در نگاه اوّل شاید چیزی به ذهنتان نرسد، امّا همین پیداکردن نکتههای قابل نوشتن، هنر نویسندگی است که شما باید در آن به اندازهی کافی مهارت پیداکنید.
بایدها و نبایدها در نوشتههای خاطرهای/ فاطمه اکبری
به طور کلّی میتوان انواع نوشته را به دو دستهی نوشتههای داستانی و غیر داستانی دستهبندی کرد.
الف- نوشتههای داستانی که انواع قالبهای کهنه و نو داستانی را شامل میشوند. قالبهای کهنی مانند: افسانه، حکایت، لطیفه و... و قالبهای جدیدتر مانند: داستانهای بلند، متوسّط، کوتاه، انواع متنهای نمایشی مانند: فیلمنامه، نمایشنامه و... .
ب- نوشتههای غیرداستانی که میتوان آنها را به دو نوع نوشتههای علمی و غیر علمی تقسیم کرد.
- نوشتههای علمی مانند انواع گزارش، مقاله، رساله، کتاب علمی و... .
- نوشتههای غیرعلمی مانند نامه، انواع نوشتههای خاطرهای، کتابها، مقالههای روزنامهای و... .
این دستهبندی اگرچه نوعی تقسیمبندی شفّاف و پذیرفتنی است امّا گاه مرزهای آن درهم میآمیزد و جداکردن قالبها از یکدیگر غیر ممکن میشود. برای مثال نوشتههای خاطرهای به داستانها بسیار نزدیکند و گاه خود قالب یک داستان میشوند و یا نامهها اگر چه شکل داستانی ندارند، چه بسیار کتابهایی که قالب نامه را برای روایتِ داستانی خود برگزیدهاند.
هدف ما در این مقاله ارائهی تعریفهای کلیشهای و تکراری نیست؛ بلکه بیشتر به دنبال بیان فنّ نویسندگی هستیم؛ یعنی وقتی که وارد عرصهی نویسندگی میشویم چه راهکارهایی برای ارائهی دقیقتر نوشتهی ما وجود دارد.
به دلیل پرکاربرد بودن قالبهای غیر داستانی ابتدا به این نوع نوشتهها میپردازیم.
نوشتههای غیر داستانی
الف. نوشتههای خاطرهای
نوشتههای خاطرهای در چهار قالب: یادداشت روزانه، خاطره، سفرنامه و زندگینامه میتوانند ارائه شوند. نوشتن در هر یک از این قالبها نوعی خاطرهنویسی است.
یادداشت روزانه خاطراتی است که روزانه نوشتهمیشود؛ خاطره یکی از اتّفاقات زندگی ما را روایت میکند؛ سفرنامه خاطراتی است که در طول سفر ما رخ دادهاست و زندگینامه مهمترین خاطرات و حوادث زندگی ما را به ترتیب تاریخ وقوع آنها بیان میکند.
چرا نوشتههای خاطرهای مینویسیم؟
خاطرهها اگرچه ساده و پیش پا افتاده به نظر میرسند، امّا برای ما و دیگران بسیار سازنده و آموزندهاند و بسیاری از معانی و مفاهیم مهم و ارزشمند را که ممکن است برای دیگران نیز تکرارشود از طریق آنها میتوان انتقال داد. همچنین قلمفرسایی در قالبهای خاطرهای تمرین بسیار مناسبی برای نویسندگی است؛ زیرا ما موضوعات آمادهای داریم که میتوانیم بدون وقفه دربارهی آنها بنویسیم و راههای نوشتن را بیازماییم. در نظر داشتهباشید که این قالبها ظرفیت زیادی برای نوشتن دارند و به دلیل این که معمولاً از زاویهدید اول شخص روایت میشوند بسیار باورپذیرند.
ب. یادداشت روزانه
چه چیزهایی را میتوانیم در دفترچهی خاطرات روزانهی خود ثبت کنیم؟
بیشتر افراد معتقدند که زندگی تکراریای دارند و اتّفاقات روزمرّهی آنها قابل بازگوکردن نیست. باید بدانید که بیان اتّفاقات تکراری، خود میتواند یک معنا باشد. اصولاً زندگی بر اساس همین تکرارها بناشدهاست. روز و شب و ماه و سال تکرار میشوند و زندگی همهی انسانها و تاریخ، مرتّب در حال تکرار است؛ امّا میدانید که هر روز زندگی در عین تکراری بودن روزی نو است و با هر طلوع و غروب، انسانها چیزهای جدیدی را تجربه میکنند. در کلامی از امیرالمؤمنین علیعلیه السلام میخوانیم که هر کس دو روزش با هم برابر باشد زیان کردهاست. بنابراین خود ما هستیم که به زندگی و کارهای روزمرّی خود معنی میدهیم و آنها را از حالت تکراری بودن بیرون میآوریم.
برای نوشتن یادداشت روزانه باید هرشب به سراغ دفترچهی یادداشت خود بروید و کارهایی را که در طی روز انجام دادهاید با خود یادآوری کنید و سعی کنید آنها را بنویسید. البته طبیعی است که در یادداشت روزانه کارهای طبیعی و تکراری خود را نمینویسیم مگر این که از بیان آنها منظور خاصّی داشتهباشیم. اگر مدّت زیادی به این کار ادامه دهید دفترچهی یادداشت شما پر از خاطراتی میشود که اغلب آنها برای دیگران جالب و آموزندهاست.
یادداشت روزانه میتواند نوعی نوشتهی تمرینی برای کسانی باشد که میخواهند حرفهای شوند؛ چون میتوانند شیوههای نویسندگی را با آن تمرین کنند و بهترین راه را برای نوشتن خاطرات خود بیابند.
ج. خاطره نویسی
خاطره نویسی هم از مقولهی یادداشت روزانه است؛ با این تفاوت که در یادداشت روزانه خاطرات هرروز خود را ثبت میکنیم اما در خاطره، به نوشتن بعضی از خاطرات خود از اتفاقاتی که در طول زندگی برایمان رخ داده میپردازیم.
خاطرات ما ممکن است کوتاه یا طولانی باشد و به همان نسبت هم میتوان آنها را دستمایهی داستانهای کوتاه یا بلند قرارداد. بیشتر داستانهای موفق از دل خاطرات نویسندگان بیرون میآید. قصّههای اول شخص غالباً بیان خاطرات نویسندگان از زبان خود آنهاست؛ البته خاطره باید راه زیادی را بپیماید تا خود یک داستان شود یا قسمتی از یک داستان قرارگیرد، امّا ثبت خاطرات شخصی میتواند بهترین راه برای شروع نویسندگی باشد.
د. سفرنامه
سفرنامه نوعی یادداشت روزانه از خاطرات سفر است. برای سفرنامهنویسی باید مداد و دفترچهی یادداشت خود را در سفر همراه داشتهباشیم یا با دوربین خاطرات خود را ثبت کنیم و در اوّلین فرصت به نوشتن آنها بپردازیم.
برای نوشتن یک سفرنامهی خوب علاوه بر خاطرات شخصی باید اطّلاعاتی نیز دربارهی شهرها و مکانهایی که به آنجا سفرمیکنیم به خوانندهی خود بدهیم. مثلاً موقعیت جغرافیایی، آب و هوایی، سابقهی تاریخی، اطّلاعات مردمشناسی، مذهبی و... .
البته اگر میخواهید نوشتهی شما از جذّابیت لازم برخوردار باشد باید این اطلاعات را از راههای غیر مستقیم در نوشتهی خود بگنجانید و با توصیف نشانهها به بیان آنها بپردازید. برای مثال، وجود اماکن تاریخی در یک شهر نشان دهندهی سابقهی تاریخی آن شهر است و اماکن مذهبی به معنای وجود پیروان آن مذهب در شهر میباشد. توصیف مزارع گستردهی محصولات کشاورزی یا کارخانجات صنعتی از نوع معیشت مردم خبر میدهد و نوع لباس پوشیدن آنها حرفهای زیادی دربارهی فرهنگ در اختیار خوانندگان میگذارد. در سفرنامه از ثبت اتفاقات بیفایده که هدفی را دنبال نمیکنند و دانستن آنها سودی به حال خواننده ندارد بپرهیزید. سعیکنید در مورد هر شهر اطلاعات آموزندهای به خوانندگان خود بدهید؛ این اطلاعات را میتوانید پیش یا پس از سفر از اینترنت یا کتابها به دست آورید. به خاطر داشتهباشید فصلها و روزهایی از سال هستند که مردم بیشتر به سفر میروند. شما میتوانید خاطرات سفر خود را به صورت یک مقاله بنویسید و برای روزنامهها و مجلات بفرستید. مطمئن باشید که اگر خوب نوشتهشدهباشد همه طالب انتشار آن هستند.
ه. زندگینامه
مهمترین علّت نگارش زندگینامهها انتقال تجربهی یک نسل به نسل دیگر است. زندگینامهها کمتر توسط خود افراد نوشتهشدهاند و بیشتر در دوران پیری یا پس از درگذشت شخص، توسّط دیگران جمعآوری شدهاند؛ امّا این با نوشتن به وسیلهی خود فرد تناقضی ندارد و چه بسا بهتر باشد که هر کس زندگیاش را خودش بنویسد.
زندگی نامهی خودنوشت به نویسندگان نوپا کمک میکند که بتوانند با نگرشی تازه به گذشتهی خود، موضوعاتی برای نوشتن بیابند و فنون نگارش را روی آن پیاده کنند. بسیاری از شاگردان من میگویند: زندگی ما چیزی برای نوشتن ندارد! بله، در نگاه اوّل شاید چیزی به ذهنتان نرسد، امّا همین پیداکردن نکتههای قابل نوشتن، هنر نویسندگی است که شما باید در آن به اندازهی کافی مهارت پیداکنید. به یاد داشتهباشید که نویسندهی موفّق کسی است که از چیزهای پیش پا افتادهای که دیگران به سادگی از کنار آن میگذرند، نکتهها پیدامیکند و همانها را به شکلی جذّاب و قابل توجّه مینویسد و همه را به شگفتی وامیدارد.
در نوشتن زندگینامه باید دقّت کرد که اگر اسمی از فرد یا مؤسّسه یا مکانی بردهمیشود ممکن است دیدگاهی خاص در ذهن افراد ایجادکند؛ بنابراین باید پیش از نشر زندگینامهها از افرادی که به نوعی به اسم یا موقعیت آنها اشارهشدهاست اجازه گرفت و حتّی بهتر است این اجازه کتبی باشد. هرگز مواردی را که ممکن است برای شما یا دیگران دردسر درستکند، ننویسید و مراقب عواطف و آبروی دیگران باشید. در نگارش زندگینامهی دیگران به ویژه بزرگان حقیقت را بنویسید و بیهوده بزرگنمایی نکنید. از روشهای تکراری در نگارش خود پرهیز کنید و پس از جمعآوری و دستهبندی مطالب دربارهی قالب، زاویهی دید، و لحن گفتار خود تصمیمگیری کنید. مخاطب خود را بشناسید و برای درگیرکردن ذهن او برنامهریزی کنید.
شماره نشریه: شمیم نرجس شماره 29