تاریخ ارسال خبر: 01 اردیبهشت 1390 | گروه خبری:
سر مقاله
بسم الله الرحمن الرحیم
صدای چکاچک شمشیر با آوای دهلها در میآمیزد. ناگاه ضربهای بر قلب پرچمدار سپاه ابوسفیان مینشیند و او که ناباورانه به سرباز پیش رویش چشم دوخته از درد به خود میپیچد و به چوب پرچم تکیه میکند و همراه آن به خاک میافتد. تهلیل و تکبیر مردان خدا در میدان میپیچد. جنگ است و کورهی آزمون گداخته. کینههای بدر را به میدان احد آوردهاند تا مزرعهی توحید و نبوت را لگد مال کنند. ذوالفقار علی اما در میانهی میدان گرداگرد بیرق اسلام میگردد و دیگر پرچمداران کفر و نفاق را یکی پس از دیگری از پای در می آورد. سپاه پیادهی مشرکین با فرو افتادن پرچمها هراسان شده، میگریزند. هند دختر عتبه که برای انتقام کشتگان بدر به میدان آمده فریاد میزند و به ایستادگی میخواندشان. او بیرقی فرو افتاده را بر میدارد و فریاد میزند بایستید و بجنگید، این پرچم هنوز بر افراشته است؛ اما کسی حتی نیم نگاهی به او نمیاندازد. مسلمانان، تکبیرگوی تعقیبشان میکنند. سواران سمت چپ لشکر کفر نیز به وحشت افتاده و از مهلکه میگریزند. نالههای هند و فریادهای خشم آلود ابوسفیان نیز از گریختن باز نمیداردشان. ابوسفیان نا امید و مویهکنان به خود میپیچد؛ آخر چطور ممکن است سپاهی با سه هزار مرد جنگی و دویست اسب و هزار شتر، از هفتصد مرد جنگی تنها با دو اسب و صد زرهپوش شکست بخورد!
سپاه مشرکین گریختهاند و مسلمانان به جمع غنایم پرداختهاند. غریو شادی و پیروزی از هر سوی میدان به گوش میرسد. تنها خالدبن ولید است که با جمعی از سواران در سمت راست سپاه به انتظار نشسته. از میان محافظان تنگهی سوق الجیشی احد کسی شادمانه میپرسد: پس چرا ایستادهاید، برق شمشیرها و سپرهای به غنیمت مانده ما را میخواند. فرمانده با اشاره به لشکر خالد که آن سوی تنگه آرام و صبور به انتظار لختی غفلت نشسته، سفارشات مکرر پیامبر به حفظ تنگه را یادآور میشود. امّا وسوسههای دنیا خواهی وقتی طغیان کنند پیمانشکنی در پیاش بیداد خواهد کرد. ناگاه، دستانی که به یاری حبیب خدا برخاسته بودند به جمع مشتی سپر و خود و شمشیر، ریسمان پیوند با خدا را گسستند. غافل از این که هزار و چهارصد سال است که لشکر شکست، پشت تنگههای احد در کمین لحظهای نافرمانی است. در کمین است تا با دمی دل پریشانی امت اسلام به گردنهی وحدت مسلمین یورش برد و سقیفه و عاشورا و... فتنه بیافریند. خالد میتازد و محافظان وفادار به امر پیامبر را قلع و قمع ساخته و از پشت، بر قلب سپاه اسلام یورش میبرد. و اینگونه، پیروزی مسلمین به شکست تبدیل میشود.
جـنـگ احد پایان مییابد، تیغ وحشی خودکامگی، قلب شیر شرزهی عرب، حمزه را میشکافد. او و 65 تن از دیگر مسلمین، شهید و بسیاری مجروح و نا امید راه خانه در پیش و داغ شکست و نافرمانی بر پیشانی میگریزند.
دندان رسول خدا میشکند و امیر شجاعت و عرفان با وجود هفتاد زخم بر بدن از رسول الله دفاع میکند. همدلی یاران در بدر، حلاوت پیروزی سپاهی اندک بر لشکری عظیم را به ارمغان آورد... که «دست خدا با جماعت است» و نافرمانی و اختلاف مردان احد، تلخی شکستی ناباورانه را در پی دارد و به مسلمین آموزد دست خدا با تک روان گسسته پیمان نخواهد بود.
... انعکاس لهیب شعلههای کورهی آزمون احد در آیینهی آیات هنوز متجلی است و این واقعهی عبرتآموز نکاتی را برای همیشهی تاریخ ثبت نموده است. نبرد احد زمینهای بود برای بازشناسی مؤمن از منافق، چرا که پایداری در میدان نبرد و اطاعت از امر رسول خدا نشانهی ایمان است و نقطهی مقابل آن تصویری است از نفاق و فقدان ایمان. «وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا؛ تا خدا افراد باایمان را بشناسد» و این کنایه از معرفی آنها به مردم است و احد این حقیقت را نمایان ساخت. پالایش مؤمنان از پلیدیها نیزثمرهی دیگر حاصل از این نبرد بود. «وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرينَ؛ تا خداوند مؤمنان را ناب و خالص گرداند و كافران را به نیستى كشاند». در کورهی آزمایش این نبرد ناخالصیها برملا شد و گداخته. تمحیص در لغت عرب به معنی «تنزیه» و تطهیر است و «مَحق» به معنی نابودی و زدودن تدریجی؛ در این نبرد، هر دو مسألهی «تمحیص مؤمنان» و «مَحق کافران» به روشنی تصویر گردید.
امروز این جا دوباره نبرد احد برپاست، سواران دشمن از هر سوی تا بن دندان مسلح و زرهپوش در کمین نشسته برای لختی غفلت؛ مباد، یاران وفادار غفلت کرده و فرمان امیر لشگر را وانهند! سرگرم خواستهی خویش گردند و دشمن ناگاه یورش آورده و هندهای روزگار با خاطری آسوده، سینهی مردان و زنان و کودکان مسلمان را دریده و جگر حمزهها را به دندان کشند و بر خاکستر مساجدی که سوزاندند و قرآنهایی که به آتش کشیدند شادمانه رقص و پایکوبی کنند.
ولیّ امر زمان، امروز، ما را به حفاظت از تنگهها گمارده، بارها و بارها امر به بصیرت و هشیاری نموده که ناهشیاری را شکستی سخت و جبران ناپذیردر پی است. آخر این روزها موریانههای نفاق از درون و مارهای بر اندازی از برون تنگه را تهدید میکنند. گاه وسوسهی سهم خواهی دوستان و گاه شیطنتِ براندازانهی دشمنان، این و آن را به طمع میاندازد تا تنگه را رها سازند؛ غافل از سردار کمین گرفتهی تا بن دندان مسلح دشمن. امروز سپاه دشمن مسلح است به سلاحهای سایبری و ماهوارهای و... که گاه با ویروس«استاكس نت» حملهور میشود و گاهی ویروس «استارس». گاه با «فارسی وان» و «من و تو» به من و تو شبیخون میزند و گاه با سوغات هالیوود. این جا گردنهی حفاظت از شرافت و ایمان و اسلام است. کورهی آزمایش فتنهها هم امروز چون کورهی احد پر لهیب است و منافق و مؤمن را باز میشناساند؛ بگذارید کمی چهرههای خود را در آیینهی آیات احد بنگریم. نکند... !
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 16