دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
پنجشنبه, 30 فروردین,1403

آینه‏ ی جمال


آینه‏ ی جمال

عقیله‏ ی بنی هاشم، زینب کبری (علیها السّلام)  (قسمت دوّم) / استاد رثایی

زینب (سلام الله علیها)، برای همه‏ ی ما شناخته شده است. امّا گاهی انسان چیز ارزش‌مندی در اختیار دارد و ممکن است بارها آن را دیده باشد ولی باز میل دارد به  آن نگاه کند و زوایای دیگری از آن را بررسی نماید، چرا که هر لحظه جلوه‌ی دیگری دارد و حرف تازه‌ای با بیننده‌اش می‌زند.

هر نظرم که بگذرد جلوه‌ی رویش از نظر                      بار دگر نکوترش بینم از آن‌چه دیده‌ام

اگر کلماتی درباره‌ی حضرت زینب سلام الله علیها می‌گوییم چنین نیست که می‌خواهیم مطلب جدیدی در مورد ایشان عرض کنیم [زینب همان زینب سلام الله علیها است].

می‌خواهیم با ذکر این نام مطهّر، آن روح علوی و فاطمی که در روح ایشان القاء شده در گفتار ما حضور پیدا کند، تا جلوه‌های دیگری از منشور روح او بر ما بتابد.

در این نوشتار، فقط می‌خواهیم دوباره همان زینب سلام الله علیها را نگاه کنیم تا جلوه‌ی او چه باشد و به این بازنگری نیازمندیم بدان امید که دست ما را خالی برنگرداند.

زینب! چه نام زیبایی، که خانواده از خداوند پیشی نمی‌گیرند. این مولود کیست که نامش هم باید از آسمان نازل شود؟ نام ایشان بدون نظر مستقیم خدا، انتخاب نمی‌گردد، چه‌قدر بجاست که [زین اَب، زینت پدر] باشد.

خداوند خواسته است یک جهان‌بینی را در یک نام خلاصه کند و چنین نامی فقط شایسته‌ي این دختر باشد. هنگامی که توحید و خداپرستی در وجود انسان ریشه بدواند، خود انسان، مصداق درخت پاکیزه می‌شود که از طرفی دل و جانش با خدای جهان مرتبط می‌گردد و از طرف دیگر مردم از برکات او بهره‌مند می‌شوند. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاء؟ تُؤْتِي أُكُلَهَا كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَيَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ »؛ آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه‌ي طیّبه و (گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه‌ای تشبیه کرده که ریشهی آن (در زمین) ثابت و شاخه‌ی آن در آسمان است؟ هر زمان میوه‌ی خود را به اذن پروردگارش می‌دهد و خداوند برای مردم مثلها می‌زند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند).(سوره‌ي ابراهیم، آیه‌ي24 و25 ){در روایات بسیاری از اهل بیت (علیهم السّلام) در ذیل این آیه نقل شده که این درخت پاکیزه، پیامبر اسلام (صلّی الله علیه و آله) و خاندان پاک اوست}.

خداوند تبارک و تعالی نهضت پیامبر خود را به درخت تشبیه می‌کند، اقوام و افراد پیرامون پیامبر، همانند درختی هستند که در آغاز نهال نازکی است و بعدها رشد می‌کند [...ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ ...] (فتح/29) این توصیف آنان در تورات و انجیل است همانند زراعتی که جوانه‌های خود را خارج ساخته سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده و به قدری رشد و نمو کرده که زارعان را به شگفتی وا‌می‌دارد، این برای آن است که کافران را به خشم آورد.

خصیصه‌ی درخت آن است که میوه می‌دهد و ثمره و ریشه دارد و در بهره‌گرفتن از ثمره‌اش هیچ کس را رد نمی‌کند.

درخت وجودی حضرت زینب (سلام الله علیها) ریشه‌ای استوار دارد « أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ‏ الشَّامِخَةِ وَ‌الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَة» این صفات را برای خاندان پاک پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌گوییم، یعنی تمام آن صُلب‌ها و رحم‌هایی که اصلاب و ارحام امام حسن و امام حسین (علیها السّلام) را در برمی‌گرفته‌اند، زینب کبری (سلام‌الله‌علیها) را هم شامل می‌شود.

امروزه اگر از روانشناسان سؤال کنیم عوامل تکوین شخصیت کدام‌اند؟ به صورت خلاصه دو  عنوان را مطرح می‌کنند: 1ـ عوامل ژنتیکی و وراثتی     2ـ عوامل محیطی و تربیتی.

وراثت و ژنتیک حضرت زینب (سلام الله علیها) معلوم و وجودش تمام عیار است. وضع محیطی و تربیتی ایشان هم حاکی از این است که زمانی در دامان پیامبر (صلّی الله علیه و آله)، مدّتی در دامان حضرت زهرا (سلام الله علیها)، سال‌ها هم در دامان امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) به عنوان دختر و غمخوار و مونس پدر، سال‌ها دوشادوش امام حسن و امام حسین (علیها السلام) بوده است.

آنها که از دید ظاهری دنبال شخصیّت افراد می‌گردند آیا ریشه‌ای از این بهتر می‌توانند پیدا کنند، زینب ریشه در توحید دارد، او توحید را خوب شناخته است. خطبه‌ها و سخنان ایشان همه توحیدی بوده، نگاه او فقط خدا می‌دیده و بس. لذا آن همه عظمتی که دستگاه یزید برای خودش درست کرده بود گوشه‌ی کوچکی از چشم زینب را هم نگرفت، چون دنیا او را نگرفته بود. این رمز خاص را او از پدر به ارث برده چون علی (علیه السّلام) هم دوست داشتنش با همین رمز است [وَکانَ یُعَظّمُهُ فی عَینی، صِغر الدُّنیا: (علّت دوست داشتن یکی از نزدیکانش را چنین بیان می‌فرماید.) آنچه او را در چشم من بزرگ می‌کرد، این بود که دنیا در چشمش کوچک می‌نمود].

عظمت زینب (علیها‏‏السّلام) را که [رمزدار عاشورا بود] باید در همین جا جستجو کرد، که دنیا در نظرش کوچک بود.

آن لفّافهی رمزی که از سوی خداوند در کربلا شرف صدور یافت در دو نسخه صادر شد، یک نسخه‌اش به عُمق وجود حضرت سیدالشّهداء (علیه السّلام) و نسخه‌ی دیگرش به عُمق وجود حضرت زینب(سلام الله علیها)  راه یافت و اَلْحَق ایشان چه خوب از عهده‌ی انجام آن برآمد.

زینب پیامدار عاشورا و عاشورا وامدار زینب (سلام الله علیها) است لذا ایشان اوّلین پیامبر زن است، نه این‌که شریعت جدیدی آورده باشد، بلکه پیام عاشورا را که خلاصه و روح پیام ادیان است به مردم رساند.

سِرِّنِی در نینوا می‌ماند اگر زینب نبود                                کربلا در کربلا می‌ماند اگر زینب نبود

چهره‌ی سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ                    پشت ابری از ریا، می‌ماند اگر زینب نبود

چشمه‌ی فریاد مظلومیّت لب تشنگان                            در کویر تفته، جا می‌ماند اگر زینب نبود

امام حسین (علیه السّلام) به خواهرش زینب فقط یک جملهی رمزدار می‌گوید: [يَا أُخْتَاهْ كُلُّ الَّذِي قُضِيَ فَهُوَ كَائِن‏: خواهرم آنچه حکم شده واقع می‌شود] (بحارالانوار، ج44/372).

و او جلوه‌ای می‌کند که برادرم، رمز را گرفتم، از طرف من آسوده خاطر باش، تا پایان راه بر سر پیمان هستم، نه تنها در هیچ مقطعی چون و چرا نمی‌کنم و هیچ بهانه‌ای نمی‌گیرم بلکه هرگز مسئله‌دار نمی‌شوم، نخواهم گفت که، آقا این چه حرکتی است؟ اگر به این صورت عمل می‌کردی بهتر بود! مگر شما مردم کوفه را نمی‌شناسید؟ برادر‌جان؛ آن چه در خانه‌مان به تو داده شده، به من هم داده‌اند.

حسین برادر زینب (علیهما السلام) آرام است و آگاهی از اتّفاقات آینده در تصمیم او خدشه‌ای وارد نمی‌کند، نگرانی افراد هم حضرت را نگران نمی‌نماید.

دو نفر به نام عبدالله بن عباس و عبدالله بن زبیر خدمت حضرت می‌رسند و می‌گویند، آقا در مکّه بمانید (این قوم قرار است دستشان به خونی آلوده شود، می‌ترسند بیان کنند، چون بیانش هم ترس دارد) امام حسین (علیه السّلام) می‌فرمایند: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به من دستور داده و من باید اطاعت کنم ابن عباس از خدمت حضرت مرخّص شد در حالی که فریاد و احسیناه سر داده بود، سپس عبدالله بن عمر آمد و توصیه کرد که حضرت با گروه گمراه صلح نماید و از جنگ و خونریزی بپرهیزد حضرت فرمود: یا اباعبد الرَّحمن نمی‌دانی که از پستی دنیا نزد خدای‏ تعالی آن بود که سر مقدّس یحیی بن زکرّیا را برای گردن‌کشی قطع کردند و برای بنی اسرائیل هدیه بردند، نمی‌دانی که بنی اسرائیل از طلوع فجر تا طلوع خورشید 70 پیامبر را می‌کشتند و سپس به بازار آمده و به خرید و فروش و معامله‌ می‌پرداختند، گویا هیچ کاری نکردند، ولی خداوند به آنها مهلت داد (صبر و حلم خداوند خیلی عظیم است) و در عذاب آنها تعجیل نفرمود و پس از مدتّی انتقام شدیدی از آنها گرفت، ای اَبا عبدالرَّحمن، از خدا بپرهیز و از یاری من دست برمدار) (ترجمه اللهوف، مؤلف سید بن طاووس الحسنی الحسینی، مترجم: محمدحسین کبیریان، اشک و افسوس، ص31).

زینب سلام الله علیها نیز آرام است و این آرامش را با عمق جانش دریافته و بفرمایش امام سجّاد (علیه السّلام):«اَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة»


 

(عمّه‌جان، زینب) بحمدالله دانش تو دانش الهی است (نه خواندنی و وصف کردنی، چشمه‌ی فهمی که در قلب شریف تو جاری است از منبع فیّاض الهی است).

این چه علم و فهمی است؟ این فهم با سایر مسائل فرق دارد، این فهم کار خداست به راستی درک عظمت و فهم زینب کبری (سلام الله علیها) بسیار دشوار و مشکل است و گمان نمی‌رود هر اندازه عقل بشر رشد کند، بتواند پی به شخصیّت ایشان ببرد، این مبالغه نیست، یک زن و این همه آرامش و وقار، این حقیقتی انکارناپذیر است.

کجا سراغ دارید زنی را چون زینب (سلام الله علیها)، که برادران و جوانان خود را با وضع دلخراشی از دست بدهد و نگاهی معنادار به بدن مجروح و پاره پاره‌ی برادر افکنده و سرش را به سوی آسمان بلند کرده و بگوید: «اللهُمَّ تَقَبَّلَ مِنّا هَذَا القُرْبان: پروردگارا این قربانی کوچک را از ما قبول فرما».

همه‌ی کسانی که از عقل و دانش بهره‌ای دارند اگر سرمایه‌های علمی خود را روی هم بریزند از تجزیه و تحلیل همین جمله‌ی کوتاه ایشان عاجز خواهند ماند، آیا این بیان با معیارهای عقلی و علمی ما سازگار است؟ شاید تنها دلیلی که بتوان بر آن آورد این باشد که: [رضای پروردگار و ارزش دین و قرآن برای زینب (سلام الله علیها) بالاتر از خون برادر بود].

سفیر کربلا این درس را به ما می‌آموزد، هنگامی که اسلام و قرآن در معرض نابودی و ظلم و نفاق قرار گرفت باید قربانی داد، آن هم قربانی بزرگ، ولی دختر علی (علیه السّلام)، آن‌قدر از ایمان قوی و قرب معنوی برخوردار بود که شهادت برادر نزد او، در برابر اطاعت و رضایت خداوند، ناچیز و کوچک است. او قربانی بزرگی چون حسین (علیه‌السّلام) را می‌دهد و بعد به درگاه خداوند می‌نالد که قربانی‌اش را قبول کند.

در نگاهی دیگر به زینب (سلام الله علیها)، زنی در لباس اسارت، کلامی این چنین  آتشین!

اگر یزید آتش بر خیمه‌ها زد، زینب (علیها السّلام)، کاخ یزید را به آتش کشید، دست انتقام الهی، از آستین زینب (سلام الله علیها) بیرون آمد.

او نشان داد هر که شیر فاطمه (سلام الله علیها) را نوشیده و خون علی (علیه السّلام) در رگ داشته باشد، اگر به مصاف آید چگونه عدالت و شجاعت را یک‌جا به نامردمان و ستمگران نشان خواهد داد در واقع زینب (سلام الله علیها) به تنهایی یک دانشگاه است، درس‌هایی که این معلّم به نوع بشر می‌دهد در قالب واژه‌های علمی امروز نمی‌گنجد، دختر علی (علیه السّلام)، در هر میدانی قهرمان است و در همه‌ی ابعاد زندگی‌اش اسطوره‌ای کم‌نظیر می‌باشد. او مصداق همه‌ی واژه‌های اخلاقی است به صبر و استقامت معنا بخشیده، به شجاعت و شهامت آبرو داد، بر قامت غیرت و مردانگی لباس عزّت پوشید، بلاها و مصیبت‌های بزرگ را خجل و شرمنده کرد، او نه تنها خود واجد تمام فضایل و صفات الهی است بلکه الگوی همیشه‌ی تاریخ است، در قوّت قلب، علم و دانایی، ایثار و بخشش، مروّت، عبادت و بندگی و زهد و بی‌آلایشی، استقامت در برابر حوادث، حجاب و عفّت، عرفان و معرفت، فصاحت و بلاغت، حسن و جمال، نقش و جایگاه اجتماعی  و... گوی سبقت را از همگان برده است.

آری، اگر مسلمانان عالم، و دوست‌داران اهل‌بیت پیامبر (صلّی‌الله علیه و‌آله) درسی که حسین (علیه السّلام) و خواهرش زینب (سلام الله علیها) به جهانیان آموختند، درست درک کرده و به کار می‌بستند، امروز اسلام اینقدر غریب نبود و زنجیر اسارت و بردگی، این گونه به دست و پای مسلمانان بسته نمی‌شد و حقارت و ذلّت از هر طرف به جوامع مسلمین روی نمی‌آورد و قلدران و زورگویان، بی‌شرمانه بر نوامیس و میراث های فرهنگی و مذهبی ما نمی‌تاختند.

اگر زنان روزگار ما زینب (سلام الله علیها) را حقیقتاً می‌شناختند، به طرز رقّت‌باری شیفتهی الگوهای غربی و شرقی نمی‌شدند و چون آلتی بی‌اراده، ملعبهی دست محامل سودجو و شهوت‌پرست نمی‌گشتند.

اگر زینب (سلام الله علیها) برای زنان عالم شناخته شده بود، آنان عفاف و پاک‌دامنی و سرمایه‌های معنوی خود را به بهای کم دنیا نمی‌‌دادند.

با کمال تأسّف و تأثّر، باید بگوییم زینب (سلام الله علیها)، هنوز در محافل و مجالس سوگواری ما غریب است، تنها چهره‌ای ماتم گرفته و غم زده و گریه‌دار از او ترسیم می‌شود، و یا فرازهایی از شترسواری او سخن به میان می‌آید.

اگر زینب شناسی‌ها در همین حدّ باشد قطعاً ظلمی آشکار در حقّ او روا داشته‌ایم.

قدر مسلّم این که، هر کسی نمی‌تواند او را درک کند، هر کسی صلاحیّت شاگردی این استاد دانشگاه احمدی را ندارد، ایشان معلّم و الگوی کسانی است که در محضر او با قلبی پاک و سرشار از خلوص و خالی از هوی، زانوی ادب بر زمین می‌گذارند.

سفیر کربلا، معلّم مردانی است که از ظلم و جور ستمگران خسته‌اند و عَلَم مبارزه را بر دوش می‌کشند.

زینب علیها السّلام، آموزگار آن افرادی است که از قید زرق و برق و تجمّلات زندگی رسته و از زهد و نجابت و تقوی باری بسته‌اند.

به یقین، کسانی که قلب آن ها از حبّ دنیا لبریز است، از درک معانی عمیق وجود زینب کبری (سلام الله علیها) و خطبه‌ها و سخنان ایشان عاجز بوده و هرگز نمی‌توانند عظمت و بزرگی این بانوی عظمی را درک کنند.

چرا زینب علیها السّلام با این همه عظمت، ناشناخته مانده است؟

آری، زینب علیها السّلام، غریب شام و کوفه نیست، او در بین ما هم غریب است.

  منابع

*  قرآن حکیم، ترجمه‌ي مکارم شیرازی، مرکز طبع و نشر قرآن، تهران

1-شبیری، اعظم، سیمای زینب در آیینه تاریخ، با همکاری هسته علمی پژوهش مدرسه علمیه حضرت رقیه (علیهاالسّلام) کاشمر، مرکز نشر هاجر، قم، 1385

2-مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، دار احیاء التّراث العربی، بیروت، 1403   

3-منصوری لاریجانی، اسماعیل، زینب کبری فریادی بر اعصار، چاپ و نشر علامه طباطبایی، مرکز نشر فرهنگی آیه، تهران، 1378.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 19


تعداد امتیازات: (0) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2250)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort