دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
پنجشنبه, 09 فروردین,1403

خانواده نور


خانواده نور

سلامت خانواده مبتنی بر اندیشه‏ های استاد طاهایی / * استاد شایسته خوی

مبنای جامعهی انسانی خانواده است و سلامت جامعه منوط به سلامت خانواده مي‌باشد. به عبارت دیگر خانواده یک منظومه است؛ منظومه ‏ای منظّم و سازمان یافته که با امر مبارک ازدواج و سپس تولّد فرزندان شکل می‏گیرد. گاه شکل خانواده قدری وسیع‏‏تر است و علاوهبر پدر و مادر و فرزندان شامل اجداد نیز میشود. نگاه ما در این گفتار مبتنی بر دیدگاه اسلام است. طبیعی است که در قرآن و روایات نهاد خانواده جایگاه ویژهای دارد. به عنوان نمونه امام علی (علیه ‏السّلام) می‏فرمایند: «وَ أکْرِم عَشیرَتَکَ! فَإنَّهُم جَناحُکَ الّذى بِه تَطیرُ وَ أَصْلُکَ الّذی اِلَیْهِ تَصیرُ وَ یَدُکَ الّتی بها تَصُولُ»؛ خویشاوندانت را گرامی بدار، زیرا آنان به منزله‏ ی بال ‏های تو هستند که به وسیله‏ ی آن‏ها پرواز می‏کنی و اصل و نسب تو به ایشان می‏رسد و آن‏ ها یاور و پشتیبان تو در جنگ هستند (بحار الانوار، ج74، ص105).

آنچه از منابع اسلامی، قرآن و سیره ‏ی رفتاری اهل بیت پیرامون خانواده به دست میآید در واقع در سه بخش متمرکز می‏شود:

1-    اهمیّت تشکیل خانواده: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً» (روم/21).

2-    تحکیم خانواده: «يا اَيُّهاَ الَّذينَ آمَنوا قُوا اَنْفُسَكُمْ وَ اَهْليكُمْ ناراً وَ قُودُهاَ النّاسُ وَ الْحِجارَهُ» (تحریم/6).

3-    تعالی خانواده: «وَ الَّذِين‌َ يَقُولُون‌َ رَبَّنَا هَب‌ْ لَنَا مِن‌ْ أَزْوَ َجِنَا وَذُرِّيَّـَتِنَا قُرَّه‌َ أَعْيُن‌ٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِين‌َ إِمَامًا» (فرقان/74).

بنابراین یکی از مهم‏ترین آموزه ‏های دین اسلام، اهتمام به امر خانواده است. اکنون اصول و مبانی حاکم بر هر یک از این عرصه‏ ها را از دیدگاه اسلامی مورد بررسی قرار می‏دهیم.

اصول و مبانی حاکم بر تشکیل خانواده:

1-    شناخت و آگاهی و آشنایی بر اساس اصول اساسی دین.

2-    وساطت جهت ازدواج و مواجهه ‏ی خانواده ‏ها و هر یک از دختر و پسر با مبانی الهی:

پیامبر (صلیاللهعلیهوآله): حق فرزند بر پدرش این است که... اگر دختر باشد، مادر او را گرامی بدارد... و هرچه زودتر او را به خانهی شوهرش بفرستد (کافی، ج6، ص49، ح6).

پیامبر (صلیاللهعلیهوآله): هرکس فرزندش به سن ازدواج برسد و توان ازدواج دادن او را داشته باشد (ولی این کار را نکند) و از فرزندش لغزشی سر‌زند، گناهش به گردن اوست (کنزالعمال، ج16، ص451، ح45383).

امام صادق (علیهالسّلام): هرکس بیهمسری را همسر دهد، از کسانی است که خداوند در روز قیامت، به او نظر لطف میافکند (کافی، ج5، ص321، ح2).

از احادیث فهمیده میشود نقش خانوادهها و یا کسانی که قصد خیرخواهی دارند در ازدواج دختر و پسر بسیار مهم است و اینگونه نیست که دختر و پسر بدون نقش بزرگترها در امر ازدواج حرکت نمایند.

با استناد به آیه‏ ی 34 و 35 سوره‏ی نساء بحث دوستی‏ های قبل از ازدواج نیز ملغی می‏شود.

3-    ملاک‏ ها و معیارهای الهی در انتخاب همسر (اخلاق، تقوا، اصالت): 

امام حسن (علیهالسّلام) به مردی که نزد ایشان آمد و دربارهی شوهر دادن دخترش با امام مشورت کرد فرمودند: او را به همسری مردی با تقوا درآور؛ زیرا اگر دختر تو را دوست داشته باشد، گرامیاش میدارد و اگر دوستش نداشته باشد، به او ستم نمیکند (مکارم الاخلاق، ج1، ص446، ح1534).

پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مي‌فرمايد: با خانوادهی خوب و شایسته وصلت کنید زیرا رگ و ریشه اثر دارد (مکارم الاخلاق، ج1، ص432، ح1474).

در آیات 26 سورهی نور و 221 سورهی بقره اشاره شده است که با زنان مشرک تا ایمان نیاوردهاند ازدواج نکنید. کنیز با ایمان از زن آزاد مشرک بهتر است؛ اگرچه زیبایی یا ثروت او شما را به شگفتی آورد.

امام صادق (علیه‏ السّلام): مرد در ادارهی خانه و خانوادهاش به سه خصلت نیاز دارد که باید آنها را به کار ببرد: خوشرفتاری، گشادهدستی سنجیده و غیرت برای ناموس داری (تحفالعقول، ص322).

4-    بهره‏ مندی از مهارت مذاکره و تعامل و سازگاری برای وسعت بخشی به وجوه مشترک:

پیامبر (صلیاللهعلیهوآله): نشستن مرد در کنار خانوادهاش نزد خداوند متعال دوست داشتنیتر از اعتکاف در مسجد من است (تنبیه الخواطر، ج2، ص122).

پیامبر (صلیاللهعلیهوآله): هرگاه مؤمن با فرزندان خود غذا بخورد، به ازای هر لقمه ثواب آزاد کردن یک بنده برایش نوشته میشود و شهری (در بهشت) برایش بنا میگردد و خداوند کارنامهی او را به دست راستش میدهد (تنبیه الغافلین، ص344، ح500).

گرچه برخی روایات ذکر شده ظاهراً مربوط به بعد از تشکیل خانواده است ولی میدانیم که توانمندی و مهارت مذاکره و تعامل و سازگاری یک شبه به دست نمیآید، بلکه هرکس این توانایی را در خود تقویت کرده باشد با ازدواج مشکل چندانی برایش به وجود نمیآید.

5-    تعیین موارد و مراسم ضروری و ترک تشریفات غیر ضروری:

در ازدواج تعیین مهریه، جهیزیه و ولیمهی عروسی بسیار سفارش شده است و از مرسومات ازدواج به شمار میآید ولی در همهی موارد اشاره شده که از تجمّل، اسراف و زیادهخواهی پرهیز شود؛ در غیر این صورت از اخلاق اسلامی به دور است.

امام علی (علیه‏ السّلام): خوشترین زندگی از آن کسی است که خداوند پاک به او قناعت بخشیده و همسری شایسته روزیاش کرده است (غررالحکم، ح933).

6-     تعیین حقوق و مسئولیت‏های فردی متقابل:

در این زمینه احادیث و موارد زیادی از سیرهی معصومین (علیهمالسّلام) و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) وجود دارد که به نقل محدودی از آن میپردازیم.

پیامبر (صلیاللهعلیهوآله): آگاه باشید که شما را بر زنانتان حقّی است و زنانتان را بر شما حقّی. پس حقّ شما بر زنانتان این است که کسانی را که خوش نمیدارید، بر فرش شما راه ندهند و به کسانی که خوش نمیدارید، اجازهی ورود به خانه‌هایتان ندهند و حقّ آنان بر شما این است که جامه و خوراک نیکو برایشان تهیّه کنید (سنن ترمذی، ج3، ص467، ح1163)

امام زینالعابدین (علیه ‏السّلام) در رسالهی حقوق میفرمایند: حقّ همسرت این است که بدانی خداوند او را مایهی آرامش و آسایش و همدلی و نگهداری تو قرار داده است. همچنین هر یک از شما دو تن (زن و شوهر) باید به خاطر دیگری خدا را سپاس بگویید و او را لطف و نعمت خداوند نسبت به خود بداند و باید با نعمت خداوند، خوشرفتاری کنيد و او را گرامی بداريد و با وی مدارا نمایيد. اگرچه حق تو بر زنت، قویتر و اطاعت او از تو در آنچه خوش و ناخوش میداری -آنجا که گناه نباشد- بر وی لازمتر است، ولی او را هم بر تو، حق مهربانی وهمدلی و آرامش یافتن با او، از رهگذر کامجویی است که از آن گریزی نیست و این خود حق بزرگی است (تحف العقول، ص262).

اصول ارزشی حاکم بر تحکیم خانواده:

از کلیدیترین اصول ارزشی در خانواده:

1-    تلقّی صحیح طرفین از خوشبختی است. خیلی مهم است که دیدگاه زن و شوهر دربارهی خوشبختی و سعادت و موفقیتِ خانواده چیست؟ در زبان قرآن واژگانی مانند "فلاح" و "فوز" به معنای خوشبختی است که بیشتر بر اطاعت پروردگار، توکّل و اتکا به خداوند، توسّل به ائمه، مهرورزی به یکدیگر و گذشتن از خطای یکدیگر تأکید می‏شود.

انسان خوشبخت از نگاه قرآن کسی است که باب ایمان را به روی خود و خانواده‏اش گشوده باشد: «قَد اَفلَحَ المؤمِنون»(مؤمنون/1).

فلاح یعنی رستگاری، رستن از گرفتاری‏ها و رنج‏ها و موانع رسیدن به هدف. انسان هرگاه با تلاش، گرفتاری‏ها را برطرف سازد و موانع را از سر راه بردارد به مطلوب خود خواهد رسید و در این صورت است که انسان رستگار شده است.

در واقع براساس بینش الهی، ملاک خوشبختی در زندگی دنیوی نیست، بلکه «والآخِرَهُ خَیرٌ وَ اَبقی» خوشبختی آخرت است که ابدی است. چه بسا انسان در زندگی دنیوی غرق در لذّات باشد امّا در جهان دیگر تا ابد در آتش بماند:

«فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ»؛ امّا تيرهبختان [که خود سبب تيرهبختي خود بودهاند] در آتشاند، براي آنان در آنجا نالههاي حسرت بار و عربده و فرياد است (هود/106).

«خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ»؛ در آن تا آسمانها و زمين پابرجاست جاودانهاند، مگر آنچه را که مشيّت پروردگارت اقتضا کرده است. بيترديد پروردگارت هر چه را اراده ميکند، انجام ميدهد (هود/107).

«وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِي الْجَنَّهِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاَّ مَا شَاء رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ»؛ امّا نيکبختان [که به توفيق و رحمت خدا سعادت يافتهاند] تا آسمانها و زمين پابرجاست، در بهشت جاودانهاند چرا که آنچه را مشيّت پروردگارت اقتضا کرده، [بهشت] عطايي قطع ناشدني و بيپايان است (هود/108).

بدین تربیت عامل سعادت، عمل و فعلی است که منجر به لذّت پایدار در سرای آخرت می‏ شود و عامل شقاوت، عمل و فعلی است که منجر به لذّت پایدار در دنیا و رنج پایدار در آخرت میگردد.

حال هر اندازه خانواده با معیارهای خوشبختی در اسلام بیشتر منطبق باشد آن خانواده خوشبختتر است و در دیدگاه ارزشی این مطلب حائز اهمیّت است که طرفین چنین نگاه واحدی به مسألهی سعادت خانواده داشته باشند.

گمشده‏ی انسان در دنیا، زندگی ابدی و لذّت جاودانگی است و مشکلات موقّت را برای رسیدن به آن تحمّل می‏کند و وقتی به آن زندگی ابدی و لذّت همیشگی رسید، کامیاب شده و به فوز و فلاح رسیده است. ملاکهای خوشبختی و سعادت دنیوی و اخروی از نظر اسلام در آیات قرآن به این شکل آمده است:

1-    دوری و رویگردانی از معصیت پروردگار: «مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ‏»؛ هركس در آن روز عذاب از او گردانده شود، قطعاً خدا به او رحم كردهاست و اين است آن كاميابى آشكار (انعام‏/‏16). در این آیه روگردانی از عصیان پروردگار عین کامیابی و فوز است.

2-    صداقت، عامل رضایت خدا از بنده و رضایت بنده از خدا: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ»؛ خدای از آنها خشنود است و آنها از خدا خشنودند، این است کامیابی بزرگ (مائده‏/‏119). «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»؛ و کیست ستمکارتر از کسی‏که بر خدا دروغ ببندد یا آیات او را تکذیب کند؟ به یقین ستمکاران ظفرمند نمی‏شوند (انعام‏/‏21).

3-    تقوا در سایه ‏ی تعقّل: «فَاتَّقُوا اللَّهَ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»؛ پس اي خردمندان، از خداي بترسيد، باشد كه رستگار گرديد (مائده‏/‏100).

4-    تبعیت از پیامبر (تعلیم، نصرت و تسلیم و مطیع ایشان بودن): «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً»؛ و هركس خدا و پيامبرش را فرمان برد قطعاً به رستگارى بزرگى نايل آمدهاست (احزاب‏/‏71). اطاعت از خدا، باعث فوز و کامیابی و سعادتمندی است. «الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسولَ النَّبىَّ الأُمِّىَّ الَّذِی یجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِندَهُمْ فى التَّوْرَاهِ وَ الانجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنهَاهُمْ عَنِ الْمُنكرِ... أُولَئك هُمُ الْمُفْلِحُونَ‏» (اعراف‏/‏157).

5-    عدالت

6-     ذکر و یاد خدا: «ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكِيلٌ»؛ این است خدا، پروردگار شما که هیچ معبودی جز او نیست، خالق همه چیز است، پس او را پرستش کنید و او بر هر چیزی نگهبان است (انعام‏/102). «فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ پس نعمت‏هاي خداوند را ياد کنيد شايد که رستگار شوید (اعراف‏/‏69). «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا لَقيتُمْ فِئَهً فَاثْبُتُوا وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثيراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ فلاح در پرتو ذکر حق و ثبات قدم (انفال‏/‏45).

7-    سنگینی میزان (سنگینی عمل)، تناسب عمل با میزان: «فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ کسانی‏که سنجیده‌های ایشان سنگین و ارزشمند شود قطعاً رستگارند (اعراف‏/‏8).

به بیان دیگر معیار اصلی خوشبختی آدمی در گروی سعی و تلاش آدمی با توجّه به مبدأ و معاد است و همین عامل است که شخص را به غایت و هدف خلقت یعنی خداگونه شدن می‏رساند.

پس خوشبختی زوجین و خانواده و سعادت آن ‏ها در ثروت و خانه و ماشین و لباس نیست که خوشبختی در نزدیکی به خدا و عبودیّت و بندگی اوست. چنین خانوادهای به تعالی و نورانیّت رسیده است و این جاست که بر محور توحید حرکت میکند و تربیت میشود.

ادامه دارد...

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 23


تعداد امتیازات: (1) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2428)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort