دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
پنجشنبه, 09 فروردین,1403

جوانی چو دریابی در یابی


جوانی چو دریابی در یابی

جوان و خودسازی در سیره‌ی اهل بیت (علیهم السلام)/طاهره خالقی

 

 

مقدمه

عهد بهار از دل شب گیر پرس                      ذوق جوانی ز دلِ پیر پُرس

پیر شناسد که جوانی چه بود                      تا نرود از تو، ندانی چه بود               (ناصر خسرو)

هنگامی که انسان متولد می‌شود یک موجود ضعیف و ناتوان است که تا مدت‌ها اطرافیان باید از او مراقبت نمایند؛ حال همین موجود ضعیف با سپری کردن این دوران به سوی کدامین سرزمین رهسپار می‌گردد و چگونه خود را به قله‌ها می‌رساند، این بسیار مهم است. آیا به سوی اصل خویش و پاکی می‌رود یا به سوی ناپاکی؟ زیرا او هم توان صعود به قله‌های معنویت و کمال را دارد و هم توان فتح قله‌های شیطانی و غرور را. این که نیروی عظیم نهفته در این موجود به گونه‌ای صحیح اداره شود تا قله‌های توانایی و شکوفایی اصل خویش را فتح کند، نکته‌ی مهمی است که اهل بیت (علیهم السلام) در سیره‌ی خود بدان اشاره کرده‌اند.

در این چند سطر برآنیم تا با بیانی هر چند مختصر از تعریف جوانی، گذری بر ویژگی‌های جوان داشته باشیم که در خودسازی و رشد معنویش بسیار مؤثر است.

 

تعریف جوانی

در زبان فارسی واژه‌ی «جوان» یا «بُرنا» به معنای هر چیزی است که از عمر آن، چندان نگذشته باشد (محمدی ری شهری، ص13) در لغت‌‌نامه‌ی دهخدا جوان چنین معنا شده است: انسان یا حیوان یا درخت که به حد میانه‌ی عمر طبیعی خود رسیده باشد. (دهخدا، 139/16)

اما در این که جوانی چه محدوده‌ی سنی دارد اختلاف است. سازمان ملل متحد، با اذعان به این که تعریف زمانی جوان در جوامع مختلف به سبب ملیّت یا فرهنگ متفاوت است، در جهت دستیابی به اهداف آماری خود، جوانی را بین سنین 15 تا 24 سالگی قرار داد. (رک: حسینی زاده و حاجی ده آبادی، ص14)

در زبان عربی نیز، تعبیرهای گوناگونی ناظر به نوجوان و جوان وجود دارد که از آن جمله: غلام، فتی، مراهق، (حسینی زاده و حاجی ده آبادی، ص14) و... است که در این میان اولی از ریشه «فَتَیَ، فَتَوَ (طراوت و شادابی) و دومی از ریشه‌ی «شَبَبَ شکوفایی و برخورداری از حرارت» است. (مفردات) (محمدی ری شهری، ص14)

البته نکته‌ی قابل توجه این است که نمی‌توان تعیین کرد که دوران جوانی از چه زمان آغاز می‌شود و کی پایان می‌پذیرد. در اصطلاح اهل بیت جوان و جوانی با مفهوم اصطلاحی و لغوی آن همواره یکی نیست؛ بلکه جوان و جوانی در بیان اهل بیت(علیهم‌السلام)، بر پایه‌های ارزش مداری استوار است. جوان آن کسی است که خود را با ارزش‌های اسلامی و انسانی تطبیق می‌دهد. جوانی در فرهنگ اهل بیت (علیهم‌السلام) به زور بازو و توان جسمی خلاصه نمی‌شود، بلکه جوانی صفاتی است که جوان در خود رشد و پرورش می‌دهد تا بر هوای نفس چیره گردد؛ این مطلب به روشنی در سخن گهربار امام صادق (علیه السلام)آمده است: سلیمان بن جعفر هذلی روایت می‌کند که امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: «ای سلیمان! فتی کیست؟ عرض کردم: فدایت گردم فَتی در نزد ما جوان است.   

امام فرمود: آیا می‌دانی که اصحاب کهف همه بزرگ‌سال بودند ولی خداوند به دلیل ایمانشان، آنان را «فتیه» و جوانان، (جوانمردان) نامیده است؟ ای سلیمان! کسی که به خداوند ایمان آورد و تقوا پیشه کند، فتی به حساب می‌آید. (کلینی، 395/8) آن چه از این حدیث استفاده می‌شود این است که جوان و جوانی با قلب و درون انسان ارتباط دارد، نه با توان جسمی و سن و سال او. (صداقت، ص3)

 

جوان و خودسازی در سیره‌ی اهل بیت(ع)

بی شک جوانان از مهم‌ترین سرمایه‌های بشری در هر جامعه ای می‌باشند و هستند. در تمام جوامع بشری، جوان روح مجسم زندگی، سمبل نشاط و بالندگی و نیروی حیات و سازندگی است. در سیره‌ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت (علیهم السلام) نیز به وفور حضور جوانان را در امور مختلف می‌بینیم تا آن جا که در بسیاری از موارد پیامبر برای احترام، با آنان مشورت می‌نمود و در کارها از آن‌ها یاری می‌جست. پس بر مسئولان فرهنگی جامعه اسلامی است که تعلیم و تربیت جوانان را جدی بگیرند و در روح لطیف و فطرت پاک آن‌ها بذر دین و معنویت را بکارند، چنان که امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِيَ فِيهَا مِنْ شَيْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ؛ همانا، دل جوان، مانند زمین خالی است که هر چه در آن افکنده شود، آن را می‌پذیرد». (آمدی، ص66، ح889)

امام صادق (علیه السلام) چنین توصیه می‌فرمایند: «عَلَيْكَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى كُلِّ خَيْرٍ؛ جوانان را دریاب؛ که آنان به سوی هر نیکی‌ای پُر شتاب‌ترند». (آمدی، ص55، ح27)

اهمیت و ارزش به جوانان و بها دادن به شخصیت آن‌ها نه تنها در سیره‌ی روایی و گفتار پیامبر و اهل بیت (علیهم‌السلام) که در سیره‌ی عملی آنان نیز به وفور دیده شده است. در این جا چند نمونه را به اختصار ذکر می‌کنیم: (خادمی کوشا، ص28)

1ـ اولین مسلمانی که در سن 13 یا 15 سالگی برای یاری پیامبر اعلان آمادگی نمود، علی بن ابیطالب (علیه السلام) بود. که این نشان دهنده‌ی پاکی فطرت و دین‌داری و گرایش به دین در جوانان است.

2ـ اولین فرستاده‌ی پیامبر به مدینه و اولین مبلغ اسلام در شهر یثرب، جوانی به نام مُصعَب بن عُمیر بود.

3ـ اولین فرماندار مکه که پس از فتح مکه با عنوان امیر، از سوی پیامبر برگزیده شد، جوان 21 ساله‌ای به نام عَتّاب بن اسید بود.

با مشاهده‌ی این نمونه‌ها به این نتیجه می‌رسیم که هرگز جوانان را به جهت جوان بودنشان نباید کنار گذاشت بلکه اول در صورت داشتن لیاقت و کفایت به آن‌ها باید مسئولیت‌های اجتماعی داد و دوم این که چون جوانان دارای استعدادها و نیروهای نهفته‌ی زیادی هستند، باید با توجه به ویژگی‌های خاص و مطلوبی که دارند، به آن‌ها خط مشی داد و این استعدادها را در جهت صحیح و کارآمد سامان‌دهی نمود. در این جا به طور اختصار ویژگی‌های کلی جوان و تأثیر بسزای آن‌ها را در خودسازی و یا عدم خودسازی او بیان می‌کنیم.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های جوانان این است که زودتر به سوی خوبی‌ها، دین‌داری و کارهای نیک می‌گرایند؛ زیرا با فطرت پاک آنان سازگار است و پیش از آن که این آینه‌ی روشن زنگار گیرد و مکدر شود باید غبار از دل آن زدود: همان‌گونه که امام علی (علیه السلام) به فرزندش می‌فرمایند: «فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ؛ پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد». (نهج البلاغه، نامه31) رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می‌فرمایند: «من تعلم العلم في شبابه كان بمنزلة النقش في الحجر و من تعلمه و هو كبير كان بمنزلة الكتاب على وجه الماء؛ کسی که در جوانی دانش آموزد، مانند نقاشی روی سنگ است، آن کس که در بزرگ‌سالی دانش اندوزد، مانند نوشتن روی آب است». (دعائم الاسلام، 82/1؛ صداقت، ص44)

توجه در سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله) و پیشوایان دینی، به روشنی این واقعیت را بیان می‌کند که جوانان هرگاه در معرض تبلیغات صحیح دینی قرار گرفته‌اند، به صورت وسیعی به دین گرایش یافته اند که از نمونه‌های آن گروندگان به حضرت عیسی و موسی (علیهم‌السلام) و مسلمانان صدر اسلام می‌باشند. قرآن درباره‌ی ایمان آورندگان به حضرت موسی (علیه السلام) می‌فرماید: «فَما آمَنَ لِمُوسى‏ إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلى‏ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ؛ در آغاز هیچ کس به موسی ایمان نیاورد مگر گروهی از فرزندان قوم او، در حالی که از فرعون و اطرافیان او می‌ترسیدند که مبادا آنان را در شکنجه قرار دهد». (یونس/83؛ صداقت، ص62) همان طور که می‌بینیم از ایمان آورندگان جوانان هستند که با وجود ترس از عواقب این پذیرش، باز هم دست از دین برنداشتند.

طبق تعالیم دینی، انسان از دوران نوزادی با زمینه‌ی فطری خداشناسی متولد می‌شود و در دوران جوانی، روح و روان او بیشترین آمادگی و استعداد را برای اموری که دین برای او به ارمغان می‌آورد، دارد. و از آن جا که روح جوان از رقت و نرمی و لطافت و پاکی برخوردار است، ممکن است به تدریج، با گذر عمری که با آرزوها، رفتارها، پندارها و حالت‌های دیگر همراه است، تحت تأثیر محیط قرار گرفته و این حالت به سختی و قسوت تبدیل شود و دین خواهی جای خود را به دین گریزی دهد. پس دوران جوانی دوران تلاش در خودسازی است و ذهن جوان آماده برای پذیرش. پس تو ای جوان! آگاه باش که چگونه این دوران را سپری می‌کنی و مراقب این خزانه‌ی خدادادی خود باش و آن را از هر چیزی پر مکن چرا که زیبنده‌ی آن است که بهترین گوهرها را در آن بریزی آن هم از جنس و رنگ خدایی که همخوان و شایسته‌ی توست.

از مهم‌ترین و بارزترین ویژگی‌های جوان، رقت قلب است، یعنی نرم دلی و انعطاف پذیری. جوان به حکم آن که هنوز عمری را سپری نکرده و وابسته‌ی تعلقات مادی و غیر مادی نشده است قلب و دل او مانند زمین آماده، هر دانه ای را می‌پذیرد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره‌ی جوانان می‌فرمایند: «اوصیکم بالشبان خیرا فانهم ارق افئده ان الله بعثنی بشیرا و نذیرا فحالفنی الشبان و خالفنی الشیوخ؛ شما را درباره‌ی جوانان توصیه می‌کنم که به نیکی و خوبی رفتار نمایید زیرا آن‌ها نازک دلند. خداوند مرا مژده دهنده و ترساننده برانگیخت. جوانان با من هم پیمان شدند ولی پیران به مخالفت برخاستند. (محمدی ری شهری، ص52)

نرم دلی جوان از جمله اموری است که از آیات قرآن کریم قابل استنباط است (رک: حسینی زاده، حاجی ده آبادی، ص42): هنگامی که برادران یوسف از کرده‌ی خویش پشیمان شدند، نزد پدر خود ـ یعقوب ـ آمدند. پدر به ایشان فرمود: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ؛ به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می‌خواهم که او همانا آمرزنده‌ی مهربان است. اما همین برادرها هنگامی که نزد یوسف آمدند، حضرت به ایشان فرمود: «لا تَثْريبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمينَ؛ امروز بر شما سرزنشی نیست؛ خدا شما را می‌آمرزد و او مهربان‌ترین مهربانان است». (یوسف/92)

تفاوت گفتار یوسف و پدرش در این است که یوسف همان لحظه آن‌ها را بخشید، ولی یعقوب به آن‌ها گفت که به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می‌طلبم. این دو نوع گفتار حکایت از تفاوت شخصیت یوسف جوان با یعقوب بزرگ سال دارد؛ زیرا که با توجه به روایات، قلب جوان نرم‌تر از قلب پیر است.

در نتیجه جوان باید با آگاهی از این ویژگی خود، مراقب تهاجمات دشمن باشد که خدای نکرده بر اثر سستی و ناآگاهی، قلب لطیفش محل کشت شیطان صفتان و استعمارگران نشود و خود را با آموزش‌های فکری، دینی و اخلاقی در برابر جهالت‌های مدرن وسوسه‌های شیاطین مسلح گرداند.

از سوی دیگر باید بدانیم دوران جوانی، دوران بسیار حساس و پر فراز و نشیبی است و گاه جوانان از نظر عاطفی بسیار حساس و شکننده‌اند به گونه‌ای که تحمل مخالفت، سرزنش و عتاب را ندارد؛ یعنی جوان به همان اندازه که می‌تواند با پرورش استعدادهای مثبت در خود در راستای سعادت خویش گام بردارد، به دلیل برخی ویژگی‌های این دوران به همان اندازه ممکن است درگیر موانع و نیروهای منفی شده، مسیرش تغییر کند. بنابراین جوانی یکی از پر خطرترین دوران زندگی بشر است و اگر جوان عزیز متوجه نباشد، ممکن است در میان تلاطم دریای مواج غرق گردد.

از جمله حالت‌ها و ویژگی‌های عارضی انسان در دوران جوانی، حساسیت و دل آزردگی است. که همه‌ی کسانی که با او تعامل دارند باید به این نکته توجه کنند. در حدیثی از امام علی (علیه السلام) آمده است: «إذا عاتبت الحدث فاترك له موضعا من ذنبه لئلا يحمله الإخراج على المكابرة: هرگاه نوجوانی را توبیخ کردی، راهی برای او در توجیه گناهش باز گذار تا موجب لجاجت و دشمنی او نشود. (ابن ابی الحدید، 333/20) شدت و خشونت با جوان او را به سمت واکنش‌هایی می‌کشاند که ممکن است زمینه‌ی افتادن در بسیاری از خطرها و دام‌ها شود و این حاکی از وضعیت عاطفی و روحیه‌ی آسیب پذیر اوست و از آن جا که جوان دوست دارد بر توانایی و قدرت شخصی خود اعتماد کند، در فعالیت‌های اجتماعی شرکت می‌نماید و گرچه از توانایی‌های ادراکی و جسمی بدنی ویژه‌ای برخوردار است، اما به همان میزان بی‌تجربگی و عدم پختگی او هر آینه امکان دارد او را از سریر سلطنت به زیر بکشاند. پس علاوه بر دیگران، جوان خود باید مراقب رفتار و ویژگی‌های این دوران باشد تا کم‌تر آسیب ببیند.

 

فهرست منابع:

1.  صداقت، محمد، عارف جوان و جوانی در سیره‌ی اهل بیت (علیهم السلام)، قم، جامعه المصطفی العالمیه، 1387.

2.  محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه جوان، قم، دارالحدیث، 1385.

3.  رک: حسینی زاده، علی و محمد علی حاجی ده آبادی، بررسی مسائل تربیتی جوانان در روایات، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.

4.  تمیمی آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دارالکتاب، بی تا.

5.  خادمی کوشا، محمد علی، جوان در پرتو اهل بیت، قم، بوستان کتاب قم، 1382.

6.  ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1415ق.

7.  قاضی النعمان، دعائم الاسلام، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.

8.  دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1325.

9.  مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، 1387.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 17


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1976)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort