دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 31 فروردین,1403

شاهکار بزرگ شیعه


شاهکار بزرگ شیعه

معرفی کتاب «الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب» / خدیجه حیدری

 

1ـ الغدیر

مهم ترین کتابی که به جمع آوری روایات غدیر از میان منابع دست اول اهل سنت اقدام نموده، «الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب» تألیف زنده یاد شیخ عبدالحسین تبریزی نجفی معروف به امینی می باشد.

علامه امینی در سال 1320 قمری در بیت علم و تقوا در تبریز به دنیا آمد. او از همان کودکی دارای نبوغ و استعداد فراوانی بود. تحصیلات مقدماتی خود را زیر نظر پدر عالم خود «آیت الله میرزا احمد نجفی» (1370-1287ق) و استادان دیگری در تبریز گذراند. پس از آن در 15 سالگی به نجف رفت و از محضر بزرگانی چون آیت الله آقا سید ابوتراب خوانساری و آیت الله آقا سید محمد فیروزآبادی بهره برد. هم چنین از سوی بزرگانی مانند حاج شیخ عبدالکریم حائری، میرزا حسین نائینی و... اجازه ی اجتهاد گرفت و از جمعی از علما نیز اجازه ی روایت یافت.

وی بازگشتی کوتاه به تبریز داشت و چند سالی در زادگاه خویش به تدریس و تحقیق پرداخت اما جذبه ی ملکوتی نجف باز او را به سوی خود کشاند و او را تا پایان عمر پربرکتش در نجف اشرف ماندگار کرد.  (علامه امینی، الغدیر، ترجمه محمد تقی واحدی، تهران، کتابخانه بزرگ اسلامی، ص )

علامه تلاشی خستگی ناپذیر و جدیتی فراوان در امر تحقیق و پژوهش داشت؛ نتیجه ی کوشش های فراوان او در این زمینه تألیفاتی است که در موضوعات مختلف از ایشان به یادگار مانده است. از جمله ی این تألیفات عبارتست از: شهداء الفضیله، تحقیق و تعلیق بر کامل الزیارات، ادب الزائر لمن یمم الحائر، سیرتنا و سنتنا سیره نبینا و  سنته و... . (علی ابوالحسنی، ج12، صص325-324)

در میان آثار علامه امینی «الغدیر» شاهکار بزرگ شیعه در عصر حاضر شمرده می شود. نگارش این کتاب تقریباً 40 سال به طول انجامید و برای نوشتن آن، علامه ده هزار کتاب را که بالغ بر چندین مجلد بود، به طور کامل خواند و به صد هزار کتاب مکرر مراجعه داشت.

ایشان انگیزه ی خود را از تألیف کتاب الغدیر، چنین بیان می کند: «من مطالب فراوان و شخصیت های کم نظیری را مد نظر قرار دادم تا سرانجام به این نتیجه رسیدم که علی (علیه السلام) تنها شخصیتی است که هر چه درباره ی او نوشته و گفته شود، شایستگی آن را دارد، و من مظلوم تر از وجود مقدس علی بن ابیطالب (علیه السلام) سراغ ندارم؛ لذا رفتم و مناقب و فضایل و پرونده ی او را از کتاب های تاریخ و منابع اخبار و احادیث درآوردم و کتاب الغدیر را تألیف نمودم». (همان، ج12، ص330)

صاحب الغدیر، علاوه بر اقدامات ارزنده ای که در زمینه ی تألیف کتاب های مختلف انجام داد، در سال 1373هـ .ق هشت سال پس از انتشار نخستین جلد الغدیر در روز عید غدیر، کتابخانه ای مجهز و عمومی را با نام «مکتبه الامام امیرالمؤمنین (علیه السلام)» در نجف اشرف تأسیس کرد. وی قصد داشت با تأسیس این کتابخانه، انقلاب فرهنگی وتحول عظیمی را که با تألیف الغدیر به وجود آمده بود به کمال رساند.

سرانجام تلاش بی پایان علامه امینی، جسم ایشان را بیمار کرد و وی در سن 68 سالگی بر اثر بیماری سرطان ستون فقرات، در روز 12 تیرماه 1342 ش برابر با 28 ربیع الثانی 1390هـ .ق از دنیای خاکی به ملکوت اعلی شتافت. (سیدکباری، 1382: صص76-75، 82- 81 (تلخیص)).

 

معرفی کتاب الغدیر

فقه تاریخ

آنچه در کار کتاب «الغدیر» مهم است فقه التاریخ است. مورخان ما کمتر به فقه تاریخ پرداخته اند و بیشتر کار آنان منحصر به جمع و تدوین بوده است نه نقد و تطبیق. لیکن در «الغدیر»، به مباحث تطبیقی بی شماری می رسیم که برای روشن کردن تاریخ اسلام و نشان دادن مقدار اعتبار دیگر مآخذ و هم مقیاس هایی کلی برای شناخت این مسائل، سندی علمی و قاطع است. در واقع صاحب «الغدیر»، به علت مطالعات بیکران خویش در مآخذی که به چندین هزار می رسد، به اعمال ضوابط تطبیقی دست زد. ضوابطی که برای متتبعی چون او اصالت دارد، و برای مراجعان به کتاب او نیز حجیت آن ها، از روی تسمندات فراوانی که به دست می دهد، به زودی استنباط می شود.

و در واقع، همان گونه که ابن خلدون، به فلسفه تاریخ رسید و آن را ملاک قرار داد و «فیلسوف تاریخ» نامیده شد، و محققان گفتند:

ابن خلدون، در مقدمه ای که برای تاریخ خود نوشته به درک و تصور و ابداع فلسفه ای برای تاریخ نایل آمده است که بی شک، در نوع خود، از بزرگ ترین اعمال به شمار می رود، فلسفه ای که با هر عقلی و هر زمان و مکان تطبیق می کند. («مقدمه ابن خلدون»، ترجمه محمد پروين گنابادي، بی تا: ج1، ص36)

صاحب «الغدیر» نیز به فقه تاریخ پرداخت و بر پایه شناخت مبانی و اصول علم تاریخ، و به تعبیر ابن خلدون «تشخیص راه و روش های تاریخ» (تَحقیقُ مذاهبه)، به فحص و عرضه دست زد، و به عنوان «فقیه تاریخ»2 (يا به تعبيري: «فقيه المورخين و مورخ الفقهاء»ـ «الغدير»، ج9) خوانده شد. و اگر ابن خلدون در قلعه ابن سلامه گوشه گرفت و به تألیف «مقدمه» پرداخت، صاحب «الغدیر» نیز، چهل سال از عمر خویش را منزویانه گذراند. و در این مدت هر چه سفر کرد و هر جا رفت، همواره در پی کار خویش بود و همراه مآخذ و یادداشت هاي خود. اين است كه محقق، ‌در مطالعه «الغدير»، ‌به روحي علمي و با روش و تازه و مستند و تحول زاي مي رسد و از اينجا به بازشناخت تاريخ اسلام دست مي يابد. مسلم كسي كه «الغدير» را بخواند،‌از اسلام و تاريخ آن (و علوم حديث و تفسير و...) صورتي به دست مي آورد كه تا كنون نداشته و در مآخذ ديگر بدان نرسيده بوده است. البته مسئله زمان نيز دخالت عمده اي دارد. زيرا براي صاحب «الغدير» كه در نيمه دوم قرن چهاردهم به نوشتن كتابي درباره اسلام دست زد،‌ مآخذ قرون و اعصار گذشته را در كنار هم قرار دادن و با اشراف بر همه،‌ به تطبيق آن ها پرداخت تا حد زيادي، به علت نشر اين مآخذ يا معرفي آن ها در فهرست ها،‌ امكان داشت. نهايت،‌ كوشش ستودني صاحب الغدير، در رفتن به دنبال اين مآخذ بود و آرام نگرفتن تا رسيدن به آن ها.

یازده جلد از این کتاب تاکنون به چاپ رسیده، بیست جلد آن هنوز به صورت خطی و پنج جلد آن نیز ناقص باقی مانده است. مجلدات یازده گانه ی الغدیر از زمان تألیف تاکنون بارها به چاپ رسیده و در حال حاضر، دو چاپ عمده از این کتاب موجود است:

1ـ چاپ قدیم الغدیر (دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1372ق، دارالکتب العربی، بیروت، 1387ق)؛

2ـ تحقیق «مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه» که نخستین بار در 1416ق چاپ و نشر یافته است.

هم چنین این کتاب گران قدر از عربی به زبان های فارسی، اردو و انگلیسی ترجمه و به ترکی استانبولی تخلیص شده است. افزون بر این نگارش فهرست اعلام و موضوعات و مستدرک الغدیر نیز انجام شده است. کتاب های گوناگون دیگری هم با اقتباس از الغدیر به زبان فارسی وارد و نوشته شده است. (دانشنامه، ج12، همان، صص334-333).

مراد اصلی از نگارش الغدیر، اثبات واقعیت تاریخی غدیر است. به این منظور، طی بحثی طولانی و مستند به بررسی سند و دلالت حدیث غدیر پرداخته و با ارائه ی فهرستی بلند از صدها راوی، نویسنده و سراینده ی غدیر در طول چهارده قرن تاریخ اسلام، تواتر و قطعیت صدور این حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را در غدیر خم ثابت کرده است. سپس با بررسی مفاد این حدیث، دلالت آشکار آن را بر خلافت و امارت علی (علیه السلام) پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با دلیل اثبات کرده است.

هم زمان با بیان این مطلب در کنار آن به مباحث دیگری چون فضایل و مناقب علی (علیه السلام) و اهل بیت (علیه السلام)، نقد و بررسی کارنامه ی خلفاء، کمی مباحث تاریخی، شرح حال رجال و مشاهیر، مباحث فقهی، کلامی، تفسیری، مباحث ادبی و... نیز پرداخته است. (رک: همان، صص374-364)

از آن جا که بحث ما در این قسمت پیرامون فضایل امام علی (علیه السلام) می باشد، ما نیز از میان موضوعات مختلف مجلدات الغدیر به آن ها که درباره ی این موضوع می باشد، اشاره می نماییم:

جلد اول الغدیر

مطالب موجود در این کتاب می توان بر 6 محور اساسی قرار دارد:

1ـ بیان راویان حدیث غدیر (از صحابه، تابعین، بسیاری از شخصیت ها و نام آوران اهل سنت و...)

2ـ معرفی افرادی که درباره ی ماجرای غدیر مطلب نوشته اند.

3ـ احتجاجات و مناظره های افراد پیرامون حدیث غدیر.

4ـ معرفی آیات مربوط به جریان غدیر.

5ـ بررسی سند و محتوای روایت (مفاد و دلالت آن).

6ـ اعمال روز غدیر به صورت کوتاه و مختصر. (رک: همان، صص374-364)

ـ روایات موجود در این کتاب که پیرامون حدیث غدیر و اتفاقات آن روز است، به شرح زیر می باشد:

1ـ عنوان صحیفه ی مؤمن، دوستی علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. (ص19)

2ـ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کسی که دوست دارد چون من زندگی کند، چون من بمیرد و در بهشت سر سبزی که پروردگارم خلق کرده ساکن شود، علی (علیه السلام) را بعد از من ولی بگیرد و ولایت جانشینان او را بپذیرد و به ائمه ی بعد از من اقتدا کند. پس آن ها عترت من هستند که از سرشت من خلق شده اند و فهم و علم به آن ها عطا شده؛ وای بر کسانی از امتم که فضل آن ها را تکذیب کنند و کسانی از آن ها که پیوند مرا با ایشان قطع نمایند؛ من آن ها را به درگاه خدا شفاعت نمی کنم. (ص19)

3ـ عبدالله بن مسعود گفت: در صحرا با رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بودم. پس ایشان آه بلندی کشیدند. گفتم: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چرا آه می کشید؟ فرمودند: ای پسر مسعود برای بعد از خودم نگرانم. گفتم: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جانشینی انتخاب کنید. فرمود: چه کسی؟ گفتم: ابابکر، پس ساکت شد و آهی کشید. گفتم: عمر بن خطاب، پس ساکت شد و آهی کشید. گفتم: شما را چه شده ای رسول فرمود: برای بعد از خودم نگرانم. گفتم: جانشین انتخاب کنید ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم). فرمود: چه کسی؟ گفتم: علی بن ابیطالب (علیه السلام). فرمود: آه، هرگز شما  (چنین) انجام نمی دهید؛ به خدا قسم اگر چنین می کردید قطعاً وارد بهشت می شدید. (صص39-38)

4ـ از صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت شده، در حجه الوداع با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روبه رو شدیم. ایشان در بین راه پیاده شد و دستور داد تا مردم جمع شوند. سپس دست علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود: آیا من نسبت به مؤمنین از خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: بله. فرمود: آیا من نسبت به هر مؤمنی از خودش سزاوارتر نیستم؟ گفتند: بله. فرمود: پس این علی (علیه السلام) ولی کسی است که من مولای او هستم، پروردگارا دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که با او دشمن است. (ص50)

5ـ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حجه الوداع در مکانی به نام غدیر خم در میان اجتماع مهاجرین و انصار ایستاد و فرمود: ای مردم به چه چیزی شهادت می دهید؟ گفتند: شهادت می دهیم به این که خدایی جز خدای یگانه نیست. فرمود: سپس به چه (شهادت می دهید)؟ گفتند: این که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بنده و رسول خداست. فرمود: پس ولی شما کیست؟ گفتند: مولای ما خدا و رسول اوست. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستش را به بازوی علی (علیه السلام) زد و او را بلند کرد و دستانش را بالا برد و فرمود: هر کس خدا و رسولش مولای او هستند. پس این علی (علیه السلام) مولای اوست. پروردگارا! دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که با او دشمن است. خدایا! هر کس از مردم او را دوست دارد. دوست او باش و هر کس با او دشمن است، پس دشمن او باش. پروردگارا! من در زمین بعد از این بنده ی صالح کسی را نیافتم که این ودیعه را به او بسپارم، روزگار او را به نیکی سپری کن. (ص62)

6ـ پس از این پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر درباره ی علی (علیه السلام) فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاه...» سلمان برخاست و گفت: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه ولایتی؟ (پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ولایتی مانند ولایت من، هر کس من نسبت به او از خودش سزاوارترم پس علی (علیه السلام) هم نسبت به او از خودش سزاوارتر است. (ص337)

7ـ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای مردم! خداوند، عزوجل، به من امر کرده برای شما امامی منصوب کنم که وصی و جانشین من باشد. کسی که خداوند اطاعت او را بر مؤمنین در کتابش واجب کرده و آن را با اطاعت خود مقرون نموده و شما را به ولایت او امر کرده است. من به سوی پروردگارم می روم در حالی که از طعنه ی اهل نفاق و تکذیب آن ها در هراسم. پس خدا به من وعده داده که (این پیام را) ابلاغ کنم یا این که مرا عذاب می کند.

ای مردم! همانا خداوند در کتابش شما را امر کرده... به ولایت و من شاهد می گیرم شما را که ولایت فقط برای این است ـ و دستشان را بر روی علی بن ابیطالب (علیه السلام) گذاشتند ـ و برای اوصیاء و بعد از او از فرزندانش؛ آن ها از قرآن جدا نمی شوند و قرآن هم از آن ها جدا نمی شود تا این که بر من در حوض کوثر وارد شوند.

ای مردم! من برای شما بعد از خودم پناهگاه و ولی و امام و هادی مشخص کردم و او برادرم علی بن ابیطالب (علیه السلام) است. او در میان شما مانند من است پس در دینتان از او تقلید کنید و در تمام کارهایتان از او اطاعت نمایید. هر آن چه خدا از علم و حکمت به من تعلیم داده نزد او هم هست، پس از او بپرسید و از او و جانشینان بعدش یاد بگیرید. نمی توانید به ایشان چیزی بیاموزید و از آن ها پیشی بگیرید، سرپیچی آن ها را نکنید. پس همانا ایشان با حق و حق با ایشان است، حق را زایل نمی کنند و حق نیز ایشان را زایل نمی کند...» (ص338).

8ـ پس از نزول این آیه از سوی پروردگار «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّ...» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: جبرئیل از طرف پروردگارم مرا امر کرده در این مکان همه ی افراد را اعم از سفید و سیاه آگاه کنم که علی بن ابیطالب (علیه السلام) برادر، وصی، جانشین و امام بعد از من است. ... خداوند او را برای شما ولی و امام منصوب نمود. از او اطاعت نمایید، پس همانا خدا مولای شماست و علی (علیه السلام) امامتان. امامت (بعد از او) تا قیامت در فرزندان من از صلب اوست... و قرآن را برای شما تفسیر نمی کند مگر کسی که من دست او را گرفتم. به شما آگاهی می دهم که: هر کس من مولای او هستم پس این ـ علی (علیه السلام) ـ مولای اوست و ولایت او از جانب خداوند بر من نازل شده است.

... و فرمود: ای مردم این برادر، وصی و جایگاه علم من است و جانشین من بر مؤمنانم و تفسیر کتاب پروردگارم است؛ بارالها! دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که با او دشمن است و مورد لعن قرار ده کسی که او را انکار کند؛ مورد غضب قرار ده کسی که حق او را پایمال کند. خدایا! همانا تو نازل کردی «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» را در امامت او (علی (علیه السلام)). پس کسی که تمام نکند (دینش را) به (امامت) او و کسانی از فرزندان من که از صلب اویند تا روز قیامت، پس ایشان اعمالشان از بین می رود و در آتش جهنم جاودان هستند. (صص425-424)

9ـ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نازل شدن آیه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...» فرمود: (الله اکبر) خدا بزرگتر است بر کامل کردن دین و تمام کردن نعمت و راضی شد پروردگار به رسالت من و ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام). (ص449)

10ـ (حدیث تهنیت): پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ای مردم!... درود بفرستید بر علی (علیه السلام) به جهت ولایت و امارت بر مؤمنین و بگویید «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ (حمد و سپاس خدای را که ما را به این امر هدایت کرد و ما هدایت نمی شدیم اگر خداوند ما را هدایت نمی کرد)...».

در این هنگام مردم گفتند: شنیدیم و پذیرفتیم امر خدا و رسولش را با قلب هایمان و اولین افرادی که با پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) مصافحه کرد، ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر بودند و بعد بقیه ی مهاجرین و انصار... . (ص508)

11ـ (حدیث تتویج): پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز عید غدیر فرمودند: ای علی! (علیه السلام)، عمامه ها تاج های عرب هستند. علی (علیه السلام) فرمود: روز غدیر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) عمامه ای بر سرم گذاشته و دنباله ی آن را بر پشتم انداختند. سپس فرمودند: همانا عمامه بیان کفر و ایمان حجاب است. (ص537). (عبدالحسین احمد امینی نجفی، 1426ق، ج2).

 

فهرست منابع:

1ـ علامه امینی، الغدیر، ترجمه محمد تقی واحدی، تهران، کتابخانه بزرگ اسلامی.

2ـ علی ابوالحسنی، مقاله الغدیر، دانشنامه امام علی (علیه السلام)، ج12، صص325-324.

3ـ دانشنامه امام علی (علیه السلام)، مقاله الغدیر، ج12، ص330.

4ـ علی رضا سیدکباری، مجموعه دیدار با ابرار، مصلح نستوه (شرح زندگی علامه امینی)، تهران، مؤسسه انتشارات امیر کبیر و شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1382، صص76-75، 82- 81(تلخیص).

5ـ دانشنامه، ج12، همان، صص334-333.

6و7ـ همان، صص374-364 (تلخیص و تصرف)

8ـ عبدالحسین احمد امینی نجفی، موسوعه الغدیر (فی الکتاب و السنه و الادب)، قم، موسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی، 1426ق، ج2، آدرس بقیه مجلدات مطابق با چاپ دارالکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1387ق می باشد.

 

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 14


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1630)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort