دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 31 فروردین,1403

سرمقاله


سرمقاله

خلیل آسا در علم الیقین زن    ندای لا احب الافلین زن

هر چه به زمین نزدیک تر می شویم مناظر دیدنی تر می شوند، سرزمینی سبز با رودخانه هایی پر آب و نخلستان هایی که ریشه درخاک و پای در آب و دست در آسمان دارند، با خروارها خوشه ی به بار نشسته. عاقبت به زمین می نشینیم و مهماندار با لهجه ای دلنشین، ورودمان را به فرودگاه نجف تبریک می گوید. سر از پا نمی‌ شناسیم، وارد شهر می شویم. اتوبوس که حرکت می کند در دریچه ی چشمانم همه چیز را ثبت می کنم؛  روستاها، نخلستان ها، مزارع پر آب امّا خالی از زراعت، خانه ها، کپرها و کوخ ها. دیش های ماهواره را نمی توانی ندیده بگیری، همه جا هستند؛ چه بر بلندای ساختمان های استتار شده در پناه دیواره های بتونی که مرز بین مردم عادی با سربازان آمریکایی را مشخص می کنند و چه بر فراز قامت نا استوار خانه هایی که تنها از دیواره های گلی و مشتی برگ نخل برپا شده اند. با همسرایی نجوای دلنشین صلوات به خود می آیم. گلدسته و گنبدی زرین آن سوی خیابان درست وسط سینه ی کبود آسمان تکیه کرده است. قرآن را به سینه می فشارم و دیگر سر از پا نمی شناسم تا این که مقابل ایوانی زرین توقف می کنم. از لابه لای پرده ی اشک به قرآنی می نگرم که آرام و خاموش در دستانم جا خوش کرده آن را می گشایم: «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»؟ با شرم سر به زیر می اندازم و اهانت به ساحت این ثقل اکبر و امانت پیامبر را به خاطر می آورم. به راستی مگر مسلمین از دنیای شما چه می خواهند که برای نابودی اسلام و مسلمین، این همه برنامه ریزی و مقابله نظامی و جنگ نرم به راه انداخته اید؟ این پیرزن فرتوت و فقیر عراقی، آن جوان پا برهنه ی رشید افغان، آن دخترک معصوم سربرنیستا، یا آن بانوی مظلوم پاکستانی که بر شکم گرسنه ی کودکانش اشک می ریزد، از دنیای متمدن و پر زرق و برق غرب چه می خواهند. مگر آن مبارز خستگی ناپذیر فلسطینی جز حق حیات در سرزمین اجدادی اش را می خواهد که استحقاق گلوله ی سربین صهیونیست ها را یافته؟ شیعیان بی پناه پاراچنار چه می خواهند که سر و دست و پای بریده شان پیشکش مادران و همسرانشان می شود؟ جوانان یمنی به کدام یک از بند های حقوق عدالت جویانه ی بشری خدشه وارد کرده اند که مستحق کشتار و تحریمند؟ چرا انقلاب ایران را این گونه مورد بغض و کینه و دشمنی قرار داده اند، حال آن که انقلاب ما نیز چون انقلاب آمریکا، شیلی، الجزایر، فرانسه یا هر انقلاب دیگری، تحولی است در مرزهای داخلی یک سرزمین. نه یک تحول صنعتی و نه اقتصادی بلکه یک تحول انسانی است. مگر نه این که پيرمراد ما آمده بود در طلیعه ی قطع ارتباط بشر با آسمان، و سرآغاز عصر انفجار اطلاعات، به جهانیان یاد آور شود که فراتر از این همه سلاح و سرب و جدول و آمار و اطلاعات «خدايي» هم هست؛  خدايي كه يك لحظه از كوچک ‌ترين كارها و نيات دروني ما غافل نيست و نسبت به آن ها بي‌تفاوت نخواهد بود و نخواهد ماند؛ پروردگار حي و قيومی که مؤمنان به او بايد در راهش قيام كنند؛ قيام لله و خمینی می گوید: «اسلام، مكتبى است كه بر خلاف مكتب هاى غير توحيدى در تمام شؤون فردى و اجتماعى، مادى، مـعـنـوى، فـرهنگى، سياسى، نظامى و اقتصادى، دخالت و نظارت دارد و از هيچ نكته، و لو بـسيار ناچيز كه در تربيت انسان و جامعه و پيشرفت مادى و معنوى نقش دارد، فرو گذار ننموده اسـت و مـوانـع و مـشـكـلات سـر راه تـكـامـل را در اجـتماع و فرد، گوشزد نموده و به رفع آن ها كوشيده است». امّا اینک آن چه در سرزمین های اسلامی می گذرد، فقر است و بی سامانی، ظلم است و بی عدالتی،کشتار است و خونریزی.

چرا نمی گذارند مسلمانی کنیم؟ چرا دخترانمان به بهانه ی حجابشان، مردانمان به بهانه ی دفاعشان و جوانانمان به بهانه ی ظلم ستیزی آماج ظلم بی امانند؟ یا امیرمؤمنان، یا علی! شما بر گوشواری که به کین از گوش دخترکی یهودی بیرون کشیده شد اشک ریختید و فرمودید: اگر مردی از شرم این عمل بمیرد بجاست! امروز گورهای دسته جمعی دختران و زنان و مردان سربرنیتسا و عراق و افغان را می گشایند و نوجوانان مظلوم یمن و غزه و پاکستان را به رگبار می بندند. دیگر گریه امانم نمی دهد، و زمزمه می کنم: «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ» بی اختیار به راه می افتم زیر آبگینه ی لاجوردین قبه می ایستم و در مقابل این همه کمالِ انسانی کامل، با تمام وجود کرنش می کنم.

دنیای غرب می دانستند که مردم بین بی دینی و دینداری، دینداری را و بین دین سخت و دین آسان، بی شک دین آسان را برخواهند گزید؛ پس برای تسخیر دژهای صداقت و ایمان دست به کار شدند و دین را رها کردند. اسلام باقی بود، امّا اسلامی نرم و انعطاف پذیر؛ اسلامی خنثی و بی خاصیت؛ اسلامی خلاصه شده در ظواهر خالی از شعور. اسلامی که استادان دانشگاهش مواجب می گیرند تا اسلام را با مکاتب  ایسم و ایست وفق دهند و زیر و بَمَش را بزنند تا از حقوق بشر اخطاریه نگیرند! اسلام شمشیر جبر بر سر اختیار، اسلامی که وقتی تو در کاخ های مسجدگونه به نماز ایستاده ای، مأذنه های مسجدت را دزدیده اند. لا اله الا الله می گویی در حالی که با مشرکین در شرکشان شریکی. اسیر دستشان شده ای و به آزادی خود می بالی؛ فریبت می دهند و تو نمازت را می خوانی در حالی که ایمانت را برده اند. اسلامِ پیشکشی آنان به مسلمانان، اسلام سکوت بود، سکوت در برابر سوزاندن قرآن، اسلام نه غزه و نه لبنان، اسلام بی تفاوتی نسبت به مظلوم، اسلام همراهی در برابر ظالم، اسلام بی تفاوتی در برابر سربرنیتسا  و پاراچنار در خون خفته و اسلام زراندوزان راحت طلب. این اسلام شناسنامه ای است؛ اسلام بی غیرتی و بی حجابی است، اسلام ترک واجبات و انجام محرمات اسلام نفاق و دورویی است، اسلام تبعیت از شیاطین و استکبار و... و اسلامی هزار چهره و هزار فرقه و هزار رنگ است. و ما که پذیرفته بودیم این اسلام را در جهل مرکب و به سکوت و صبر ابلهانه مان خو کرده بودیم، و شادمانه و بی مدعا هم چنان مسلمان مانده بودیم. امّا امام با خروشی سخت خفتگان را بیدارنمود و تفاوت اسلام آمریکایی را با اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه و آله و سلم) گوشزدمان نمود.

«آیت الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه ریزی مواجه کرد» این را هنری کیسنجر استراتژیت نام آور آمریکایی می گوید و پروفسور ویلیام بی مان می نویسد: «امام خمینی با عقاید مذهبی اش که غرب آن را قرون وسطایی و کهنه می داند جهان را تکان داد». والنتين پروساكوف، نويسنده ی انديشمند روسي، درباره ی امام مي‌نويسد: «امام مفهوم فرهنگ فرمان بري جامعه را تغيير داد. ديوار ترس را شكست و مردم را به سوي چشمه ی پاك فطرت الهي هدايت كرد... او، جهان بيني مذهبي را احيا و نور ايمان را روشن كرد و بزرگترين حماسه ی عظيم فداكاري عصر ما را به وجود آورد». (ويژه نامه ی حجّت موجّه، 13/3/81)

با شما هستم ای کفر پیشگان خدا ستیز! اگر امروز قرآن ها را به آتش می کشید، تفكر ديني مسلمین را بر سفره هایتان دارید، اسلامی که شما را به هراس انداخته اسلام اصیل و منتسب به پیام آور آخرالزمان است. اسلام ناب محمدی که هيچ ارتش و سلاحي قادر به تهديد آن و بيرون راندنش نبوده و نیست و سرانجام جهان از آن او خواهد بود. به اعتراف ارقام و آمار خودتان، امروزه با همه ی دسیسه های ستیزه جویانه ی شما گرایشی باور ناپذیر دژهای غرب را درنوردیده و همین تسلیم بی چون و چرای قلب های جوان و اندیشمند و آگاه به اسلام، بیمناک تان ساخته است.

از قول شما می گویم از روزنامه پر تيراژ «سيدني مورنينگ هرالد»: «اسلام از مرزهاي جغرافيايي عبور مي‌كند، مكتب‌هاي سياسي و رژيم‌هاي ملي را پشت سر مي‌گذارد و كشورهاي گوناگون شاهد تحرك سياسي و رشد پاينده ی اسلام خواهند بود».

پتر فريش، رئيس اداره ی فدرال آلمان با ابراز نگراني از شرايط موجود گفته است: در قرن آينده، اسلام گرايي به بزرگ‌ترين خطر تبديل مي‌شود و علت آن هم در اين است كه اصول حكمت الهي حكومتي كه مسلمانان در تلاش براي دست يابي به آن هستند به هيچ وجه با اصول نظام‌هاي دمكراتيك و ليبرال هم‌خواني ندارد.

مجله فيگارو مي‌نويسد: «شعارهاي مشهور مسلمانان با عنوان قانون اساسي ما قرآن است حكم يك بمب اجتماعي را در غرب خواهد داشت. حقيقتي كه مي‌توان آن را از قوانين مربوط به روسري دريافت». هيچ كس نمي‌تواند به زور، زنان غربي را وادار به پذيرش روسري كند در حالي كه ورود قرآن به صحن و سراي دريافت‌ها و بينش‌ها، تمامي صورت و سيرت حيات زنان را دگرگون ساخته است. و نیز بیان می دارد: «مسلمانان در آلمان تا بدان حد رشد كرده‌اند كه اكنون سوسيال دمكرات‌ها در زمره ی همسايگان آن ها در آمده‌اند. ساختمان مركزي حزب دمكرات مسيحي آلمان در مقابل آن هاست. فاصله ی ساختمان مجلس تا دفتر مركزي آن ها چند متر بيشتر نيست و حتي دفتر صدر اعظم در دست رسي آن ها قرار دارد. حداقل چيزي كه در مورد دفتر مركزي مسلمانان آلمان مي‌توان گفت اين است كه جوانان محمدي گام بلند و نيرومندانه ای در مسير كسب قدرت برداشته‌اند». هنري كسينجر، استراتژيست پير ماسوني در سال 1990م. می گوید: «در ده سال آينده، افزايش چشمگير جمعيت مسلمانان، بزرگ ترين خطر براي آمريكا خواهد بود».

رابرت اسپنسر، منتقد سرسخت اسلام به نقل از برنارد لوئيس، مستشرق يهودي الاصل آلماني مي‌نويسد: «در پايان اين قرن (قرن بيست و يكم) اروپا مسلمان خواهد شد».

حال، می بینم که همین دست های ترک خورده و چشمان نمناک کپر نشینان فرتوت عراقی چگونه پایه های حکومت تا دندان مسلحتان را به لرزه انداخته و سنگ ریزه های پنهان در مشت نوجوان غزه چگونه به لرزه وادارتان کرده و نگاه آن مادر افغانی چگونه به خاکتان انداخته و انقلاب اسلامی ایران چگونه به ستوهتان آورده است. شما این حرکت رو به رشد را حس می کنید و دیگر حتی سیستم مخوف کنترل ذهن جهانی تان هالیوود هم از مبارزه با این حرکت رو به رشد عاجز است. طبق آمار شما در فرانسه هم اكنون سي درصد كودكان و نوجوانان زير 20 سال مسلمانند و در شهرهاي بزرگي مثل «پاريس»، «نيس» و «مارسي» 45% كودكان و نوجوانان زير 20 سال. كارشناسان آمار، معتقدند اين كشور تا چهل سال آينده به كشوري با جمعيت حداكثري مسلمان تبديل خواهد شد و تا سال 2025 از هر پنج فرانسوي يك نفر مسلمان خواهد بود. شما می دانید با همه ی ممانعت ها و محدودیت هایی که برای مسلمانان ایجاد کرده اید تعداد مسلمانان در انگلیس به 000, 500 ,2 نفر رسيده است. در اين كشور بيش از يك هزار باب مسجد وجود دارد و واتيكان، رسماً اعلام كرده است كه: جمعيت مسلمانان در جهان از جمعيت كاتوليك‌ها بيشتر شده و ظرف 5 الي 6 سال ديگر، اسلام بزرگ‌ترين دين جهان خواهد بود. مسلمانان در حال حاضر در آلمان، 2200 نمازخانه و مسجد دارند. كلاوس كينكل، وزير خارجه ی اسبق آلمان مي‌گويد: در حالي كه اسلام، سي سال پيش از اين 18% جمعيت دنيا را داشت، اينك به يك چهارم جمعيت دنيا؛  يعني يك ميليارد و چهارصد ميليون نفر رسيده است.

امروز375000 مسلمان در اتریش و400000 مسلمان در اسپانیا و دو ميليون مسلمان در بوسنی زندگي مي‌كند.

طبق آمار، نيمي از كودكاني كه هر سال در هلند به دنيا مي‌آيند، مسلمانند. چنان چه اين روند ادامه پيدا كند، ظرف پانزده سال آينده نيمي از جمعيت هلند را مسلمانان تشكيل خواهند داد.

و اما درآمريكا: در 1970م. جمعيت مسلمانان آمريكا، بيشتر ازيك صد هزار نفر نبود، اما در سال 2008م. اين رقم به نه ميليون نفر افزايش يافته است دكتر پيتر بريولي، در سال 1997م. طيّ مقاله‌اي در ساندي تايمز اعلام كرد كه: «بر اساس ارقام، اسلام سريع‌ترين مذهب در حال رشد در جهان بوده است».

راجر ستربوري، اسقف باركينگ، مي‌نويسد: «يكي از جذّابيت‌هاي اسلام براي جوانان محروم آن است كه مسلمانان براي عدالت اجتماعي و نژادي هر دو مبارزه مي‌كنند. كليساي انگلستان بايد اين تلاش و مبارزه را ياد بگيرد».

دي مايكل برادين، استاد دانشگاه آريزونا، که در سال 1991م. اسلام آورد، مي‌گويد:

«اسلام آوردم براي آن كه تنها راه حلّ مسائل امروز آمريكا و جهان است. آن چه در قرن بيست و يكم و پس از آن براي باقي ماندن بدان نيازمنديم، اسلام است. بدون اسلام آينده‌ اي تيره و تار خواهيم داشت. مسلمان شدم چون اسلام دين منطق است و راه حل‌هاي عملي همه ی مشكلات شخصي، ملّي و جهاني امروز نيز در اسلام نهفته است».

درك اين نكته كه از بستر تباهي اخلاقي و سقوط فرهنگي هيچ تمدّن بالنده‌اي پا نمي‌گيرد قابل قبول همگان است، به ويژه در غرب كه در اثر سلطه ی ليبراليسم و هيدوئيسم (مكتب اصالت لذّت) تمامي پايه‌هاي اخلاقي ويران شده است

آری! این تنها شما نیستند که از مسلمانی ما بیمناکید، برادران مسلمان ما نیز از شیوه ی مسلمانی ما در بیمند... دكتر غُنِيْمان، يكي از اساتيد بزرگ دانشگاه مدينه مي‌گويد: «نحن الوهابيين علي يقين بأن المذهب الإثني عشري هو الذي سوف يجذب إليه كل أهل السنه و كل الوهابيين في المستقبل القريب: ما وهابي‌ها يقين پيدا كرده‌ايم تنها مذهبي که در آينده ی بسيار نزديك، تمام اهل سنت و وهابيت را به طرف خودش جذب مي‌کند، مذهب شيعه ی «إثنا عشري» است.

دیگر آرام می گیرم. حالا می فهمم چرا غوغا سرداده و پروژه ی اسلام هراسی و اسلام ستیزی به راه انداخته اید. همان طور که قبلاً هم جنگ هاي صليبي را بهانه ای واهی با تحريك يك كشيش مسیحی به راه انداختید و گفتید که او در خواب حضرت عيسي (علیه السلام) را ديده و عیسی از او خواسته بيت المقدس را از دست كفار (مسلمانان) نجات دهيم، و به همین بهانه 180 سال، 8 جنگ صليبي را بر مسلمانان تحميل کردید. امروز هم در طرح صهيونيستي هانتينگتون، هم كشيشي را علم کرده اید که قرآن را آتش بزند و تعصب صليبي گري عليه مسلمانان را در جهان مسيحيت دامن بزنید، تا تهاجم ناتو و آمريكا، توجيه مذهبي داشته باشد. می خواهید با توهم اسلام هراسي، مقدمه ی «اسلام ستيزي» را فراهم آورند تا مسيحيان را از مسلمانان بترسانند و براي دفع اين خطر خودساخته، اقدامات نظامي، سياسي، تبليغاتي و رواني خود را توجيه مذهبي كنید. شما كه نه به مسيحيت اعتقاد دارید و نه به اسلام می دانید که اسلام ظلم و تجاوز و بی عدالتی و زیاده خواهی را بر نمی تابد، پس شما اسلام و مسلمین را بر نمی تابید. طبق همان قاعده که هرکس با ما نیست بر علیه ماست پس باید که نباشد؛ امروز قصدتان خاموش ساختن فروغ اسلام است اما چه خیال سبک و وهم انگیزی «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» کافران می خواهند که نور خدا را به گفتار باطل و طعن و مسخره خاموش کنند، البته خدا نور خود را در منتهای ظهور و حد اعلای کمال برساند، هر چند کافران ناراضی و مخالف باشند.

 اینک منِ مسلمان، عاری از هر تشکیک و تفرقه و تشتت، زیر این گنبد نیلگون قسم یاد می کنم، ابراهیم سان، تبر تولی و تبری را بر کف گیرم و بت بزرگ تزویر و نیرنگ تان را در هم شکنم. حبل ولایت ولی امرم را حمایل خویش ساخته و جان خویش پیش کش دفاع از این عنایت نمایم. می دانم که صاحب اسلام و قرآن، حافظ اسلام و قرآن خواهد بود که «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ». می دانم که قرآن سوزان امروز نیز هم چون حمله مهاجمان مغول، سرانجام توسط غیور مردان جبران می شود و با روحیه بالای تسامح اسلامی و هوشیاری ملل مسلمانان دفع می گردد و همان گونه که مهاجمان مغول خود اسلام آوردند و سالیانی دراز به قرآن و اسلام و مسلمین خدمت نمودند ملتهای شما نیز به زودی خدمتگزار قرآن و اسلام خواهند شد که این وعده ی خداوند است «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ». و برای ستمگران و ظالمان جایی نخواهد ماند.     والسلام

مدیر مسوول


شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 14


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1488)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort