دی ان ان evoq , دات نت نیوک ,dnn
جمعه, 31 فروردین,1403

کلید روابط عمومی


کلید روابط عمومی

رهیافتی بر گزاره‌ی اخلاقی رفق و مدارا

استاد شایسته‌خوی، تنظيم عالمه هاشمی

پیامبر رحمت، محمّد مصطفي‌(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سخنان گران‌قدری به ابوذر چنین فرمودند: سه ویژگی است که التفات به آن‌ها، انسان را از زیان و خسران قیامت در امان نگه می‌دارد: نخست ورعی که او را از محرمات باز دارد؛ دوم حلمی که با آن با نادانی جاهلان مقابله کند؛ سوم اخلاق نیکو که با آن با مردم مدارا کند(طبرسی ، ج2).

ورع ملکه‌ای است نفسانی که عامل اصلی در بازدارندگی انسان از گناهان است؛ نیرویی درونی که باعث دوری از گناه می‌شود.

حلم نيز به معنای نیرو و خصلتی است که نفس را کنترل می‌نماید تا قوّه‌ی غضب تحریک و برانگیخته نشود. حلم از لشکریان عقل است و نقش ارزشی در حفظ روابط صحیح اجتماعی و هم‌چنین حفظ احترام متقابل انسان‌ها دارد. این عنصر ارزشمند زمانی که با علم و دانایی همراه شود، باعث کمال و زینت انسان می‌گردد: «اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِالْعِلْمِ وَ زَيِّنِّي بِالْحِلْمِ »؛ پروردگارا! مرا با علم بی‌نیاز فرما و با حلم زینت بخش(طوسی ، ج3، ص72).

رفق و نرمی و مدارا هم یعنی ملایمت در رفتار، حسن معاشرت با مردم و تحمّل آزار و ناگواری از سوی آن‌ها. مدارا نقش کلیدی در سلامت روابط اجتماعی دارد و بیان‌گر روحیه‌ی اجتماعی انسان است و گاهی در روایات در ردیف انجام واجبات و تکالیف آمده است.

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِيمَان»؛ نیمی از ایمان مدارا کردن با دیگران است‌(حرانی، ص57).

در مواجهه با آزارها و ناگواری‌ها باید توجّه داشت که این رفتارها چه عمداً و از روی غرض و چه سهواً، گاهی ناشی از حسادت افراد است، گاهی خودبرتربینی و زمانی هم قضاوت اشتباه، جهل و ناآگاهی و سایر صفات زشت كه سبب می‌شود افراد باعث آزار و ناراحتی دیگران شوند. این آزار یا به صورت دشمنی است یا کوتاهی و بی‌ادبی.

در هر حال سؤال این است که ما باید در مواجهه با آزار دیگران چه کنیم؟ چه رفتاری از خود نشان دهیم؟ رفتاری که هم سالم باشد هم ثمربخش و اثرگذار.

در واقع اگر ما مانند خود آن افراد رفتار کنیم، و در صدد مقابله به مثل برآییم، ممکن است درگیری و اختلاف به وجود آید یا بر کدورت‌ها افزوده شود و یا اساساًَ وقتمان تلف شود و فرصت‌های شیرین عمر را از دست دهیم.

بنابراین روشن است که باید از مقابله به مثل صرف‌نظر کرد. این‌جاست که مدارا نقش ارزشمند و اثربخشش را نشان می‌دهد. در چنین مواردی باید یا با گذشت و چشم­پوشی رفتار کرد یا با تغافل و یا این که در مقابل آزارها به محبّت و خدمت به آزاردهندگان پرداخت.

از نظر اخلاقی بهترین روش تعامل با دیگران مداراست. مدارا شیوه‌ی عاقلان و صاحبان خرد است و کلید درستی و درستکاری است: « عَلَيْكَ بِالرِّفْقِ فَإِنَّهُ مِفْتاحُ الصَّوابِ وَ سَجِيَّةُ أُولِي الْأَلْبَابِ » (تمیمی آمدی، ص244)

مدارا و مداهنه

باید توجه داشت که میان مدارا و مداهنه تفاوت وجود دارد. مداهنه نوعی سازش است، نوعی رضایت نسبت به رفتارهای نادرست منحرفان و مخالفان حق. اگر انسان در بیان حقایق و تبلیغ و ترویج دین الهی سستی و کوتاهی کند یا در برابر انحرافات دم فرو بندد و حرفی نزند و اعتراضی نکند، اهل مداهنه است.

مداهنه رذیله‌ای است که روابط اجتماعی سالم را تباه می‌کند و باعث فرو ریختن پایه‌های عزّت و سربلندی و شکوه یک جامعه می‌شود، چراکه افراد اهل مداهنه انسان‌های خونسرد و بی‌رنگی هستند که در برابر مشکلات پیرامون خود واکنش نشان نمی‌دهند و نسبت به انحرافات مذهبی، فرهنگی و اخلاقی مردم بی‌اعتنا هستند. چنین کسانی در واقع در مسئولیت­پذیری دچار مشکل هستند. آن‌ها عافیت­طلب و خودخواهند.

با این توصیف روشن می‌شود که مداهنه غیر از مداراست. مدارا در جایی اتّفاق می‌افتد که غرض عقلایی صحیح در پی آن باشد. لذا انسان برای رسیدن به آن غرض عقلایی، این مشکلات را تحمّل می‌کند. بنابراین انسان در راستای حفظ اصول و مباني باید قاطعیت داشته باشد و کوتاه نیاید. امّا در امور فرعی اگر ضرورت تشخیص داد می‌تواند اغماض نشان دهد.

بنابراین اگر کوتاه آمدن و چشم‌پوشی سبب کنار گذاشتن مسائل اصلی و مهم شود و به ساحت آن‌ها خدشه وارد کند، مداهنه خواهد بود و اگر منافع شخصی را به خطر اندازد و انسان برای رسیدن به هدف والاتر از آن منافع چشم‌پوشی کند ولو با دشمن خود بزرگوارانه رفتار نماید، مدارا نموده است و اين مداراست كه ارزشمند است نه مداهنه.

امام علی(علیه‌السلام) فرمودند: «شَرُّ إِخْوانِكَ مَنْ أَحْوَجَكَ إِلى مُداراةٍ وَ أَلْجَأَكَ إِلى اعْتِذارٍ»؛ حضرت در اين بیان ارزشمند دو شاخصه برای بدترین دوست و رفیق برمی‌شمارد:

1. دوستی و معاشرت با او تو را به مدارا کردن بسیار نیازمند می‌کند. به این معنا که لازم است دائماً با او مدارا کنی. 2. به عذرخواهی بیشتر وادارت می‌کند (تمیمی آمدی، ص418).

از این رو افرادی که معمولاً با آن‌ها مدارا می‌شود، کسانی هستند که از خودخواهی، خودبزرگ‌بینی، زودرنجی، خرده‌گیری و بدگمانی رنج می‌برند.

 مدارا در سیره‌ی معصومین(علیهم‌السلام)

عبدالله بن ابی، رئیس قبیله‌ی خزرج و سرکرده‌ی منافقان در مدینه بود که با پیامبر دشمنی داشت و از هیچ تلاشی برای کارشکنی در امور مسلمانان دریغ نمی‌کرد. وقتی از دنیا رفت، دوستان و اطرافیانش از پیامبر خواستند که حضرت پیراهنشان را در اختیار آن‌ها قرار دهد تا آن را کفن عبدالله قرار دهند. شاید به این بهانه مورد رحمت الهی قرار گیرد. پیامبر خواسته‌ی آن‌ها را پذيرفت. عدّه‌ای از یاران پیامبر زبان به اعتراض باز کردند که چرا با وجود این که او کافر بود چنین کاری کردید؟ حضرت فرمود: پیراهن من عذاب را از او برنمی‌دارد، امّا امیدوارم این کار سبب شود جمعی به اسلام روی بیاورند. نقل شده که پس از این ماجرا، هزار نفر از خزرجیان به پیامبر ایمان آوردند.

در سیره‌ی معصومین هم همین‌طور است. آن بزرگواران در مواردی که با جاهلان و ناآگاهان با احکام و آموزه‌های دینی مواجه می‌شدند، با بردباری و مدارا برخورد می‌کردند و اجازه نمی‌دادند که دیگران هم با آن‌ها با خشونت و شدّت رفتار کنند.

معصومین(علیهم‌السلام) عموماً در موارد زیر با افراد مدارا می‌نمودند:

جهل و ناآگاهي

يكي از مواردي كه برخورد مداراگونه را ايجاب مي­كند، زماني است كه طرف مقابل ما در زمينه­اي دچار ناداني و جهل است.

مردی اعرابی وارد مسجد شد و با بی‌ادبی مشغول ادرار کردن گردید. اصحاب پیامبر با دیدن این مسأله بلافاصله واکنش نشان دادند، امّا پیامبر فرمود: با او کاری نداشته باشید و پس از لحظاتی او را فراخواند و فرمود: مسجد محلّ ادرار و کثافات نیست، بلکه جایگاه خداوند متعال و پرستش اوست. بعد هم آداب حضور در مسجد را به وی آموختند (نيشابوري، ج434).

توان جسمی

انسان­ها از نظر توان جسمي با يكديگر متفاوند. در اين زمينه هم بايد اصل مدارا را مدّنظر داشت.

امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرماید: ما کودکانمان را در 7 سالگی امر به روزه می‌کنیم به اندازه‌ای که توان آن را دارند یا نصف روز یا کم‌تر از آن و اجازه می‌دهیم هرگاه تشنگی بر آن‌ها غلبه کرد، افطار کنند(عاملی، ج2).

درجه‌ی ایمان

توجّه به ميزان معرفت و ايمان انسان­ها نيز ضرورتي است كه اهل مدارا بدان اهتمام ويژه­اي دارند.

یکی از شیعیان می‌گوید: در حضور امام صادق(علیه‌السلام) سخن از گروهی به میان آمد. من عرض کردم: ما از آن‌ها بیزاری می‌جوییم، زیرا به آن‌چه ما قائلیم قائل نیستند. امام فرمودند: به آن چه شما قائلید، قائل نیستند. امّا دوست‌دار ما هستند. باز هم تبرّی می‌جویید؟ گفتم: بله. امام فرمودند: اگر چنین است پس ما هم از مزایایی برخورداریم که شما از آن‌ها بی‌بهره‌اید. پس ما هم باید از شما بیزاری بجوییم؟ این طور نیست. پس با آن‌ها دوستی کنید و از آن‌ها بیزاری نجویید. زیرا بعضی از مسلمانان از اسلام، یک سهم و بعضی دو سهم و... بعضی هفت سهم دارند. سزاوار نیست بر دوش  آن که یک سهم از اسلام دارد به اندازه‌ای کسی که دو سهم دارد، بار بگذاریم (عاملی، ج11، ص726).

البته ناگفته نماند که گاهی معصومین در رابطه با افراد، شدّت عمل هم به خرج می‌دادند. آن هم زمانی بوده که یا مدارا و نرمی کارایی نداشته و یا مصالح اجتماعی و سیاسی اقتضا می‌کرده است. بنابراین اگرچه اصل اوّل و اساسی در اسلام بر رفق و مدارا است امّا اصل دومی هم وجود دارد و آن شدّت عمل است. خداوند متعال هم در قرآن کریم هر دو نمونه را مطرح نموده: «كَتَبَ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَة» (انعام/12) و در جای دیگر: «إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ» (ابراهیم/ 7)

امیرالمؤمنین نیز می‌فرماید: هنگامی که رفق و مدارا اسباب زحمت شود، تندی و شدّت عمل عین مداراست. همان‌طور که گاهی دارو موجب بیماری می‌شود و بیماری خود دارو می‌باشد.

آثار مدارا

در هر حال بايد بدانيم كه مدارا سبب جذب دوستی مردم می‌شود. محبّت بین قلب‌ها را افزایش می‌دهد. کینه‌ها را از بین می‌برد و روابط اجتماعی را بر پایه‌ای محکم بنا می‌کند. امام سجّاد(علیه‌السلام) در فرازی از دعای مکارم‌الاخلاق تغییر و تبدیل‌هایی را در رفتار خود از خداوند می‌طلبد: «أَبْدِلْنِي ... مِنْ حُبِّ الْمُدَارِينَ تَصْحِيحَ الْمِقَة»؛ خداوندا! دوستی کسانی که اهل مدارا هستند را به محبّت واقعی تبدیل فرما.

از این رو مدارا بذر محبت را بین انسان‌ها می‌کارد و البته نباید فراموش کرد که مدارا کردن یک امر است و این که کاری کنیم و رفتاری داشته باشیم که دیگران با ما مدارا کنند، امری دیگر و البته تفاوت این دو از زمین تا آسمان است.

منابع:

قرآن کریم

1.      حرانی، حسن بن علی، تحف‌العقول، ترجمه‌ي حسن زاده، تهران، دارالکتب الاسلامی، 1376.

2.      طوسی، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365.

3.      حر عاملی، وسایل‌الشیعه، مؤسسه آل‌البیت، بیروت، بی‌تا.

4.      مسلم نيشابوري، صحیح مسلم، بيروت: دار الفكر، بي‌تا.

5.      تمیمی آمدی، عبدالواحد محمد، غررالحکم و دررالکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1366.

6.       طبرسی، حسن بن فضل، مکارم‌الاخلاق، تهران، فراهان، 1381.

شماره نشریه:  شمیم نرجس شماره 26


تعداد امتیازات: (3) Article Rating
تعداد مشاهده خبر: (2005)

نظرات ارسال شده

هم اکنون هیچ نظری ارسال نشده است. شما می توانید اولین نظردهنده باشد.

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

Escort