تنظیم: خانم بلیانی
تدبّری در آیات مودّت و محبّت به اهل بیت(ع)
معرفت، محبّت و مودّت به اهل بیت(ع) تجلّیگاه معرفت و محبّت الهی است که: «مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَءَ بِكُمْ...»؛ (زیارت جامعه کبیره) هرکس خداشناسی و خداپرستی را اراده کند از شما آغاز میکند.
حبّ و دوستی تنها وسیلهی ارتباط هر طالبی با مطلوب خود است که میتواند دوست را به سوی محبوب و معشوق خود جذب کند تا بدین وسیله نقص خود را کامل نماید و هیچ بشارتی برای «محب» لذّتبخشتر از آن نیست که به او خبر دهند محبوبت تو را دوست دارد. بندهای که راه محبّت خدا را طی میکند آرزویش آن است که خدا هم او را دوست داشته باشد و همانطور که او برای خداست، خدا هم برای او باشد. امّا سخن اینجاست که خداوند متعال هر محبّتی را محبّت لایق به خود حساب نمیکند مگر اینکه آثار محبّت، تمام متعلّقات آن را فراگیرد و نسبت به تمام جوانبش حالت خضوع و تسلیم ایجاد کند. یعنی محبّت بنده نسبت به خدا هنگامی صادق است که بنده صراط توحید و اخلاص را طی کند و متدیّن به دین و شریعت پیامبر اکرم
باشد.آیهی 31 مبارکهی آل عمران به صراحت و وضوح، محبّت ورزیدن به پیامبر(ص) و اطاعت و پیروی از شریعت ایشان را حقیقت راه محبّت خدا و اخلاص در بندگی خدا میداند. کسی که ادّعای ولایت و دوستی خدا میکند حتماً باید از کانال پیامبر(ص) او وارد شود؛ پیامبر او را اطاعت کند تا در نتیجه خداوند هم او را دوست داشته باشد.
1. «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» (آلعمران/31)؛ ای پیامبر! بگو اگر خداوند را دوست دارید پس مرا پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسیار بخشنده و مهربان است.
در حقیقت تنها شرطی که خداوند برای دوست داشتن خودش گذاشته، این است که به پیامبر او محبّت و از او تبعیت داشته باشیم. به دنبال این بشارت به محبّین خود، بشارت دومی میدهد که به خاطر تبعیّت و محبّت به پیامبرم گناهان شما را هم میآمرزم. چراکه حبّ خداوند نسبت به بنده موجب نزدیک شدن به بنده و کشف حجابها که همان گناهان او باشد، میشود (ر.ک: طباطبایی، 1374، ج5، ص289).
وقتی این آیه در کنار آیهی مبارکهی سورهی نساء قرار میگیرد که میفرماید:
2. «أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ»، میبینیم پیروی از پیامبر را در قالب اطاعت ذکر نموده تا روشن شود راه پیامبر و همچنین اولی الامر که ائمّهی اطهار باشند دقیقاً همان مجموع اوامر و نواهی خدا و شریعت اسلام است؛ یعنی اطاعت خدا و پیامبر و اولی الامر یکی بیش نیست و جالبتر اینکه فعل أمر «اطیعوا» برای اولی الامر تکرار نشده و با حرف واو عطف به اطاعت رسول شده که این مشعر بر آن است که اطاعت از خدا و اطاعت از پیامبر(ص) و اطاعت از اولی الامر یکی است. در احادیث متعدّدی هم این مهم میخوانیم که امام صادق(ع) فرمود: کسی که خوشحال میشود از اینکه بداند خدا او را دوست دارد باید عمل به طاعت خداوند کرده و پیروی ما را هم بنماید. آیا چنین کسی فرمودهی خداوندی را که به پیامبرش وحی کرده: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ... » (آل عمران/31) را نشنیده؟! به خدا سوگند هیچ بندهای خدا را اطاعت نمیکند جز آنکه خداوند پیروی ما را در این اطاعت وارد میکند. به خدا سوگند هیچ بندهای ما را پیروی نمیکند جز آنکه محبوب خداوند خواهد شد (کلینی، 1407ق، ج8، ص14، ح1).
آری، وجود اهل بیت(ع) تجلّیگاه تمام اسماء و صفات الهی و بهترین ورودگاه و جایگاه معرفت خداست. مجرایی مطمئن که میتواند خداجویان را از میانبرترین راه در کوتاهترین زمان به خداوند برساند. چراکه اهل بیت(ع) آینههای محدودی هستند که جمال و جلال بینهایت الهی را در حدّ درک و شناخت ما مجسّم میکنند و در پرتو معرفت و محبّت به ائمّه ما به معرفت و محبّت و اطاعت الهی میرسیم.
و چه خوب به این حقیقت قرآنی دست مییابیم آنجا که پیامبر(ص) اجر رسالت خود را مودّت و دوستی با اهل بیتش دانسته:
3. «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» (شوری/ 23) کلمهی «الْقُرْبَى» 15 بار در قرآن به کار رفته که در تمام آنها به معنی خویشاوندان و نزدیکان است. منظور از «ذوی القربی» نیز نزدیکان پیامبر(ص) میباشد. پیامبر اکرم(ص) در دو مورد تقاضای اجر و مزد کرده یک بار در آیهی مبارکهی سورهی شوری و بار دیگر در سورهی فرقان آیهی 57: «قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا» (فرقان/ 57) دوستی ذوی القربی بازگشت به مسألهی ولایت و رهبری ائمّهی معصومین(ع) میکند که در حقیقت تداوم خطّ رهبری پیامبر اکرم(ص) و ادامهی مسألهی ولایت الهیه است و روشن است که قبول این ولایت و رهبری مانند نبوّت پیامبر(ص) سبب سعادت خود انسانها و رسیدن به توحید و یکتاپرستی است. بنابراین نتیجهاش به خود شما بر میگردد. لذا شیعه معتقد است طبق آیات و احادیث، رشتهی رهبری بعد از پیامبر در شکل امامت برای همیشه ادامه خواهد داشت و محبّت و مودّت ورزیدن به اهل بیت پیامبر(ص) وسیلهای است برای قبول ولایت و امامت ائمّهی معصومین(ع) که از دودمان آن حضرت و پشتوانهای برای ادای رسالت میباشند (مکارم شیرازی، 1374، ج20، ص410).
در سورهی مبارکهی سبأ آیهی 47 نیز به این مسأله اشاره شده، میفرماید:
4. «قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»؛ بگو هر اجر و پاداشی که از شما خواستم برای خود شماست. اجر من تنها بر خداست و او گواه بر هر چیزی است.
اگر میبینید من اجر رسالت را دوستی با خویشاوندانم قرار دادم (طبق دستور پروردگار، در سورهی شوری) این سودش به خود شما بازگشت میکند چراکه مودّت ذی القربی بازگشت به «مسألهی امامت و ولایت» و تداوم خط نبوت است که آن هم برای هدایت شما ضروری است (مکارم شیرازی، 1374، ج18، ص145).
در تفسیر المیزان ذیل این آیهی شریفه روایتی را از تفسیر قمی از ابی الجارود نقل میکند که: امام باقر ذیل آیهی مبارکهی سورهی سبأ فرمود: جریان چنین بوده که رسول خدا(ص) از قوم خود خواست که اقارب او را دوست بدارند و آزار و اذیّت نکنند لذا این آیه نازل شد که همین اجر و مزد نیز به نفع شماست: «فَهُو لَکُم» و ثوابش عاید خودتان میشود (طباطبایی، 1374، ج32، ص307). و با تعبیر دیگر در سورهی مبارکهی فرقان میفرماید این اجر رسالتی که از شما خواستم نیست جز اینکه هر کسی راهی به سوی پروردگارش برگیرد. پیامبر(ص) اعلام میکند که به وسیلهی مودّت ورزیدن و تبعیّت از ائمّهی طاهرین است که شما هدایت یافته و به سعادت میرسید و این همان تداوم راه رسالت من است مثل معلّمی که به شاگرد میگوید من مزدی از شما نمیخواهم جز اینکه درس مرا خوب بخوانید.
از جمع و بررسی بین آیات سُوَر مبارکهی شوری، فرقان و سبأ به این نتیجه میرسیم که:
اولاً قرآن دربارهی پاداش زحمات پیامبر(ص) چند نوع تعبیر دارد.
1. پاداش من بر خداست (إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ).
2. پاداش من محبت ورزیدن به اهل بیت(ع) من است (إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى).
3. پاداش من قرار گرفتن شما در خط خداست و شما به وسیلهی اهل بیتم به سوی خدا هدایت میشوید (أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا).
4. پاداشی که میخواستم صد در صد به نفع شماست (مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ).
5. ماهیت این محبت و مودت، حسنه و نیکی است و خداوند به آن حسنه میافزاید (وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا).
6. مودّت با اهل بیتم زمینهساز برخورداری از غفران و لطف خدا به شماست (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ) (ر.ک: مکارم شیرازی، 1374، ج9، ص461؛ نجّارزادگان، 1393، ص252).
«وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا»
و چه حسنهای از این برتر که انسان خود را همیشه زیر پرچم رهبران الهی قرار دهد. حبّ آنها را در دل گیرد و مسیر آنها را ادامه دهد. در فهم کلام الهی و مسائل دینی که برای او ابهام پیدا میشود از آنها توضیح بخواهد. عمل آنها را معیار قرار داده و آنها را الگو و اسوهی خود قرار دهد.
ثانیاً آنکه قرآن این مودّت به ذوی القربای پیامبر را واجب نموده بر تمام مسلمانان. «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى». این وجوب را در آیات 31 آل عمران، 47سبأ و 57 فرقان مشاهده میکنیم.
همچنین در احادیث بسیاری به وجوب این مسأله تصریح شده از جمله:
روایت اول: کلام امام حسن مجتبی(ع) پس از شهادت امام علی(ع) که فرمودند: «یا اهل العراق اتقوا الله فیها فانا امراؤکم و ضیفانکم و نحن اهل البیت الذی قال الله تعالی... لنبیه: (قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً...) فاقتراف الحسنه مودتتنا اهل البیت»؛ ای اهل عراق! دربارهی ما از خدا تقوا داشته باشید. همانا ما رهبران و میهمانان شما هستیم. ما اهل بیتی هستیم که خداوند متعال دربارهی آنان فرمود: ... به پیامبرش «بگو من از شما پاداشی نمیخواهم جز دوستداری خویشاوندانم و هر کس نیکی به دست آورد... پس کسب نیکی همان دوستی با ما اهل بیت است (حاکم نیشابوری، 1418ق، ج3، ص172؛ هیثمی، 1967م، ج9، ص146؛ مکارم شیرازی، 1374، ج20، ص411؛ ر.ک: نجّارزادگان، 1393). و فرمود: «أنا من اهل البیت الذین افترض الله مودّتهم علی کلّ مسلم»؛ و من از خاندانی هستم که خداوند مودّت آنها را بر هر مسلمانی واجب کرده است» (طوسی، 1414، ص270).
روایت دوم: لَمّا نزلت: «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى» قالوا: یا رسول الله من قرابتک؟ من هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال علی و فاطمه و ابناها و قالها ثلاثاً:
هنگامی که آیهی: «قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ...»، نازل شد اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودّت آنها بر ما واجب شده کیانند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزند آن دو. این سخن را سه بار تکرار فرمود (شوشتری، ج3، ص2؛ قرطبی این روایت را در ذیل آیه مورد بحث آورده، ج8، ص5843؛ ر.ک: مکارم شیرازی، 1374، ج20، ص410).
منابع:
* قرآن کریم
1. ابن بابويه، محمّد بن على، كمال الدين و تمام النعمة، محقق غفارى، على اكبر تهران اسلاميه، 1395.
2. حاکم نیشابوری، محمّد بن عبدالله، المستدرک، ج3، تصحیح: عبدالسلام بن محمد علوش، بیروت، دار المعرف، 1418ق.
3. حر عاملی، محمّد بن حسن، وسائل الشیعه، ج16، قم، مؤسّسه آل البیت، 1409ق.
4. شوشتری، نورالله بن شریف الدین، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج3، قم، کتابخانه عمومی آیت الله مرعشی، بیتا.
5. طاهری، مرتضی، آفتاب در نگاه خورشید، کرج، انتشارات عهد، 1381.
6. طباطبایی، سید محمّد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج5و32، ترجمهی سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1374.
7. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج20، قم، انتشارات اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
8. کلینی رازی، محمّد بن یعقوب، الکافی، ج8، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
9. متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج12، بیروت، مؤسّسه الرساله، چاپ پنجم، 1401ق.
10. محمّدی ری شهری، محمّد، اهل البیت فی الکتاب و السنه، قم، چاپ و نشر دار الحدیث، 1390.
11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج8و9و18و20، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1374.
12. نجارزادگان، فتح الله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1393.
13. هیثمی، ابوالحسن نورالدین علی بن ابی بکر بن سلیمان، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج9، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1967م.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 32