دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
ﺳﻪشنبه, 28 فروردین,1403

هردم ازاین باغ بری می رسد


هردم ازاین باغ بری می رسد

بدعت ونوآوری                   

*فاطمه زند‌اقطاعی

بی ‏بي ‌شاه‌‏زینب و دده ‏‌بزم‌آرا اعتقاد دارند: ... در شب  یکشنبه مهمان به خانه نبرند و اگر در شب شنبه کسی مهمان شود، شب یکشنبه را نماند... و هر زنی که به میهمانی می‏رود باید تمام اطفال خود را همراه ببرد (خوانساری1380، 50). اجتماعی از علماست که در شب چهارشنبه ‏سوری باید ظرفی مانند سبو و کوزه را پر آب کرده، وقت غروب آفتاب، از بام به کوچه اندازند که رفع بلا کند. کلثوم ننه گفته که در وقت بردن ظرف به عقب نگاه نکنند که بلا بر‌می‌گردد (همان‏،66). دعا نیز در وقت حنا بستن عروس و باز کردن دیگ حلیم و سمنو و آش‌برگ مستجاب است. باجی ‌یاسمن گفته که در وقت گندم ریختن هیچ دعا رد نمی‌شود (همان).

 گزیده­ های بالا از کتاب عقاید‌النساء (کلثوم ننه) سید جمال­الدین خوانساری از فقهای بزرگ شیعه است که در آن به آداب و رسوم و خرافات متداول بین زنان به شیوه­ی طنز آمیز اشاره کرده است. اکنون اگر آداب و رسوم یا امور روزمرّه‌ي مردم رنگ دین به خود بگیرد، سه حالت پیش می‌آید: 1. دین آداب و رسوم را می‌پذیرد 2. تا زمانی که خللی به دین وارد نکنند به حال خود باقی هستند یا دین، آن‌ها را اصلاح می‌کند. 3. دین آن‌ها را کنار می‌زند. مورد اخیر که محل بحث است آن‌جایی است که افراد با انگیزه‌های مختلف و ترفندهای جدید همه نوع عملی به نام دین مرتکب می‌شوند؛ بدون هیچ تخصّصی امری دینی تجویز می‌کنند، نسخه می‌پیچند، فتوا می‌دهند، به دل‌خواه تکلیفی را حذف ‏و ‏اضافه می‌کنند و بازا‏رگرمی ‌برای خود و عامّه‌ي مردم ایجاد می‌کنند.

در روایات معصومین (علیهم‌السّلام) این اشخاص اهل‌ بدعت یا بدعت‌گذار خوانده شده‌اند: امام‌علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «وَ انَّما النّاسُ رَجُلانِ: مُتَّبعٌ شِرعهً وَ مُبتَدعٌ بِدعَهً لَیسَ مَعَه مِنَ اللهِ بُرهانُ سُنَّهِ وَ لاضِیاءُ حُجَّهِ»؛ مردم دو دسته‌اند گروهی پیرو شریعت و دین هستند و برخی بدعت‌گذارند که از طرف خدا دلیلی از سنّت پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) و نوری از براهین حق ندارند (نهج‌البلاغه، خطبه176).

در روایات دیگری این افراد مورد مذمّت قرار گرفته‌اند: امام‌رضا (علیه‌السّلام) می‌فرماید: رسول‌خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «خداوند لعنت کند کسی را که بدعت گذارد و یا بدعت گذاری را جای دهد... » (عطاردی، بی‌تا، 461). و در حدیثی است: «هرکه بدعت‌گزاری را بزرگ شمارد همانا در ویرانی اسلام کوشیده است» (کلینی، 1385، ج1 :160).

واژه‌ي بدعت از ریشه‌ي «بدع» به معنای اختراع، ابداع‌کردن، ابتکار، ایجاد و... می باشد (رک: ابن‌منظور 1414ج 8: 6). در اصطلاح دینی عبارت است از: افزودنی که در دین نبوده یا کاستنی که جزء دین بوده (رک: خوانساری، بی‌تا،ج6:210، سبزواری1379، 148).

با این تعریف مشخّص می‌شود بدعت در دین شامل بدعت ‏در ‏عقاید و بدعت ‏در ‏احکام و بدعت‏ در ‏اخلاق می‌باشد. بدعت ‏در ‏عقاید مانند توسّلاتی که در صدر اسلام و در عصر ائمّه نبوده یا غلو درباره‌ي کسانی که به نحوی با دین در ارتباطند، که اگر رنگ دینی پیدا کند، بدعت است (سبزواری1379، 148). البتّه به نظر بعضی از علما در عقیده، بدعت راه ندارد زیرا باورهای اسلامی از حقیقتی ثا‌بت برخوردار است و به چیزی وابسته نیست خداوند نیز در آیات متعدّدی بر آن گواهی داده است (رک: ذاریات ‌آیه23، یونس‌ آیه53)؛ بنابراین نمی‌توان به بهانه‌ي گذر زمان و تغییر شرایط، در اعتقاد به توحید و نبوّت و معاد، تحوّل و نوآوری پدید آورد؛ زیرا طبیعت این موضوع تحوّل‌پذیر نیست (مغنیه،1379: 3).

بدعت در اخلاق یعنی محدود کردن دامنه‌ي اخلاق به مسائل شرعی و بی‌توجّهی به گستردگی آن در تمام زندگی. در این صورت است که ایمان در تقیّد به شرعیّات محدود می‌شود و اخلاص فقط در عمل به تکالیف شرعی مصداق پیدا می‌کند (رک: مظاهری‌سیف، 100). بدعت در احکام نیز به دخالت دادن مصلحت و نظر و رأی شخصی در وضع احکام شرعی  گفته می‌شود (فخارطوسی، 97). مانند مثال‌هایی که در ابتدای بحث گفته شد.

 آیا هر ابداع و نوآوری در دین مردود است؟

   پس با دانستن تعریف و تقسیم بدعت، این سؤال مطرح می‌شود که آیا هر ابداع و نوآوری در دین مردود است؟ اگر این‌گونه باشد با توجّه به گذشت زمان و تغییر روزگار به ویژه زمانه‌ي امروز، دیگر دین امری عقب مانده خواهد بود؛ زیرا غبار کهنگی بر آن می‌نشیند و هیچ پویایی و نوآوری ندارد. این در حالی است که از مشخّصات دین اسلام جاودانگی آن است. اکنون قبل از پاسخ به این سؤال باید مرز نوآوری و بدعت در مسائل دینی معیّن شود.

شهید مطهری قوانین اسلامی را چهار دسته می‌دانند:

1. پاره‌ای از قوانین مربوط به رابطه‌ي انسان با خداست که اسمش عبادت است. تغییرات زمان در این ناحیه تأثیر ندارد یا خیلی کم اثرگذار است.

2. دستورهایی که مربوط به رابطه‌ي انسان با خودش است و در اصطلاح اخلاق نامیده می‌شود.

3. قوانینی که مربوط به رابطه‌ی انسان با طبیعت است؛ یعنی، ارتباط با خلق خدا غیر از انسان‌های دیگر.

4. پاره‌ای نیز به رابطه‌ي انسان با انسان می‌پردازد که از همه مهم‌تر و بیشتر دست‏خوش تحوّل است (رک: مطهری 1376: 41).

قسم اول از محلّ بحث خارج است؛ زیرا چنان‌که اشاره شد بدعت در عقیده راه ندارد. اگر عبادت باشد باید از سوی خدا صادر شده باشد و کسی که عبادت را به گونه‌ای که او اجازه نداده انجام دهد، مرتکب نوآوری مردود شده و چون حدود عبادات مشخّص است تحوّل و ابتکار در آن راه ندارد (رک: مغنیه، 1379: 3). قسم دوم (=اخلاق) نیز به قسم سوم و چهارم مربوط است. در قسم اخیر که از آن با عنوان معاملات نیز تعبیر می‌شود مجموعه‌ای از عادات و قواعد عرفی است که بین مردم رواج دارد و آنان در داد و ستد خویش آن را رعایت می‌کنند. اسلام نیز بخشی از این عادات را پذیرفته، بخشی را اصلاح و شماری را رد کرده است. جستجو در آرای فقها نشان می‌دهد که آنان احکام عبادی را به طور مستقیم از آیات و روایات استخراج می‌کنند ولی در خصوص معاملات، بیشتر احکام را از قواعد کلّی بر‌می‌گیرند (رک: مغنیه، 1379: 3). این بدان معناست که احکام اسلام به افراد کار ندارد بلکه حکم را روی عناوین کلّی داده است. این کار نوعی قابلیّت و انعطاف ایجاد می‌کند (رک: مطهری 1376، ج2: 46). بنابراین ابتکار و نوآوری در رابطه‌ي انسان‌ها با یکدیگر امکان دارد و چه بسا این تحوّل ضروری نیز باشد؛ بحث انطباق اسلام با مقتضیات زمان نیز (رک: مطهری 1376، ج1و2) از همین جا نشأت می‌گیرد.

شهید اول نیز قضیه‌های جدید بعد از پیامبر را پنج دسته می‌کنند:

1. نوآوری‌ واجب، مانند وجوب حکم به تدوین احادیث.

2. نوآوری حرام، مانند مقدّم داشتن غیرمعصوم بر معصوم و غصب مناصب آنان.

3. نوآوری مستحب، مثل ساختن مدارس.

4. نوآوری مکروه، مانند افزودن به تسبیحات حضرت زهرا (سلام‌اللهعلیها).

5. نوآوری مباح که تحت ادلّه‌ي مباح قرار می‌گیرد (شهید اول، بی تا، ج2: 145).

به این ترتیب امور عام‌المنفعه مانند ساخت مدارس، بیمارستان و... بدعت محسوب نمی‌شود. اختراع‌ها و فن‌آوریهای جدید بشری از تعریف بدعت خارجند؛ زیرا مضامین دینی نیستند.

بعضی علما نشانه‌ي دیگری بر آن می‌گذارند: پدیدآوردن چیزی در شرع که معنی ندارد... خواه اصلش تازه در‌آمده باشد خواه خصوصیتش تازه باشد مانند جامه‌ها و خوراکی‌های تازه‌ای که در زمان رسول خدا نبوده و مشمول ادلّه‌ي حلیّت‌اند و از آن‌ها نهی نشده. اگر آن را به خصوص از شرع بدانند، بدعت است یا مثلاً ذکر "لااله‌اله الله" را به خصوص معیّن کنند که مطلوب شرع است بدون اینکه نصّی درباره‌ي آن آمده باشد نیز بدعت است و... (رک: کمره‌ای بی‌تا، ج1: 129). پس با توجّه به آنچه گفته شد در اسلام نوآوری و ابتکار و پویایی وجود دارد امّا در محدوده‌ي خاص.

 نتیجه و پیشنهاد بحث

بدعت به معنای افزودن یا کاستن از دین، امری مذموم است که از سوی اولیای دین نهی شده است. از طرف دیگر، تغییر و تحوّل روزگار اقتضا می‌کند قوانین اسلامی متناسب با نیازهای زمان عرضه شود. با وجود این لازم است گستره‌ي نوآوری در دین، شناسایی و نیروی متخصّص این امر تقویت شود. از طرف دیگر با تبلیغ صحیح وآگاه کردن جامعه از اصل دین و خطر‌های ناشی از‌ آن با بدعت‌های رایج با شیوه‌ي مناسب مقابله شود و مانع از ایجاد بدعت‌گذاری‌های جدید شود.

 بنابراین بر شما متولّیان امور فرهنگی است که:

1. سنّت شناخته شده را بر پا دارید و بدعت‌ها را بمیرانید (نهج‌البلاغه، خطبه165) زیرا هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی‌شود مگر آن‌که سنّتی ترک گردد (همان، خطبه145)؛ در واقع سنّت‌های دین اگر درست شناخته و اجرا شوند بدعت‌ها را آشکار می‌کنند.

2. امانت‌داری خویش را در آن‌چه که می‌نویسید و می‌گویید و اجرا می‌کنید نشان دهید.

3. از افراد آگاه و متخصّص در دین برای برنامه‌ریزی فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی کمک بگیرید.

4. تیزبینی و تیزهوشی خود را در شناسایی مرز دین و خرافات افزایش داده و برای نهادینه کردن فرهنگ دینی در زندگی مردم الگوهای علمی و عملی را معرّفی کنید.

5. مردم از هر قشری به یکدیگر وابسته‌اند و اصلاح هر یک جز با دیگری امکان ندارد (رک: نهج‌البلاغه، نامه53و52). پس با یاری خدا میان اقشار مختلف جامعه به تناسب وضعیّت فکری و اجتماعی، سنّت‌های حسنه را بپا دارید و با نخبگان هر قشری به تعامل و تبادل آرا بپردازید.

6. در مبارزه با بدعت‌ها به راهنمایی‌ها و هشدارهای رهبران دینی توجّه کرده و از تجربه‌ي گذشتگان عبرت گیرید و با سلاح دانش و بینش به نبرد بپردازید.

کتابنامه

1 .نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، مشهد: به نشر، 1382.

2. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، ‌لسان العرب محقق احمد فارس، ج8، چ 3 بیروت: دارالفکر، 1414.

 4. خوانساری، جمال‌الدین، ننه کلثوم؛ عقائدالنساء،1380.

5.شهید اول، محمد بن مکی عاملی، القواعد و الفوائد، محقق سید عبدالهادی حکیم، قم: کتاب‌فروشی مفید، بی‌تا.

6. شریعتی‏سبزواری، محمدباقر، نگرشی بر احکام بدعت،‏ دوماهنامه معارف اسلامی، سال19، شماره‌های  45و 47، 46 و 1379.

7.عطاردی عزیزالله، اخبار و آثار امام رضا (علیهالسّلام)، بی‏جا: کتابخانه صدر، بی‌تا .

8.فخارطوسی، جواد، بدعت و نوآوری در اندیشه علامه شرف الدین، فصلنامه فقه سال11، شماره42.

9. کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ترجمه محمد باقر کمره ای، ج 1، چ 8، تهران: اسوه 1379.

10. کمره ای، محمد‏باقر، آداب معاشرت، ترجمه ‌جلد شانزده بحارالانوار، بی جا: اسلامیه‌، بی‌تا.

11.‌ مطهری مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2، چ 7 ، تهران‌: صدرا.

12. مظاهری سیف، حمیدرضا، تحریف تعالیم اخلاقی و تباهی تمدن اسلامی، فصلنامه کتاب نقد شماره 40.

13. مغنیه، محمد‏جواد، فقیهان و نوآوری، دو هفته نامه پگاه حوزه 15دی 1379. 

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 22


تعداد امتیازات: (4) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (1921)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort