تنظیم: خانم سبزیکار
(برگرفته از سخنرانیهای استاد اعتمادی به مناسبت روز قدس)
استاد اعتمادی به مسائل روز جهان اسلام آگاهی و اشراف قابل توجّهی داشتند. سخنرانیها و بیانات کوبندهی ایشان هر ساله در آستانهی روز قدس و جوشش و حرارت خاصّی در مخاطبان ایجاد میکرد. ایشان در سخنرانیهای خود به معرّفی چهرهی صهیونیسم میپرداختند. نحوهی شکلگیری اسرائیل غاصب، رویارویی اعراب با صهیونیستها، توجّه پیروان ادیان مختلف به قدس، نقش دول استعماری در به وجود آمدن این غدّهی سرطانی و... از جمله موضوعات بیاناتشان در جمع بانوان روزهدار در ماه مبارک رمضان در مکتب نرجس میباشد. در این نوشتار، شمّهای از بیانات ایشان در زمینهی «نحوهی شکلگیری کشور یهود» مطرح میگردد.
«صهیونیسم به عنوان یک حرکت سیاسی، در نیمهی دوم قرن نوزدهم میلادی شروع به رشد کرد و در دههی آخر آن قرن، فعّالیت رهبران آن شدّت گرفت... صهیونیسم سیاسی، خواستار بازگشت یهودیان به فلسطین و ایجاد کشور اسرائیل است... و برای رسیدن به هدف تشکیل کشور یهودی در اورشلیم (فلسطین) تلاش میکند» (احمدی،1377، ص3).
استاد اعتمادی در این زمینه فرمودند: «قدرتمندان یهودی انجمنی را به وجود آوردند و در آن دو برنامه طرح شد و به تصویب رسید.
1. ایجاد یک حزب به نام حزب صهیونیستی
2. ایجاد یک مکان و یک سرزمین برای ملّت یهود یعنی کشور یهودی.
این فکر در آن انجمن تشریح شد.
انجمن یهودی، مردم یهودی را که در کشورهای مختلف زندگی میکردند، تشویق به مهاجرت به فلسطین کرد. چرا که یهود هم باید کشور مستقل داشته باشد، آن انجمن سعی نمود... یهود را به خودش بشناساند». (استاد اعتمادی)
در نتیجه در اواخر قرن19، طرز فکر غالب بر جامعهی یهود این بود که یهودیان ملّتی در شرف تکوین هستند و سزاوار سرزمینی مختص به خود میباشند (همایون پور، 1364، ص28)، این انجمن، فلسطین و یا حدّاقل منطقهای در جوار فلسطین که بعداً به فلسطین دست یابند، را برای مرکزیت یهود پیشنهاد کرد (ر.ک: زعیتر، 1362، ص110).
استاد اعتمادی علّت انتخاب فلسطین را اینگونه بیان کردند: «بهترین منطقه از نظر آب و هوا، منطقهی فلسطین است. بهترین مکان، مکان فلسطین است. علاوه بر آن، چون بین کشورهای اسلامی قرار دارد که تمام اطرافش کشورهای اسلامی هستند که اگر بتوانند یک پایگاه ضدّ اسلامی درست بکنند به طور قطع اسلام را ضعیف میکند و از جامعهی اسلامی راحت میشوند، لذا این بود که کشورهای بزرگ دنیا هم سعی و کوشش فراوانی را به کار بردند تا یهودیان را در فلسطین جایگزین کنند» (استاد اعتمادی).
ایشان همچنین فرمودهاند: «یکی از بزرگان یهود که به عنوان حکمای یهود شناخته شده، میگوید: دنیا باید در اختیار یهود قرار بگیرد، بعد مَثَل دنیا را اینطور توجیه میکند که یک افعی در فلسطین خوابیده، دم افعی را ما در فلسطین نگه میداریم. سر این افعی را رها میکنیم، راه میافتد در دل ملّتها جای خودش را باز میکند بعد کمکم، یک یک ملّتها را میبلعد. وقتی همه را بلعید و دنیا را تماماً تبدیل به حکومت یهود کرد، آن وقت این افعی بر میگردد سر جای خودش، یعنی در فلسطین قرار میگیرد، زیر پرچم یهود آرامش پیدا میکنیم. این ایدهی یهود است... این یک ایدهی آنها بود و دیگر ایدهای است که کشورهای بزرگ داشتند، کشورهای بزرگ استعماری مثل شوروی آن زمان و برخی کشورهای اروپایی از جمله انگلیس. این کشورهای بزرگ که از اسلام دل خوشی نداشتند و ضربهی شدیدی از اسلام خورده بودند و میدانستند که اسلام بالاخره جهانگیر میشود و میدانستند که بالاخره اسلام تمام حکومتهای ظالمانه را جمع میکند و میدانستند که اسلام بالاخره زمامداران ظالم را نابود میکند و از بین میبرد، تصمیم گرفتند در بین کشورهای اسلامی یک غدّهی سرطانی ایجاد کنند» (استاد اعتمادی).
«در سال1914م. سه سال پیش از صدور اعلامیهی بالفور توسّط انگلیس، وایزمن رهبر جنبش صهیونیسم، خطاب به رئیس هیأت تحریریهی روزنامهی منچستر گاردین نوشت: «اکنون میتوان گفت که اگر فلسطین در دایرهی نفوذ انگلیس قرار گیرد و اگر انگلیس پس از آن، از کوچ نشینی یهودیان حمایت کند ظرف سی سال آینده یک میلیون یهودی یا بیشتر در آن کشور به سر خواهند برد که پاسدار کوشای آبراه سوئز خواهند بود».
وایزمن از دولت انگلیس خواست که از این جنبش حمایت کند و در حمایت از یهودیان اعلامیهای صادر نماید.
از زمانی که تئوریسینهای برجستهی صهیونیسم بینالملل مانند تئودور هرتزل و وایزمن در چارچوب کوششهای پیگیر خود برای برپایی وطنی برای قوم یهود به این نتیجه دست یافتند که سرزمین فلسطین مناسبترین شرایط جغرافیایی و انسانی را برای پذیرایی و اقامت صهیونیستهای مهاجر داراست، سرنوشت این نقطه از جهان دچار بیسابقهترین تحولّات سیاسی و نظامی شد که به بهای نابودی و اخراج فلسطینیان، تصرف و مصادرهی سرزمینها و داراییهای آن، جایگزینی گروههای پراکندهی مهاجر و تأسیس موجودیتی پوشالی و غیر قانونی به نام اسرائیل در سال1947 تمام شد» (جاسبی، 1379، ص31).
استاد اعتمادی به نقش انگلیس در این زمینه در بیانات خویش اشاره نموده و فرمودند:
«بریتانیا نقشهی مهاجرت یهودیان از کشورهای مختلف را طرح کرد و آنها را در سرزمینهای مسلماننشین جای داد و از اینها حمایت کرد و سپس تصمیم گرفت که در پایتخت فلسطین اولین کنسولگری را دایر کند. با تشویق انجمن یهودی و نقشهی بریتانیا مهاجرت یهودیان به فلسطین، رو به فزونی گذاشت و چندین هزار تن وارد فلسطین شدند» (استاد اعتمادی).
در همان حین، جنگ جهانی اوّل درگرفت و سپاهیان بریتانیایی بیت المقدّس را از دست عثمانیها خارج ساختند و بر کلّیهی نواحی فلسطین مسلّط شدند (ر.ک: همایون پور،1364، ص36).
از طرفی، انگلیس اعلامیهی بالفور را صادر کرده بود (نوامبر 1917). در این اعلامیه، که به نام وزیر خارجهی وقت انگلستان خوانده شد، بریتانیا ایجاد «یک خانهی ملّی برای یهود» را در فلسطین تعهّد میکرد (ر.ک: جعفری،1381، ص241) شورای «جامعهی ملل» اصل قیمومت را تصویب کرد و بدان رسمیت داد. بنابراین، فلسطین تحت قیمومت بریتانیا درآمد. سیاست بریتانیا در این دوره، متوجّه اجرای اعلامیهی بالفور بود که مهاجرت یهودیان به فلسطین و اسکان آنها در این سرزمین را در برداشت. بنابراین، مهاجرت یهودیان به فلسطین قوس صعودی طی کرد(ر.ک: همایون پور،1364، ص36). بدین سبب جای پای صهیونیسم در فلسطین محکم گردید و اینها همه برای آن بود تا صهیونیستها با به دست آوردن تکیهگاه مناسب، کمکم خاورمیانه را طبق نقشههایی که دارند به عنوان اسرائیل بزرگ ببلعند.
مهاجرت صهیونیستها به فلسطین، زنگ خطر گوش خراشی بود که اعراب را بیدار کرد و موجب ایجاد اعتراضهایی شد. از سال 1921 میلادی شورشها و اعتراضات فراوان علیه صهیونیستها در فلسطین به وقوع پیوست. جدال بین یهودیان صهیونی و اعراب فلسطینی در آگوست سال 1929 منجر به برخوردی بسیار خونین شدکه بر اثر تیراندازی شدید صهیونیستها و سربازان بریتانیایی، فلسطینیها خسارت زیادی متحمّل شدند.
در سال 1937 «پان اسلامیسم» تشکیل و در اوّلین جلسهی آن حدود 400 نفر از اعضای پان عربیسم شرکت کردند. در پایان، قطعنامهای به این شرح صادر شد: «فلسطین یک قسمت از سرزمین عربی است و هیچ قسمت آن بدون رضایت اعراب از آن جدا نخواهد شد... ما به دولت انگلیس هشدار میدهیم که بین دوستی ما و یهودیان یکی را انتخاب کند. انگلیس باید در سیاست خود در مورد فلسطین تجدید نظر کند یا این که ما آزاد خواهیم بود که با قدرتهای دیگر اروپایی که سیاستی علیه دولت انگلیس دارند همراه شویم».
بدیهی است این اولتیماتوم در رهبران دولت بریتانیا که اعراب را از لحاظ فرهنگ و تمدّن عقب افتاده میدانستند تأثیری نکرده و در دسامبر 1939 چرچیل، موافقت دولتش را با تشکیل خانهی ملّی یهود در فلسطین اعلام نمود. این مسأله باعث شد که اوّلین درگیری شدید بین مهاجرین یهود و اعراب فلسطین صورت گیرد. این اوّلین جنگ بین فلسطینیان و مهاجرین صهیونیست است.
دولت انگلیس میزگردی از نمایندگان صهیونیست و فلسطینی در لندن تشکیل داد که بر اثر پافشاری طرفین در اعادهی حقوق خویش بینتیجه ماند. در این اثنا نقش انگلیس کمرنگ شد. هرچند کنفرانسها و کنگرههای زیادی در لندن و واشنگتن تشکیل شد و مقرّرات ویژهای را به نفع صهیونیستها تصویب نمود، امّا مخالفت یهودیان با انگلیسیها روز به روز بیشتر میشد.
تا جایی که انگلیس در سال 1947 طی بیانیهی رسمی اعلام کرد: «به علّت عدم توانایی کنترل بحران در فلسطین و پایاندادن به خشونتها، نیروهای خود را از فلسطین خارج خواهد ساخت.
سازمان ملل متحد به درخواست دولت انگلیس به منظور بررسی مسألهی فلسطین و آیندهی سیاسی آن، از 2 آوریل تا 15 مه 1947 میلادی جلسات متعدّدی برگزار کرد و تصمیم گرفت کمیتهای به نام کمیتهی مخصوص ملل متّحدهی فلسطین تشکیل شود. اعضای کمیتهی مزبور که از فلسطین دیدن کردند شرح بازدید خود را همراه با پیشنهادهایی تقدیم سازمان ملل نمودند. بنا به تصمیم و توصیهی گروه، اکثریت اعضای کمیتهی سازمان ملل متّحد در 29 نوامبر 1947 میلادی رأی به تقسیم سیاسی و وحدت اقتصادی فلسطین دادند. طبق نظریهی مزبور، فلسطین به دو کشور دولت یهودی و عربی و یک منطقهی بین الملل تقسیم میشد که تحت ادارهی سرپرستی شورای قیمومت سازمان ملل متّحد قرار میگرفت. براساس این رأی، 56 درصد فلسطین به یهودیان، 42 درصد به اعراب و 2 درصد به منطقهی بین المللی اختصاص یافت.
بیانیهی سازمان ملل به تأسیس یک دولت صهیونیستی غاصب در سرزمین فلسطین شکل قانونی و رسمی بخشید. این درحالی بود که جهان عرب و ملل اسلامی با این قطعنامه اعلام مخالفت کردند. پس از صدور این بیانیه، انگلیسیها و صهیونیستها نقشهی خود را برای تأسیس عملی دولت یهودی آغاز کردند. اعلام این طرح از طرف سازمان ملل و نیز اعلام تصمیم بریتانیا بر خروج از فلسطین منجر به تشدید اختلاف میان صهیونیستها و اعراب فلسطینی شد. انگلیس کمکم از مناطق یهودینشین فلسطین عقبنشینی کرد تا صهیونیستها در تهیهی جنگافزار و نیروی انسانی، آزادی عمل داشته باشند. امّا انگلیسیها فقط از مناطق یهودی نشین عقب نشینی کردند و در مناطق فلسطینی نشین باقی ماندند تا فعّالیتهای اعراب را فلج کنند. کمکم یهودیان زمینهای بیشتری را در فلسطین به تصرّف در آوردند. در این میان، صهیونیستها اطّلاعیههای تهدیدآمیز علیه اعراب را چند برابر کرده بودند. صهیونیستها با کمک انگلیس، مراکز دولتی، سنگرهای نظامی، فرودگاهها و اردوگاهها را به تصرف خود در آوردند و به سرعت به اشغال سایر مناطق مشغول شدند.
بالاخره در 14 ماه مه 1948 دولت انگلیس به قیمومت خود خاتمه داد و قشون خود را از آن کشور خارج نمود. نیروهای انگلیسی هنگام خروج از کشور فلسطین بیشتر سلاحهای خود را در اختیار سازمانهای تروریستی صهیونیست قرار دادند.
در همان روز شورای ملّی یهود در تلآویو انعقاد یافت و دیوید بن گورین رهبر وقت صهیونیستها موجودیت دولت اسرائیل را اعلام کرد. چند ساعت بعد، هاری ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا دولت جدید التأسیس رژیم صهیونیستی را به نام اسرائیل به رسمیت شناخت و در همان ماه، این رژیم به عضویت سازمان ملل در آمد.
منابع
1. استادفاطمه اعتمادی سخنرانی1367
2. ــــــــــــــــــــــــ ، سخنرانی25 رمضان 1370ش
3. ــــــــــــــــــــــــ ، سخنرانی 24 رمضان 21/2/1367
4. ــــــــــــــــــــــــ ، سخنرانی 7/1/1371
5. ــــــــــــــــــــــــ ، سخنرانی22/1/1370
6. ــــــــــــــــــــــــ ، سخنرانی22/1/1370
7. ــــــــــــــــــــــــ ، سخنرانی19/2/1372
8. ، ــــــــــــــــــــــــ ، سخنرانی2/10/1379
9. ــــــــــــــــــــــــ ، سخنرانی 20/8/1383
10. احمدی حمید، ریشههای بحران در خاورمیانه، تهران، کیهان، چاپ دوم، 1377.
11. جاسبی عبدالله، فلسطین در فراز و فرود تاریخ، دفتر فرهنگ مقاومت،1379.
12. جعفری سید حمید، تاریخ اورشلیم(بیت المقدس)، تهران، امیر کبیر، چاپ دوم،1381.
13. زعیتر اکرم، سرگذشت فلسطین(کارنامهی سیاه استعمار)، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1362.
14. همایونفر، هرمز، ترس امید و پیشداوری، بیجا، کتابسرا، 1364.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 31