تاریخ ارسال خبر: 01 بهمن 1394 | گروه خبری:
دو قدم تا خدا
در یک جلسه با خانم اعتمادی صحبت از بانو امین به میان آمد، ایشان فرمودند:
«زمانی که رژیم شاهنشاهی مکتب را تعطیل کرده بود و حاج آقا طاهایی زندان بودند، خانم طاهایی خیلی ناراحت بودند، ما به دوستان گفتیم سفری را برای خانم تدارک ببینیم شاید مقداری روحیهی ایشان تغییر کند. پیشنهاد سفر قم و اصفهان شد. ایشان فرمودند: به شرطی به اصفهان میآیم که به دیدار بانو امین برویم، قبول کردیم. در اصفهان جویای ملاقات با بانو امین شدیم. گفتند ایشان مریض هستند و کسی را به دیدار نمیپذیرند. پیام دادیم که خانم طاهایی تقاضای ملاقات دارند. فرمودند: بگویید تشریف بیاورند. وقتی وارد منزل بانو امین شدیم ما را به اتاقی راهنمایی کردند که منتظر بانو باشیم در همان حال و هوای انتظار با خودم گفتم خانم امین چگونه شخصیتی است؟ در همین حالت به یاد گفتهی علّامه امینی(ره) افتادم که گفته بود وقتی برای اولین بار بانو امین را دیدم اعضای بدنم از هیبت این بانو به لرزه درآمده بود؛ در همین تفکّر بودم که پردهی سبز زیبای مخملی کنار رفت و بانو با چادری سفید و هیبتی زهراگونه وارد شدند همان حالِ علّامه امینی را در وجود خود احساس کردم. (خانم تقرّبی، مدرس مؤسّسهی علمی تحقیقی مکتب نرجس)
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 31