دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
ﺳﻪشنبه, 28 فروردین,1403

بازگشت آرامش


بازگشت آرامش

 

 

آثار مخرّب اختلاط زن و مرد در محيط كار بر روي بهداشت رواني فرد/مریم شریفی صحی

 

بهداشت و سلامت فرد در جامعه هميشه يكي از زمينه‏هاي رشد و تكامل فرد و اجتماع بوده است زيرا براي رشد و تكامل انسان عوامل و زمينه‏هايي لازم است كه يكي از آن‏ها داشتن فكر و روان سالم است چرا كه انسان با اختلال فكري و اضطراب روحي و رواني درك درستي از واقعيت و راهي براي فهم درست آن ندارد تا بتواند گام بعدي را در مسير رشد و تكامل بردارد.

از آن‌جا كه انسان افزون بر بُعد جسماني و نيازهاي ويژه‌ی آن جنبه ‏اي مهم ‏تر و اصيل‏تر يعني بُعد روحي رواني نيز دارد اسلام با نگرشي جامع حفظ و ارتقاي سلامت هر دو بُعد را اهدافي اساسي قلمداد كرده است. (دشتی، ص517) ما در اين مقاله سعي بر آن داريم به بُعدي بپردازيم كه از نظر اسلام اهمّيت فراواني دارد؛ زيرا تمامي انسان‏ها در محيط اجتماعي و در تقابل با يكديگر زندگي مي‏كنند در نتيجه نمي‏توان فرد را بدون اجتماع در نظر گرفت حال اگر فردي در اجتماع در اثر عوامل مختلف داراي فشار روحي و رواني گردد چه مخاطراتي براي نظام اجتماعي به وجود مي‏ آيد و چه خطراتي افراد جامعه را تهديد مي‏ كند؟ يكي از مباحث مهم در اين بخش حضور زنان در كنار مردان در اجتماع است. در اين مختصر سعي در بررسي اين فرضيه است كه آيا دوش به دوش كار كردن مردان و زنان در كنار هم لطمه‏اي به بُعد رواني مردان يا زنان جامعه دارد؟

نظر اسلام در اين‏باره چيست؟ و بسياري از سؤالات كه انشاءالله بتوانيم در اين پژوهش به آن‌ها پاسخ دهيم و به پيشرفت علم و سلامت جامعه‌ی اسلامي ياري رسانيم.

طبق آماري كه گرفته شده طي چهل سال اخير تعداد مبتلايان به امراض روحي رواني در تهران 75 برابر شده و از نسبت يك در ده هزار به يك در هزار رسيده است. (صدر، ص120) اين بالا رفتن آمار بيماري‏هاي روحي و رواني چه علّتي مي‏تواند داشته باشد؟ خصوصاً در جامعه‌ی كنوني كه اكثريت انسان‏ها در رفاه مادّي بسر مي ‏برند. يكي از علّت‏هاي آن آزادي ارتباط با زنان در محيط ‏هاي كار و مجامع عمومي است. در چنين محيط‏هايي، براي مرداني كه وسيله‌ی ارضاي غرايز برایشان موجود است، آن‏قدر در به كارگيري غريزه زياده ‏روي مي‏ كنند كه دچار ضعف اعصاب و بيماري ‏هاي رواني مي‏گردند و مردي هم كه در محروميت به سر مي‏برد دچار نوعي ديگر از اين بيماري‏ها مي‏شود. خطرناك‏ترين چيزي كه بشر را به سوي بيماري‏ هاي رواني سوق مي ‏دهد هيجان تمايلات جنسي است اگر به محروميت و ناكامي منتهي گردد. (همان، ص121)

ما در اين مقاله سعي در اثبات اين فرضيه داريم كه نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادي معاشرت‏ ها التهاب‏ هاي جنسي را فزوني مي‏بخشد و آن را به صورت يك عطش روحي و يك درخواست اشباع نشدني درمي ‏آورد و در نتيجه بيماري‏ هاي روحي و رواني را هم در مردان و هم در زنان ايجاد مي ‏كند.

حدود روابط زن و مرد

اسلام بهترين تعريف را از زن ارائه داده است تا جايي‏كه قرآن كريم آفرينش زن را مانند مرد نشانه‏ اي از وجود خالق حكيم مي ‏داند و حضرت علي(عليه ‏السّلام) زن را به گل‏ هاي بهاري تشبيه مي ‏كند. (نهج البلاغه، نامه31، ص383)

اسلام هرگز زن را از اجتماع و يا مسئوليت‏ هاي اجتماعي محروم نساخته است بلكه به دلیل ظرافت وجود، عواطف سرشار و لطافت طبعش مسئوليت‏ هاي اجتماعي مهم و ظريفي را به او واگذار نموده است، وي را از برخي تكاليف معاف داشته است و نيز بنا به اقتضاي مصالح جامعه و ضرورت پيش‏گيري از مفاسد، پاره ‏اي مسئوليت‏ ها را به مرد اختصاص داده است و جهت تداوم شور زندگي، وي را از بعضي امور ممنوع ساخته است.

اسلام در عين حالي كه شخصيت اجتماعي زن را به رسميت مي‏شناسد اختلاط افراطي زنان و مردان را نمي‏پسندد و جايز نمی‌شمارد. پيامبر اسلام در زمان حيات خويش اشاره كردند كه در ورودي زنان به مسجد از در ورودي مردان مجزا باشد. روزي اشاره به يكي از درها كردند و فرمودند: «لَوْ تَرَكْنا هذَا الباب لِلنِّساء؛ خوب است اين در را به بانوان اختصاص بدهيم». (مطهری، ص213) و نيز در جاي ديگر فرموده‏‏اند: براي اين‏كه برخورد و اصطكاكي بين مردان و زنان رخ ندهد مردان از وسط و زنان از كنار كوچه و خيابان راه بروند «لَيْسَ لِلنِّسَاءِ مِنْ سَرَوَاتِ الطَّرِيقِ شَيْ‏ءٌ وَ لَكِنَّهَا تَمْشِي فِي جَانِبِ الْحَائِطِ وَ الطَّرِيقِ» (کلینی، 518/5) گرچه فقها از اين روايت حرمت را استنباط نكرده و آن را حمل بر كراهت نموده‏اند امّا به هرحال نشانه‌ی اهمّيت موضوع است. اسلام براي سلامت جامعه مي‏خواهد زنان و مردان موقر و متيني را تربيت كند كه متانت و ادب بيش از همه در گفتار و رفتارشان ظاهر شود و چشم هوس‌بازان پليد و ناپاك را كور نمايد. اين دين به خطرات ناشي از روابط به اصطلاح آزاد جنسي كاملاً آگاه است و نهایت مراقبت را در برخوردهاي زنان و مردان اجنبي دارد تا حدودي كه منجر به حَرَجْ و فلج نشود. اسلام طرف‌دار دور نگه داشتن زنان از مردان است. (حسینیان، ص27)

در اين باره دو دسته آيه وجود دارد: دسته‌ی اول آياتي است كه در مورد وجوب حجاب و پوشش ظاهري و حدود و كيفيّت آن نارل شده كه مورد بحث ما نيست و فقط اشاره‏اي كوتاه به آن مي‏ شود و دسته‌ی دوم آياتي است كه نوع رابطه‌ی بين زن و مرد نامحرم را بيان مي‏كند و آنان را از كارهايي كه عفت و پاك‌دامني‏شان را تهديد مي‏نمايد، برحذر مي‏دارد.

دسته‌ی اوّل: سوره‌ی نور آيات 30 و 31 كه مفاد اين دو آيه مربوط به وظايف زن و مرد در معاشرت با يكديگر است كه شامل چند قسمت است: (رجبی، ص37)

الف) هر مسلماني چه مرد و چه زن بايد از چشم‏چراني و نظربازي اجتناب كند همان‏طور كه امام صادق (عليه ‏السّلام) مي‏ فرمايند: نگاه شهواني به نامحرم تيري از تيرهاي مسموم شيطان است و چه بسا لحظه‏ اي نگاه كه باعث حسرتي طولاني شود. (شیخ صدوق، ص607، حدیث1052)

«اَلنَّظَرُ لَهُمْ مِنْ سِهامِ اِبْليسِ مَسْمومٌ وَ كَمْ نَظْرَةٍ اَوْرَثَتْ حَسْرَةً»

ب) مسلمانان خواه مرد يا زن بايد پاكدامن باشند و عورت خود را از ديگران بپوشانند.

ج) زنان بايد پوشش داشته باشند و آرايش و زيور خود را بر ديگران آشكار نسازند و در صدد تحريك و جلب توجه مردان برنيايند. (مترجمان، ص305)

هم چنان که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده‏ اند: هر زني كه خود را خوش‌بو و معطّر كند و از خانه‏ اش خارج شود مورد لعن و نفرين است تا زماني كه به خانه برگردد و تا وقتي كه باز نگشته اين لعن و نفرين ادامه دارد. «أَيُّمَا امْرَأَةٍ تَطَيَّبَتْ ثُمَّ خَرَجَتْ مِنْ بَيْتِهَا فَهِيَ تُلْعَنُ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَيْتِهَا مَتَى مَا رَجَعَت‏». (کلینی، 518/5، حدیث2)

به نظر شما اسلام چرا اين‏طور اصرار به چنين كاري دارد؟ شايد به اين علت كه نمايان كردن زينت باعث جلب توجّهِ مردان نامحرم مي ‏شود و خود خطراتي دارد (پاک نژاد، 137/2)كه به آن اشاره خواهد شد.

دسته‌ی دوم از آيات: مؤمنان به ويژه زنان را از رفتارهايي كه سبب جلب توجّه و تحريك نامحرم مي‏شود باز مي‏دارد و حيا و عفت در مقابل نامحرم را مورد ستايش قرار مي‏دهد.

«وَ قَرْنَ في بُيوُتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَهِلِيَّةِ الْأُولَي وَ أَقِمْنَ الصَّلَواةَ وَ ءَاتِينَ الزَّكَاةَ وَ أَطِعْنَ اللهَ وَ رَسوُلَهُ إِنَّما يُريدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً» (سوره احزاب آيه 33) بر اساس اين آيه زنان نبايد در گفتگو با نامحرم از سخناني كه مفهوم يا آهنگ آن وسوسه‏ آميز و تحريك كننده باشد استفاده كنند چه بسا در بين آنان افرادي باشند که به سبب ضعف ايمان تحريك شده و خيال گناه در سر خود بپرورانند. بنابراين براي حفظ پاك‌دامني افراد جامعه بر زنان لازم است در گفتگو با نامحرم دقّت لازم را داشته باشند. در اين آيه به زنان دستور ديگري نيز داده شده، در ابتدا از زنان مي‏ خواهد تا جايي كه امكان دارد از خانه خارج نشوند و خود را كمتر در معرض ديد نامحرم قرار دهند، زيرا با اين كار جلوي بسياري از فسادهاي اخلاقي گرفته مي‏شود و زمينه‌ی انحراف و ناهنجاري در جامعه از بين مي‏رود هم‌چنان كه رسول اكرم نيز فرموده ‏اند: بين مردان و زنان فاصله‏ ايجاد كنيد تا كمتر با يكديگر تماس و برخورد داشته باشند، زيرا هنگامي كه آنان رو در روي يكديگر قرار گرفتند و با هم رفت و آمد داشتند، جامعه به دردي مبتلا خواهد شد كه درمان نخواهد شد «باعِدوا بَيْنَ أنفاس الرّجال و النِّساء فَاِنَّهُ اذا كانَت المعايَنَه وَ اللِّقاءُ كانَ الدّاءُ الذّي دواءَ لَهُ». (شرح نهج البلاغه، 123/17)

دستور ديگري كه در اين آيه وجود دارد اين است كه از تبرّج و جلوه‏گري بپرهيزند به زنان دستور مي‏ دهد به هنگام سخن گفتن، جدّي و خشك و به‏ طور معمول سخن بگویید نه هم‌چون زنان كم شخصيت كه سعي دارند با تعبیرات تحريك‌كننده كه گاه توأم با ادا و اطوار مخصوصي است كه افراد شهوت‏ ران را به فكر گناه مي ‏افكند سخن بگویيد. در ادامه آيه‌ دستور مي‏دهد كه بايد به‏ طور شايسته كه مورد رضاي پروردگار است سخن بگویيد. (بابایی، 608/3)

اين قسمت از آيه به ما مي‏ فهماند اگر زنان نمي‏توانند در خانه بمانند و بيرون آمدن از منزل برايشان ضروري است به‏گونه‏اي خارج شوند كه سبب جلب توجّه نامحرم نشوند به عبارت بهتر: جواز حضور زن در اجتماع در كنار نامحرم منوط به اين شروط است: حضور او اعم از نوع پوشش، راه رفتن، نگاه كردن و در يك كلمه تمام حركات و سكنات او به نوعي باشد كه در قالب جلوه ‏گري نباشد بلكه همراه حيا و عفت باشد. (رجبی، ص41)

در سوره‌ی قصص آيات 23 و 25 به همين شيوه‌ی رفتاري اشاره كرده و آن را مي‏ستايد.

«وَ لَمّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النّاس يَسْقوُنَ وَ وَجَدَ مِن دوُنَهُمُ امْرَأَتَيْن تَذُودان قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قالَتا لا نَسْقِي حَتَّي يُصْدِرَ الرّعاءُ وَ أَبوُنا شَيْخٌ كَبيرٌ * فَجاءَتْهُ إحْدَاهُما تَمْشِي عَلَي اسْتِحْياء قَالَتْ إِنَّ أَبي يَدْعوُكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ لَنا فَلَمّا جَاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ» در آيه‏ي اوّل به رفتار دختران شعيب اشاره مي‏كند كه سعي مي‏كنند از اختلاط با نامحرم بپرهيزند هنگامي كه حضرت موسي از آن‏ها مي‏ پرسد: چرا گوسفندان خود را آب نمي‏دهيد؟ در پاسخ مي‏ گويند:‌ ما آن‏ ها را آب نمي‏ دهيم تا چوپانان همگي خارج شوند و از كنار چاه فاصله بگيرند. كلمه‌ی «لا نَسْقي» كه به صيغه‏ ي مضارع آمده نشانه اي از استمرار داشتن به اين رويه در مقابل نامحرم است. (طباطبائی، 33/6)

در همين سوره آيه‌ی25 به مورد ديگري از شيوه‌ی رو به رو شدن زن با نامحرم اشاره كرده است: پيام اين آيه اين است كه صحبت كردن و هرگونه ارتباط با نامحرم بايد همراه با حجب و حيا باشد. در اين داستان وقتي دختر شعيب مأمور مي‏شود سخن پدر را به موسي كه جواني نامحرم است، برساند قرآن اين‏طور تعبير مي ‏كند: يكي از آن دو زن به سراغ او آمدند در حالي كه با نهايت حيا قدم برمي‏داشت. علّامه طباطبايي در تفسير اين آيه مي‏فرمايد: مراد از اين كه راه رفتنش بر استحيا بوده، اين است كه عفت و نجابت از طرز راه رفتنش پيدا بود. (همان، ص35)

سوره احزاب آيه 53: «يا اَيُّهَا الَّذينَ ءَامَنوُا لا تَدْخُلوُا بُيوُتَ النَّبِيّ إِلاّ أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَي طَعَامٍ غَيْرِ ناظِرينَ إناهُ وَلَكِنْ إِذا دُعِيتُمْ فَادْخُلوُا فَإذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِروُا وَلا مُسْتَئْنِسينَ لِحَديثٍ إِنَّ ذالِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْي مِنْكُمْ وَ اللهُ لا يَسْتَحْي مِنَ الْحَقّ وَ إذا سَألْتُموُهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلوُهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابِ ذالِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلوُبِكُمْ وَ قُلوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ إَنْ تُؤْذوُا رَسوُلَ اللهِ وَ لا إَنْ تَنْكِحوُا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً ِنَّ ذالِكُمْ كانَ عِندَ اللهِ عَظِيماً» اين آيه نيز نحوه‌ی معاشرت با نامحرم را بيان مي‏كند«و هنگامي كه چيزي از وسايل زندگي را به عنوان عاريت از زنان پيامبر مي‏خواهيد از پشت پرده بخواهيد. اين كار براي شما و آن‏ ها بهتر است. در اين آيه نيز به شيوه‌ی ديگري براي حفظ عفّت و حيا اشاره مي‏كند. به مردان دستور مي ‏دهد هنگام صحبت با زنان نامحرم سعي كنند رو در روي آن‏ ها قرار نگيرند، بلكه از پشت پرده صحبت كنند تا از وسوسه‏ هاي شيطاني و انحراف‏ هاي اخلاقي محفوظ بمانند. در همين راستا حديث تكان دهنده‏اي به چشم مي‏ خورد؛ رسول اكرم فرموده‏اند: «هر كس با زن نامحرمي شوخي كند براي هر كلمه كه با او گفته است هزار سال در آتش دوزخ او را زنداني مي‏كنند». (حرعاملی، 198/2)

قضاوت را با خود شما مخاطب عزيز مي‏گذارم. اين همه آيه فقط در باب نهي از اختلاط زن و مرد وجود دارد، چرا؟ مگر اين مسأله چه قدر اهمّيّت دارد كه اسلام در اين مورد اين قدر سفارش و توصيه مي‏كند.

حال اهميت آن را با يك قصه‌ی دردناك روشن مي‏كنيم: يكي از بزرگان نقل مي‏كند آقاي الف جواني بود نجيب و شريف. با آن كه در آغاز جواني بود آثار قلمي شيوايي داشت. اين جوان در يكي از دانشكده ‏ها مشغول تحصيل بود. هم‏كلاسي ‏هاي او عبارت بودند از چهل دختر و سه پسر كه خودش چهارمين پسر بود. سال تحصيلي به پايان نرسيده بود كه اين جوان دچار بيماري روحي گرديد و هم‏اكنون در يكي از آسايشگاه‏ هاي خصوصي به سر مي‏برد و من به عيادتش رفتم. (صدر، ص120) به نظر شما چرا اين جوان گرفتار اين بيماري گرديد؟ چرا اين ضايعه‌ی علمي پيدا شد؟ آيا شركت يك جوان در كلاسي كه چهل دختر در آن باشند جز اين نتيجه را خواهد داشت؟ ناكامي مرد در محيطي كه نگاه آزاد است بيش از ناكامي زن است زيرا غريزه‌ی برانگيخته مرد سيري ندارد، هر كه را ببيند مي ‏خواهد؛ در صورتي كه هر كه را بخواهد نمي ‏تواند به او برسد. اين مسأله كه غربيان به آن تأكيد مي ‏ورزند كه آزادي جنسي فقط در اين صورت است كه مرد اقناع شده و فساد كمتر مي‏ شود جمله ‏اي كاملاً پوچ و بي‏اساس است زيرا طبق روايات چنين امري امكان‏ پذير نيست. امام صادق(عليه ‏السّلام) مي ‏فرمايند: چهار چيز از چهار چيز سير نمي‏شود: زمين از باران، چشم از نگاه كردن، زن از مرد، عالم از علم.

«اَرْبَعَةٌ لا يَشْبَعْنَ مِنْ اَرْبَعَة: الارضُ مِنَ المَطَر وَ الْعَيْنُ مِنَ النَّظَر وَ الأنْثَي مِنَ الذَّكَر وَ الْعالِمُ مِنَ الْعِلْم». (ایمانی قمی، 15/2، حدیث19)

اين مؤيّد آن است كه مردان از نگاه كردن و مراوده با زنان خسته و اقناع نمي‏شوند و هم‌چنان ميل به ديگران در آن‏ها وجود دارد.

بگذاريد مثالي كاملاً روشن براي شما بزنم. اگر فردي بسيار گرسنه است و بوي كباب به مشام او برسد و كباب داغ را به او نشان دهند ولي به او ندهند تا بخورد، چه به سر او مي‏آيد؟ وقتي دو نفر از جنس مخالف با هم صحبت مي‏كنند و تحريك مي‏شوند ولي ارضايي در كار نباشد از لحاظ روحي و جسمي چه بر سر هر دو طرف وارد مي‏شود؟

روح بشر فوق‏العاده تحريك‏پذير است همان‏طور كه بشر اعم از زن و مرد در ناحيه‌ی ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملّك جاه و مقام سير نمي‏ شوند و اشباع نمي‏ گردند، در ناحيه‌ی جنسي هم چنين است هيچ مردي از تصاحب زيبارويان و هيچ زني از متوجّه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هيچ دلي از هوس سير نمي‏ شود.

و از طرفي تقاضاي نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدني است و هميشه مقرون است به نوعي احساس محروميت و دست نيافتن به آرزوها به نوبه‏ ي خود منجر به اختلالات روحي و بيماري‏ هاي رواني مي‏ گردد. (مطهری، ص77)

نفس آدمي دريايي است از خواستني ‏ها. زماني كه به چيزي تمايل ندارد آرامش بر آن حاكميت دارد و چون به آن رغبت كند همانند دريا طوفاني مي‏ شود و تنها رسيدن به خواسته‏ ي او مي ‏تواند جزر و مدّ اين درياي طوفاني را آرام كند.

مادامي كه بانوان خود را به طور كامل از ديد چشمان مردان مي‏ پوشانند درياي نفس آن‏ها آرام است و امّا وقتي خود را به نمايش مي ‏گذارند چشم آن‏ ها مي ‏بيند و دل آن‏ ها هوس مي‏ كند و آرامش رواني و امنيت آن‏ ها را به هم مي‏ريزد و از اين‏جا معلوم مي ‏گردد كه زنان جلوه‏گر چه اندازه در ايجاد اضطراب ‏هاي روحي و نابساماني‏ هاي دروني مردان نقش دارند. (اکبری، صص109ـ102)

عقده‌دار شدن مردان و جوانان از جمله آثار سوء رواني جلوه‏گري زنان است. از ديدگاه علم روان شناسي تا هنگامي كه انسان چيز مورد علاقه‌ی خود را نبيند به آن ميل پيدا نمي‏كند در نتيجه تعادل رواني او حفظ مي‏شود و اگر ببيند و به آن دست يابد باز هم تعادل رواني او حفظ مي ‏شود امّا اگر خواستن او در ارتباط با جنس مخالف باشد و به طور مكرّر شاهد جاذبه‏ هاي زنان قرار گيرد شعله‌ی تمايلات جنسي بيشتر از درونش زبانه مي‏كشد و با توجّه به ناكامي‏ هاي مكرّري كه به او دست مي ‏دهد عقده ‏دار مي ‏شود. (همان، ص190)

فهرست منابع:

1ـ قرآن كريم با ترجمه آيت‏الله مكارم شيرازي.

2ـ نهج‏البلاغه، ترجمه محمد دشتي، مشهد نشر عروج انديشه، چ اول، 1387.

3ـ اكبري، محمدرضا، تحليلي نو و عملي از حجاب در عصر حاضر، اصفهان، نشر پيام عترت، چاپ چهارم، 1377.

4ـ ايماني قمي، عباس، زبده الاحاديث، قم، نشر علّامه، چاپ سوم، 1378، ج2.

5ـ بابايي، احمد علي، برگزيده تفسير نمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلاميه، چاپ13، 1382، ج3.

6ـ حسينيان، روح‏الله، حريم عفاف، بي‏نا، نشر سازمان تبليغات اسلامي، چاپ سوم، 1375.

7ـ رجبي، عباس، حجاب و نقش آن در سلامت روان، قم، نشر امام خميني، چاپ سوم، 1386.

8ـ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه صادق حسن‏زاده، قم، نشر ارمغان حلوبي، چاپ دوم، 1383.

9ـ صدر، سيد رضا، زن و آزادي، به اهتمام باقر خسروشاهي، قم، نشر بوستان كتاب، چاپ دوم، 1387.

10ـ طباطبايي، محمد حسين، تفسير‌الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني، قم، نشر مدرسين حوزه‌ی علميه قم، چاپ5، 1374، ج16.

11ـ عاملي حر، وسايل‌الشيعه، قم، مؤسسه‌ی آل البيت، 1409ق، ج20.

12ـ قاسمي سليمان، بهداشت و سلامت روان به نگرشي به آموزه‏ هاي دين و سيره‌ی معصومين، قم، مؤسسه‌ی آموزشي و پرورشي امام خميني، چاپ اول، 1388.

13ـ كليني، محمد يعقوب، الكافي، تهران، دارالكتب اسلاميه، 1365ش، ج5.

14ـ مطهري، مرتضي، مسأله‌ی حجاب، قم، نشر صدرا، چاپ 63، 1384.

15ـ معتزلي، ابي الحديد، شرح نهج ‏البلاغه، قم، نشر كتابخانه آيت ‏الله مرعشي، 1404ق، ج17.

16ـ مترجمان، تفسير جوامع الجامع، مشهد، نشر بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي، چاپ دوم،1377، ج4.

17ـ نوري، محدث، مستدرك الوسايل، قم، مؤسسه آل البيت، 1408ق، ج14.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 18


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1792)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort