاومت

زندگی فراز و فرودهای زیادی دارد. شادی و غم، همسایگان دیوار به دیوارند و قدرت مقاومت در برابر این ها ستون فقرات زندگی است. مقاومت آن قدر ارزشمند است که خداوند به صبر کنندگان سلام خاص می دهد: «سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ». (رعد/24)

 راه های افزایش مقاومت پذیری در فرزندان:

ـ بیان مشکلات با بچه ها

ـ مشارکت دادن آن ها در سختی ها

ـ تلاش برای پیدا کردن راه حلی برای مشکلات

هم چنین تقویت سه عنصر کلیدی تربیت در ایجاد روحیه ی مقاومت در فرزندان بسیار مهم است:

الف ـ توکل: به بچه ها بفهمانیم که ما متصل به وجودی هستیم که:

1ـ مهربان است پس به داد ما می رسد.

2ـ عالم است و درد و نیاز ما را می داند.

3ـ قادر است و می تواند حاصل آن مهر و علم را محقق کند.

ب ـ تلاش: که لازمه ی برون رفتن از مشکلات است.

ج ـ تسامح: یعنی چشم پوشی از برخی مصائب و مسائل.

ـ امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «رفتار با مردم سه قسمت است که یک قسمت از آن باید با تغافل باشد، یعنی انسان مسائل را در نظر خود کوچک کند».

 راه های رسیدن به هشت درِ بهشت

1ـ ایجاد تصویر ذهنی مثبت و این که بپذیریم هم می شود و هم می توانیم؛ پس در خود تغییر ایجاد می کنیم؛ تغییری که صادقانه باشد، هم در گفتار و هم در رفتار.

2ـ توجه به محیط خانوده و اعضای آن و تأثیر بر آن ها به مفهوم: 1ـ تأثیر بر اندیشه ها؛ 2ـ تأثیر بر احساس ها؛ 3ـ تأثیر بر رفتارها و 4ـ تأثیر بر واکنش ها.

3ـ شناخت مخاطب این که دختر است یا پسر و در چه رده ای در خانواده قرار دارد؟

4ـ ایجاد محیط و معاشر مناسب.

در سوره ی فرقان آیه ی 28 می خوانیم: فریاد اهل دوزخ این نیست که چرا نماز نخواندیم بلکه اینست که چرا فلان دوست را انتخاب کردیم.

حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) در روز عاشورا در جایگاه های مختلف خود را چنین معرفی می نمایند:

«أنا بن علي الخير من آل هاشم    

كفاني بهذا مفخر حين أفخر

و جدي رسول الله أكرم من مشى

و نحن سراج الله في الخلق تزهر

و فاطمة أمي سلالة أحمد                    

و عمي يدعى ذا الجناحين جعفر» (علی بن عیسی اربلی، 1381: ج2، ص19)

یعنی: شما اگر می خواهید مرا بشناسید خانواده ام را بشناسید و چنان چه یزید را می خواهید بشناسید خانواده اش را بشناسید چرا که او «أَلَا إِنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِي» (محمد باقر مجلسی، 1394هـ.ق: ج45، ص8) مرد بی پدر، زنازاده پسر زنازاده ای بیش نیست.

امام حسین (علیه السلام) بر مزار جدش می آید و چنین می فرماید: «أنَا بنُ بِنت نَبِیِّکَ». (همان، ج44، ص328)

این خود نوعی اعلام است؛ یعنی بدانید که مادر من فاطمه است. چرا امام خود را چنین می شناسانند؟ چون مادر نقش مهمی در تربیت فرزند دارد و تأثیر گذاری او بسیار شدید است.

امّا اثرگذاری پدر و مادر بر فرزندان مشروط بر رفتارهای زیر است:

1ـ قول و عملمان یکی باشد.

2ـ انتظاری معقول و متناسب با رشد جسمی، روانی، عقلی، روحی و ذهنی از فرزندمان داشته باشیم.

3ـ زمانی را با فرزند خود بگذرانیم، به طوری که هر دو طرف از این در کنار هم بودن لذت ببریم. از تفریح، سفر، سفره و...).

4ـ شیوه های مراقبتی مناسب را انتخاب کنیم. جوان و نوجوان را تحت نظر داشته باشیم، ولی نه به گونه ای که احساس کند مراقب او هستیم زیرا در این صورت نتیجه ای به جز مخفی کاری و عصیان به بار نخواهد آورد.

5ـ با بچه ها ارتباط مناسب برقرار کنیم؛ به این مفهوم که: 1ـ زمانی را به آن ها اختصاص دهیم. 2ـ با آن ها صحبت کنیم، اما دنبال نتیجه نباشیم. 3ـ جنبه های مثبت را ببینیم.

6ـ مشورت با فرزندان: خانواده ی سالم از هر بهانه ای برای پیوند استفاده می کند چرا که مشورت موجب ورزیدگیِ عقلانی فرزندان می شود.

7ـ سعی کنیم شنونده ی خوبی برای حرف های بچه ها باشیم؛ با این کار به او این پیام را انتقال می دهیم که تو فرد با ارزشی هستی و من به نظر تو احترام می گذارم.

 روابط افراد در خانواده

رابطه ی پدر با پسر

رابطه ی پدر با پسر باید رابطه ی سازندگی، پرورش و ارشاد باشد.

ـ سازندگی: پدر استقبال کند که فرزندش می خواهد مثل او راه برود یا بپوشد و... نباید این تقلیدها را مسخره کند، حتی الگوهای مثبت دیگر را باید به پسر معرفی کند تا وی با نگاه به آن ها مسیر آینده ی خود را تشخیص دهد. نوع وظایفی که بر عهده ی پدر گذاشته می شود، محیط هایی که برای حضورش فراهم می شود و اموری که به او واگذار می گردد، همه نقش سازندگی را برای پسر خواهد داشت.

ـ پرورش و ارشاد: پسر باید بفهمد که دنیایش با دنیای دختران متفاوت است. نوع پرورش پسر باید با دختر متفاوت باشد و باید نقش مردانه را در او تقویت کرد. پسری که با تربیت دخترانه تربیت شود، قادر به تحمل و انجام مسؤولیت های بزرگسالی خود به عنوان همسر و پدر نخواهد بود. و پدر مهم ترین نقش را در تربیت و الگودهی به پسر خود در این باره ایفا می کند.

ـ پدر باید توجه داشته باشد که همیشه الگوی پسر است؛ از این جهت باید شخصیتی قابل قبول و قابل تحسین برای فرزند خود داشته باشد. البته سطح سواد و معلومات پدر در رابطه ی او با فرزندش اثرگذار است، امّا همیشه منظور از الگوی قابل قبول و قابل تحسین الگوی با سواد یا پولدار نیست، بلکه الگوی سالمِ دینی است. شخصیت که قول و فعلش برای خانواده اش اطمینان بخش باشد.

 رابطه ی پدر با دختر

ـ هدایت و تربیت دختر به گونه ایست که باید او را لایق مقام مادری و مدیریت خانواده و پرورش فرزند کند زمینه ی رشد، پرورش و مسئولیت را در او فراهم آورد. در این مورد تشویق دختر از سوی پدر در کارِ خانه، رسیدگی به زندگی و حتی پخت و پز بسیار مؤثر است.

ـ پدر، امید زندگی دختر است. نگاه دختر نسبت به ازدواج و همسر آینده اش در گرو رفتار پدر در منزل با او و مادرش است.

مهترین وظیفه ی پدر در قبال دخترش محبت به اوست به نحوی که دختر نیازی به محبت دیگران نداشته باشد. امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: خداوند به دختران و زنان، مهربانی بیشتری دارد تا به پسران و هیچ مردی نیست که دختران و زنانی را که با او نسبت دارند، شاد کند، مگر این که روز قیامت، خداوند او را شاد می کند. (حر عاملی، 1391هـ.ق: ج15، ص104)

 رابطه ی مادر با دختر

ـ تقلید و همانندسازی: به جهت این تقلید و همانندسازی رفتار مادر باید خیلی دقیق باشد چه از جنبه ی فردی، خانوادگی و چه اجتماعی یعنی در برخورد با پدر، خواهر، برادر و خانواده، وظیفه ی مادران در قبال دختران بسیار مهم تر است از وظایف آن ها در برابر پسرانشان. مادر نباید طوری رفتار کند که دخترش از مادر شدن بیزار گردد. بنابراین در این همانندسازی باید به چند نکته ی اساسی توجه داشت:

1ـ بعضی از مسایل خاصّ زنانه باید به دختران آموزش داده شود.

2ـ دختر باید احساس کند که دامن مادر پناهگاهی امن و محکم برای اوست.

3ـ نظم و انضباط عملی در قواعد خانه داری و شوهرداری باید به دختر آموزش داده شود.

4ـ رعایت ادب در سخن گفتن، یعنی سخن نیش دار، حرف های رکیک و تحقیرآمیز در خانه به ویژه از سوی مادر به دختر و تمامی اهل خانه ممنوع است.

5ـ آموزش معاشرت و راه و رسم مهمانی دادن و آداب حضور دختر در اجتماعات و محافل بر عهده ی مادر است و نکته ی مهم این که مادر الگوی دختر است، خصوصاً در 7 سال اول زندگی که پایه ی اصلی اخلاق، رفتار و منش هر فرد نهاده می شود. بنابراین مادری می تواند الگوی حقیقی دختر خویش باشد که خود را پیش تر برای مادری تربیت کرده باشد.

 رابطه ی مادر با پسر

ـ این رابطه باید همراه با حفظ حیا و عفاف و در ضمن به نمایش گذاردن زیبایی های مادرانه باشد.

ـ احترام گذاشتن به پدر از مهمترین وظایف مادر در قبال فرزندان اوست. مادر باید پدر را رکن اقتدار خانواده معرفی نماید زیرا پسر جایگاه اجتماعی آینده ی خود را در گرو نقش پدرانه اش می بیند و این مادر است که باید اقتدار مردانه را برای او با احترام به پدر به تصویر کشد.

ـ داشتن رفتارهای پسرانه با پسر ضامنِ اعتماد پسران به مادر خود است. مادر علاوه بر محبت و احترام به پسر خود، علاقمندی ها و سلایق او را نیز باید در نظر بگیرد و هرگز رفتار پسر خود را با دختران مقایسه نکند.

 نکات کلیدی در تربیت فرزندان

1ـ آن ها را دوست بدارید نه با این شرط که فرزندان دقیقاً آن چیزی باشند که شما می خواهید.

2ـ به سلیقه ی آن ها اهمیت بدهید و خواست خود را به آن ها تحمیل نکنید.

3ـ محیط خانه را برای آن ها محیطی امن و سرشار از صمیمیت قرار دهید.

4ـ با کلام محبت آمیز و سرشار از احترام با آن ها سخن بگویید.

5ـ فرزندان خود را به عبادت سخت دعوت نکنید از آن ها در حدّ انجام واجبات و ترک محرمات توقع داشته باشید.

6ـ جوان تنوع طلب است، پس محیط تربیتی متنوع برایش فراهم کنید.

آن چه در این مقال گفته شد، بعضی از راهکارهای تحقق یک خانواده ی بهشتی است و چه بسا هر یک از والدین باید برای تکمیل نقش خود تلاش مضاعفی برای کسب معرفت و شناخت بیشتر نسبت به وظایف خودبه کار بندند.

والسلام علی من اتبع الهدی

 فهرست منابع:

1ـ قرآن کریم.

2ـ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بی جا، مکتبه الاسلامیه، 1394.

3ـ علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، تهران، اسلامیه، 1381.

4ـ محمدبن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1391هـ.ق.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 14


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2433)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort