دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 10 فروردین,1403

اولین بنای بندگی


اولین بنای بندگی

بیان اسرار حج در کلام استاد طاهایی/ استاد فاطمه خاموشی (طاهایی)    

 

ماه ذی الحجه از راه رسید حاجیان بار می بندند و هزاران دل به همراه، راهی سفر دیار عشق می شوند؛ استاد طاهایی (رحمه الله علیها) هر سال در هنگام حرکت معینه های حج از مدرسه ی علمیه ی نرجس (علیهاالسلام) سخنانی ایراد می فرمودند. مطالب زیر بخشی هایی از سخنرانی ایشان در این باره است.

كنگره ی عظيم حج، تبلور همه ی اسلام است. عقايد، اخلاق و تكاليف عملي که حاجي با پوشيدن جامه اي بسيار ساده به نام لباس احرام و گفتن لبيك، خودداري از ارتكاب اموري چند، طواف به دور كعبه، تكاپو در بين صفا و مروه، وقوف در عرفات و مني از همه مهم تر نيّت و اخلاص در آن و بسياري تكاليف ديگر اين عبادت را انجام مي دهد و دعوت الهي را اجابت مي نمايد. فريضه ی گران سنگ حج، پايه هاي اسلام را محکمي نمايد و قدرت و توان مسلمانان را در زمينه هاي مختلف فكري، فرهنگي، نظامي و سياسي افزايش مي دهد.

حضرت زهرا (سلام الله عليها) در خطبه ی غراي خود در بخش حكمت عبادات، پيرامون فلسفه ی حج مي فرمايند: «الْحَجَّ تَشْيِيداً لِلدِّين». (محمد باقر مجلسی، ج29، ص223)

اين كه حضرت مي فرمايند: حج موجب استحكام دين مي شود شايد از آن رو باشد كه انسان در اين فريضه از حضرت ابراهيم (عليه السلام) پيروي مي كند؛ چه ايشان همه ی علايق دنيوي را ترك نمود و حتي حاضر شد فرزندش را هم در راه خدا قرباني كند و بدين گونه كمال توحيد و خداپرستي ظاهر شد. حال ما كه از ايشان پيروي مي كنيم در حقيقت پايه هاي توحيد و يكتاپرستي را محكم مي سازيم و دين خود را تقويت مي نماييم.

آن كه به مكه مشرف شود می بیند که سالي يك بار اقوام و نژادهاي گوناگون از تمام نقاط دنيا، در حالي كه نه وحدت زبان دارند، نه وحدت نژاد و نه وحدت جغرافيايي، در اين سرزمين جمع مي شوند و تنها چيزي كه آنان را گرد هم مي آورد ايمان به حقايق اسلامي و اقرار به لا اله الا الله و محمد رسول الله است. اين وحدت سبب شده است در بياباني سوزان گرد هم آیند و اين امتحاني الهي است، چنان چه علي (عليه السلام) در نهج البلاغه مي فرمايند:

«أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ اخْتَبَرَ الْأَوَّلِينَ مِنْ لَدُنْ آدَمَ ص إِلَى الْآخِرِينَ مِنْ هَذَا الْعَالَمِ بِأَحْجَارٍ لَا تَضُرُّ وَ لَا تَنْفَعُ وَ لَا تُبْصِرُ وَ لَا تَسْمَعُ فَجَعَلَهَا بَيْتَهُ الْحَرَامَ الَّذِي جَعَلَهُ لِلنَّاسِ قِيَاماً...» (خ192، عبارت53)

«آيا مشاهده نمي كنيد كه همانا خداوند سبحان انسان هاي پيشين از آدم (صلوات الله عليه) تا آيندگان اين جهان را با سنگ هايي در مكه آزمايش نمود كه نه زيان مي رسانند و نه نفعي دارند، نه مي بينند و نه مي شنوند. اين سنگ ها را خانه ی محترم خود قرار داده و آن را عامل پايداري مردم گردانيده است.

به عنايت الهي كسي در مكه احساس بيگانگي نمي كند. همه آن خانه را از آن خويش مي دانند و از مكاني ناآشنا وارد منزل خود مي شوند، به گونه اي كه با شهر مكه، مسجدالاحرام و اطراف آن مأنوسند.  به گونه ای که آدمي در آن جا حالت نشاط و اطمينان و آرامش دارد، آرامشی که در قرآن هم به آن اشاره شده است:

«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهيمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً» (آل عمران/96-97) در حقيقت نخستين خانه اي كه براي عبادت مردم نهاده شده همان است كه در مكه قرار داد و مبارك است و براي جهانيان مايه ی هدايت. در آن نشانه هايي روشن است، از جمله مقام ابراهيم و هر كه در آن درآيد در امان است.

روح حج، عبوديت و بندگي و تسليم شدن است. حاجي با انجام اعمال و مناسك، بندگي را تقويت مي كند و اين باعث سازندگي او مي شود و بدين ترتيب معاصي را ترك مي كند.

«مِنْ عَلَامَةِ قَبُولِ الْحَجِّ إِذَا رَجَعَ الرَّجُلُ رَجَعَ عَمَّا كَانَ عَلَيْهِ مِنَ الْمَعَاصِي هَذَا عَلَامَةُ قَبُولِ الْحَجِّ» (مستدرك الوسايل، ج10، ص165) كسي كه به حج و زيارت خانه ی خدا موفّق شد، نشانه ی قبولي حج او اين است كه از آن پس مرتكب گناه نشود.

ابعاد حج

1- بعد فردي، حج موجب اصلاح و هدايت فرد مي شود. تكبر و خودبيني را از آدمي دور مي سازد و سبب پي بردن وي به كوچكي و ناچيزي خود مي گردد. لذا حالت تسليم در برابر فرمان خدا در او ايجاد مي شود. همه ی اين بركات حاصل مناسك حج است. حاجي با حالت احرام، تمام دلبستگي هاي مادي و حيواني را رها مي كند و جز لبيك و توجه به خدا هيچ فكري ندارد. چنان چه امام صادق (عليه السلام) مي فرمايند:

«إِذَا أَرَدْتَ الْحَجَّ فَجَرِّدْ قَلْبَكَ لِلَّهِ تَعَالَى مِنْ كُلِّ شَاغِلٍ وَ حِجَابٍ وَ فَوِّضْ أُمُورَكَ إِلَى خَالِقِهَا وَ تَوَكَّلْ عَلَيْه» (مصباح الشريعه، ص142) هرگاه اراده ی حج كردي قبل از عزيمت قلب خود را از تمامي مشغله ها و موانع تهي ساز و براي خداوند بزرگ خالص گردان و همه ی امور خود را به آفريدگارت بسپار و درتمام حركات و سكنات بر او توكل كن.

2- بعد اجتماعي: حج موجب ارتباط افراد با يكديگر مي شود. دين مقدس اسلام خواهان ارتباط و پيوستگي اسلامي است. در هر سال جمعي از انسان هاي آگاه و متعهد و ساخته شده از هر شهر و ديار و جامعه به وطنشان برمي گردند مثل رودهاي خروشان به  طور مستمر به دريا مي ريزند و در كيفيت آب آن اثر مي گذارند. اين حجاج كه به شهر و ديار خود برمي گردند در محيط اجتماعي خود اين چنين تأثير مي گذارند و انسان به تدريج ساخته مي شود. اگر به واسطه ی حج، ارتباط مردم كشورهاي اسلامي با هم صورت نگيرد و از اوضاع يكديگر مطّلع نشوند، ملل بزرگ و استكبار جهاني بر آن ها هجوم مي برند.

به يقين اسرار اين كنگره ی عظيم جهاني و حكمت آن بسيار فراتر از آن است كه بتوانيم آن را بشمریم، به همين جهت براي دريافت بخشي از فلسفه ی حج گوش جان به سخنان معصومين (عليهم السلام) مي سپاريم.

امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) در حديثي مي فرمايند:

«إِنَّمَا أُمِرُوا بِالْحَجِّ لِعِلَّةِ الْوِفَادَةِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ طَلَبِ الزِّيَادَةِ وَ الْخُرُوجِ مِنْ كُلِّ مَا اقْتَرَفَ الْعَبْدُ تَائِباً مِمَّا مَضَى مُسْتَأْنِفاً لِمَا يَسْتَقْبِلُ مَعَ مَا فِيهِ مِنْ إِخْرَاجِ الْأَمْوَالِ وَ تَعَبِ الْأَبْدَانِ وَ الِاشْتِغَالِ عَنِ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ...» (حر عاملی، ج11، ص12) همانا به حج مأمور شدند تا به محضر خداوند بزرگ برسند و از او نعمت افزون تر طلب كنند، از گناهاني كه بندگان مرتكب شده اند خارج گردند و از اشتباهات گذشته توبه كنند و در آينده جبران نمايند. راه درست پيش گيرند و نيز از رهگذر اموال خارج شوند، بدن ها به رنج افتد و از سرگرمي زن و فرزند بيرون آيند و نفس ها را از لذت ها دور نگه دارند، گرما و سرما را تحمّل كنند و به آن حالتي كه به دست آورده اند پابرجا باشند و خضوع و خاكساري و افتادگي را تمرين كنند.

افزون بر آن كه فوايد و سودهاي بسيار براي مردم سراسر زمين از شرق به غرب دارد، بيابان نشين و ساحل نشين، حاجي و جز او، بازرگان، خريدار، فروشنده، كاسب، مستمند. علاوه بر آن تفقه در دين و نقل احاديث و اخبار امامان به هر نقطه و جايي؛ چنان كه خداوند فرمود: چرا از هر طايفه اي از ايشان كوچ نمي كنند تا در دين آگاهي پيدا كنند و به هنگام بازگشت به سوي قوم، خود آن ها را انذار نمايند تا بترسند و خودداري كنند.

مواردي كه امام (عليه السلام) تحت عنوان علت حج اشاره نموده اند، عبارتست از:

1- «الْوِفَادَةِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» رفتن به سوي خداوند عزوجل، «وفود» به معناي وارد شدن بر بزرگي به عنوان نمايندگي و رسالت از طرف فرد يا گروهي است. يعني هر حاجي كه به حج مي رود از كل جامعه نمايندگي دارد.

2- «طَلَبِ الزِّيَادَةِ»: طلب كردن ثواب بسيار. يكي ديگر از ابعاد حج، رشد و افزايش هر چه بيشتر اخلاق و ارزش هاي اسلامي است.

3- «وَ الْخُرُوجِ مِنْ كُلِّ مَا اقْتَرَفَ...»: بيرون شدن از جميع گناهان كه از انسان صادر شده است. «اقتراف» به معناي جلاي وطن و مهاجرت است. خلاصه اين است كه از هر نوع صفات و اخلاق رذيله و گناه و وابستگي هاي غيراسلامي خارج شوند.

4- «...مَا فِيهِ مِنْ إِخْرَاجِ الْأَمْوَالِ...»: يكي از فوايد حج اين است كه مال را از خودش دور مي كند. دنيا طلبي، پول دوستي را كنار مي گذارد.

5- «وَ تَعَبِ الْأَبْدَانِ...»: بدن را به زحمت انداختن؛ خستگي و فرسودگي جسمي را در اين سفر روحاني ناديده گرفتن جزيي از فلسفه ی حج است.

6- «وَ الِاشْتِغَالِ عَنِ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ...»: بيرون آمدن از سرگرمي زن و فرزند نيز از فوايد حج بر شمرده شده است.

امّا مهم ترين دست آورد و نتيجه ی حج اين است كه از اين مراسم باشكوه وقتي بر مي گردند ارزش هاي اخلاقي را كه كسب نموده اند حفظ نمايند چنان که علي بن موسي الرضا (عليه السلام) مي فرمايند: «ثَابِتاً فِي ذَلِكَ دَائِماً» (محمدباقر مجلسی، ج96، ص32) بايد در بازگشت به اعمال و ارزش ها استمرار ببخشند و ادامه دهند تا هميشه بر آن ثابت بمانند. حاجيان سعي كنند ديگر هيچ گونه غيبت و تهمت، دروغ، بدبيني، بدگويي و پايمال كردن حقوق مردم را نداشته باشند تا وقتي مردم به ديدن آن ها مي روند ببينند چه قدر عوض شده اند و چه قدر مؤدّب به آداب اسلامي و متخلق به اخلاق الهي گرديده اند. به حاجی نگاه كنند و از او درس بگيرند. اين مي شود كه همه به وسيله ی حاجي هدايت مي شوند. ان شاء الله ما نیز اين گونه باشيم.

فهرست منابع:

1ـ قرآن کریم.

2ـ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، بی جا، شهاب الدین، 1383.

3ـ محمدبن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1391هـ.ق.

4ـ امام صادق (علیه السلام)، مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، تهران، نشر کتابخانه صدوق، 1366.

5ـ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بی جا، مکتبه الاسلامیه، 1388هـ.ق،  ج96، ص32.

6ـ مستدرک الوسایل.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 14


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1435)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort